فائیان گفت: اولین قدم مهار خشم این است که خشم را در حوزه هوشیار بیاوریم و نسبت به آن ذهن آگاهی داشته و آن را به خود و اطرافیان اعلام کنیم.
به گزارش خبرگزاری بسیج از یزد، محبوبه وفائیان در گفتگو با خبرنگار یزدرسا، در زمینه خشم و راهکارهای مدیریت آن گفت: خشم از نظر روانشناسی محصول یک ناکامی و یا تجربه ناکام کننده است یعنی هر زمان که فرد از رسیدن به چیزی که آن را میخواهد محروم شود یکی از واکنشهای روانشناسی که میتواند از خود نشان دهد خشم است، بنابراین خشم به صورت طبیعی رفتاری است که موقع محروم شدن از چیزی که در طلب آن بودهایم از ما سر میزند و نمیتوان گفت که غیر طبیعی است.
وی با بیان اینکه گاهی اوقات خشم جنبه بیرونی و گاهی جنبه درونی دارد، ادامه داد: برخی خشمها برون ریزی و برخی خشمها دورن ریزی میشود، بدین صورت که گاهی اوقات عامل ناکام کننده باعث میشود فرد نسبت به محیط یا افراد پیرامون خود خشمگین شود و واکنشهای پرخاشگرانه مانند فریاد کشیدن، پرتاب کردن شی یا درگیری با فردی که به نظر عامل ناکامی بوده است نشان دهد و در برخی موارد فرد خود را عامل ناکامی میداند و اصطلاحا پرخاشگریش را درون ریزی میکند.
این متخصص روانشناسی افزود: برای مثال فردی در آزمونی شرکت میکند و قبول نمیشود که میتوان دو نوع نگاه به این موضوع داشت، یکی اینکه در این آزمون تقلب شده، حق من ضایع شده و یا به صورت سختیگرانه نمرده داده شده است و این خشم بیرون ریزی میشود و ممکن است به عوامل برگزار کننده آزمون پرخاشگری شود، اما نگاه دیگر این است که فرد از از دست خودش عصبانی میشود و با خود میگوید که من به اندازه کافی نخواندم، دقت کافی نداشتم و ... و خشم را درون ریزی میکند و ممکن است خود را شماتت کند و حتی گاهی اوقات در برخی موارد درونریزی خشم ابعاد وسیعی پیدا کرده و فرد به خودزنی و درمورد شدید آن به خودکشی دست بزند.
وفائیان تصریح کرد: خشم و افسردگی دو روی یک سکه هستد وقتی ما ناکام میشویم ممکن است واکنشمان خشم یا افسردگی باشد به همین دلیل افرادی که افسرده میشوند ممکن است افرادی باشند که خشم بسیار زیادی دردرون خودشان انباشته دارند، از نشان دادن خشم نتیجهای نگرفتند و یا قدرت ابراز آن خشم را ندارند بنابراین افراد افسرده نیز به نوعی افرادی عصبانی هستند که واکنششان به ناکامی در نهایت به افسردگی رسیده است.
وی در خصوص راهکارهای مدیریت و مهار خشم گفت: راهکارهای متعددی برای مهار خشم وجود دارد که اولین، بهترین و رفتاریترین شیوه این است که خشم را به سطح آگاهی ببریم به عبارتی اینکه خشم را کنترل نکنیم بلکه مدیریت کنیم، کنترل خشم این را به ذهن میآورد که خشم را باید سرکوب کرد در حالی که درست نیست و زمانی که موضوعی عصبانیت و خشم را برمیانگیزد اگر به دنبال سرکوب و کنترل خشم باشیم بعد از مدتی فرد افسرده و عصبی تبدیل میشود که خشم بسیاری درون وی جمع شده است و مانند بمب ممکن است در هر جایی این خشم جمع شده منفجر شود و خود را نشان دهد.
وفائیان افزود: وقتی فرد در سلامت روانی باشد به او پیشنهاد میکنیم که عصبانیت و خشم خود را در هر موقعیتی که تجربه میکند بیان کند به گونهای که نه به خود و نه به دیگران آسیب نزند، همانگونه که احساسات و هیجانات خود را بیان میکنیم.
