ابرسریالهای رسانه ملی، فراتر از موشکهای قاره پیما؛ رسانه ملی چگونه هالیوود را به چالش میکشاند؟
خبرگزاری بسیج _ رسانه ملی در آستانه نهایی کردن دو ابرسریال تاریخی و مذهبی حضرت موسی(ع) و سلمان فارسی است و استاد ابراهیم حاتمی کیا برای ابرسریال حضرت موسی(ع) و استاد داود میرباقری برای ابرسریال سلمان فارسی، به عنوان فرماندهی این بزرگ پروژه های هنری در یک تلاش چندین ساله در حال خلق کردن دو حماسه بزرگ هنری هستند تا عملا و به وسعت گستره جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی مخاطبان ثابت شود که برد نهایی و زمینه اثرگذاری و عمر ماندگاری این ابرسریالها که ریشه در باورهای وحیانی و مذهبی مخاطبان دارد، بخاطر حسن ترمیم و تصحیح باورها، بسیار فراتر، دوردست تر و دست نیافتنی تر از موشکها، فتح الفتوح دیگری را رقم خواهند زد تا نشان داده شود که جنگ موشکها، برخاسته از ضرورتهای مقطعی و واکنشی است اما آثار هنری و فرهنگی، یک تاکتیک همیشگی و مادام العمر است.
نظام سلطه جهانی در کنار نیروها و تجهیزات مدرن نظامی، دارای تشکیلات گسترده فرهنگی و هنری و رسانه ای نیز هست تا با زبان بی زبانی بگوید که جنگ رسانه ای، چه در سنگرهای خبری و چه در سنگرهای هنری، از شعبات اصلی جنگ نرم بوده که هرگز متوقف نشده و حتی آتش بس پذیر نیز نیست.
ما در این عرصه با پدیده های غول پیکری مانند هالیوود مواجه هستیم که در مواجهه با همه سوژه ها اعم از مقدسات، محکمات، باورها و معتقدات و غیره، با بیرحمی هر چه تمامتر، از هرگونه تحریف و تخریب و تزویر و اجحاف و سانسور و اضافات و خرافات و تهمت ها و دروغها ابا نورزیده و بر اساس دکترین های خاصی مانند تئوری جنگ تمدنهای هانتینگتون، به خودشان اجازه قلع و قمع واقعیات و حقایق دینی، تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را داده و در این راه فقط به هدفگذاری تمدنی خود اندیشیده و سفسطه مدارانه، همه سوژه ها را مصادره کرده و در بسترهای فکری مخاطبان متنوع السلیقه، هر بذری را که خودشان طراحی و تولید کرده اند، نشاء کرده و در تکاپوی نهال سازی و جنگل آفرینی هستند.
نگاهی گذرا به سلسله محصولات سینمایی و سریالی و نمایشی آنها از جمله در هالیوود، به راحتی می توان به صحت این ادعای تلخ پی برد، از جمله تهاجمات فرهنگی هالیوود می توان به محتوای تحریف شده و واژگونه فيلم های انحرافي مصائب مسيح (ع)، آخرين وسوسه هاي مسيح (ع)، مصاحبه با محمد (ص)، فتنه، ده فرمان و فیلم سراسر توهین آمیز "برائت از مسلمین” اشاره کرد.
هدف نهایی از اتهامات ناروایی که به پیامبران حتی پیامبران اولوالعزم زده شد، تقدس زدایی از ذهنهای نسل نو و تزریق مفاهیم غلط و تحریف رسالت انبیاء عظام الهی بوده تا بتوانند با موج سواری فرهنگی، جهان امروز را مدیریت و اهداف پلیدشان را محقق سازند.
در چنین وانفسای باورسازی های الحادی و سکولاری و حقیقت زدایی از پدیده های تعیین کننده و قابل اتکا، ملتهای صاحب تمدن و فرهنگ و تاریخ، نباید دست رو دست گذاشته تا دروغ پردازهای حرفه ای، برای ما اندیشه سازی و تاریخ پردازی کرده و حتی حدود و ثغور ادیان و انبیاء را تعیین کرده و با عرفی نشان دادن انبیاء عظام، رابطه اعتقادی معتقدانشان با آنها را مخدوش و یا مسدود سازند.
