خبرهای داغ:
مدیر حوزه های علمیه کشور:

توسعه نظام اسلامی نیازمند توسعه تبلیغ در سطح جهانی است

مدیر حوزه های علمیه کشور در افتتاحیه طرح علمداران تبلیغ ویژه اساتید بسیجی حوزه علمیه قم که به همت مرکز بسیج اساتید، مدیران و نخبگان حوزه علمیه قم برگزار گردید، گفت: توسعه نظام اسلامی نیازمند توسعه تبلیغ در سطح جهانی است و ما باید پیام انقلاب اسلامی را به تمام دنیا برسانیم.
کد خبر: ۹۵۳۳۳۹۶
|
۲۳ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۲:۲۷

به گزارش خبرگزاری بسیج، مشروح سخنان مدیر حوزه های علمیه کشور در افتتاحیه طرح علمداران تبلیغ ویژه اساتید بسیجی حوزه علمیه قم، به شرح زیر است:

برای اهتمام به موضوع مهمی که در دستور کار این نشست است از سرور ارجمند حضرت آیت‌الله عابدی و سرور ارجمند حجت الاسلام‌والمسملین اکبری و همه دوستان برگزارکننده و شرکت‌کننده و بسیج اساتید حوزه بسیار ممنون و متشکرم. امیدواریم با مشارکت شما و اهتمام دوستان، این اجلاس به نتایج بسیار مبارک و ارزشمندی برای حوزه و برای ما نائل آید ان شاالله.

من در لحظاتی که فرمودند و مصدع اوقات شریف شما هستیم سخن را از مقدمه‌ای در باب امام سجاد سلام‌الله‌علیه آغاز می‌کنم و بعد به بیان نکاتی در باب موضوع جلسه خواهم پرداخت و درنهایت به بعضی از عناوین و محورهایی که در مدیریت حوزه پیرو سخنان مقام معظم رهبری در حال بررسی و مطالعه و طراحی است اشاره خواهم کرد.

اگر ما بخواهیم امام سجاد سلام‌الله‌علیه را تفسیر کنیم زندگی نورانی و سیره پاک ایشان را بدون تردید از منظر بلاغ و تبلیغ و تبیین و روشنگری عاشورا باید تبیین کنیم.

همه می‌دانیم که عاشورا منهای آنچه که امام سجاد و زینب کبری و اسرای کربلا انجام دادند عاشورا نمی‌شد، ما در مهندسی و طراحی عاشورا، قبل از عاشورا، عاشورا و پسا عاشورا داریم. این سه حلقه هستند که به‌گونه‌ای تنظیم شدند تا عاشورا به‌مثابه یک مکتب و یک مدرسه ماندگار درآید. اگر تمهیدات پیش از عاشورا نبود، عاشورا به قله نمی‌رسید و اگر اقدامات پسا عاشورا نبود، باز عاشورا ماندگار نمی‌شد و به شکل یک مکتب و مدرسه بزرگ عشق ایثار و ایمان و فداکاری و الهام‌بخش درس‌های گوناگون درنمی‌آمد و لذا عاشورا سه حلقه دارد حلقه اساسی و بنیادی آن همان نیم روز است نیم روزی که ارزش آن ارزش ابدی و جاویدان است نیم روزی که با همه تاریخ برابری می‌کند اما این نیم روز چگونه آفریده شد و چگونه ماندگار شد؟ این نیم روز با قبل و بعد از آن گره‌خورده است.

از همان آغازی که امام از مدینه حرکت کرد یک نقشه در حال اجرا است، یک برنامه راهبردی و جامع برای آن روز و روزگارهای بعد در حال طراحی است گام‌به‌گام و قدم‌به‌قدم بلاغ عاشورا، تبلیغ عاشورا و تمهید عاشورا از مدینه آغاز می‌شود، منظومه این تمهیدات برای این است که عاشوار آن‌طور که خدا می‌خواهد و آن‌طور که باید نورافشانی کند، خلق شود. این تمهید در طول این سفر چندماهه به زیباترین وجه انجام شد.