وی ادامه داد: اولین و کاربردیترین راهکار بیان خشم این است که خشم را در حوزه هوشیار بیاوریم و نسبت به آن ذهن آگاهی داشته باشیم و آن را به خود و اطرافیانمان اعلام کنیم اینکه «من عصبانی هستم»، «من به هم ریخته هستم»، «من آنقدر عصبانی هستم که ممکن است کاری انجام دهم که نتیجه خوبی نداشته باشد» و جملات بازدارندهای مانند «الان خیلی عصبانی هستم بهتر است کاری انجام ندهم»، «با این عصبانیت بهتر است تصمیمی نگیرم یا حرفی نزنم»، به زبان آوردن عصبانیت به خصوص برای افرادی که تجربه خشم و پس از آن رفتارهای غیر کنترل دارند اولین قدم است و اهمیت زیادی دارد.
این متخصص روانشناسی عنوان کرد: بعد از اینکه نسبت به خشم آگاهی پیدا کردیم و آن را به زبان آوردیم، تکنیکهای سادهای وجود دارند که میتواند در کاهش شدت خشم کمک کند، که معمولا همه با آن آشنا هستند که از جمله آنها ترک کردن محیط و موقعیت، نوشیدن آب، نفس عمیق کشیدن، شمارش اعداد و ... است، اما استفادهها از این تکنیکها قبل از اشراف و آگاهی به خشم و بیان آن تاثیر چندانی در مدیریت خشم ندارد.
وفائیان تصریح کرد: پس آن که فرد به خشم خود آگاه شد و سپس تکنیکهایی را برای کاهش شدت آن به کار گرفت برای مدیریت خشم نیاز به این است که فرد توانایی برقراری ارتباط موثر را داشته باشد و راجع به موضوع، اتفاق و سوژهای که خشم او را برانگیخته است صحبت کند و یا در مورد آن توضیحی بشنود، بنابراین افرادی که خوب حرف میزنند، شنونده خوبی هستند، توانایی تحلیلل مسائل و حل مسائل را دارند میتوانند در مدیریت خشم موفقتر عمل کنند، با تحلیلی که صورت میگیرد برخی اوقات باید آن ناکامی که موجب خشم شده را پذیرفت و برخی اوقات باید به حل آن پرداخت.
وی افزود: زمانی که در مورد مدیریت خشم صحبت میکنیم قدرت تحلیل در خصوص عاملی که موجب ناکامی شده است نیز موثر است و پس از آن نیز نتیجه گیری میکنیم که آیا خشم من در مورد این موضوع منطقی و طبیعی بوده است و آیا افراد دیگر هم نسبت به این موضوع به همین صورت واکنش نشان میدهند یا واکنش من غیر منطقی و اغراق آمیز بوده است. برخی افراد که نسبت به اتفاقات، واکنش و خشم غیرمتعارف وغیر طبیعی دارند نیاز به درمانهای روانشناسی و روانپزشکی دارند تا در واکنش نسبت به ناکامیها قدرت تحلیل بهتری پیدا کنند.
وی با بیان اینکه گاهی اوقات خشم جنبه بیرونی و گاهی جنبه درونی دارد، ادامه داد: برخی خشمها برون ریزی و برخی خشمها دورن ریزی میشود، بدین صورت که گاهی اوقات عامل ناکام کننده باعث میشود فرد نسبت به محیط یا افراد پیرامون خود خشمگین شود و واکنشهای پرخاشگرانه مانند فریاد کشیدن، پرتاب کردن شی یا درگیری با فردی که به نظر عامل ناکامی بوده است نشان دهد و در برخی موارد فرد خود را عامل ناکامی میداند و اصطلاحا پرخاشگریش را درون ریزی میکند.
این متخصص روانشناسی افزود: برای مثال فردی در آزمونی شرکت میکند و قبول نمیشود که میتوان دو نوع نگاه به این موضوع داشت، یکی اینکه در این آزمون تقلب شده، حق من ضایع شده و یا به صورت سختیگرانه نمرده داده شده است و این خشم بیرون ریزی میشود و ممکن است به عوامل برگزار کننده آزمون پرخاشگری شود، اما نگاه دیگر این است که فرد از از دست خودش عصبانی میشود و با خود میگوید که من به اندازه کافی نخواندم، دقت کافی نداشتم و ... و خشم را درون ریزی میکند و ممکن است خود را شماتت کند و حتی گاهی اوقات در برخی موارد درونریزی خشم ابعاد وسیعی پیدا کرده و فرد به خودزنی و درمورد شدید آن به خودکشی دست بزند.
