یلدای باستانی از شب چره های لذیذ قزوینی تا شال اندازی پسران و خنچه بران عروس
قزوین_به گزارش بسیج، سنتهای کهن، سهم بسزایی در نزدیکی قلوب و جاری شدن مهربانی بین انسانها داشته اند و آيين شب چله نيز چون ديگر آيينهاي ايراني، اينگونه هستند. يقينا به هر میزان که از سنتها و آیینهاي ملي و ديني فاصله بگیریم، از جامعهای مهربان و آکنده از صفا و صمیمت دور خواهیم افتاد.
شب چله و آداب و رسوم قزوینيان
شب چلّه نه فقط از آن جهت كه بلندترين شب سال است بلكه از اين رو كه نويد دهنده انقلاب فصول و سرآغاز زمستان می باشد، حائز اهميت بسيار است. ایرانیان باستان با باور اینکه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر شده و تابش نور ایزدی فزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی برپا میکردند.
محمدحسن سلیمانی قزوین پژوه و کارشناس مردمشناسی در قزوین در گفتگو با بسیج بیان کرد: يلدا از آن دست سنتهاي كهن ايراني است كه تمام اقوام ايراني بدان پايبندند و بر اجراي آداب و آيين آن همواره پاي ميفشارند؛ فرقي نميكند قزويني باشي يا بلوچ، ترك باشي يا لر و يا اساسا تاجيك باشي يا افغاني، همانكه با فرهنگ پارسي قرين گشتهاي، به يلدا و آيين آن پايبندي.
گرچه در ميان اقوام ايراني گاه تفاوتهايي در آيين و نحوه برگزاري شب يلدا بهچشم ميخورد، اما ايرانيان هر كجا كه باشند و متعلق به هر قوم و منطقهاي، بر رفتن به خانه بزرگان فاميل، شبنشيني، خوردن هندوانه و آجيل و تفأل به ديوان خواجه بزرگ شيراز، حضرت لسانالغيب اتفاق نظر دارند.
از شب چره تا آجیل زمستانه!
سلیمانی گفت: در قزوين نيز از ديرباز، شب چله با سنتها و آييني همراه بوده است. سنتهايي که برخي از آن ها در گذار زمان به بوته فراموشی سپرده شده و شماری دیگر، خوشبختانه همچنان پویا و برقرار ماندهاند. قزوينيان اين آيين کهن را با رفتن به خانه بزرگ ترها به جای می آورند.
به باور مردم قزوین، صرف هندوانه و ميوههاي مختلف خشک و تر و ميوههاي سرخفام از جمله انار که به «شب چره» معروف است، همراه با خوراکيهاي ديگر از جمله کشمش، گردو، تخمه، آجيل مشکل گشا، انجيرخشک و نیز انگور آوینگی، شگون داشته و زمستاني پر برکت را نويد مي دهد. ضمن آنکه این باور در قزوینی ها همچنان باقی است که خوردن هندوانه در زمستان، باعث قوت تن و جان در تابستان شده و مزاج آدمی را از سردی دور می سازد.
وی اظهار کرد: در گذشته هنگامي که مادربزرگها در آوردن تنقلات تاخير ميکنند، کوچکترها شعر «هرکه نيارد شب چره/ انبارش موش بچره» سر ميدادند، و همين باعث ميشد تا مادربزرگها در آوردن «شب چره» تعجيل کنند. از جمله ديگر آداب مردم قزوين در شبنشيني چله، خوردن هويجپلو، شيرين پلو و كوفته آبي بود و اينگونه بلندترين شب سال را به اولين صبح زمستاني گره ميزنند.
در برخي از مناطق قزوين نیز كه ساكنان آن عموما از باغداران و كشاورزان بودند مردم در شب یلدا، کلهپاچه بار میگذاشتند و بعد از خوردن شام، استخوانهای آن را بیرون نمیریختند تا در فصل بهار و یا پاییز در جالیز و زمین کشاورزی بریزند و برخی دیگر استخوانهای کله پاچه را میسوزاندند و گرد آن در جالیز میریختند تا با انجام این دو روش محصولاتشان شته نزند. همچنين بعضی ديگر به مناسبت شب چله، آش شیر برنج درست میکردند و آن را با شیره میخوردند و عقیده داشتند که خوردن آن در این شب خاصیت فراوانی دارد.