غروب عاشورا و عصر عاشورا همان تبلیغ پسا عاشورا آغاز می‌شود و تا پایان عمر امام سجاد سلام‌الله‌علیه و به یک معنا تا پایان دوره حضور ائمه به اشکال گوناگون تبلیغ عاشورا انجام می‌شد. پس عاشورا سه حلقه دارد تمهیدعاشورا، واقعه عاشورا و تبلیغ و تبیین روشنگری بعد از عاشورا.

در این پسا عاشورا و تبلیغ عاشورا قهرمان یگانه امام سجاد است که در روز شهادت امام این بزرگوار اساتید گران‌قدر و مبلغان و مروجان شریعت گرد هم آمده‌اید. قهرمان این تبیین و تبلیغ و روشنگری امام سجاد به شمار می‌آید راهبر این حرکت امام سجاد است.

امام سجاد در روزگار امامت خویش حداقل سه رسالت بزرگ را دنبال می‌کردند، سه رسالت بزرگ که روح آن‌ها تبلیغ عاشورا و تحکیم مکتب و تبلیغ مبانی مکتب است؛ مهم‌ترین آن‌ها صیانت از عاشوار است این نکته‌ای است که اکنون برای ما خیلی واضح است ولی اگر برگردیم و تاریخ پسا عاشورا را مداقه کنیم آنگاه خواهیم فهمید که مهندسی امام سجاد برای نگهبانی از عاشورا و صیانت از این پیام بزرگ الهی و جاویدان ساختن این حرکت بزرگ، فوق‌العاده حساس و پیچیده بوده است.

عاشورا تمام که شد در معرض چند خطر بزرگ بود، چند آسیب بسیار سنگین این حادثه بزرگ و حماسه کم‌نظیر بلکه بی‌نظری تاریخ را تهدید می‌کرد. جمع آن‌ها در دو کلمه است:

یک فراموشی و نسیان عاشورا بود؛ اینکه عاشورا مانند هزاران اتفاق و حادثه برود به کنج کتابخانه‌ها و از متن تفکر و اندیشه و جریان جامعه محو شود که دست‌های اموی و معاندان همه در دست هم بود که عاشورا به فراموشی سپرده شود.

اما آسیب دوم این بود که عاشورا دچار تحریف‌های گوناگون شود تفسیرهای غلط، حادثه عاشورا را پس ابرها ببرد، آن را به محاق ببرد و تفسیرهای غلط نگذارد که عاشورا به شکل یک مکتب و مدرسه الهام‌بخش و داستان جاویدان و ابدی درآید. این تفسیرها از همان زمان حتی قبل از عاشورا اغاز شد و بعد از عاشورا دنبال می‌شد و در طول تاریخ چندین تفسیر غلط در مورد عاشورا رقم خورده است که امام سجاد سلام‌الله‌علیه هم باید این حادثه را از فراموشی نگهبانی کند و مهم‌تر این‌که این مبلغ عاشورا، این پیام‌آور حادثه کربلا باید عاشوار را از تحریف‌های غلط صیانت کند.

شاید بارها این سؤال مطرح شده که بعد از عاشورا واقعه حره اتفاق افتاد، قصه توابین رخ داد، داستان مختار شکل گرفت و ده‌ها شورش و نهضت و قیام درست و نارست در امتداد عاشورا و برای خونخواهی سالار شهیدان امام حسین سلام‌الله‌علیه شکل گرفت، ضمن این‌که اینها متفاوت بودند و برخی درست بودند و برخی نادرست بودند ولی هیچ جا امام سجاد میدان‌دار نیست و هیچ جا نمی‌بینیم که این حادثه به نام امام سجاد رقم بخورد چرا؟!!

