آینده میهن ما به گروگان گرفته شده است
به گزارش سرویس اساتید خبرگزاری بسیج، معاونت بررسی و گفتمان سازی سازمان بسیج اساتید در مقالهای تحلیلی که به قلم حسین رجایی ( پژوهشگر و استاد دانشگاههای استان یزد) نگاشته شده به تحلیل برخی مشکلات داخلی و مسائل روز پرداخته است.
در متن این مقاله تحلیلی آمده است:
درست زمانی که سیاست خارجی، نسخه مقاومت را به ما تحمیل می کند در داخل به سیاستگذارانی برخورده ایم که نه توانی برای مقاومت دارند و نه حتی اراده ای! اگر جلوتر برویم می بینیم سیاست خارجی ما خودش هم گروگان است. گروگان شکاف عمیق بین دو گروه سیاستگذار در امور خارجی. یک گروه آرمانگرا که آنقدر در ایدئولوژی محض غرق شده که از واقعیات دنیای سیاست غافل مانده و ارزیابی و درک درستی از جهان امروز، نظام بین الملل و جایگاه ایران ندارد و گروه دیگری که حتی واقع گرا هم نیست و بی اغراق، نزدیکی به غرب را به عنوان قبله آمال، جایگزین هرگونه درکی از سیاست و اقتصاد نموده است.
تجلی گروه اول را می توان در دستگاه تصمیم سازی دولت های نهم و دهم دید، همان دولتی که ابتدا از محو اسراییل و کاغذپاره بودن تحریم ها سخن می گفت ولی به محض برخورد کردن با سد واقعیات، به دوستی با مردم اسراییل و مذاکره با آمریکا توسل جُست. گروه دوم را هم که اکنون می توان در دولت مستقر متجلی دید. سیاستمدارانی که از این کره خاکی فقط دو قاره اروپا و آمریکای شمالی اش را به رسمیت می شناسند. ظرفیت های بسیاری را در آفریقا و آمریکای لاتین و بویژه مرکز و شرق آسیا رها کردند تا تیرهایشان را به هدف غربی دقیق بزنند اما هم آن فرصت ها به هدر رفت و هم این تیرها به سنگ خورد.
ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ما ایرادات ریشه ای و اساسی دارند. ایراداتی که اگر اصلاح نشوند آمریکا که چه عرض کنم، همه ابناء بشر هم بخواهند به ما کمک کنند، فایده ای نمی بخشد. معضلاتی که متهم اصلی آن، درآمدهای رانتی نفت است. تحریم ها فرصت خوبی بود تا با قطع شدن این بند ناف، تولدی دوباره یابیم. بروکراسی فربه و کند خود را چالاک و چابک سازیم، چتر شفافیت را بر همه نظامات مالی و تعاملی خود بگسترانیم، در عمل و نه حرف، اقتصاد را مردمی کنیم، به جای رانت، بر درآمدهای مالیاتی تکیه نماییم، فضای کسب و کار را تسهیل کرده و بهره وری را افزایش دهیم، در مبارزه با فساد جدی شویم و ...، البته بعضاً اقدامات خوبی هم انجام گرفت ولی بیش از آن در برابر اصلاحات مقاومت و بعضا کارشکنی شد. اساساً از دولتی که سرک کشیدن به حساب های مردم را خطا می دانست چه انتظاری می شد داشت!؟ از کشوری که نزدیک یک قرن است به درآمدهای مفت نفت و خام فروشی خو کرده، از مسئولانی که شیرینی قدرت و رفاه زیر زبانشان مزه کرده و از جامعه ای که بعضاً کسب ثروت بی زحمت در آن ارزش شده، چه انتظاری می توان داشت!؟
به هر روی شخم زدن گذشته دردی را دوا نمی کند مگر آنکه اراده ای برای تجربه گرفتن و یک بازارزیابی صحیح از موقعیت فعلی خود داشته باشیم. اکنون ما در لبه شکست یا پیروزی قرار گرفته ایم. رقیب که داشت از فشار حداکثری اش ناامید می شد اکنون امیدهای جدیدی یافته است. اگر ترامپ بتواند به مخالفان غربی اش بقبولاند که ایران را مهار کرده، شرایط به مراتب سخت تر می گردد. مهار کردن رقبا، یک موفقیت بزرگ در غرب لیبرال محسوب می شود. در اینصورت حتی آمریکای بایدن و اروپایی ها هم دلیلی نمی بینند روش متفاوتی در برابر ایران در پیش بگیرند. به دلیل صبر چند ماه اخیری که تصمیم سازان سیاست خارجی ما برای پاس گل ندادن به ترامپ در انتخابات آمریکا پیش گرفته اند و به لطف این اقتصاد متلاطم، این باور در میان غربی ها تقویت شده است.
یادمان باشد که انتقام ترور حاج قاسم هنوز مانده است. بایدن بیاید یا ترامپ، فرقی نمی کند. باور غلط مهار و شکست ایران باید شکسته شود. برخلاف گذشته اکنون نسخه آرمانگرایانه با واقع گرایانه تفاوتی ندارد. آرمانگرایی حفظ عزت ملی را توصیه کرده و واقع گرایی با دست خالی و از موضع ضعف با حریف وارد مذاکره شدن را نهی می کند. در هر دو سو، تنها راه حل مقاومت و افزایش هزینه برای ایالات متحده است. می دانیم که مسیر نجات بخش آرمان گرایی واقع گرایانه است.
درست است که اکنون هم از سوی دشمنان خارجی و هم از سوی مسئولان داخلی تحت فشاریم ولی راه های نجات کماکان فراوان است. با عزم داخلی و اجماع ملی می توان بر هر دو مشکل فائق آمد. به دشمن به چشم عظمت نگاه نکنیم. اگر خداوند اراده کند، دومینوی فروریختن جنایتکاران و مستکبران غربی حتی با جرقه ای از همین انتخابات پیش رو محتمل است.
انتهای پیام/