۲۸ / اسفند / ۱۴۰۳ - 18 March 2025
19:49
کد خبر : 9305376
۱۹:۴۰

۱۳۹۹/۱۰/۰۱
سردار محمدباقر ذوالقدر؛

پرونده ویژه «هجرحبیب»| ترور حاج قاسم دریای خون بین ایران و دولت آمریکا بوجود آورد

جانشین اسبق فرمانده سپاه گفت: هر بار که می­‌شنیدیم حاج قاسم در سفر و مأموریت است و یا عملیاتی در پیش است فکر می‌­کردیم ممکن است دیگر برنگردد. این هر چند سخت، ولی قابل پیش‌­بینی بود.
به گزارش خبرگزاری بسیج، پرونده ویژه «هجر حبیب»: یک سال قبل در نیمه شب سیزدهم دی ماه سال ۹۸، ایران محبوب‌ترین فرمانده نظامی خود را از دست داد. حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ساعتی بعد از نیمه شب آن روز، به همراه چند نفر از همراهانش ازجمله شهید ابومهدی المهندس جانشین فرمانده حشد شعبی عراق، در جریان حمله تروریستی پهپاد‌های ارتش امریکا در فرودگاه بغداد، به شهادت رسیدند و این اتفاق، حوادث متعددی را به همراه خود داشت.

سردار سلیمانی ازجمله فرماندهان سپاه پاسداران بود که در سه مقطع، فرماندهی لشکر ثارالله کرمان، فرماندهی قرارگاه قدس نیروی زمینی در جنوب شرق و فرماندهی نیروی قدس را برعهده داشت و بیش از ۲ دهه در مقام فرمانده شاخه برون مرزی سپاه خدمت کرد.
در گفتگو با سردار محمدباقر ذوالقدر به بررسی برخی از مقاطع مسئولیت «حاج قاسم» پرداختیم.

سردار ذوالقدر خود از فرماندهان قدیمی سپاه است که در زمان جنگ، فرماندهی قرارگاه برون‌مرزی رمضان را برعهده داشت؛ قرارگاهی که وظایفش بعد‌ها با تشکیل نیروی قدس در سال ۶۸ تحت ماموریت این نیرو قرار گرفت.

سردار ذوالقدر بعد‌ها مسئولیت‌های دیگری نظیر ریاست ستاد فرماندهی کل سپاه و جانشینی فرمانده سپاه را برعهده گرفت و از چند سال قبل نیز به عنوان معاون رئیس دستگاه قضا در این قوه مشغول به کار است.

متن کامل گفتگو با ایشان را در ادامه می‌خوانید:
ممنون هستیم که این فرصت را در اختیار ما قرار دادید تا با شما پیرامون شخصیت سردار شهید قاسم سلیمانی گفتگویی داشته باشیم. اگر بخواهیم دوران خدمتی ۴۰ ساله این شهید بزرگوار را به سه قسمت اصلی تقسیم بکنیم، ۸ سال از این مدت مربوط به سال‌های دفاع مقدس است که ایشان فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله را بر عهده داشتند و احتمالاً آشنایی شما با ایشان هم باید به همان سال­ها برگردد.

بعد از آن، ایشان برای مدتی فرماندهی مقابله با اشرار در جنوب شرق را برعهده گرفتند و نهایتاً در سال ۷۶ به عنوان فرمانده نیروی قدس انتخاب شدند. اگر اجازه بفرمایید گفتگو را با نحوه آشنایی شما با سردار سلیمانی آغاز کنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم، من هم شهادت سردار عزیزمان حاج قاسم سلیمانی را تسلیت عرض می‌کنم و دعا می‌کنم خداوند ایشان را با اولیای خود محشور کند و در جوار قرب خود منزل و مأوا داده و بهترین برکات خود را روزی او کند.

آشنایی بنده با سردار سلیمانی به زمان جنگ برمی­‌گردد و فکر می‌­کنم بعد از عملیات فتح­‌المبین در سال ۱۳۶۱ بود که در آن موقع بنده مسئول آموزش نظامی سپاه بودم.

پس از این که یگان‌­های سپاه توسعه پیدا کردند، برای تقویت آن‌ها و افزایش توان رزمی آن­ها، آموزش نظامی مأموریت پیدا کرد که با یگان‌های مختلف کار کند و پیگیر آموزش‌های تخصصی مورد نیازشان باشد. از جمله این یگان‌ها لشکر ۴۱ ثارالله بود که تا قبل از آن در قالب تیپ عمل می‌کرد و تازه به لشکر تبدیل شده بود. شروع آشنایی بنده با ایشان مربوط به آن دوران است.

پس از آن نیز به تناسب مسؤولیت‌هایی که برعهده داشتم، با ایشان ارتباط داشتم و زمانی که در قرارگاه رمضان بودم در عملیات­‌هایی که در شمال غرب کشور و منطقه کردستانات عراق توسط یگان­‌های نیروی زمینی انجام می‌گرفت به ­خصوص برای تأمین اطلاعات مورد نیازشان ارتباط نزدیکی با آن‌ها از طریق قرارگاه حاصل می‌شد و طبیعتاً با فرمانده یگان­‌ها از جمله شهید قاسم سلیمانی ارتباط داشتیم، ولی ارتباط نزدیک­تر ما به بعد از جنگ برمی‌­گردد یعنی زمانی که بنده مسئولیت ستاد مشترک سپاه پاسداران را برعهده داشتم و ایشان فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله بود و بعداً مسئولیت فرماندهی قرارگاه مبازره با اشرار در شرق کشور یعنی قرارگاه قدس را بر عهده گرفت و از سال ۱۳۷۶ هم به عنوان فرمانده نیروی قدس منصوب شدند.

** اشرار دسته دسته می‌آمدند و تسلیم می‌شدند

 درباره مقطعی که سردار سلیمانی فرماندهی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در جنوب شرق را برای مقابله با اشرار بر عهده گرفت خیلی کم صحبت شده است. در آن زمان شرایط چ­طور بود و ایشان در آنجا چه کرد؟

آن زمان گروه­‌های شرور و ضدانقلاب زیادی توسط دشمن، سرویس‌­های خارجی پاکستان، امارات و عربستان و حتی آمریکا پشتیبانی و تجهیز می­‌شدند و علاوه بر آن، شبکه‌­های انتقال مواد مخدر ناامنی­‌های زیادی را در شرق کشور بوجود آورده بودند و روزانه با حوادثی مثل آدم‌­ربایی، ترور، حمله به مقر‌های نیرو‌های نظامی و انتظامی و انتقال گسترده مواد مخدر مواجه بودیم.

با تشکیل قرارگاه قدس به فرماندهی ایشان و ایجاد استحکامات مرزی و برخورد با شبکه­‌های گسترده و سازمان ­یافته اشرار و قاچاقچیان موادمخدر، ناامنی و شرارت تا حد زیادی از بین رفت به‌گونه­‌ای که بعد از مدتی این اشرار دسته دسته می‌­آمدند و امان می‌­خواستند و تسلیم می­‌شدند. ایشان هم علاوه بر برخورد‌ها و اقدامات نظامی، برای ایجاد و توسعه امنیت پایدار در منطقه که بعداً توسط سردار شهید نورعلی شوشتری و دیگران ادامه یافت خیلی تلاش کرد و حتی مناطقی را در اختیار اشراری که تسلیم می‌­شدند قرار داد تا در آنجا مستقر شوند و به کار و زندگی شرافتمندانه بپردازند.

همین رفتار موجب شد که اشرار گروه گروه می‌­آمدند، تسلیم می­‌شدند و اسلحه‌هایشان را تحویل می­‌دادند به طوری­که این موضوع در آن منطقه و در آن شرایط زمانی به یک حادثه و موضوع جذاب اجتماعی تبدیل شد، اشرار و تفنگچی‌­ها در دسته‌­های بزرگ گروه گروه از کوه‌­ها و مغار‌ها سرازیر می‌­شدند خود را تسلیم ­کرده و اظهار توبه و پشیمانی می­‌کردند و اسلحه­‌های خودشان را تحویل می­‌دادند و با برخورد انسانی و پدرانه شهید سلیمانی مواجه می‌­شدند، زمین و چاه و البته امان نامه دریافت می­‌کردند و به زندگی متعارف و شرافتمندانه برمی­‌گشتند. از اسلحه‌­هایی که تحویل داده بودند تپه‌­هایی درست شده بود.

ادامه این روند و پایه‌­ای که شهید سلیمانی گذاشت، امنیت را به منطقه برگرداند، به طوری­که می­‌شود گفت: امروز سیستان و بلوچستان که روزی میدان تاخت و تاز ضدانقلاب و اشرار بود، جزو مناطق امن کشور است.

هرچند به دلیل مرز طولانی با افغانستان به عنوان بزرگترین مرکز تولید مواد مخدر در جهان، هنوز برخی ناامنی‌­ها پدید می‌­آید، ولی از ناامنی به آن صورت که در گذشته بود، دیگر خبری نیست.
سردار سلیمانی جزو کشفیات مقام معظم رهبری بود

سردار سلیمانی چه ویژگی‌­هایی داشت که بعد از حدود ۸ سال از آغاز به کار نیروی قدس، به عنوان فرمانده آن انتخاب شد؟ خصوصاً اینکه حتماً در همان زمان، فرماندهان مشهورتر و شناخته‌­شده­‌تر هم بودند.

بین فرماندهان یگان­‌های سپاه که قابلیت اداره این نیرو را داشتند، سردار سلیمانی جزو بهترین­‌ها بود و برای همین توسط فرمانده وقت کل سپاه (سردار رحیم صفوی) معرفی شد.

فرماندهان یگان­‌ها و لشکر‌های اصلی سپاه در آن زمان هر کدام به دلیل شایستگی‌­هایی که داشتند به سطح فرمانده نیرو ارتقاء پیدا می­‌کردند و یا به عنوان جانشین نیرو یا رئیس ستاد نیرو مسئولیت می­‌گرفتند.

در مورد سردار سلیمانی، ایشان به دلیل قابلیت­‌هایی که در زمان جنگ از خود نشان داد و نیز اقداماتی که در مبارزه با اشرار در شرق کشور طی چند سال انجام داد به عنوان فرمانده نیروی قدس خدمت مقام معظم رهبری پیشنهاد شد و ایشان هم با توجه به شناختی که از قبل نسبت به سردار سلیمانی داشتند او را به این سمت منصوب کردند.

دقیقاً به خاطر ندارم که معرفی ایشان با اشاره خود آقا بود و یا ابتدا به ساکن سپاه ایشان را معرفی کرد، ولی حقیقت این است که سردار سلیمانی را باید از کشفیات مقام معظم رهبری به حساب بیاوریم. ایشان از زمان جنگ با سردار سلیمانی آشنا بودند و قابلیت‌­ها و توانمندی­‌های او را چه در زمان جنگ و چه بعد از جنگ در شرق کشور، رصد می­‌کردند و به آن‌ها توجه داشتند.

نیروی قدس چگونه تشکیل شد؟

بعد از این مقطع و در سال 76 بود که سردار سلیمانی به عنوان فرمانده جدید نیروی قدس انتخاب شد. آن­طور که از برخی منابع و اسناد و صحبت­‌ها می‌­شود فهمید، نیروی قدس به شکل امروزی و با شرح وظایف مشخص، از همان اولین سال­‌های بعد از جنگ تشکیل شد که سردار سلیمانی هم بعد از سردار وحیدی دومین فرمانده آن بود.

این نیرو با چه هدفی شکل گرفت؟ خصوصاً اینکه ما در زمان جنگ هم در قالب قرارگاه رمضان که حضرتعالی هم فرماندهی آن را بر عهده داشتید، عملکرد تقریباً مشابهی را شاهد بودیم. مشخصاً عملیات­‌های برون مرزی را عرض می‌­کنم. چه شد که تصمیم گرفته شد این تشکیلات در قالب یک نیروی مجزا به نام قدس به کار خودش ادامه دهد؟

لازم است درخصوص نیروی قدس یک توضیح دهم چون کم و بیش از روند شکل­‌گیری و هویت‌­یابی این نیرو مطلع هستم.

نیروی قدس در سال 1368 با فرمان مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا به صورت رسمی تشکیل شد. قبل از آن، فعالیت برون­‌مرزی سپاه در قالب‌­های مختلف انجام می‌­گرفت.

در ابتدای پیروزی انقلاب و با تشکیل سپاه، ما واحد نهضت­‌های آزادی­بخش را داشتیم که به عنوان یک واحد مستقل زیرنظر فرمانده کل سپاه فعالیت می‌­کرد که بعداً و به دلایلی که الآن جای طرحش نیست، منحل شد و به عنوان یک بخش محدود و کوچک در قالب روابط عمومی و امور بین‌­الملل سپاه جای گرفت.

بعد از مدتی، واحد اطلاعات سپاه عهده­‌دار فعالیت­‌های برون­‌مرزی و پشتیبانی از نهضت­‌های آزادیبخش شد.

در سال 1368 با فرماندهی مقام معظم رهبری بر نیروهای مسلح و با پیشنهاد سپاه، نیروی جدیدی به نام نیروی قدس ایجاد شد.

سپاه تا قبل از آن، سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی داشت و در زمان رهبری مقام معظم رهبری، نیروی مقاومت بسیج از نیروی زمینی جدا شد و به شکل یک نیروی مستقل درآمد. مأموریت­‌های برون­‌مرزی سپاه هم به نیروی قدس واگذار شد و تمام بخش­‌های برون­‌مرزی که در بخش‌­های مختلف فعالیت می‌­کردند ذیل این نیرو تعریف و از اطلاعات سپاه جدا شدند.

نیروی قدس به تدریج گسترش یافت تا امروز که به عنوان یک نیروی گسترده در سطح منطقه و جهان فعالیت می­‌کند.

 

چگونه خبر شهادت ایشان را شنیدید و چه حالی به شما دست داد وقتی این خبر را به شما دادند؟

سحرگاه همان روز (13 دی 98) پیامکی به دستم رسید و یکی از دوستان مشترک خبر را به من داد. اول خیلی جدی نگرفتم. به چند جا زنگ زدم و پرس و جو کردم. وقتی تلویزیون را روشن کردم، قلبم فرو ریخت.

هرچند چنین اتفاقی غیرمنتظره نبود و پیش‌­بینی می‌­شد ولی تحمل آن خیلی دشوار بود. من هنوز نتوانسته‌­ام خودم را با این حقیقت تطبیق دهم. ان­‌شاءالله خداوند به خانواده ایشان صبر دهد. فقدان ایشان برای خانواده و همه همرزمان و همسنگرانش بسیار دشوار است.

* اگر بخواهید چند جمله مستقیم با سردار سلیمانی صحبت کنید و مطمئن باشید ایشان صدای شما را می­‌شنوند چه خواهید گفت و از او چه می­‌خواهید؟

این چیزی را که امروز از سردار سلیمانی شاهدیم و میلیون­‌ها دل را متوجه او می­‌بینیم، یک امر عادی و طبیعی و ساده نیست. در قرآن تعبیری داریم که «اَلَذَّینَ آمنوُا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَیَجعَلُ لَهُمُ الرّحمنُ وُدّاً». این که خداوند قلوب مردم را متوجه شهید سلیمانی کرد و دل‌ها را برای او بسیج کرد و اینچنین محبت مردم را نثار او کرد. این علامت یک حقیقت است و آن اینکه شهید سلیمانی مصداق بارز الذین آمنوا و عملوا الصالحات است. او مجاهد فی سبیل­‌ الله بود و در راه جهاد که دری از درهای بهشت است که مخصوص خاصان از اولیاء الهی است عمر و زندگی و جان خودش را نثار کرد و به مقام عند ربّی رسید.

از او درخواست می­‌کنم به حرمت دوستی و برادری که با هم داشتیم از آن جایگاه رفیعی که نزد خداوند دارد دست مرا هم  بگیرد و شفاعت کند!

** آمریکا از منطقه بیرون خواهد شد

* شما که سال­‌ها در سطوح عالی نیروهای مسلح حضور داشتید و در عرصه نظامی یک فرد صاحب­‌نظر هستید، از دیدگاه شما، معنای انتقام سخت که مقام معظم رهبردی فرمودند چیست و انتقامی که در شأن نام شهید قاسم سلیمانی باشد چیست؟

مقام معظم رهبری فرمودند انتقام می­‌تواند دو بُعد داشته باشد که یکی بعد تاکتیکی است. مثل همان چیزی که در عین ­الاسد واقع شد که می­‌بایست یک پاسخ سریع، قاطع و دندان­شکن به این اقدام آمریکا می­‌دادیم که داده شد و بحمداللّه مؤثر هم بود، هر چند آمریکایی‌­ها سعی کردند آن را کتمان کنند و کوچک جلوه دهند ولی عملیات بسیار بزرگ، تعیین ­کننده و مؤثری بود و آمریکایی‌­ها به تلفات بیش از صد نفر اعتراف کردند و ما معتقدیم یقیناً تلفات آمریکایی‌­ها بیش از این است و مساله مهم­تر این بود که جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری بود که توانست آشکارا و رسماً به یک مرکز نظامی آمریکایی حمله کند و آمریکا هم هیچ واکنشی نتوانست نشان دهد.

بعد از جنگ جهانی دوم و حمله‌­ای که ژاپنی­‌ها به ناو هواپیمابر آمریکا کردند و به بمباران اتمی هیروشیما توسط آمریکایی­‌ها منجر شد، سابقه نداشت که یک کشور و یک دولت، آمریکا را تهدید کند و به تهدیدش عمل کند و مستقیماً یک پایگاه نظامی آمریکا را مورد حمله قرار دهد. این یک اقدام خیلی بزرگ و بی­‌سابقه و یک عملیات تاریخی بود.

صرف­نظر از دقت موشک­‌ها که همگی به هدف خورد، اصل این اقدام برای آمریکا و همه دنیا غافلگیر کننده و اعجاب­ برانگیز بود. این یک مقابله یا انتقام تاکتیکی بود. اما انتقام بزرگ، استراتژیک و راهبردی این است که آمریکا را از منطقه اخراج کنیم و این امر به یاری خداوند متعال و به مدد خون شهید فراهم خواهد شد و حتماً اتفاق خواهد افتاد.

آمریکایی­‌ها دیگر نمی‌­توانند در منطقه باقی بمانند و این چیزی است که حتماً محقق خواهد شد و این بزرگ­ترین حادثه در منطقه و جهان خواهد بود. اگر آمریکایی­‌ها از منطقه بروند، عوامل آنها دیگر نمی‌­توانند دوام بیاورند، رژیم صهیونیستی دیگر نمی‌­تواند به حیات ننگین اش ادامه دهد و نابود خواهد شد و این، همان انتقام استراتژیک است که به یاری خداوند محقق می­‌شود.

شما دیدید که کنگره آمریکا در یک اقدام عجولانه قانونی را گذاراند که  رئیس جمهور این کشور را از اقدام تند و نظامی علیه ایران بازداشت. این از اثرات همان انتقام اولیه بود و باش تا صبح دولتت بدمد، کین هنوز از نتایج سحر است!

خون حاج قاسم و ابومهدی المهندس وحدت ایران و عراق را استوارتر کرد

 در پایان این گفتگو اگر مایل باشید چند جمله هم از زبان شما در مورد شهید ابومهدی المهندس که در کنار سردار سلیمانی به شهادت رسیدند، بشنویم. چون جنابعالی در زمان جنگ فرماندهی قرارگاه رمضان را بر عهده داشتید و احتمالاً باید از نزدیک با ایشان که در آن مقطع در لشکر بدر در کنار دیگر مجاهدان عراقی با رژیم بعث می­‌جنگیدند، آشنایی داشته باشید.

آشنایی بنده با شهید ابومهدی به زمان جنگ برمی‌­گردد. ایشان از فرماندهان برجسته سپاه بدر بود. البته سپاه بدر معمولاً یک فرمانده ایرانی داشت، ولی زیرمجموعه‌­اش تماماً از مجاهدین عراقی بودند.

سپاه بدر در ابتدا گردان­‌هایی بودند که از مجاهدین عراقی تشکیل شدند و بعداً تبدیل به تیپ و لشکر و سپس سپاه شد که خود شامل چند لشکر بود.

هر چند شهید ابومهدی فرمانده یا جانشین سپاه بدر نبود، ولی با توجه به سابقه و تجربه مبارزه و مجاهدت در عراق و روحیه دینی و انقلابی که داشت از عناصر بسیار مؤثر و تعیین­ کننده آن به حساب می‌­آمد.

بعد از سقوط صدام و بازگشت رزمندگان عراقی و سپاه بدر به عراق و مسائلی که در عراق اتفاق افتاد، شهید ابو مهدی توسط آمریکایی­‌ها تعقیب می­‌شد و برای سرش جایزه گذاشتند و لذا از ورود به عراق منع شد و چند سال به صورت مخفی به عراق رفت و آمد می­‌کرد و با سپاه یا سازمان بدر در عراق ارتباط داشت.

بعد از حمله داعش، شهید ابومهدی به کمک بقیه فرماندهان بدر مثل هادی العامری که او را به نام ابوحسن می­‌شناسیم و در زمان جنگ رئیس ستاد سپاه بدر بود، حشد الشعبی را ایجاد کردند که نقش تعیین کننده‌­ای در مقاومت ملت عراق در مقابله با داعش داشتند.

در حشد الشعبی، شهید ابومهدی محور بود، اما به صورت رسمی جانشین فرمانده حشد الشعبی بود و در همه عملیات‌­هایی که در عراق علیه داعش صورت گرفت در کنار شهید سلیمانی نیرو‌ها را فرماندهی کرد و در پایان هم در یک سرنوشت مشترک خونش با خون شهید سلیمانی درآمیخت و هر دو به ملاقات خداوند رفتند.

خون این دو شهید بزرگوار که در کنار هم مبارزه کردند و در کنار هم به شهادت رسیدند، بی­‌گمان پیوند دو ملت ایران و عراق را استوار­تر و مستحکم­تر کرد.

قبل از شهادت سردار سلیمانی و شهید ابو مهدی، مسائل مختلفی در عراق به وجود آمده بود. در جامعه عراق اختلافاتی پدید آمده بود و بین شیعیان تعارضاتی واقع شد، حتی نسبت به جمهوری اسلامی ایران با تحریک دشمنان، تحرکاتی پیدا شده بود، اما شهادت این دو شهید و درآمیختگی خون آن‌ها این مشکلات را از بین برد و امروز در صحنه عراق و بین دو ملت عراق و ایران بحمدالله فضای وحدت، محبت و همدلی را شاهد هستیم.

ملت عراق امروز آمریکا را دشمن شماره یک خود می­‌داند و مجلس عراق رأی به اخراج آمریکایی­‌ها داد و آن راهپیمایی عظیم علیه آمریکا و حضور آمریکا انجام شد و این آغاز پایان آمریکا در عراق بود و این نبود جز حاصل خون و ثمره پیوند خون مقدس شهید قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس.
تسنیم/

گزارش خطا
ارسال نظرات شما
x

عضو کانال روبیکا ما شوید