پاسخش این است که در هیچ‌یک از این زنجیره اقدامات خونخواهی سالار شهیدان و یاران باوفای او، جای نقش‌آفرینی مستقیم و میدان‌داری و علمداری امام سجاد و بزرگان خاندان پیامبر دیده نمی‌شود، شاید یک پاسخش این باشد که ورود مستقیم امام به هریک از این‌ها ضمن این‌که معلوم نبود به چه نتیجه‌ای برسد یک الهامی داشت که عاشورا یعنی همین، یا اگر امام همراه مختار یا همراه جریان توابین به شکل آشکار بود، امکان داشت در آینده این‌گونه گفته شود که عاشورا این هدف را داشت و در برابر آن ظلم و ستم این خونخواهی توسط امام سجاد شکل گرفت پس عاشورا تمام شد.

امام از عاشورا صیانت می‌کند که اولاً فراموش نشود و ثانیاً تفسیرهای غلط پیرامون عاشورا شکل نگیرد و ثالثاً این‌که عاشوار با این قیام و آن قیام‌های کوچک و ناچیز و فقط هم در مقام خونخواهی مساوی نشود، تا عاشورا شود مشعل نورافشان در طول تاریخ، عظمت عاشورا و خلوص عاشورا پیام‌های عاشورا در یک مستوایی است که نمی‌بایست مساوی شود با حرکت توابین و قیام مختار که بعد هم تفسیر شود که باید انتقام عاشورا گرفته شود و سطح عاشورا از مستوای تاریخی بیاید در مستوای برخی از این نهضت‌هایی که رخ داده و برخی سالم و برخی ناسالم هستند.

این‌یک رسالت بزرگ امام سجاد بود اگر امام سجاد از خلوص عاشورا و شکوه عاشور دفاع نمی‌کردند، اگر پیام عاشورا را در آن مستوای راوی صیانت نمی‌کردند ممکن بود عاشورا توسط ایادی اموی و معاندان گوناگون تنزل پیدا کند به یک اتفاق معمولی و یک برخورد عادی که نتیجه آن مقصر شدن این سپاه خالص خدا در این معرکه بی‌نظیر تاریخ باشد. لذا سی‌وچند سال امام گریه می‌کند و می‌گریاند، مرثیه‌سرایی می‌کند نقل داستان عاشورا می‌کند بدون این‌که در این حرکت‌های خونخواهی نقش‌آفرینی مستقیم کند، رسالت اول امام سجاد صیانت از عاشورا و ابلاغ پیام عاشوار و نگهبانی عاشورا از فراموشی و جلوگیری از تفسیر غلط و فرو کاستن عاشورا به حد یک داستان متعارف در تقابل حق و باطل، این‌ها رسالت امام سجاد است.

رسالت دوم امام سجاد

شوک عاشورا به‌گونه‌ای بود که جامعه شیعه و پیروان راستین خاندان پیامبر دچار فروپاشی و تشتت شده بود، امام سجاد ضمن این‌که می‌بایست بلاغ پیام عاشورا را انجام دهد، بایستی این جامعه اندک پاکان و مخلصان را متشکل کند و از پیرایه‌های آن‌ها بزداید.

رسالت سوم امام سجاد

مرحوم آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر از رجالی است که قدر او هنوز هم نادانسته است این شوخی نیست که شخصیتی قبل از پنجاه‌سالگی و با آن وضع فجیع و در دفاع از امام و انقلاب اسلامی به شهادت برسد و در قبل از پنجاه‌سالگی در علوم گوناگون اسلامی سخنان ناب و نو بیاورد این نکته بسیار شگفت‌انگیز در این نابغه معاصر است که مع الاسف قدر او دانسته نیست و به دلایل مختلف این خورشید پرفروغ در پس ابرها قرار دارد، دلیل شهادت او این بود که گفته بود: «من پای امام هستم». صدام هم گفته بود از همین یک جمله دست بردار که اگر از این پایبندی به امام و انقلاب اسلامی دست‌برداری تو آقای عراقی، رسانه‌های عراق در دست‌تو است».

