به گزارش بسیج به نقل از تسنیم؛
تهاجم وسیع و همهجانبه اسرائیل به لبنان در ژوئیه 2006 (تیرماه 1385) که 33 روز به طول انجامید، نقطه عطفی در منازعات اعراب و اسرائیل است. جنگ 33 روزه که در واقع ششمین جنگ اسرائیل و اعراب به شمار میرود، در مقایسه با جنگهای پیشین اسرائیل طولانیتر و در نوع خود بینظیر و از ابعاد مختلف و متفاوتی دارای اهمیت فوقالعاده و منحصربهفرد است. زیرا در این نبرد سنگین و همهجانبه اسرائیل به اهدافی که پیش از جنگ با هماهنگی و حمایت آمریکا برای خود معین کرده بود، دست نیافت، که نمونه بارزی از تکرار به مراتب سختتر شکست و ناکامی سال 2000 در عقبنشینی از جنوب لبنان بود. بنابراین تهاجم گسترده اسرائیل با پیروزی رزمندگان مقاومت اسلامی پایان یافت و به تبع این موفقیت، معادلات داخلی لبنان، اسرائیل و منطقه دستخوش تغییر و تحولات جدید و اساسی شد. جنگ 33 روزه ،مقاومتی که ریشه در اعتقادات اسلامی مردم جنوب لبنان و معطوف به اراده پولادین آنان است. مردمی جنگزده، محروم و زجرکشیده که در برابر تجاوز همهجانبه و غیرانسانی رژیم اشغالگر قدس، تا پای جان ایستادگی کردند و طی نبردی به مدت سی و سه روز، نقشههای دشمن متجاوز و سلطهطلب را نقش بر آب زدند.
ماجرای تجاوز اسرائیل به لبنان در جنگ 33روزه
شرح ماجرای تجاوز اسرائیل به لبنان در جنگ 33روزه به این صورت است که:
جنگ 33 روزه که در بین لبنانیها به «نبرد تموز» شهرت یافته، بر اساس یک «نقشه جامع» که توسط آمریکا، انگلیس، فرانسه، رژیم صهیونیستی، مصر، اردن، عربستان و احزاب شاخص طیف 14 مارس لبنان طراحی شده بود، به اجرا درآمد. در همان حال حزبالله که به فراست دریافته بود توطئهای در کار است، برای «تست وضعیت» یک عملیات محدود را در مرز بین لبنان و فلسطین اشغالی (در نزدیکی روستای لبنانی عیتا الشعب) به اجرا گذاشت.
سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله لبنان از حدود 5 ماه قبل از آغاز جنگ در پاسخ به واکنش گستاخانه مقامات اسرائیلی به درخواست آزادی اسرای باقیمانده لبنانی-برمبنای توافق دو جانبه که دو سال قبل از آن با پادرمیانی آلمان به امضاء رسیده بود- اعلام کرد که «ما به زودی سمیر قنطار- اسیر دروزی لبنان که از سال 1360 تاکنون در زندانهای صهیونیستهاست- را در بیروت دیدار خواهیم کرد. بر این اساس همه منتظر اقدام سید حسن نصرالله بودند. عملیات چریکهای حزبالله در نوار مرزی به انهدام سه دستگاه تانک و نفربر اسرائیلی،کشته شدن 12 نفر از نظامیان صهیونیست و اسارت سه تن انجامید که البته یکی از آنان در بین راه فرار کرد.
