خبرهای داغ:
مثبت سوژه\

بانوی کارآفرینی که از میان تار و پودها، امید می‌آفریند

بانوی جوان خوروبیابانکی با احیای رشته سنتی کرباس‌بافی علاوه بر رونق اقتصادی روستا، امید و انگیزه را به بانوان این منطقه هدیه کرده است.
کد خبر: ۹۶۶۰۵۸۰
|
۲۷ دی ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۰

به گزارش خبرنگار افتخاری بسیج از کانال صدای نایین: روستا همواره نمادی از پویایی و کارآفرینی بوده است که می‌توان با احیای ظرفیت‌های بومی و محلی برای رونق اشتغال و تولید در این مناطق گام برداشت تا بتوان روستاها را به ماهیت واقعی خود بازگرداند و این همان کاری است که خانم رحیمی، جوان خوروبیابانکی در یکی از کویری‌ترین روستاهای کشور انجام داده است و با زنده کردن هنر سنتی کرباس‌بافی، علاوه بر رونق اقتصادی روستا، امید و انگیزه را به بانوان این منطقه هدیه کرده است.محبوبه رحیمی در شهر خور واقع در شمال شرق اصفهان به دنیا آمده و از همان کودکی عاشق تولید و خلق اثر بوده است او که مدرک کارشناسی جغرافیای روستایی را از دانشگاه اصفهان گرفته از آن دست بانوان دلسوز و توانمندی است که عاشقانه به احیای یکی از هنرهای قدیمی وطنمان پرداخته و برای به‌نتیجه‌رسیدن آن ۱۵ سال تلاش کرده که زمان کمی نیست.در ادامه اینکه این بانوی کارآفرین اهل کویر از کجا و چگونه کارش را آغاز کرده و اکنون با چه چالش‌هایی روبه‌رو است را در گفت‌وگوی زیر بخوانید.

جرقه یک ایده از خاطرات مادر

خبرنگار افتخاری بسیج: مسیر کارآفرینی شما از کجا شروع شد؟
رحیمی: جرقه این ایده از خاطرات زنده‌یاد مادرم به ذهنم زده شد، همیشه از دوران مدرسه در زمینه‌های فرهنگی فعال بودم و بعد از فارغ‌التحصیلی نیز نمی‌توانستم فعالیتی نداشته باشم، دو سال دنبال کار بودم تا اینکه یک روز مادرم خاطرات ایام قدیم را تعریف می‌کرد که او و تمام زنان شهرستان خوروبیابانک به کرباس‌بافی مشغول بودند، همان لحظه یادم افتاد که خاطراتی از دستگاه کرباس‌بافی مادرم در سن چهارسالگی دارم.سال ۸۸ که فعالیتم را شروع کردم، ۳۰ سالی بود که مادرم دیگر کرباس‌بافی نمی‌کرد و حتی وسایل کارش را جمع کرده بودیم و در خور نیز فقط سه خانم مسن مشغول بودند، کار نخ‌ریسی هم به‌طورکلی فراموش شده بود و من مسیر سختی را پیش رو داشتم اما کارم را از تحقیقات و یافتن پارچه‌های قدیمی شروع کردم حتی گاهی اوقات اگر در فرایند تولید مشکلی برای پارچه پیش می‌آمد و نیاز به راهنمایی بیشتری داشتم، باید خودم مشکل را حل می‌کردم.یکی از دلایل اصلی که در نسل جدید کسی سراغ این هنر نمی‌رفت این بود که برای دستگاه کرباس‌بافی فضای زیادی لازم بود و باید روی چاله‌ای تعبیه می‌شد اما من با کمک مادرم دستگاه فلزی طراحی کردیم که برای کار نیاز به آن چاله نداشته باشیم و فضای کمتری اشغال کند. من می‌دانستم کاری که شروع کرده‌ام سخت است اما تصمیم گرفته بودم و باید پیش می‌رفتم.