این پیام رسمی صدام به او بود ولی ایشان گفته بود اگر این را من نپذیرم چه؟ که پیک صدام می‌گوید اگر عمل نکنی اعدام می‌شوی و می‌گویند شهید صدر بلند می‌شود عبایش را بر روی دوشش می‌اندازد و می‌گوید: «من آماده اعدام هستم هرگز از امام و انقلاب اسلامی دست برنمی‌دارم».

مرحوم آیت‌الله تسخیری بیان می‌کردند صبح ۲۳ بهمن سال ۵۷ دیدیم ایشان از حرم بیرون آمد با چهره شاداب درعین‌حال برافروخته که فرمودند امروز درس تعطیل است برای این‌که امروز آمال انبیا و اولیای الهی و آرزوهای تاریخ رسالت و نبوت به دست ملت ایران و با رهبری امام در ایران رقم خورد.

این شخصیت در مقدمه چاپ صحیفه سجادیه می‌فرماید که عصر امام سجاد آغاز پایه‌ریزی ارکان مکتب است و عصر امام باقر و امام صادق ادامه این عصر است رسالت سوم امام سجاد این است که مکتب را سامان دهد نظام جامع اندیشه اسلامی را سامان دهد چراکه در معرض عدم فرصت برای تدوین همه قوائم و رسالت مکتب است.

اما عرض دوم بنده در ارتباط با موضوع جلسه با ذکر این نکته شروع می‌شود که؛ من از بعد از فرمایش حضرت اقا در دیدار مبلغان و حوزویان، دوستان مرتبط را جمع کردم و گفتم فرمایش اقا ناظر به ما است، هرگز کسی به دنبال آن سازمان، این نهاد، اینجا و آنجا و… نرود. این فرمایش ناظر به استاد محقق و دستگاه‌های حوزوی است. گرچه دیگران و دستگاه‌ها و نهادهای دیگر را هم می‌گیرد اما اولین قدم این است که ما خود را مخاطب این سخن بلیغ و نگاه کلان و راهبردی بدانیم و به دیگران احاله نکنیم به دوش دیگران نگذاریم دنبال پیدا کردن مقصری جدای از خودمان نباشیم.

ثانیاً این که با اشتیاق و دقت در حد وسع وامکانات و حداکثر توان برای پیشبرد این نگاه تلاش کنیم و این تلاش مبتنی بر نگاه دقیق و برنامه‌ای باشد.

تقسیمات تبلیغ

اولین نکته این است که تبلیغ به معنای ابلاغ معارف دین و ارزش‌های متعالی اسلام دارای معانی متعدد و مصطلحات متعدد است و این اصطلاحات را در قالب تقسیماتی می‌شود پیدا کرد من به بعضی تقسیماتی که برای تبلیغ به معنای عام هست اشاره می‌کنم. اصطلاحات را هم بر اساس این تقسیمات می‌توان جست و جو کرد.

تبلیغ به دو معنا است: اصطلاح مَقسمی و قِسمی. یک اصطلاح تبلیغ، تبلیغ به معنای خاص و قسمی است. یعنی در نهادی مثلاً آموزش و پژوهش هست، تربیت هست، نظامات متعدد هست، و یکی هم تبلیغ است. این تبلیغ در قالب بخش نهاد معاونت شکل می‌گیرد.

این معنای خاصی از تبلیغ است یعنی در کنار سایر بخش‌های یک نظام جامع، نظامی به عنوان تبلیغ وجود دارد که اقدام به محتوای تبلیغی می‌کند، اعزام می‌کند و امثال این‌ها. این تبلیغ به معنای خاص است.

