به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج ایذه؛در سالروز اعلام شهادت سه تن از جوانان غیور شهرستان ایذه که جاویدالاثر و جاودانه شدند مروری بر زندگی نامه آنان خواهیم نمود.
۱_ شهید سیروس کاووسی، از پدر و مادری اهل ایذه، زمستان سال ۱۳۴۱ در آبادان متولد شد، دوران کودکی را در دامان مادری سيده و پدری مهربان رشد کرد، دوران تحصيلات ابتدایی و راهنمای را در شهر آبادان گذراند، در کار و تحصيل، فردی کوشا بود و در اخلاق بسیار مودب و مهربان بود، هنگام تحصیلات در تعطيلات تابستانی کار می کرد، دوست داشت لوازم مدرسه اش را خودش تهيه کند، در سالهای ۱۳۵۶و۵۷ که مبارزات انقلاب شدت گرفته بود به توزيع اعلاميه های امام (ره) درآبادان می پرداخت، زمانی که مبارزات علنی شد ایشان نیز در تجمعات با شور نشاط شرکت می کرد و يکی از تسخير کنندگان ساختمان ساواک و شهربانی آبادان بود.
با پيروزی انقلاب اسلامی به عضويت کميته ۴۸ درآمد (وظيفه ی اين کميته شناسایی سلطنت طلب ها و منافقين بود ) با شروع جنگ تحميلی در شهريور ۱۳۵۹ سيروس به جرگه مدافعان شهر پيوست و از آبادان به خرمشهر رفت تا از وطن دفاع کند،
بارها خانواده اش از وی خواستند که منطقه مرزی را ترک کند، اما سيروس نمی خواست خاک وطنش را در دست دشمن ببيند و آسايش را برای خود بخواهد، هنگامی که خرمشهر سقوط کرد و آبادان توسط دشمن محاصره بود ۲۴ آبان ماه ۱۳۵۹ مفقود شد، پس از مطرح شدن احتمال اسارت ایشان، پی گيری های خانواده بی نتيجه بود و اسم سيروس در ليست اسيران نبود و پدر ومادر همچنان چشم انتظار بودند که پدر به ديار باقی شتافت، تا اينکه در سال ۱۳۸۳با اعلام شهادت سيروس، سنگ يادبودی بنام اين فرزند رشيد اسلام در قطعه ی شهدای روضه الزهرا شهرستان #ايذه به يادگار گذاشتند.
۲_شهید خسرو کیانی ده کیان، ۱۳۳۴ در روستای درازدره از توابع بخش دهدز، شهرستان ايذه ديده به جهان گشود، مقاطع تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستا گذراند، دوره دبيرستان خانواده راهی آبادان شدند لذا در آبادان ديپلم را اخذ کرد، ارادت خاصی به اهل بيت علیهم السلام داشت، در زمان طاغوت در فعاليت های سياسی و انقلابی شركت داشت، بسيار صبور و بردبار بود هيچ گاه تسليم مشكلات نمی شد، همزمان با شروع جنگ تحميلی، در آبادان مشغول کار بود، به دليل عشق به نظام وكشورش، شهر را ترک نکرد و همراه رزمندگان به ميدان های جنگ حق عليه باطل رفته و تا پای جان در مقابل متجاوزان بعثی به مبارزه پرداخت و سرانجام در ۲۴آبان ماه ۱۳۵۹ به همراه دوست و همکارش شهيد باباپور روی پل بهمنشير به اسارت ارتش بعث عراق درآمد و به جرگه جاويدالاثرها پيوست.
فرازی از وصيت نامه ی شهيد : عاشورا روح زندگی است و زندگی در نبود روح و تفكر عاشورایی، جنازه ای بيش نيست.
۳_شهید هوشنگ باباپور، ۱۳۲۵ از پدر و مادری اهل شهرستان ایذه، در شهرستان مسجدسليمان ديده به جهان گشود، چون پدرش كارمند شركت نفت بود به مسجدسلیمان مهاجرت کرده بودند، تحصيلات خود را تا مقطع ديپلم رياضی در اهواز به پایان رساند و بعد از آن لباس مقدس سربازی را به تن كرد، بعد از پايان خدمت سربازی به استخدام پتروشيمی آبادان در آمد، پس از مدتی تشكيل خانواده داد و دارای۳ دختر و يك پسر شد، پس از آغاز تجاوز ارتش متجاوز بعث به کشور عزيزمان ۲۴آبان ماه ۱۳۵۹ روی پل بهمنشير به همراه دوستش خسرو كيانی به اسارت دشمن درآمد و تاكنون جاويدالاثر ميباشد، تاریخ شهادتش از سوی بنیاد شهید همان تاریخ اسارت لحاظ شده.