تا جایی که رئیس سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به این نتیجه رسید باید فرار را بر قرار ترجیح دهد و ایران را ترک کند و کانون اصلی تحرکات ضد ایرانی را در سایر کشورها قرار دهد. در همین راستا به همراه بنیصدر، رئیس جمهور معزول با پرواز فرار به فرانسه رفت و برای مدتی در آنجا سکونت کرد.
بر همین اساس میتوان گفت اولين جایی که در حمايت از ضدانقلاب و این سازمان تروریستی نقشآفريني کرد، «فرانسه» بود. فرانسه به عنوان يکی از داعيهداران حقوق بشر اصلیترين حمايتها را از ضدانسانیترين جنايتها عليه مردم ايران داشت که بازخواني آن ابعاد ديگري از حاميان تروريسم در جهان را نشان میدهد.
فرانسه؛ پناهگاه جلاد دهه شصت
حمایتهای همهجانبه فرانسه در انجام گرفتن ترورهای سازمان مجاهدین خلق باعث شد تا روابط ایران و فرانسه تیرهتر شود و هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در جلسه چهارم اسفند سال ۶۰ حمایتهای فرانسه از منافقین را محکوم کند.
رئیس وقت مجلس شورای اسلامی گفت: «این جنایتکارها امروز در فرانسه جمع شدهاند و مشترکا توطئه میریزند... آمریکا هم بوده و مراکزی را در تهران شناسایی کردیم که در همین رابطه پول از آمریکا گرفتند و در همین راه پول خرج کردند که بهظاهر کمونیست هم نیستند، اما مسئولیت مشترک ما برای همه این جنایتکارها قائلیم و خصوصا امروز فرانسه که مرکز تجمع این جنایتکارها شده؛ بختیار، بنیصدر، رجوی، اویسی، ازهاری و عبور و مرور رضا پهلوی و امثال اینها که ما میدانیم اینها همه آنجا هستند و این فرانسه است که اینها را با هم متحد کرده و فرانسه باید در آینده تاریخ جوابگوی ملت ما باشد و ما از فرانسه به این آسانی نخواهیم گذشت؛ اگر هم ما بگذریم مردم ما و این محرومانی که جسدهای قطعهقطعه شده بچههایشان را از بیمارستان تحویل گرفتند و به گورستان بردند ازفرانسه نمیگذرند. البته فرانسه هم بدون آمریکا کار نمیکند.»
علاوه بر این بعدها به واسطه انتشار مکالمات و گفتوگوهای مسعود رجوی و مقامات رژیم بعث عراق، مشخص شد که همکاریهای فرانسه و سازمان مجاهدین خلق فقط محدود به پناهدگی به مسعود رجوی نیست و فرانسه و واشنگتن از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخستوزیری اطلاع داشتند.
مسعود رجوی در دیدار با سران رژیم بعث با اشاره به اطلاع واشنگتن و پاریس از انفجارها با افتخار میگوید: «همانگونه که اطلاع دارید من در سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۶ در پاریس بودم. در آن سالها به اینگونه با ما نبود و به ما تروریست نمیگفتند؛ هرچند که کاخ سفید و کاخ الیزه میدانستند؛ با کاخ الیزه هم ارتباط داشتیم. میدانستند که چه کسی حزب جمهوری را در ایران منفجر کرد و چه کسی و چرا عملیات علیه رئیس جمهور و علیه رئیسالوزرای ایران انجام داد. آنها میدانستند و خوب هم میدانستند، ولی صفت تروریست هم به ما نزدند.»
همچنین در همین رابطه جواد منصوری معاون کنسولی وقت وزارت امور خاجه میگوید: «عجیب این بود که قبل از خبرگزاری ایران یا هر مقام و دستگاه ایرانی، خبرگزاری فرانسه خبری را با این مضمون مخابره کرده که بر اثر انفجار یک بمب در دفتر ریاستجمهوری، رئیس جمهور و نخستوزیر ایران کشته شدند. اگر به آرشیو اخبار آن روز مراجعه شود، روشن میشود خبرگزاری فرانسه خبر را قبل از خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران منتشر کرده است. این مسئله برای بررسی تاریخی بسیار اهمیت دارد و نشان میدهد که دست فرانسه در وقایع این دوران در کار بوده است.»