اما تبلیغ به معنای عام که تبلیغ مَقسمی است، نه به عنوان یک فعالیتی در کنار و عرض سایر فعالیت‌ها، بلکه به عنوان روح یا مَقسم و یا به مثابه یک حقیقتی که در همه نظامات باید جلوه گری کند، تفسیر می‌شود، این معنای دوم مقسمی، عام و متجلی در سایر نظامات حوزه مقصود حضرت آقا است.

بنابراین اولین تقسیم و مهم‌ترین نکته‌ای که در سخنان رهبر مد نظر است، این است که تبلیغ را تبلیغ مقسمی بدانیم، تبلیغ را به مثابه روح درس، تدریس و تعلیم، آموزش، پژوهش، تربیت و سایر اقدامات علمی حوزوی به شمار آوریم که خیلی زیبا ایشان تولیدات بزرگان متقدم حوزه‌های علمیه را به عنوان دستمایه‌های تبلیغ به شمار آورده‌اند. کارهای شیخ صدوق، شیخ مفید رحمهم الله و بزرگانی که آثار بسیار ارزشمند را تولید کرده‌اند، به عنوان دست مایه‌های تبلیغ به شمار آورده‌اند.

معنای این سخن این است که تبلیغ را نباید فروبکاهیم به معنای تبلیغ خاص و تبلیغ قِسمی در عرض سایر نظامات، بلکه تبلیغ را به معنای مَقسمی و عام باید تفسیر کنیم و به عنوان روح سایر نظامات و برنامه‌ها، یعنی درس استاد، تعلیم و تعلم در مدرس، و تحقیق و پژوهش، توسط شخص حقوقی باید نگاهی به زمانه، نگاهی به پرسش‌ها و شبهه‌ها بیفکند و برای گره گشایی آن تدبیرکند.

این نگاه عام و جامع مهم‌ترین نکته در فرمایش رهبری است تعبیرات متعددی می‌شود اینجا آورد تبلیغ به معنای اعم تبلیغ به معنای مقسمی تبلیغ به مثابه روح همه نظامات حوزوی یا تبلیغ به مثابه هدف اعلا و غایت غسوای نظامات حوزه و تبلیغ به مثابه هویت و مقوم ذات عالم دین و نهاد حوزه علمیه که چند تعبیر را کنار هم چیدم تا حقیقت را بیشتر مورد توجه قرار دهیم تبلیغی که باید روح شود و در همه کالبدها دمیده شود و همه عالمان دین همه همراه با تولید علمی و تلاش تعلیم و تربیت خود رویکردشان ابلاغ پیام دین و رسالت خدا و ارزش‌های الهی و انقلاب اسلامی به ایران و جهان معاصر است

این مستلزم این است که نظام درسی ما پیوست تبلیغ داشته باشد، نظام پژوهش ما پیوست تبلیغ داشته باشد، و در جلسات متعددی که در این یک ماه برگزار شد، دوستان دنبال این رفتن که هر بخشی پیوست تبلیغی خود را آماده کند تا در مجاری اقدام دنبال شود.

اینجا تاکید می‌کنم در امتداد نکته اول، تبلیغ به معنای عام را باید مد نظر قرار دهیم، تأکید می‌کنم بر حوزه‌ی پژوهش و تحقیق، که تحقیقات ما باید ناظر به زمانه و گشودن گره‌های فکری سیاسی اعتقادی اخلاقی باشد.

اکنون شما اساتید بزرگوار در خانه‌ای جمع شدید که مشعل تبیلغ به معنای عام در قم روشن شد. اینان کار بزرگ علامه طباطبایی و شهید مطهری و رجالی مانند آیت الله مصباح رحمهم الله است. این‌ها مبلغان بزرگ به معنای عام و جامع تبلیغی بودند، وقتی مرحوم طبا طبایی روش رئالیسم را می‌نویسد، دقیقاً یک کار تبلیغی نافذ و مؤثر و گره‌گشای از عقل و اندیشه‌ی دانشگاه در برابر امواج طوفانی غرب خلق می‌کند. شهید مطهری هم که شرح می‌نویسد همان است.