با این مقدمه مطول، ضرورت تبیین مجدد و البته متفاوت بسیاری از روایتها و قصه ها و شخصیت ها از سوی رسانه های مستقل که در طیف و سیطره نظام سلطه جهانی قرار ندارند، امری لازم و ضروری است.
درک درست چنین ضرورتی از سوی دکتر جبلی رئیس محترم رسانه ملی و پای کار آوردن رؤسای قوا و بازدیدهای هدفمند از پشت صحنه ها و اصرار و ابرام ایشان بر تولید اینگونه ابرسریالها که فراملی و جهانی هستند، حاکی از چشم انداز بلندی است که ایشان به نهضت ساخت سریالهای فاخر داشته و دارد و علیرغم برخی تنگناها، با سینه ای فراخ به دنبال تحقق این ابرپروژه های ماندگار هستند تا به همه متولیان فرهنگ دینی و ملی اعلام کند که عرصه فرهنگ، عرصه ای فراملی و بین المللی است و برای فهم عمیق این ضرورت، کافی است که نیم نگاهی به حجم سرمایه گذاری های نجومی فرهنگی و هنری نظام سلطه جهانی در این زمینه انداخته و جنگ های آینده را از این منظر بنگریم.
جالب اینجاست که پشت صحنه غالب این تحریفها و تخریبها و تهمتها، صهیونیستها قرار دارند که تولد شوم آنها نیز با همین تحریف ها اتفاق افتاده و بیش از ۷۵ سال است که مثل یک غده سرطانی و دمل چرکین در جهان اسلام رشد کرده و علیرغم اشغالگری و تجاوز و جنایت و آواره سازی یک ملت، باز هم در تکاپوی تغییر نگاهها و تفکرات مسلمانان در باره خویش است.
یکی از انبیاء عظام حضرت موسی(ع) است که تحقیقا” بیش از همه انبیاء مورد تحریف قرار گرفته و دین و شخصیتش مصادره به معنا شده و حتی مکتب جعلی صهیونیسم را با یهودیت خلط مبحث کرده و خودشان را ناجی دین یهود و یهودیها جا می زنند
ساخت ابرسریال حضرت موسی(ع) بازشناخت مستند واقعیت دین یهود و شخصیت استکبارستیز آن حضرت است که با توجه به مختصات فرعون، نشانه بارزی از نظام سلطه امروز است که با اصل و نسب صهیونیسم عزیز کردۀ استکبار در تضاد و منافات قرار دارد.
ابرسریال حضرت موسی(ع) علاوه بر رسمیت بخشیدن به مرزبندی یهودیان با صهیونیستها، مسلمانان را نیز به شناخت بیشتری از تعارض مدعیان یهودی گری با واقعیت یهود رسانده و عملا سبب بربادرفتن میلیاردها دلار صهیونیستهای حاکم بر هالیوود شده و ما در جنگ فرهنگی و شناختی، در موضع برتر قرار می دهد.
جبهه فرهنگی نظام سلطه، همواره در تکاپوی جاانداختن دو شاخص تباهی یعنی سکس و خشونت حتی با نسبت دادن آنها به پیامبران بوده و وقیحانه بخشهایی از روابط هوس آلود را به زندگی قدیسان عالم بشری افزوده از طرفی آنها را شبیه افراد هیپنوتیزم شده، متوهمانه مجبور به پیگیری و اجرای فرمان هایی معرفی می کند که در عالم خیالات به آنها الهام شده و از عمق این فرمانها بی خبرند و نمی دانند که فلسفه آنها چیست، پیامبرانی که حتی زنها و فرزندانشان هم آنها را برنمی تابند و گاهی مقابله می کنند.
صهیونیستها در همین مراکز سینمایی، با تحقیر حضرت اسماعیل(ع) جد پیامبر گرامی اسلام(ص) و مادرش هاجر، آنها را تبعیدی خوانده و در طرف مقابل از حضرت اسحاق و مادرش ساره با عظمت یاد می شود تا نگاه به اسلام را از مبدأ تخریب کنند.
ابرسریال حضرت موسی(ع) به جهان ارائه الگو کرده و از طرفی برای مخاطبانی که معترض محصولات حرمت شکن هالیوودی هستند با معیارهای متفاوت نجابت محور ذائقه سازی می کنند و قطعا ابرسریال حضرت موسی(ع) سریالی روشنگر، افشاگر و پرده در خواهد بود و پته صهیونیستهای تحریف گر را روی آب خواهد ریخت.