تقویت روحیه خودباوری بانوان روستا

خبرنگار افتخاری بسیج: دلیل اصلی شما برای ادامه مسیر چه بود؟
رحیمی: زنان روستایی با اینکه در گذشته ‌بسیار در این بخش فعال بودند اما در روزگار ما به دلیل تغییر سبک زندگی و نوع نگاه به کار خانم‌ها و همچنین این تصور که سراغ هنر کرباس‌بافی رفتن یعنی پرداختن به یک کار و هنر سطح پایین، این فعالیت فراموش شده بود و دلیل اصلی من برای راه‌اندازی مجدد این هنر، فعال‌کردن خانم‌های منطقه و تقویت روحیه خودباوری در آنان بود.سال ۹۱ که دستگاه خودم را راه‌اندازی کردم بنا به فرهنگ منطقه ساختارشکنی‌هایی کرده بودم و این از سختی‌های کارم بود آن هم در زمانی که من بیست و پنج‌ساله بودم اما ادامه دادم و در این سال‌ها توانستم حدود ۶۰ نفر از خانم‌ها را آموزش بدهم که از این تعداد اکنون حدود ۳۶ نفر با ۲۰ دستگاه به‌صورت تیمی در نقاط مختلف شهری و روستایی خوروبیابانک زیر نظر من مشغول کار هستند که این شامل دوخت‌ودوز، رنگرزی، نخ‌ریسی می‌شود.در این میان بحث بازاریابی، فروش و پشتیبانی تولید با خودم است که توانسته‌ام در ۲۷ نمایشگاه ملی، بین‌المللی و رویدادهای هنری برای معرفی و ارزش‌گذاری این رشته شرکت کنم که بیشتر با هزینه شخصی خودم بوده است.

آموزش و فروش بدون حمایت مسؤولان

خبرنگار افتخاری بسیج: در این مسیر با چه چالش‌هایی روبه‌رو بودید؟
رحیمی: راه‌اندازی یک هنر قدیمی و فراموش شده و ساختارشکنی در یک روستا، سختی‌های فراوانی را دارد که من توانستم با حمایت‌های مادرم و خانواده‌ام آنها را پشت سر بگذارم اما گاهی دلسرد هم می‌شدم و نمی‌دانستم کاری که دارم انجام می‌دهم درست است یا اشتباه.چالش اصلی من در بحث آموزش این هنر بود که از طرف مسؤولان کمتر حمایت شدم و برای این کار هیچ بودجه‌ای اختصاص ندادند و خودم برای آموزش و اشتغال بانوان منطقه هزینه کردم که در روستای ایراج یک خانه قدیمی را مرمت و آموزش را شروع کردم و در ادامه برای روستاهای دیگری از جمله هفت تومان، اردیب، روستای چاه ملک هم به آموزش کرباس‌بافی پرداختم. برای تولید و آموزش دو فضا یکی در روستای ایراج و یک فضای کارگاهی در شهر خور ایجاد کردم و کارگاهی هم در ایراج دارم که مخصوص بازدید گردشگران است به نام «چِق و چِق».چالش دیگر من در این مسیر بحث فروش محصولات است، باتوجه‌به اینکه درآمد در شهرستان پایین است نیاز به معرفی این هنر به سراسر کشور و حتی خارج از کشور است اما باتوجه‌به اینکه خوروبیابانک در شرقی‌ترین نقطه کشور قرار دارد، این مسافت دور از مراکز برای من در تهیه مواد اولیه، حضور در نمایشگاه‌ها، اسکان و رفت‌وآمد و سفر برای بازاریابی، بسیار هزینه‌بر و وقت‌گیر است که نیاز داریم مسؤولان شرایط را تسهیل کنند و نسبت به این موضوع نگاه مثبت و بهتری داشته باشند.