همه آثار علامه طباطبایی تحقیقات معطوف به نیاز و گره گشای عقده‌های ذهنی جامعه نخبگانی یا توده‌ها و جامعه عمومی است. بنابراین تقسیم تبلیغ مقسمی، تبلیغ جامع، تبلیغ اعم و دمیده شدن روح تبلیغ و تبیین و روشنگری در نظامات آموزشی و به خصوص پژوهشی، یک نکته کلیدی در سخنان مقام معظم رهبری است.

در پرتوی همین موضوع، نکته دیگری است که تبلیغ از لحاظ مخاطب، شمول باید داشته باشد. حوزه وظیفه‌اش این است که در آموزش و پرورش، در دانشگاه و رسانه و در برابر هر مخاطب، سخنی جذاب داشته باشد. طیف مخاطبان را باید ملحوظ قرار داد، نه یک مخاطب عام که احیاناً پای منبر می‌آید. گرچه آن هم بسیار مهم و کانونی است، اما شمول مخاطبی بسیار مهم است.

تبلیغ مخاطب خاص و عام یا مخاطبان رنگارنگ و طیف گوناگون مخاطب، سه تبلیغ عامی است که شامل انواع شیوه‌ها و روش‌ها و فناوری‌ها می‌شود، یک تبلیغ سنتی بسیار عزیز و شریف داریم، که هرچه برای آن کار کنیم کم است، ولی در عین حال، درکنار آن، طیف رنگارنگی از شیوه‌ها و روش‌ها و فناوری‌های تبلیغ پدید آمده است.

در تبلیغ به معنای عام؛ همه این شیوه و روش‌ها را باید مدنظر قرار داده و همه را به خدمت گیرد برای ابلاغ پیام دین تا روش‌های پیشرفته‌ای که دنیای امروز آمده است، از هوش مصنوعی و موارد دیگر (که هیچ وقت هم متوقف نیست و البته اینجا باید تاکید کنم که همچنان تبلیغ رویارویی و خطابه حسینی باید در قله بماند) اما هیچ وقت نباید از طیف و روش‌ها و شیوه و فناوری‌های گوناگنون در تبلیغ غلفت ورزیم و گرنه عقب می‌مانیم.

تقسیم دیگر تبلیغ، تبلیغ در ایران و جهان است، اگر در ایران بمانیم ساقط خواهیم شد؛ نگاه بلند رهبری، شکل دادن به محور مقاومت و اندیشیدن به حضور گفتمان انقلاب اسلامی در سراسر عالم است که البته یک شکل آن محور مقاومت است زیرا اشکال عمیق و متعدد دیگری نیز دارد که بسیاری از آنها مورد توجه یا تنبه ما نیست؛ این نگاه به آفاق عالم و هدف‌گیری محیط بزرگ جهان عالم، در پیشبرد رسالت دین در جهان معاصر مهم است.

من همیشه در جلسات  جامعه‌المصطفی چه در داخل و چه خارج ، می‌گفتم که هدف ما، هفت میلیارد جمعیت جهان و بلکه میلیاردها انسانی است که در اسلاب آنها قرار دارند، میلیاردها نفر از جامعه‌ای که در آینده خواهند آمد یعنی همه جهان، مخاطب اسلام، مخاطب اهل‌بیت و اندیشه و گفتمان انقلاب اسلامی هستند بنابراین یک تبلیغ محدود به مرزهای جمهوری اسلامی داریم و یک تبلیغ عامی که افزون بر آن، همه عالم در تمام بشریت را مورد توجه قرار می‌دهد؛ حتماً ما تبلیغ در این تقسیم چهارم یا پنجم را باید یک مفهوم عام بگیریم و نگاهمان به همه عالم باشد.

