به گزارش خبرگزاری بسیج از بوشهر، شاید کمتر مقولهای به اندازه حجاب و پوشش خانمها پس از پیروزی انقلاب اسلامی چالشزا بوده باشد. با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی، زنان مسلمان ایرانی بار دیگر هویت خویش را بازیافتند و با رویکرد به حجاب و به دنبال آن با درخشش در عرصههای مختلف علمی و اجتماعی بار دیگر جایگاه زن مسلمان ایرانی را به نمایش گذاشتند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد رویکردهای متفاوتی از سوی مسئولان و دستاندرکاران به مقوله حجاب بودهایم. در دوران حاکمیت اصلاحات به اسم آزادی، بیشترین تلاش برای کمرنگ کردن حجاب صورت گرفت. سیاستهای حجابزدایی با ولنگاری فرهنگی توأم شد و سیاستگذاران فرهنگی با بیتفاوتی زمینه بروز بدحجابی و بیحجابی در جامعه را فراهم کردند. در هشت سال دولت خاتمی بسیاری از مرزهای حجاب در هم شکسته شد و سیاستهای مخرب اصلاحطلبان توانست شلاق بیتوجهی به حجاب را بر پیکر بانوان ایرانی فرود آورد.
متأسفانه در دولتهای بعد نیز به مقوله حجاب به شکل علمی و زیربنایی توجهی نشد. در دولتهای یازدهم و دوازدهم با بیتوجهی و نفوذ موریانهای سیاستگذاران فرهنگ غربی، توجه به حجاب و ارجگذاری آن به حاشیه رفت و بیحجابی روز به روز گستردهتر شد.
آنچه امروز در فضای اجتماع شاهد آن هستیم بدحجابی نیست؛ بلکه بیحجابی است.
در مقابل این پدیده ضدفرهنگی به طور کلی شاهد دو واکنش هستیم:
۱. واکنش مردم مسلمان و متدین که خواستار عمل به نص صریح قرآن در رعایت پوشش مناسب هستند.
۲. کسانی که مروج بیحجابی هستند و اصلاح جامعه را با زدودن نابهنجاریها برنمیتابند. این جریان هم در خارج و هم در داخل فعال هستند.
کسانی که به طور سازمانیافته، نسبت به رویکرد به حجاب و الزام خانمها در محیط اجتماعی به رعایت پوشش مناسب مخالفند اصلاحطلبان هستند.
این سؤال مطرح است که چرا اصلاحطلبان در مقابل اقدامات منطقی و دینی نسبت به حجاب این همه واکنش منفی نشان میدهند؟
پاسخ را از دو منظر میتوان بررسی کرد.
از یک جهت ضعف اعتقادی و استحالهای که در ساختار فکری رهبران و مدعیان تفکر اصلاحطلبی ایجاد شده و طبیعتا برای آنها که دست رد به مبانی اعتقادی و دینی خود زدهاند و به اسلام حداقلی و یا اباحهگری قانع شدهاند رویکرد جدی به حجاب برای آنها قابل قبول نیست.
دلیل دوم به نوع نگاه آنها به حضور دین در عرصه حکومت برمیگردد. نگاه سکولار اصلاحطلبان به دین و حداقل نشان دادن آن در عرصه اجتماعی باعث شده که هر اقدامی که به تقویت اسلام انقلابی منجر میشود و به حضور دین در عرصه اجتماع عینیت میبخشد مخالفت کنند.
حجاب تنها یک رفتار فردی نیست که کسی ادعا بکند به خودم مربوط است و هر طور خواستم عمل میکنم. حجاب حضور پر شکوه اسلام در عرصه اجتماع است. حجاب ناموس دین در محیط اجتماعی است. حجاب سنگر محکم اسلام در برابر نفوذ فرهنگ بیگانه است. حجاب ضروری دین و نص صریح قرآن مجید است. عدم رعایت حجاب در جامعه عوارض سوء اخلاقی به دنبال دارد. با این تفاصیل گرایش زنان مسلمان به پوشش مناسب برای اصلاحطلبان که به دنبال سکولاریزه کردن دین هستند گران است و با این رویکردی که اخیرا در پرتو سیاست مسئولان در مبارزه منطقی با بیحجابی در جامعه به وجود آمده، برایشان گران تمام شده و تمامی ابزار رسانهای و تبلیغی را برای مخالفت با ساماندهی حجاب در جامعه به کار میگیرند.
برجسته کردن گشت ارشاد و برخی برخوردهای تند بهانه است. اصل مطالبه آنها مخالفت با حجاب اجباری خانمها در محیط اجتماع است. آنها میخواهند این موضوع کم رنگ شود و هر کس هر طور خواست بپوشد و رفتار کند. در حالی که بیحجابی نیز مثل سایر محرمات ارتکاب آن در جامعه و به صورت علنی ممنوع است.
اگر حکومت اسلامی در برابر منکرهایی که در جامعه به صورت علنی رخ میدهد بیتفاوت باشد در واقع در برابر وظیفه قانونی و اصلی خود کوتاهی کرده است.
ناگفته نماند در مورد ترویج حجاب و عفاف نگارنده اعتقاد دارد باید با دو ابزار بازدارنده اقدام کرد یکی روشنگری و فرهنگ سازی و دوم عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر. البته با شرایط و ضوابط خاص خود. هر نوع رفتار تند و خشن مردود است، در عین حال بیتفاوتی نسبت به انواع نابسامانیهای فرهنگی و اخلاقی نیز پذیرفتنی نیست.
نصرالله شفیعی
انتهای پیام/