بازگشت به اصالت‌ها تنها راه احیای روستاست

خبرنگار افتخاری بسیج: این کار برای شما چه شیرینی داشته است؟
رحیمی: موفقیت اصلی من این بوده است که واقعاً خودم در این کار رشد کردم و حالا به‌عنوان یک الگویی برای خانم‌های منطقه شده است که به این باور برسند که در یک منطقه محروم هم می‌شود کاری را انجام داد و موفق شد و این خودباوری، شیرینی مسیر سخت کارآفرینی من شده است.حالا بانوان روستا علاوه بر اشتغال خودشان و اعضای خانواده، مطالبه‌گری از مسؤولان برای پیگیری امور، برپایی نمایشگاه‌ها و گرفتن تسهیلات را نیز در پیش گرفته‌اند، حتی در روستاها بانوان شرایط کاری برای خودشان و دیگران ایجاد کرده‌اند مثل راه‌اندازی اقامتگاه، تولید، بسته‌بندی و فروش محصولات محلی و اتفاقات خیلی خوبی که در این زمینه افتاده است.ورود یک نیروی جوان و ایجاد امید و انگیزه، زنده کردن این رشته که در حال فراموشی بود و بازگشت به اصالت هنر که تولید پارچه با الیاف و رنگ‌های طبیعی و بافت پوشاک مردم منطقه است، از شیرینی‌های اصلی این کار برای من و مردم شهرستان بود.
خبرنگار افتخاری بسیج: چرا روستا را برای گسترش کار خود انتخاب کردید؟
رحیمی: یکی از خاطرات جالب مادرم در همان سال این بود که در پنج‌سالگی به‌خاطر نداشتن لباس عید نوروز، بسیار گریه می‌کند تا اینکه مادربزرگم به‌خاطر او دست‌به‌کار می‌شود و در چند روز هم پارچه می‌بافد، هم رنگ می‌کند و خلاصه با همان پارچه‌ها لباس می‌دوزد. شنیدن این خاطره برای من در حکم یک تلنگر بود چون با خودم فکر کردم درگذشته خانواده‌ها تا چه اندازه خودکفا بوده‌اند اما حالا بحث اقتصاد در روستا چه اندازه کم‌رنگ شده است و نیاز به احیا دارد.راه‌اندازی کرباس‌بافی در منطقه سبب شد به دلیل نیاز به پنبه این منطقه که کیفیت خوبی هم دارد بعضی از کشاورزان دوباره سراغ کاشت پنبه بروند، رنگ‌ریزی طبیعی و نخ‌ریسی نیز در روستا مجدد راه‌اندازی شده است و از جهتی دیگر حضور گردشگران در کارگاه روستا و اینکه لحظاتی کار با دستگاه کرباس‌بافی را تجربه می‌کنند، همگی باعث رونق اقتصاد روستا شده است.این را هم باید بگویم که تا سال ۱۳۹۸ ما تعداد زیادی گردشگر از کشورهای اروپایی را پذیرا بودیم اما در این سال‌ها به دلیل کرونا و اتفاق‌های دیگر و همچنین سخت‌گیری‌های نابجای برخی از مسؤولان شهرستان در بحث گردشگری، ورود گردشگر به منطقه ما بسیار کم شده است که کار فروش محصولات ما و حتی رونق بوم‌گردی‌های روستا را با مشکل روبه‌رو کرده است.

هنر غنی نساجی در خوروبیابانک

خبرنگار افتخاری بسیج: از کرباس‌بافی و صنعت نساجی خوروبیابانک بیشتر بگویید؟
رحیمی: کرباس پارچه پنبه‌ای بوده که با روش نساجی سنتی بافته می‌شود و کرباس‌بافی یا کار بافی ساده‌ترین و قدیمی‌ترین نوع روش بافت است که نهایتاً به‌صورت چهارخانه و یا راه‌راه پارچه تولید می‌شود.در اين هنر، تمامی مراحل توليد پارچه از قبيل نخ‌ریسی، آهارزنی، چله دوانی، رنگرزی و بافت منسوجات به شيوه کاملاً سنتی و با دست انجام می‌شود که انواع پوشاک زنانه، مردانه و بچه‌گانه، روانداز، انواع سفره‌ها، حوله‌ها، خشک‌کن و هر آنچه که مربوط به منسوجات است توسط بانوان تولید می‌شود. مزايای اين نوع منسوجات نخی، سازگاری با پوست انسان، طبيعی بودن الياف و خنک بودن آن است.درگذشته خوروبیابانک از نظر نساجی بسیار غنی بوده است و مردم این منطقه علاوه بر آنکه مایحتاج پوشاک خود را تأمین می‌کردند اضافه از مصرف خود را به شهرهای یزد، اصفهان و سمنان صادر می‌کردند. در این شهرستان علاوه بر کرباس‌بافی، چپربافی هم وجود داشته است که یک نوع نساجی سنتی است با این تفاوت که در کرباس‌بافی پارچه ساده بافته می‌شود اما در چپربافی یک طرح لوزی‌های پلکانی روی پارچه ایجاد می‌شود و برای انواع سجاده و بقچه مورداستفاده بوده است. ابریشم‌بافی که نخ آن از پیله ابریشم بوده نیز در روستای مهرجان شهرت داشته و مردهای خور به عبابافی هم مشغول بوده‌اند که اکنون کاملاً از بین رفته است.
خبرنگار افتخاری بسیج: در این مسیر، چه موفقیت‌هایی کسب کردید؟
رحیمی: در سال ۱۳۹۴ توانستم برای مانتوهای تولیدی خودم نشان مرغوبیت صنایع‌دستی را دریافت کنم، منتخب جشنواره روستایی شو و بنیاد جهانی انرژی با طرح تولید پوشاک با الیاف و رنگ‌های طبیعی و دریافت گواهی کیفیت محصول از دیگر افتخارات بنده است.تولید پارچه‌ای که تار و پودش هر دو با نخ دست‌ریس است، از تولیدات خاص کارگاه من است که طبق تحقیقاتی که انجام دادم در ۸۰ سال گذشته کسی چنین پارچه‌ای نبافته و در دنیا تک است.احیای ابریشم‌بافی و ابریشم‌ریسی روستای مهرجان را نیز شروع کرده‌ام و برای این منطقه کویری و محروم برنامه‌های زیادی در نظر دارم اما مشکلات زیادی بر سر راهم قرار گرفته که مرا از اصل موضوع دور و درگیر حاشیه‌ها کرده است، ما برای ادامه‌دادن به حمایت‌های مادی و معنوی مسؤولان نیاز داریم.

