هنگامی که آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست شبیث بن بجره با شمشیر برّان بر وی هجوم آورد، ولیکن شمشیرش به طاق محراب اصابت کرد و پس از او، عبدالرحمن بن ملجم مرادی فریادی برداشت: "لله الحکم یا علی، لا لک و لا لأصحابک"! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت علی (ع) فرود آورد و سر مبارکش را تا به محل سجده گاهش شكافت.(5)
حضرت علی (ع) در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود: بسمالله و بالله و علی ملّه رسولالله، فزت و ربّ الکعبه؛ سوگند به خدای کعبه، رستگار شدم.(6)
نمازگزاران مسجد کوفه، برخی در پی شبیب و ابن ملجم رفته تا آنها را بیابند و برخی در اطراف حضرت علی (ع) گردآمده و به سروصورت خود میزدند و برای آن حضرت گریه مینمودند.
حضرت علی (ع)، درحالیکه خون از سروصورت شریفش جاری بود، فرمود: هذا ما وعدنا الله و رسوله؛ (7) این همان وعدهای است که خداوند متعال و رسول گرامیاش به من دادهاند.
حضرت علی (ع) که توان ادامه نماز جماعت را نداشت، به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) فرمود که نماز جماعت را ادامه دهد و خود آن حضرت، نمازش را نشسته تمام کرد.
روایت شده که آن حضرت در آن شببیدار بود و بسیار از اتاق بیرون میرفت و به آسمان نظر میکرد و میفرمود: به خدا سوگند، دروغ نمیگویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی که به من وعده شهادت دادند.
روایت شد که در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی (ع)، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمانها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمانها بلند شد و باد سیاهی وزید، بهطوریکه جهان را تیره و تاریک ساخت و جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و همگان ندایش را شنیدند. وی میگفت: تهدمت و الله ارکان الهدی، و انطمست أعلام التّقی، و انفصمت العروه الوثقی، قُتل ابن عمّ المصطفی، قُتل الوصیّ المجتبی، قُتل علیّ المرتضی، قَتَله أشقی الْأشقیاء؛ (8) سوگند به خدا که ارکان هدایت درهم شکست و ستارههای دانش نبوت تاریک و نشانههای پرهیزکاری بر طرف گردید و عروه الوثقی الهی گسیخته شد. زیرا پسرعموی رسول خدا (ص) شهید شد، سید الاوصیا و علی مرتضی به شهادت رسید. وی را سیاهبختترین اشقیاء یعنی ابن ملجم مرادی به شهادت رسانید.
بدینگونه پیشوایی شایسته، امامی عادل، خلیفهای حق جو، حاکمی دلسوز و یتیمنواز، کاملترین انسان برگزیده خدا و جانشین بر حق محمد مصطفی (ص)، به دست شقیترین و تیرهبختترین انسان روی زمین، یعنی ابن ملجم مرادی ملعون، از پای درآمد و بهسوی ابدیت و لقاءالله و همنشینی با پیامبران الهی و رسول خدا (ص) رهسپار گردید و امت را از وجود شریف خویش محروم نمود.
پینوشتها:
1- الارشاد (شیخ مفید)، ص 20؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله (البری)، ص 112
2- وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص 41؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص 184
3- الارشاد، ص 21؛ وقایع الایام، ص 41؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج1، ص 171
4- منتهی الآمال، ج1، ص 172
5- الارشاد، ص 23؛ منتهی الآمال، ج1، ص 172؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله، ص 113؛ وقایع الایام، ص 41
6- منتهی الآمال، ج1، ص 174
7- همان
8- همان