دوپینگ اصلاحات برای ورود به خانه ملت
به گزارش بسیج به نقل از فارس، با نگاه به دهه گذشته سپهر سیاست ایران افت و خیز جریانات و تشکلهای سیاسی با توجه به رویدادها، کاملا قابل تمییز است و احتیاجی به کالبد شکافی جریانات ندارد.
اما قطعا در این راستا میتوان نقطه عطفی را برای جریان اصلاحطلب تحت عنوان «فتنه» تعریف کرد که منجر به سقوط این جریان با شیب بسیار زیاد به عرضهای پایین شد و در اصطلاح اگر منجر به ناک اوت این جریان نشده باشد حداقل منجر به گوشه رینگ بردن این جریان شد و این جریان را در مخمصه بسیار بدی قرار داد.از همین رو طیف های مختلف اصلاح طلب و کارگزاران، مجمع روحانیون و... سعی نمودند با تغییرات شدید در نحوه اتخاذ مواضع و رویکردها نسبت به گذشته در مورد مسائل مختلف برخورد کنند.
شاید بتوان در این خصوص با رفتار شناسی نسبت به مواضع اتخاذ شده از جانب اصلاحطلبان و همچنین موضعگیریهای شاذ هاشمی رفسنجانی بعد از فتنه در مورد خاطرات دو نفره با بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران را که در مقاطعی منجر به واکنش شدید طیفهای مختلف شده است و در نهایت باعث فرمایشات مفصل مقام معظم رهبری در مورد ضرورت امامشناسی و تعریف اصول حضرت امام در روز رحلت آن بزرگوار شد را موید این مطلب دانست که کاملا جنبه هشداری داشت و این حقیقت را تبیین میکرد که باید نسبت به پدیده التقاط حد و مرز قائل شد و راه ورود التقاط را بست.
همه این اتفاقات باعث شد که جریان اصلاح طلبی سعی کند با بازتعریف شعارهای جدید و با استراتژی «پاستور، بهشت و بهارستان» سعی در فتح سنگر به سنگر داشته باشد که البته با اتخاذ مواضع رادیکال این طیف نسبت به دولت جناب آقای روحانی مبنی بر رحم اجارهای و دولت حسینقلی خواندن دولت یازدهم، باعث هوشیاری بیشتر دولت و ناکام گذاشتن این جریان برای نیل به مقاصدش شد.
اما این پایان راه نبود و شکست دوم این جریان در سایه وحدت جناح رقیب در بهشت رقم خورد. اما آنچه که در این میان مهم مینماید تشکیلاتیتر شدن این جریان و برخوردار بودن از زمان مناسب و رسانههای زنجیره ای است که شانس ورود به بهارستان را حتی به صورت حداقلی ولی با رشد بیشتر نسبت به دوره پیش که با شدت بیشتری در انزوا بود را فراهم میکند.
در این یاداشت سعی بر این شده است که مهمترین موضوعاتی را که جناح موسوم به اصلاحطلب در رسانههای خود برای فتح کرسیهای بهارستان دنبال می کند را به صورت تیتروار تبیین شود لذا در این خصوص به بررسی محورهای مهم عملیات روانی خطوط خبری رسانههای زنجیرهای در سطح کلان، راهبردی و تاکتیکی پرداخته شده است که قسمتی از این محورهای در ذیل میآید:
اهداف کلان:
کسب حداکثر کرسیهای مجلس
بالا بردن هزینه ردصلاحیتها
تخریب وجهه اصولگرایان و نهادهای ارزشی
اما برای تحقق این اهداف، محورهای راهبردی و استراتژیکی در نظر گرفته شده است و این راهبردها نیز با محورهای عملیات روانی تاکتیکی پوشش داده میشود که مهمترین این محورها در ذیل میآید:
برند سازی و برجستهسازی فساد
شاید بتوان مهمترین کلیدواژهای را که جریان اصلاحطلب برای مقابله با کلیدواژه فتنه که مشکلات امنیتی این جریان را نقش برآب کرد را همین کلید واژه فساد دانست که به صورت زیرکانهای طراحی و عملیاتی شده است بطوری که این کلید واژه میتواند نقش تعیینکنندهای در انتخابات آتی و انتخابات دیگر هم داشته باشد. لذا در این خصوص چندین موج خبری ساخته و پرداخته شده است که یا در حد تهمت بوده است و یا بعد از بررسی و تبیین ماجرا حضور جریان اصلاحات درآن محرز بوده ولی با یک عملیات فریب سعی در تبری خود از ماجرا کرده است در همین راستا شاید بتوان سوژه دکل گمشده را در این خصوص ارزیابی کرد.
