به گزارش خبرگزاری بسیج خوزستان ،شهید جعفر رحیمی انسانی مومن و خداترس و از روحی بلند برخوردار بود و ساکن روستای زیرمورد هپرو بود، شجاع و نترس و انسانی کامل در معاشرتهای اجتماعی و فرهنگی زمان خویش و مهماندار و مهمان نواز و از خلق و خویی بسیار مهربان و رفتاری بسیار جذاب برخوردار بود.
شهید در ابتدای انقلاب اسلامی جذب سپاه پاسداران شد، ایشان شیفته امام و انقلاب بود، در دوران دفاع مقدس در کنار دیگر برادران سپاهی، به جمع آوری کمکهای مهم، برای جبهه و جنگ اقدام مینمود.
شهید رحیمی بارها به جبهههای جنگ اعزام شد تا در عملیات کربلای ۴ به شدت شیمیایی و به درجه رفیع جانبازی نائل آمد، ایشان بر اثر جراحات ناشی از جبهه و جنگ، و تحمل چندین سال درد و رنج ناشی از شیمیایی دوران دفاع مقدس، در مورخه ۱ / ۸ / ۱۳۶۸ به همرزمان شهیدش پیوست و در بهشت جاودان ماوا گرفت.
بخشی از خصوصیات پاسدار رشید اسلام شهید جعفر رحیمی
شهید رحیمی قبل از انقلاب در قالب تبلیغ و پخش اعلامیههای انقلابی فعالیت داشت، توجه ویژهای به یتیمان و بی سرپرستان داشت، در زمانی که در جبهه حضور داشت از قبل به همسر و فرزندان سفارشات لازم را برای توجه و رسیدگی به یتیمان انجام میداد، وقتی بر میگشت اول از همه سوغات و هدایایی به آنها میداد، در مهمان نوازی بی نظیر بود همیشه دوست داشت سفره اش با حضور مهمان باشد، وقتی مادر غذایی درست میکرد یکی از ما بچهها را میفرستاد دنبال یکی از همسایهها که شام را با هم بخوریم.
همانطوری که در وصیت نامه اش سفارش کرد که برادران با هم قهر نباشید، در مورد اختلافی که با یکی از برادران پیش آمده بود همان شب منزل آنها رفت و خودش پیش قدم برای صلح و آشتی شد.
شهید رحیمی علاوه بر اینکه جانش را در راه اسلام تقدیم کرد، مالش را نیز در راه کمک به جبهه تقدیم کرد، وقتی خودش در جبهه بود با دادن یادداشتی به بچههای پشتیبانی جنگ برای تحویل به مادر، مال خودش که چند گونی شلتوک و در دو مرحله و دو رأس گاو بود را تقدیم جبهه و جنگ کرد.
یکی از خصوصیات بارز شهید انجام صله رحم بود، به تمامی فامیلهای دور و نزدیک در رامهرمز، میداود، طلاور، محمد آباد، ابوالعباس و … با وجود کمبود وسیله نقلیه سرکشی میکرد و اکنون فامیلها به نیکی از این خصلت و مهر و محبت ایشان یاد میکنند.
خاطره
یک بار که شهید از جبهه برگشت در ساکش قاشق و چنگالی بود که به هم وصل بودند، یکی از خواهرانش از ایشان قاشق و چنگال را خواست، اما گفت این اموال بیت المال است، وقتی بعد از مرخصی برگشت که دوباره به جبهه برود در سپاه باغملک متوجه شد که قاشق و چنگال در ساکش نیست، با وجود اینکه در آن زمان وسیله نقلیه کم بود، اما به هپرو برگشت و با خوشروئی و محبت قاشق چنگال را که میگفت اموال بیت المال است از خواهرش گرفت و دوباره به باغملک برگشت.
فرازی از وصیت نامه شهید
از خداوند متعال مغفرت و رحمت برای مسلمانان استدعا دارم، بار خدایا شهادت را نصیبم گردان و از برادران و خواهران میخواهم پشت جبههها را خالی نکنند و امام خمینی (ره) را تنها نگذارند و مسجدها را خالی نکنید و دعا برای رزمندگان فراموش نشود.
برادران عزیز از شما میخواهم که با هم قهر نکنید و با هم مهربان باشید و خواهران شما حجابشان را رعایت کنند.
از خدا بترسید و بیایید یه کم با خود فکر کنید اینجا مهمان میباشیم و یک روز باید از این جا با کوله بار خالی به سوی خدا رفت و باید در خانه خدا را بزنید که خدا ارحم الراحمین است.
الله اکبر، خدایا من راضیم به رضای تو، خدایا از من بپذیر، یاالله یا رب