۲۴ / تير / ۱۴۰۴ - 15 July 2025
21:12
کد خبر : 9630825
۰۷:۵۸

۱۴۰۳/۰۷/۰۵
روایت زندگی شهید علی نوری از زبان مادر:

دفاع مقدس معجزه‌ای در دل تاریخ

مادر شهید علی نوری، دفاع مقدس را معجزه‌ای در دل تاریخ خواند و گفت: پسرم ۱۴ سال داشت که عازم جبهه شد با این سن کم همیشه عاشق شهادت بود.

دفاع مقدس معجزه‌ای در دل تاریخ

به گزارش خبرگزاری بسیج از گلستان؛ دفاع مقدس معجزه عجیب و افتخارآمیزی در کشورمان بود؛ گویی خداوند دست تک تک رزمندگان را محکم گرفته بود تا از این جنگ نابرابر نجات دهد.  

رزمندگان با تمام کمبودها و کاستی‌هایی که از ملزومات جنگی داشتند؛ تنها با سلاح ایمان و غیرت‌شان توانستند در مقابل جبهه استکبار و تا بن دندان مسلح دست از دفاع نکشند و تا آخرین قطره خون‌شان برای امنیت ایران اسلامی مبارزه کنند.

شهید علی نوری در یکم فروردین ۱۳۵۱ در روستای پیرواش شهرستان آق‌قلا دیده به جهان گشود و در ۲۵ بهمن ۱۳۶۵ بر اثر اصابت ترکش به شکم‌اش طعم شیرین شهادت را چشید.  

دفاع مقدس معجزه‌ای در دل تاریخ

فاطمه مهری مادر شهید علی نوری در گفتگو با خبرنگار «گلستان ما» اظهار کرد: من ۱۱ فرزند داشتم «سه پسر و هفت دختر» که یکی از پسران به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پسر دیگرم فوت کرد و اکنون یک پسر برایم مانده است.

مادر شهید ادامه داد: علی فرزند اولم بود که در سن ۱۴ سالگی وقتی کلاس ششم بود با اصرار و التماس برای رفتن به جبهه لحظه‌شماری می‌کرد.

فاطمه مهری گفت: هرچه به او اصرار می‌کردم که پسرم تو هنوز خیلی کوچک هستی به حرف من گوش نمی‌داد و همواره در سرش رفتن به جبهه و دفاع از انقلاب بود.

مادر شهید علی نوری افزود: پسرم وقتی دید من راضی نمی‌شوم که به جبهه برود به خانه پدرم رفت از آنجا به شهر قرق و سپس عازم جبهه شد.

مهری با بیان اینکه چهل روز طول کشید تا پیکر پسرم به دست ما برسد، گفت: وقتی پسرم شهید شد همان موقع خواب دیم که علی در شهر قرق تصادف کرده است و در خواب آرزو کردم‌ای کاش فرزندم را به جبهه می‌فرستادم.

دفاع مقدس معجزه‌ای در دل تاریخ

مادر شهید در حالی که اشک از چشمانش سرازیر می‌شد، ادامه داد: فرزندان‌مان را با نان کارگری بزرگ کردیم ناگهان بغض گلویش را فشرد و دیگر نتوانست صحبتش را ادامه دهد.

مهری بیان کرد: خبر شهادت فرزندم را به پسرعموی شوهرم دادند و او همراه عمو و دایی شوهرم به خانه‌مان آمد و گفت که علی در شلمچه شهید شده است.

این مادر شهید در خصوص خاطه شیرینی که با علی داشت برایمان گفت: پسرم یک موتور قراضه‌ای داشت و با همان موتور در روستای‌مان «پیرواش» که جمعیت این روستا در آن زمان ۳۰ خانوار بود کمک می‌کرد.

مادر شهید از مسوولان خواست تا به فکر اشتغال جوانان و مردم باشند.

این مادر شهید، دفاع مقدس را دفاع مقدس معجزه‌ای در دل تاریخ خواند و گفت: پسرم ۱۴ سال داشت که عازم جبهه شد با این سن کم همیشه عاشق شهادت بود. 

خبرنگار: سمیرا رجبی

انتهای خبر/

مهدی قوانلو
خبرنگار: مهدی قوانلو

گزارش خطا
ارسال نظرات شما
x

عضو کانال روبیکا ما شوید