یا موارد دیگر که هیچگاه شاهدی برای ادعاهای کذب و یا سوژهآفرینیهای جنجالی یافت نشد مانند مجموعه اظهارات وزیر کشور در مورد سوژه پولهای کثیف و دامن زدن به این موضوع با اظهارات اکبر ترکان و ... که مدتها نقل محافل بود و در آخر با مقصر جلوه دادن رسانهها عقبنشینی صورت گرفت تا هم موجآفرینی صورت گرفته باشد و هم از لحاظ حقوقی و قضایی مشکلی دامن این جریان را نگیرد. یا برجستهسازی موضوع "محمدرضا رحیمی" و دریافت پول توسط نمایندگان اصولگرا که تصنعی بودن این ماجرا برای کمتر کسی پوشیده بود چون هیچ زمانی جریان رقیب فرد نامبرده شده را در دایره خود ندانسته و وی را عاملی منتسب به کارگزاران میدانستند و حتی تعدادی از نمایندگان شاخص اصولگرایی بررسی و پیگیری تخلفات وی را از زمان دولت قبل بر عهده داشتند.
اما در این حوزه مهمترین محور هایی که در سطح تاکتیکی دنبال شده است در ذیل میآید:
القای وجود فساد در جریان اصولگرایی
برندسازی و برجستهسازی موضوع «پول های کثیف»
برند سازی و برجسته سازی موضوع «بورسیه های غیر قانونی»
متهم سازی مجلس اصولگرایی به دریافت رشوه و رانت
برجستهسازی حمایت از قومیتها و اقلیتهای دینی و مذهبی
اما یکی از محورهایی که به صورت نمایشی و تصرفی از سوی این جریان دنبال میشود تصرف سیاستهای مثبت نظام در قبال اقلیتهای دینی و قومیتها است که بصورت پر رنگ دنبال میشود تا جایی که یکی از افراد تند و رادیکال خود را که سبقه امنیتی و نه فرهنگی دارد را در این راه گماشتهاند و البته ناگفته نماند مجموعه اظهارات سنجیده و نسنجیده این فرد هزینههایی هم برای نظام و حتی دولت درست کرده است.
شاید در این حوزه مهمترین محورهایی که از سوی رسانههای زنجیرهای و رسانههای فارسی زبان خارج از کشور دنبال میشود در سر فصلهای ذیل جای داشته باشد:
القای تضییع حقوق اقلیتهای دینی و مذهبی
القای تضییع حقوق شهروندی توسط نظام و بدنه متعهد به انقلاب
اتهامزنی به نظام مبنی بر نقض حقوق بشر و جلب نظرات طبقه شبهروشنفکر
برجستهسازی دوقطبی خشونتگرا- ضدخشونت
این محور که بعضا با بیتدبیری جریانهای رقیب پررنگتر می شود سعی در منجیسازی از جریان اصلاحات با کلیدواژه "آزادی" که یک بار به صورت عملیاتی با رویکردهای جریان اصلاحات تست شد و نتیجه عکس داد دارد.
شاید بتوان در این خصوص برجسته سازی حمله به علی مطهری در شیراز و تهدید به حمله به سیدحسن خمینی و ناطق نوری که از اساس کذب بود را در این قالب گنجاند. «حمله گروه های خودسر»، «حمله خشونت طلبان»، «گروه های فشار»؛ واژه هایی است که از سوی برخی اصلاح طلبان در تفسیر واقعه شیراز بیان میشود و حتی علی تاجرنیا عضو حزب منحله مشارکت در مصاحبه با یکی از رسانه های اصلاح طلب با بکار بردن همین کلید واژه ها می گوید: «نیروهای خودسر از محل سخنرانی مطهری اطلاع داشتند.یا میتوان در این خصوص به یادداشت صادق زیباکلام در روزنامه شرق اشاره کرد که از نگرانیهایش که ممکن است مجددا وضعیت دوران اصلاحات در کشور به وجود بیاید و این که ممکن است ویژگیهای دوران اصلاحات یعنی حملات گروههای فشار یا «لباسشخصی»ها به تجمعات دانشجویی و ... تکرار شود مینویسد.