اعتراف کردند «چهارمین قدرت هوایی جهان» در مواجهه با چریکهای حزبالله زانو زده است
اسرائیلیها که بر اساس «نقشه جامع» قرار بود اواخر سپتامبر 2006 (اوایل مهر 1385) عملیات هوایی، دریایی و زمینی خود را علیه حزبالله آغاز کنند ناچار به واکنش شدند و این موضوع سبب شد که- به گفته حسنین هیکل روزنامهنگار سرشناس مصری جهان عرب- بخشی از برنامه نیروهای مختلف با آشفتگی مواجه شود. رژیم صهیونیستی سه ساعت پس از آنکه عملیات مرزی حزبالله در جوار عیتاالشعب به اجرا گذاشته شد، با شدت تمام وارد عمل شد و بمباران بیسابقه یک کشور عربی را به اجرا گذاشت. تصور اولیه رژیم صهیونیستی این بود که با وجود شناسایی نقاط استقراری نیروهای حزبالله و رهبری آن، میتواند در روز اول تحرک نظامی-سیاسی حزبالله را مهار کند اما ناچار شد در پایان روز چهارم-بخصوص پس از آنکه حزبالله ناوچه مدرن ساعر 5 اسرائیل را در 12 مایلی آبهای بیروت غرق کرد- اذعان کند که با بمباران هوایی کار پیش نمیرود. به گل نشستن هواپیماهای بسیار مدرن برای اسرائیل غیرقابلباور بود ولی این واقعیت داشت و آنان را وادار کرد که اعتراف کنند «چهارمین قدرت هوایی جهان» در مواجهه با چریکهای حزبالله زانو زده است.
در واقع پدیدار شدن بن بست نظامی اسرائیل در جنگ هوایی و دریایی تنها یک هفته پس از آغاز جنگ اتفاق افتاد و این در حالی بود که نیروی زمینی رژیم صهیونیستی پیش از این در سالهای 1982، 1996 و 2000 شکست در مقابل حزبالله لبنان را تجربه کرده بود. ولی به هر حال برای اسرائیل چارهای جز تکیه بر نیروی زمینی وجود نداشت. در این میان ژنرالهای آمریکایی برای آنکه شکست فاحش هوایی و دریایی رژیم صهیونیستی را بپوشانند اعلام کردند: «سرنوشت این جنگ در روی زمین تعیین میشود». از هفته دوم عملیات زمینی رژیم صهیونیستی با اعزام 30 هزار نیروی نظامی به مرز حدود 20 کیلومتری لبنان و فلسطین آغاز شد ولی چند روز طول کشید تا مهمترین یگان رزمی اسرائیل- تیپ ویژه گولانی- دیواره میانی مرز لبنان را بشکافد و به یک تپه در مجاورت روستای «مارون الرهس» دست یابد!
ماجرای ابهت حزبالله و ترس اسرائیلیها که گفتند : «ما با اشباح در حال جنگیم»
صهیونیستها به تبلیغات فراوان در مورد نفوذ ارتش به منطقه مارون الراس پرداختند و این در حالی بود که تصرف یک روستا با 30 هزار نیروی نظامی اهمیت نداشت با این حال سه روز بعد حزبالله لبنان آنان را وادار کرد به آن سوی مرز بگریزند؛ آنان این بار به شرقیترین نقطه مرز کوچ کرده و «الطیبه» روستای دیگر در آنسوی مرز را به محاصره درآوردند ولی باز هم ناچار شدند عقب بنشینند. آنان این بار در نقطه دیگری در مرز روبروی روستای «عیتاالشعب» ظاهر شدند ولی باز هم عقب نشستند. حالا دیگر همه تئوریسینهای نظامی و حتی عناصر معمولی هم دریافته بودند ژنرالها و سایر نظامیان اسرائیلی از اینکه با چریکهای حزبالله مواجه شوند، به شدت هراس دارند. یک بار برای اینکه قفل جنگ شکسته شود یک هلی کوپتر آنان حدود 30 نیروی ویژه از تیپ گولانی را روی تپه مسعود-واقع در سه کیلومتری شهر کوچک «بنت جبیل»- پیاده کرد ولی یک ساعت بعد ناچار شد، بازگردد و اجساد نیمهجان و کشتههای آنان را به آن طرف مرز حمل کند در همان روز یک خبرنگار اسرائیلی با فرمانده آنان که مجروح شده بود مصاحبه کرد و از علت شکست ارتش اسرائیل پرس و جو کرد او ابهت حزبالله و ترس اسرائیلیها از چریکهای آن را اینگونه تصویر کرد: «ما با اشباح در حال جنگیم».