پدیده هایی مثل مرداک صهیونیست، معلوم می کند که صهیونیستها تا چه اندازه روی این حرکتهای فرهنگی حساس و مهاجم هستند، همانگونه شرط سرمایه گذاری آنها روی فیلم محمدرسول الله(ص) حذف جنگها و اقدامات آن حضرت علیه یهودی ها بود.
ابرسریال دیگری که همزمان در حال نهایی شدن است، مربوط به زندگی نامه مبارزاتی سلمان فارسی است که پیامبر(ص) از ایشان بعنوان “السلمان منا” یعنی “سلمان از ماست”، یاد می کند، سلمان تنها صحابه ایرانی نبی گرامی اسلام(ص) است و مقامش آنچنان والاست که پیامبر اسلام(ص) در باره اش می فرماید، اگر آنچه را سلمان می داند، ابوذر می دانست، کافر می شد، مقام سلمان مقام والائیست و یقینا به مقام کشف شهود رسیده و جزء معدود صحابه ای است که پس از مرگ پیامبر(ص) مرتد نشد و وفادار ماند.
سلمان بزرگ، مرد تصمیات بزرگ و انتخاب های بزرگ است و بطور نمونه می توان خروج از مسیحیت و انتخاب اسلام و انتخاب ولایت امام علی(ع) و تن ندادن به بدعت سقیفه را مشخصا از این صفت بارز او دانست.
سلمان مصداق بارز تبعیت عاشقانه و صمیمیت مؤمنانه از پیامبر(ص) و وصی الهی پیامبر(ص) است و بعنوان فرماندار مدائن می تواند برای بسیاری از مدیران ما الگو قرار گیرد و راهنمای تاریخی ملت ما در برهه های بحران خیز و لحظات سخت انتخاب در دوراهی های تردید باشد.
تاریخ گواهی می دهد که در آن جو سنگین پس از ارتحال پیامبر(ص)، سلمان تأثیرگذارترین فرد در علوی شدن و شیعه شدن ایرانی ها بود و بارها و بارها پیامبر گرامی اسلام(ص) از ایرانی ها بعنوان هموطنان سلمان به نیکی یاد کرد و به اعتبار سلمان، برجستگی های زیادی را به ما نسبت داد.
سلمان، حاکمی ساده زیست بود که تنها دارایی اش را عبایش اعلام کردند و علاقه متقابل امام علی(ع) و سلمان به خم شهره آفاق بود بگونه ای که حتی در لحظات عروج آسمانی سلمان، امام علی(ع) خود را از مدینه به مدائن رساند.
سلمان علاوه بر مقام عبادی و معنوی یک جنگجو و طراح جنگ بوده و نقشه خندق در جنگ احزاب به سلمان نسبت داده شده است و از این رو از سلمان به عنوان یکی از مشاوران امین پیامبر(ص) یاد می شود.
ابرسریال سلمان فارسی، ریشه یابی دینی ایرانی ها و الگوسازی برای نسل های تشنه حقیقت و اتصال معنوی فرانژادی ما با مسلمانهاست که طبعا تعصب نژادی شامل عرب و عجم و سیاه و سفید و غیره در آن راه ندارد، معرفی سلمان، معرفی استحقاق ها و استعدادهای الهی ایرانی ها و در اصل بیانگر سطح و جایگاه ما در مرتبت های معنوی و الهی است.
ابرسریال سلمان فارسی، ارائه مدل مدیریتی در حاکمیت اسلامی است و مهمترین شاخصه هایش، پاکدستی، ولایتمداری، مردمداری، صداقت، طهارت، خدمت بی منت، خداباوری و خدایاوری است!
در فراز پایانی باید تأکید کنم که این دو ابرسریال، قطعا از مخاطبان جهانی برخوردار بوده و حوزه تأثیرش بین المللی است و انعکاس جهانی خواهد یافت و ایران می تواند با ساخت سریالهایی مثل عیسی روح الله، حتی حضرت مسیح را نیز از چنبره تحریف ها و توهین ها و آنهمه تهاجمات نجات داده و مسیحیت تحریف شده را به ریل برگرداند.
صنعت سریال سازی تاریخی و مذهبی رسانه ملی، صنعت تنویر افکار عمومی است و هرگز نباید نقطه پایان تلقی شود.
هادی ابراهیمی کیاپی