دوست دارم تمام ایران از این پوشاک استفاده کنند

خبرنگار افتخاری بسیج: برنامه شما برای آینده کارتان چیست؟
رحیمی: من دوست دارم تمام ایران از این پوشاک استفاده کنند چرا که لباس با الیاف و رنگ‌های طبیعی مثل پوست گردو، پوست انار و ریشه روناس که ما استفاده می‌کنیم، علاوه بر اینکه ضرر استفاده از الیاف مصنوعی را ندارند برای بدن بسیار مفید هم هستند و از طرفی به این صورت یک پوشاک ایرانی می‌تواند برند جهانی نیز شود.همچنین می‌خواهم تعداد بیشتری از بانوان مشغول به این کار شوند ولی تا الان کارم را با تسهیلات پیش بردم و هرچند برای منطقه و بانوان روستا منافع زیادی داشته است و از این بابت بسیار خوشحالم اما برای خودم دست آورد مالی نداشته و اکنون با شرایط پیش‌آمده، هزینه‌های کارگاه و کارگران از درآمد کارم خیلی بیشتر است.مسؤولان باید بهتر حمایت کنند تا بتوانیم در سطح ملی نیز فعالیت داشته باشیم چون برای آن طرح و برنامه نیز داریم اما به کمک بلاعوض نیاز است و فقط با تسهیلات کوتاه‌مدت و محدود حل نمی‌شود.
خبرنگار افتخاری بسیج: برای حفظ این هنر چه باید کرد؟
رحیمی: به نظر من راه نجات روستا بازگشت به سنت‌هاست و اینکه مردم روی داشته‌های فرهنگی و بومی خود حساسیت داشته باشند و رشته‌های بومی را پیگیری کنند تا برای آیندگان حفظ شود.من دوست دارم این کار در منطقه ادامه داشته باشد نه اینکه اگر یک روزی من نبودم، کرباس‌بافی هم نباشد. برای حفظ و احیای کامل کرباس‌بافی و تولید پارچه‌های سنتی در شهرستان خوروبیابانک باید از دبیرستان و دانشگاه شروع کنیم و این رشته را آموزش بدهیم و همچنین همه مسؤولان باید پای‌کار بیایند، دیدگاهشان را تغییر دهند و نگذارند دوباره این هنر اصیل روستا فراموش شود.
خانم رحیمی از مسیر پرچالش و نگرانی‌هایش گفت و انتقاد از مسؤولینی که می‌توانستند آن‌طور که شایسته است حامی و کمک دهنده باشند، او جوانی‌اش را برای این کار گذاشته و دیگر نمی‌تواند آن را رها کند اما تنها به دوش کشیدن مسؤولیت‌های این راه او را خسته کرده است بااین‌حال چشم به آینده‌ای روشن و پر از اتفاقات خوب دوخته و امیدوار است روزی بتواند محصولات خاص خودش را در بازارهای بین‌المللی ببیند.
ارسال نظرات
آخرین اخبار