با تغییر دولت فرانسه در سال ۶۴، ژاک شیراک رئیس جمهور جدید حمله تندی به حضور پناهندگان ایرانی در پاریس کرد و و هیأتی از مجلس فرانسه به ایران آمد و بابت رفتارهای گذشته در حمایت از فرقه رجوی عذرخواهی کرد؛ بنابراین خبرهای امیدوارکنندهای برای مقابله فرانسه با منافقین به مردم ایران میرسید. در این زمینه رفت و آمدها میان هیاتهای ایرانی و فرانسوی ادامه داشت، اما باز هم عزم جدی برای همکاری فرانسه با ایران مشاهده نشد.
در همین رابطه حجتالاسلام ریشهری وزیر اطلاعات وقت در خاطرات خود میگوید: «هیات ایرانی پس از ورود به فرانسه، مسائل دیگر را به صورت کمرنگتری مطرح کرد و بیش از هر چیز روی تحویل یا اخراج ضدانقلاب اصرار به عمل آورد. جالب اینجاست که هر جا نامی از ضدانقلاب برده میشد، ذهن فرانسویها متوجه منافقین میگشت! از نظر هیات، تحویل رجوی به مثابه اولین گام عملی در جهت عادی شدن روابط بود؛ ولی فرانسویها با این بهانه که «در صورت تحویل رجوی آبروی ما در سطح جهان میرود»، از این امر سر باز زدند و گفتند که میتوانیم آنها را محدود یا اخراج کنیم.»
همچنین منافقین که برای ماندن در پاریس دست به هر اقدامی میزدند، در زمینه جاسوسی نیز همکاری اطلاعاتی با فرانسه را در دستور کار خود داشتند. بطوری که در بحران موسوم به «جنگ سفارتخانهها» در تیر ماه ۶۶ و اتهام علیه وحید گرجی (دیپلمات سفارت ایران) روزنامه لیبراسیون فاش کرد: «اعضای سازمان مجاهدین خلق به بهای جاسوسی برای دولت فرانسه در این کشور باقی ماندهاند و اتهام دولت علیه وحید گرجی دیپلمات ایرانی مقیم پاریس توسط این سازمان و با همکاری صاحبان صنایع نظامی فرانسه و بعضی سیاستمداران این کشور به وی وارد شده است.»
پاریس؛ کانون توطئه منافقین و بعث عراق علیه ایران
تجمع منافقین در پاریس، آن هم در حساسترین دوران تاریخی و در خلال جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران زمینهای برای شروع همکاری مزدوران رجوی با صدام بود. فرانسه که خود از حامیان همهجانبه رژیم بعثی در دوران جنگ بودند، بسترهای مناسبی را نیز برای تسهیل روابط منافقین و صدامیان فراهم کرد.
در همین زمینه مسعود رجوی در دیدار با سپهبد «طاهر جلیل حبوش» به دو سال ارتباط با رئیس دستگاه اطلاعاتی رژیم بعث عراق در پاریس اشاره کرده و از آن دیدارها احساس خرسندی میکند.
از دیگر خدمتهای پاریس به منافقین، رفت و آمدهای سران اطلاعاتی رژیم بعث و دیدارهای آنها با مسعود رجوی بود که منجر به امضای قرارداد صلح بین منافقین و بعثیها شد بهطوری که رجوی در این باره میگوید: «به یاد میآورم که در سال ۱۹۸۲ وقتی طارق عزیز به خانه ما در پاریس آمد با یکدیگر قرارداد صلح امضا کردیم و من جلوی خبرنگاران گفتم... خمینی شکست میخورد و این مقاومت و مردم و عراق هستند که پیروزمندانه از این جنگ خارج خواهند شد.»