این را بدانیم که نفوذ گفتمانی انقلاب اسلامی در برون مرزها، با دورن مرزها پیوست دارد، قوت این جا، به عنوان ام القرای اندیشه انقلاب اسلامی، در همه عالم اثر می‌گذارد و بالعکس، گسترش مرزهای گفتمانی ما در سراسر عالم در آفریقا، آسیا، اروپا و آمریکا بر اقتدار فکری درونی ما می‌افزاید و به فضل الهی قم قهرمان ما در دهه‌های اخیر به برکت نسل جدید و جامعه آگاه و تلاش‌های جدی، قمی بین المللی با رویکرد به جهان معاصر است؛ ما نباید از درون غافل باشیم بلکه اینجا قطب، کانون و محور است در عین حال بدانیم که آن دامنه بین‌المللی در تعامل جدی با این تبلیغ، گفتمانی درونی است.

نکته، تقسیم و نقطه مهم دیگر این است که ما در تبلیغ سطوح متفاوتی داریم، تبلیغ، تربیت، مدیریت و اثر گذاری عملی و اجرایی در یک معنای عام، همه این‌ها جزو تبلیغ به شمار می‌آیند؛ اولین آنها این است که پیام ناب اسلام و انقلاب اسلامی به نسل امروز و جامعه ایران و جهان منعکس شود و سخنان ناب این گفتمان زلال را بشنوند.

گام بعدی تربیت است، ترسیخ این فکر و اعتقاد در درون جامعه و جهان معاصر است. گام دیگر این است که اندیشه اسلامی در قوانین، مقررات و در نظامات نظام اسلامی رسوخ پیدا کند؛ اگر حوزه مبلغ به معنای عام، در تقنین و سیاست‌ها و اسنادی که در نظام جمهوری اسلامی است، حضور نداشته باشد، عقب می‌ماند، یک بعد تبلیغ ابلاغ پیام است. بعد دیگر تربیت و ترسیخ این پیام در اذهان و جهان است و بعد سوم، ترسیخ این اندیشه در اسناد و قوانین و نظامات نظام اسلامی است و یک بعد آن هم نقش آفرینی مدیریت و اجرایی است که در قله آن شخص محترم رهبر هستند.

یک بحث مهم، تبلیغ گفتمانی و تمدنی است؛ پیامبر خدا که مبعوث شدند، در لابه لای سخنان و تبلیغات ایشان و صحابه بزرگ ایشان، تغییر معادلات فکری عصر جاهلی و جهان معاصر، هدف گیری شده بود؛ نامه‌های رسول خدا، سخن رسول خدا، آیات کریمه قرآن، تبلیغات و هجرت‌های گوناگون، تبلیغ فردی و مکتبی و موردی نبود، بلکه تبلیغی بود که قرار بود جهان را دست خوش یک تغییر بزرگ قرار دهد، معادلات تمدنی جدیدی را پایه‌ریزی کند، این یک تبلیغ دیگری است معنای این تبلیغ این است که وقتی ماه رمضان می‌شود وقتی طلاب ما وارد فضای مجازی می‌شوند، وارد عرصه‌های گوناگون تبیین و روشنگری می‌شوند، همه این‌ها یک تغییر نوینی در فکر و گفتمان عالم معاصر را دنبال کنند، این ها مواردی است که انقلاب اسلامی از ما می‌خواهد، اینان چیزی است که شهدای گرانقدر از ما می‌خواهند، این موارد چیزی است که علامه طباطبایی‌ها از ما می‌خواهند. المیزان و کتاب‌های مرحوم علامه طباطبایی، یعنی تغییر یک گفتمان غربی و تبدیل آن به گفتمان اسلامی. آقای علامه طباطبایی و شهید صدر این نگاه کلان گفتمانی داشتند که بسیار مهم است و انقلاب اسلامی هم به دنبال این مقوله است.