این اظهارات زیباکلام نشان میدهد که این جریان خود را برای ایجاد چنین فضایی و همچنین بهره برداریهای بعدی از آن آماده میکند.که البته با توجه به این که برسی صحت و سقم اظهارات و اتفاقات این چنینی هدف این یادداشت نیست نیاز به بررسی دقیق تر دارد.
مهمترین محورهای این خط در ذیل میآید:
القای دوقطبی خشونتطلب و ضدخشونت
القای منجیسازی جامعه اصلاحطلبی و دفاع از آزادی بیان
القای ضدخشونت بودن جامعه اصلاحطلبی و اعتدالی
برجستهسازی حمایت از حقوق زنان
این راهبرد که با خط شکنی و موجآفرینیهای مشاور رئیس جمهور همراه است غیر از چالشهای امنیتی و تضاد با مراجع عظام تقلید نتوانسته است آنچنان که باید موثر واقع شود اما کماکان به عنوان یک راهبرد بلند مدت از سمت این جریان دنبال میشود.
از اقدامات عملیاتی در این خصوص میتوان به موجآفرینی در خصوص ورود زنان به ورزشگاه و مجموعه اقدامات خانم مولاوردی در راستای ارائه شعارهای غیر واقعی اشاره کرد. اما مهمترین اقدام عملیاتی که با شانتاز خبری خبرگزاری ایسنا کلیک خورد ماجرای اسیدپاشی های اصفهان است که بدون هیچ دلیل و مدرکی و فارغ از این که حتی ممکن است این ماجرا مرتبط با فردی بیماربا دغدغههای شخصی یا ...باشد انگشت اتهام را به سمت جریانات ارزشی دراز کردند تا دغدغهمندان و دلسوزان اسلام و انقلاب را دچار شوک کنند که البته هنوز هم زوایای پنهان این عملیات فریب آشکار نشده است.
اما مهمترین محورهایی که از سمت رسانههای این جریان برای پوشش این راهبرد دنبال شده است در ذیل میآید:
القاء حمایت از ورود زنان به ورزشگاهها
القای ناکارامدی مجلس در تصویب قانون امر به معروف و نهی از منکر
برجسته سازی مسئله اسیدپاشی اصفهان
اختلافافکنی در جبهه اصولگرایان
در همین راستا مصطفی تاجزاده یکی از زندانیان امنیتی منتسب به طیف اصلاحطلب طی اظهاراتی خواهان برجستهسازی اقدامات احمدینژاد برای تضعیف جریان اصولگرا می شود و صراحتا از رسانهها و جریان اصلاحات میخواهد که اندک فعالیتهای احمدی نژاد پررنگ و همراه با شانتاژ رسانه ای دنبال شود تا دو قطبی اصلاح طلبی- احمدی نژاد و نه دوقطبی اصلاح طلب – اصول گرا شکل گیرد و با توجه به این که احمدی نژاد در گام های دیگر مورد هجمه قرار گرفته است و به واسطه مسائل اجرایی صریح تر می تواند مورد نقد قرار گیرد احتمالا رقیب آسان تری خواهد بود و همچنین برندسازی برای جریان رقیب هم می شود.
اما در این راستا مهمترین محورهایی که از سمت این رسانهها برای تحقق این راهبرد دنبال می شود را در قالب ذیل میتوان ارزیابی کرد که مصادیق فراوانی را میتوان برای شاهد ادعا ارائه کرد:
برجستهسازی اقدامات احمدینژاد در رسانههای اصلاحطلب
القا و برجسته سازی اختلاف در بین جامعه اصولگرایی
شبههافکنی نسبت به عملکرد شورای نگهبان
یکی از موضوعاتی که در زمینه انتخابات، همیشه مورد چالش بوده است و همواره در چند ماه منتهی به انتخابات به عنوان یک محور اصلی عملیات روانی از سوی رسانههای رادیکال مورد توجه قرار میگیرد، موضوع نظارتهای شورای نگهبان بر روند انتخابات و بررسی صلاحیت کاندیداهای انتخاباتی است.