شال اندازی پسرهای جوان
این کارشناس مردم شناسی در قزوین اضافه کرد: از رسوم ديگري كه در شب چله و البته در روستاهاي قزوين متداول بود رسم شال انداختن بود. در این مراسم، پسر جوانی که از دختر خانوادهای خوشش میآمد و از او درخواست خواستگاری داشت در شب چله شالش را از سقف پشت بام خانه آن دختر از درجیسران یا باجهخانه آویزان میکرد و اگر خانواده دختر تمایل به دادن دخترشان به این پسر جوان بودند به آن شال هدیهای میبستند. معمولا در بین خانواده دختر هم مرسوم بود که جورابی را به این شال میبستند و برخی دیگر هم جوراب به این شال میدوختند و داخل آن که کیسه مانند بود هدیه میگذاشتند این هدیهها در حد یک جفت جوراب و یک مشت نخود کشمش بود.
خنچهی شب چله عروس
از جمله ديگر رسوم شب چله در قزوين که خوشبختانه در سالهای اخیر، پس از چند سال که کمتر خبری از آن شنیده میشد، بار دیگر به فرهنگ یلدایی قزوینیان بازگشته، فرستادن «خُنچهی چله» به خانه عروس است. گرچه این رسم، چون ديگر رسون شب يلدا، در پارهای دیگر از نقاط ایران نیز متداول بوده و خانواده داماد، براساس فرهنگی دیرینه، در نخستین شب چلهای که عروسی را برای فرزند ذكورشان برگزیده و نشان کردهاند، به تناسب توانایی خود، خنچهای را به خانه عروس میفرستند، اما همواره این رسم زیبا در قزوین با شکوه و آیین خاصی همراه بوده است.
در فرهنگ کهن قزوینیان، در چند هنگام توسط خانواده داماد برای دختر نشان شده به عنوان عروس، هدیه و کادویی به صورت خنچه فرستاده میشد که از جمله آنها، شب چلّه یا یلدا بوده است. مادر و خواهران داماد، با فراهم کردن آجیل چهار مغز شور و شیرین، ۷ رقم میوه خشک و تازه شامل انگور، انار، هنداونه، انجیر و همچنین شیرینی و کله قند، آنها را در خُنچههای بسیار زیبایی میآراستند و همراه با کادویی که نوعا شامل؛ پارچه یا لباس زنانه بود به عنوان «هدیه زمستانه» به خانه عروس می فرستادند. این در حالی بود که در میان هدایای خانوادههای اشرافی و صاحب تمکن، علاوه بر پارچه و لباس، گاه ترمههای زربافت و انگشتر طلای نگیندار یا سینه آویز طلا و... نیز دیده میشد.
سلیمانی در پایان گفت: خنچههای خانوادههای متمول در طبق هایی که گاه به دو تا چهار طبق نیز میرسید قرار داده میشد و توسط طبقکشها به صورت ویژهای به خانه عروس فرستاده میشد، ولی خانوادههای غیر متمول و متوسط و پایینتر، خنچههای خود را در داخل یک سینی یا مجمعه بزرگ قرار داده و توسط داماد و همراهی یکی از خواهران یا زنان نزدیک فامیل براي عرض مبارک باد شب چله راهی خانه عروس میکردند و خانواده عروس نيز از آنان با چای و شیرینی پذيرايي ميكردند.
به گزارش بسیج، یلدا نویدبخش بودن ها و یکی شدن ها در طولانی ترین شب هاست. آنجا که چشم بر همه ناخوشی های زمان می بندی و دل در گرو مهر عزیزان، به روشنی های حضور می اندیشی، به امید آن روز که یلدای انتظار به صبح ظهور پیوند خورد و چشم منتظران به جمال پرنور منجی روشن گردد.
انتهای پیام/۱۰۱۰