وفائیان تصریح کرد: خشم و افسردگی دو روی یک سکه هستد وقتی ما ناکام میشویم ممکن است واکنشمان خشم یا افسردگی باشد به همین دلیل افرادی که افسرده میشوند ممکن است افرادی باشند که خشم بسیار زیادی دردرون خودشان انباشته دارند، از نشان دادن خشم نتیجهای نگرفتند و یا قدرت ابراز آن خشم را ندارند بنابراین افراد افسرده نیز به نوعی افرادی عصبانی هستند که واکنششان به ناکامی در نهایت به افسردگی رسیده است.
وی در خصوص راهکارهای مدیریت و مهار خشم گفت: راهکارهای متعددی برای مهار خشم وجود دارد که اولین، بهترین و رفتاریترین شیوه این است که خشم را به سطح آگاهی ببریم به عبارتی اینکه خشم را کنترل نکنیم بلکه مدیریت کنیم، کنترل خشم این را به ذهن میآورد که خشم را باید سرکوب کرد در حالی که درست نیست و زمانی که موضوعی عصبانیت و خشم را برمیانگیزد اگر به دنبال سرکوب و کنترل خشم باشیم بعد از مدتی فرد افسرده و عصبی تبدیل میشود که خشم بسیاری درون وی جمع شده است و مانند بمب ممکن است در هر جایی این خشم جمع شده منفجر شود و خود را نشان دهد.
وفائیان افزود: وقتی فرد در سلامت روانی باشد به او پیشنهاد میکنیم که عصبانیت و خشم خود را در هر موقعیتی که تجربه میکند بیان کند به گونهای که نه به خود و نه به دیگران آسیب نزند، همانگونه که احساسات و هیجانات خود را بیان میکنیم.
وی ادامه داد: اولین و کاربردیترین راهکار بیان خشم این است که خشم را در حوزه هوشیار بیاوریم و نسبت به آن ذهن آگاهی داشته باشیم و آن را به خود و اطرافیانمان اعلام کنیم اینکه «من عصبانی هستم»، «من به هم ریخته هستم»، «من آنقدر عصبانی هستم که ممکن است کاری انجام دهم که نتیجه خوبی نداشته باشد» و جملات بازدارندهای مانند «الان خیلی عصبانی هستم بهتر است کاری انجام ندهم»، «با این عصبانیت بهتر است تصمیمی نگیرم یا حرفی نزنم»، به زبان آوردن عصبانیت به خصوص برای افرادی که تجربه خشم و پس از آن رفتارهای غیر کنترل دارند اولین قدم است و اهمیت زیادی دارد.
این متخصص روانشناسی عنوان کرد: بعد از اینکه نسبت به خشم آگاهی پیدا کردیم و آن را به زبان آوردیم، تکنیکهای سادهای وجود دارند که میتواند در کاهش شدت خشم کمک کند، که معمولا همه با آن آشنا هستند که از جمله آنها ترک کردن محیط و موقعیت، نوشیدن آب، نفس عمیق کشیدن، شمارش اعداد و ... است، اما استفادهها از این تکنیکها قبل از اشراف و آگاهی به خشم و بیان آن تاثیر چندانی در مدیریت خشم ندارد.
وفائیان تصریح کرد: پس آن که فرد به خشم خود آگاه شد و سپس تکنیکهایی را برای کاهش شدت آن به کار گرفت برای مدیریت خشم نیاز به این است که فرد توانایی برقراری ارتباط موثر را داشته باشد و راجع به موضوع، اتفاق و سوژهای که خشم او را برانگیخته است صحبت کند و یا در مورد آن توضیحی بشنود، بنابراین افرادی که خوب حرف میزنند، شنونده خوبی هستند، توانایی تحلیلل مسائل و حل مسائل را دارند میتوانند در مدیریت خشم موفقتر عمل کنند، با تحلیلی که صورت میگیرد برخی اوقات باید آن ناکامی که موجب خشم شده را پذیرفت و برخی اوقات باید به حل آن پرداخت.
وی افزود: زمانی که در مورد مدیریت خشم صحبت میکنیم قدرت تحلیل در خصوص عاملی که موجب ناکامی شده است نیز موثر است و پس از آن نیز نتیجه گیری میکنیم که آیا خشم من در مورد این موضوع منطقی و طبیعی بوده است و آیا افراد دیگر هم نسبت به این موضوع به همین صورت واکنش نشان میدهند یا واکنش من غیر منطقی و اغراق آمیز بوده است. برخی افراد که نسبت به اتفاقات، واکنش و خشم غیرمتعارف وغیر طبیعی دارند نیاز به درمانهای روانشناسی و روانپزشکی دارند تا در واکنش نسبت به ناکامیها قدرت تحلیل بهتری پیدا کنند.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار