مؤلفه های قدرت یک کشور را می توان مرکب از چهار قدرت علمی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی دانست. اگر چه نسبت به اینکه در آینده کدام یک از این قدرت های چهارگانه حرف اول را می زند تردید وجود دارد، اما بدون شک این چهار قدرت با هم ارتباط تنگاتنگی داشته و هریک بر دیگری اثر مستقیم خواهد داشت. مقؤله انرژی هسته ای از جمله مواردی است که در حال حاضر به عنوان عاملی مهم و تعیین کننده در هریک از چهار مورد بالا درآمده است. از یک سو نفود منطقه ای، قدرت موشکی و انرژی هسته ای سه موضوع کلیدی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در طول 20 سال اخیر بوده و طرف های غربی با وقاحت تمام خواسته اند در همه مذاکرات این سه موضع را از ایران بگیرند و ایران را در منطقه خلع سلاح کنند.
از سوی دیگر، در طول این 20 سال دستگاه دیپلماسی کشور خود را درگیر مذاکراتی کرده است که جز هزینه برای ملت دستاوردی نداشته است. عمده مذاکرات در این سالها توسط کسانی بوده است که با خوشبینی و اعتماد به غرب و تضمین نتایج مذاکرات، توافقاتی کردهاند که هیچکدام از سوی طرف غربی عملیاتی نشده اما از سوی جمهوری اسلامی راستی آزمایی به اثبات طرفی غربی رسیده است.
مذاکرات «وین» حدود شش ماه پیش یعنی ۱۷ فروردینماه گذشته با این ادعا که آمریکا میخواهد به برجام برگردد و به تعهدات خود عمل کند شروع گردید و طرفهای اروپایی بهخصوص فرانسه اصرار داشتند که ایران به مذاکرات وین بپیوندد. اکنون با روی کار آمدن دولت جدید و از سرگیری مذاکرات هسته ای تأملاتی وجود دارد که باید با سیاست خارجی جمهوری اسلامی همخوانی داشته و مذاکرات باید بر پایه یک عقلانیت دیپلماتیک مدیریت شود.
آمریکاییها در زمان اوباما ، زیر میز مذاکرات زدند و به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکردند و در زمان ترامپ علاوه بر پاره کردن برجام و خارج شدن از آن، تحریم ها را نیز بیشتر کردند و این موضوعات نشان داد که آمریکایی ها هیچ مسئولیتی در قبال توافقنامه ای که امضا کردهاند را نمی پذیرند. مجلس شورای اسلامی با اقدام و مصوبه انقلابی خود به نمایندگی از ملت اعلام کرد: 1. تمام تحریم ها باید لغو شود 2. راستی آزمایی شود 3.طرف متجاوز غربی باید متعهد شود بر قول و قرار پیمان خود باقی خواهد ماند و به بهانههای واهی شانه از زیر تعهدات خالی نمیکند وحقوق هستهای ملت ایران را به رسمیت میشناسد.
اما آمریکاییها صریحاً در رایزنیهای خود برای آغاز مذاکرات برجامی در « وین » اعلام کردند: اولاً: همه تحریمها را برنمیداریم. دوما: راستیآزمایی را قبول نداریم. سوما: تضمین نمیدهیم از توافق خارج نشویم. چهارما: ایران باید بپذیرد مذاکرات برای محدود کردن نفوذ منطقهای و محدود کردن قدرت موشکی ایران، پس از توافق انجام گیرد.
پنجما: آمریکاییها اعلام کردهاند نظرات جدید به لحاظ فنی هم در مورد بازرسیهای آژانس و هم در مورد تعیین تعداد سانتریفیوژها و نوع پیشرفته آنها دارند.
مفهوم این شروط آن است که مذاکرات جدید مثل سابق و روند گذشته زیر سایه تهدید، تحریم، تضعیف، تخریب، ترور و خرابکاری در تأسیسات هستهای، توهین، تحقیر، تدلیس و ... صورت گیرد. نتیجه این نوع مذاکرات را در دولت گذشته دیدیم. پایه اصلی این نوع مذاکرات روی حقهبازی، مکر، فریب، نیرنگ و دروغگویی بسته شده و هیچ نتیجهای در این 20 سال نداشته است و بعد از این هم نخواهد داشت. از این رو باید بگوییم در مذاکرات ۱۷ فروردین تا ۲۲ خرداد ماه گذشته، هیچ نشانه ای از اینکه آمریکا یا اروپا قصد دارند رویه خود در قبال ایران را اصلاح کرده و به حقوق ایران اعتراف نمایند، دیده نمیشود.
جمهوری اسلامی ایران باید بر پایه عقلانیت دیپلماتیک و حفظ عزت انقلاب اسلامی وارد ادامه مذاکرات هسته ای شود و نباید در مذاکرات پیش رو مثل سابق، مسائل داخلی را به برجام گره بزند و سیاست تعجیلی در پیش بگیرید.چرا که تعجیل اولین علامت در آمادگی برای دادن امتیازات تازه میباشد که با منافع ملی کشور سازگاری ندارد.
از سوی دیگر تجربه دولت های قبلی نشان داد سیاست تعجیلی ایران جواب نمیدهد و جزء مشکلات هیچ چیز عاید ایران نخواهد شد؛ چرا که دلیل توقف در پرونده هستهای، تأخیر ایران نیست؛ بلکه عدم تمایل واقعی طرفهای دیگر به اجرای تعهدات خود میباشد. بنابراین اگر جای نگرانی و در نتیجه، تعجیل باشد، این آمریکاست که باید نگران تحولات منطقه و نفوذ منطقه ای ایران، قدرت موشکی و مسائل هسته ای بوده و تعجیل نماید، نه جمهوری اسلامی ایران.
نگارنده: دکتر مرتضی امیری نژاد