در همین راستا این خط خبری مانند انتخابات پیشین به عنوان یک خط اصلی در همه رسانه های زنجیره ای دنبال می شود.شاید بتوان اظهارات یکی از مسئولین در خصوص شفاف کردن صندوق انتخابات یا تاکیدات مکرر عده ای از سیاسیون نسبت به گزینشی و مقطعی برخورد کردن با فرمایشات رهبر معظم انقلاب مبنی بر حق الناس بودن رای مردم را در راستای فشار بر شورای نگهبان ارزیابی کرد که با جواب قاطع و قانونی دبیر محترم شورای نگهبان عملیات روانی این طیف ناکام ماند.
اما مهمترین محورهای رسانه ای و عملیات روانی که از سوی رسانه های اپوزسیون فارسی زبان و رسانه های داخلی زنجیره ی در راستای تحت فشار گذاشتن شورای محترم نگهبان و فریب افکار عمومی پمپاژ می شود به شرح ذیل می باشد:
القای مدیریت و مهندسی انتخابات توسط شورای نگهبان
القای مظلوم نمایی به واسطه ردصلاحیتها
تاکید بر بالا بردن هزینه برای شورای نگهبان در صورت رد صلاحیت
القای شکست اصولگرایان در صورت عدم رد صلاحیت
برجستهسازی و برند سازی توافق هستهای
اما یکی از محورهایی که به عنوان یک استراتژی چند بعدی از سمت جریان اصلاحات برای انتخابات و... دنبال میشود توافق هستهای است که بارها و بارها و خواسته و یا ناخواسته سوژه رسانهها شده است برای مثال میتوان به اظهارات وزیر محترم امور خارجه مبنی بر عدم موفقیت اصلاحطلبان در ورود به مجلس در صورت شکست توافق اشاره کرد.
ظریف در این شورا، خطاب به هاله اسفندیاری، همکار جورج سوروس و مدیر بخش مطالعات خاورمیانه اندیشکده ویلسون گفت در صورت شکست مذاکرات هستهای، او و دوستانش در ایران همانند سال 84 بهحاشیه خواهند رفت، چرا که مردم حق خواهند داشت در انتخابات آتی مجلس، جریان مقابل را انتخاب کنند.
یا زدن زیر میز بازی و موکول کردن موفقیت دولت در صورت ورود به مجلس که در این راستا اظهارات معاون اول دولت مبنی بر این که اگر مجلس خوبی شکل نگیرد کار دولت ناتمام خواهد بود استارت این نوع عملیات روانی را از ماههای پیش زده است.
و مصادیق دیگر که در کل محور های زیر را پوشش میدهند:
القاء حمایت اصلاحطلبان از توافق هستهای
القاء مخالفت جبهه اصولگرایی با توافق هستهای با برندسازی "دلواپسان"
القاء فتحالفتوح بودن توافق برای کسب رای مجلس
تاکید بر مقصر جلوهدادن مجلس اصولگرایی در صورت شکست توافق شکننده
القای ناکارامدی شعارهای دولت در صورت عدم ورود اصلاح طلبان به مجلس
در سالی که انتخابات مجلس دهم را پیشرو داریم به نظر میرسد جریان اصلاحات به وسیله دوپینگهای سطحی دست به شوک تراپی زده است تا بتواند ضایعه فتنه را تا حدی جبران کند و سعی دارد سبقه منفی خود را با ادبیات التقاطی پاک کند تا این که بتواند خود را در دایره نظام جای دهد که البته در این راستا بازوی رسانه ای و به به طور خاص مطبوعات منتسب به این جریان با طراحی عملیات روانی چند بعدی وظیفه ی سنگینی را در پیش رو دارند و هر از چند گاهی با موج آفرینی های خاص سعی در تکمیل پازل انتخاباتی دارند.