اما چند نکته که در پایان باید عرض کنم؛ ما دوستانمان را مأمور کرده‌ایم که ظرف یکی – دو ماه، بسته جامعی در حوزه‌ای که مربوط به ما است و در حد وسع و مقدوراتمان، برای پیشبرد آنچه که رهبری فرموده‌اند آماده کنند. البته ما با گفت‌وگوهای قبلی که با مقام معظم رهبری داشته‌ایم، این فرمایشی که ایشان در این سخنرانی فرمودند را شاید در یک سال اخیر در دو سه جلسه دیگر نیز مطرح شده بود و نکات مهمی هم در آن جلسات وجود داشت که نمی خواهم به آنها بپردازم.

منظومه‌ای از اقدامات شروع شده و تکمیل خواهد شد و منظومه‌ای هم در حال آماده سازی است، که نسبت به تبلیغ عام این را عرض کنم، که درختواره رشته‌ها، رشته‌های مرتبط با تبلیغ به صورت مستقیم و غیرمستقیم آغاز شده که انشاالله گسترش پیدا خواهد کرد.

درختواره مهارت‌ها و آموزش‌های کاربردی به شکل مستقیم و غیر مستقیم، در مرحله نهایی است که دنبال خواهد شد. سه ، پژوهش‌های مورد نیاز جامعه و حوزه که در قالب دبیرخانه‌ای شکل گرفته و انشاالله توسعه پیدا خواهد کرد. چهار، نظام و مرکز پاسخ‌گویی به شبهات و توسعه آن، با تاکیدی که رهبری در جلسات خصوصی داشتند فرمودند ، این مطلب مربوط به دو ماه قبل است، روزی همین جا در همین اتاق من ده- پانزه تا از بزرگان حوزه را جمع کردم که برخی از آنها از مراجع فعلی هستند، به آنها این را گفتم که کار علامه طباطبایی و مرحوم مطهری، باید استمرار پیدا کند و از نکاتی که تاکید فرمودند این بود که باید تحقیقات حوزه به گونه‌ای باشد که شبهه را در خود هضم کند، پاسخ‌گویی منفعلانه به شبهه کار خوبی است اما کافی نیست، باید نظام تولید فکری و محتوایی حوزه به گونه‌ای باشد که شبهه‌ها و پرسش‌های گوناگون را در درون خود حذف کند، گفتمانی تولید کند که شبهه‌ای راجع به حقوق بشر و زن و موارد دیگر است در پرتو این گفتمان ذوب شود .

نکته دیگر این است که پیش‌بینی و پیشگیری انجام شود، که همان وقت دوستان پاسخ‌گویی به شبهات را واداشتیم گام‌های جدید در این راستا بردارند که کارهایی هم شده اما نه در آن مستوایی که مد نظر ایشان است.

حوزه تبلیغ مجازی، تأسیس مجتمع تبلیغ و به زودی انشاالله به غیر از دفتر فقه معاصر که مستقیم توسط خود ایشان حمایت می‌شود، به‌زودی انشاالله دفتر فلسفه‌های مضاف و نظامات اجتماعی اسلام در قلب حوزه بیاید، که قلب حوزه باید برای آرمان‌های بزرگ و تولید محتواهای متناسب با دنیای معاصر بیش از این بتپد. در این زمینه هم مقدماتی آغاز شده که معطوف به فرمایشات حضرت آقا دو بخش دارد؛ یکی تقویت منظومه‌ای است که طراحی شده و دوم هم پایه‌ریزی بخش‌های جدید.

انتظار از بسیج اساتید این است که خود را به عنوان یک کانون عظیم که رهبری فرمودند، به شمار آورند. شما یک کانون عظیم تبلیغ هستید. من تقاضا دارم که یک طرح جامعی با اشراف آیت‌الله عابدی آماده شود و ما هم درحد وسع در خدمت شما خواهیم بود. حاصل این جلسات اگر تعریف یک کانون جامع و فعال تبلیغ در قلمرو بسیج اساتید باشد نتیجه بسیار شریفی است و ما هم در انتظار این طرح هستیم و در خدمت شما خواهیم بود.

ارسال نظرات
آخرین اخبار