نکته جالب توجه در صحبتهای مسعود رجوی، پوشش خبری امضای قرارداد صلح منافقین و بعثیهاست که گویای پشتیبانی همهجانبه دولت فرانسه از منافقین است.
امضای بیانیه مشترک با طارق عزیز در فرانسه موجبات رفتن جلادان دهه شصت به عراق را فراهم کرد و فرانسه بر اثر فشار افکار عمومی در حمایت از تروریستها، مجبور به انتقال منافقین به بغداد شد؛ هرچند که همکاریهای آنها ادامه داشت.
فعالیتهای سیاسی منافقین در پاریس
با اتمام جنگ تحمیلی و سرخوردگی فراوان در اعضای سازمان که میرفت تبدیل به بحران برای مسئولین شورای به اصطلاح مقاومت شود، سران منافقین برای حفظ اندک نیروی خود و جذب حمایت کشورهای خارجی وارد فاز سیاسی شدند و در یک اقدام غیرمنتظره مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور خودخوانده شورای مقاومت معرفی کردند.
در واقع ماموریت اصلی مریم رجوی شروع رایزنیها برای حمایتهای دوباره از سازمان از پا افتاده و در کنار آن فعال کردن ظرفیت ایرانیهای خارج از کشور و تشویق آنها به عضویت در سازمان بود.
برای شروع فاز سیاسی مقصد منافقین جایی غیر از فرانسه نبود. در واقع جایگاه و امکانات آنها در فرانسه تا حدی محفوظ مانده بود و آنها اطمینان داشتند که با ورود به فرانسه مشکلات کمتری برای انجام فعالیتهای خود علیه ایران خواهند داشت. هر چند در آن ایام سازمان به حال احتضار افتاده بود و پس از دو سال حضور مریم و بخشی از نیروهای مطرح سازمان در فرانسه، گشایشی در کار رجویها برای گشودن بال سیاسی حاصل نشد.
آغوش باز فرانسه برای تروریسم رجوی
در سال ۲۰۰۱ انگلیس٬ سازمان مجاهدین را در لیست گروهکهای تروریستی قرار داد و فعالیتهای آن را در لندن ممنوع کرد. البته این ممنوعیت شامل حال شورای سازمان و همچنین انتشار نشریه مجاهد نبود. همچنین اتحادیه اروپا هم منافقین را در لیست تروریستی قرارداد. در ادامه کار با سرنگونی صدام در عراق و بازگشت اعضای ارشد سازمان به پاریس، مریم رجوی و حدود ۱۷۰ نفر از سران سازمان در سال ۸۲ توسط نیروهای امنیتی فرانسه بازداشت شده و در دادگاه محاکمه شدند، اما پس از چندی با آزادی آنها موافقت شد.
در این برهه منافقین با لابیگری در سازمانهای بینالمللی به خصوص کنگره امریکا زمینه خروج خود را از فهرست گروههای تروریستی فراهم کردند. در این زمینه در سال ۲۰۰۷ «دادگاه استراسبورگ» بالاترین مرجع قضائی اتحادیه اروپا منافقین را از فهرست گروهکهای تروریستی خارج کرد و در سال ۲۰۰۹ وزرای خارجه ۲۷ کشور اتحادیه اروپا، در نشست بروکسل در رویکردی متناقض با ادعای مقابله با تروریسم، منافقین را از «فهرست سیاه سازمانهای تروریستی اتحادیه اروپا» خارج کردند.
نکته قابل توجه آن است که فرانسه به عنوان اولین کشور اعلام کرد حاضر است به اعضای منافقین اردوگاه اشرف پناهندگی سیاسی دهد و این اعلام آمادگی نشان داد که مهد آزادی و حقوقبشر برای همیشه فرزندان تروریست خود را در آغوش خواهد گرفت.
*دفاع پرس