در همان هفته اول ارتش اسرائیل که توانایی جنگیدن با حزبالله را نداشت، مایل بود پایان جنگ را اعلام کند ولی آمریکاییها اصرار داشتند که اسرائیل چیزی را به دست آورد و سپس آتش بس را اعلام کند از این رو سه هفته دیگر با اصرار آمریکاییها جنگ ادامه پیدا کرد ولی در نهایت آمریکا نیز تسلیم شد و با تصویب قطعنامه 1701 شورای امنیت- که شباهت زیادی به قطعنامه 598 دارد- بر پایان آن مهر تأیید کوبید.
در پایان جنگ روزنامههای مختلف غرب، نیروهای حزبالله را «ورزیده و زبده ترین چریکها» لقب دادند
وقتی جنگ تمام شد دو طرف جنگ در دو وضعیت کاملاً متفاوت قرار داشتند.اسرائیلیها یکی یکی به شکست سنگین خود اذعان کردند و البته آمریکاییها نیز اینگونه اعتراف کردند: «هیچ کس پیروز نشده است!» حالا دیگر شکستناپذیر بودن ارتش صهیونیستی، اقتدار هولانگیز نیروی هوایی آن، قدرت اطلاعاتی موساد، نقش مؤثر حمایتهای سیاسی غرب و اعراب از تلآویو در مقابل حزبالله فروریخته بودند و موجی از بیاعتمادی تار و پود دولت جعلی، ملت پوشالی و ارتش را به لرزه درآورده بود و ثبات قبل از جنگ جای خود را به بیثباتی داده بود. از آن طرف حزبالله لبنان پس از جنگ مورد تحسین فراوان ملتها قرار گرفت حالا دیگر ملت 3 تا 4 میلیونی لبنان میتوانستند خود را در کانون توجهات 300 میلیون عرب و حدود 5/1 میلیارد مسلمان ببینند و رهبر روحانی آنان درصدر شخصیتهای خاورمیانه عربی بنشیند.
حزبالله لبنان با حفظ نیروهای خود و با حفظ قدرت آتش خود و نیز با نشانه روی دقیق نقاط حساس رژیم صهیونیستی- شامل قلب قطار شهری حیفا و آشیانه هواپیماهای فوق مدرن در پادگان هوایی صفد ثابت کرد که به قدرتی اطلاعاتی برتر از قدرت افسانهای موساد دست پیدا کرده است. حزبالله در این جنگ با حفظ خطوط ارتباطی و حفظ کامل شبکه شبانهروزی المنار و حفظ کامل قدرت شلیک موشکها نشان داد که به بلوغ کامل رسیده است از این رو در پایان جنگ روزنامههای مختلف غرب، نیروهای حزبالله را «ورزیده و زبده ترین چریکها» لقب دادند.
حمایت ایالات متحده آمریکا، پادشاهی متحده، کانادا، آلمان و استرالیا از حملات اسرائیل
مدیریت حزبالله در جنگ هم از هوش بالای سیاسی آنان خبر داد. خیلیها منتظر بودند تا حزبالله تلآویو را آماج حمله قرار دهد ولی حزبالله با وجود آنکه حتی میتوانست جنوبیترین شهر تحت اشغال صهیونیستها- بئرسبع در 170 کیلومتری از مرز لبنان- را هدف قرار بدهد اما به تلآویو حمله نکرد. حزبالله عملاً تلآویو را به گروگان گرفته بود و از طریق آن مانع تجاوز اسرائیل به پایتخت لبنان و نیز به حدود 65 درصد از خاک کشور خود شد. از این رو در طول جنگ تنها حدود 350 هزار لبنانی عازم سوریه شدند و نزدیک به یک میلیون آنان به آسانی در نقاط شمالی لبنان و نیز منطقه شرقی و شمالی بیروت اسکانیافته و زندگی کنند. حزبالله لبنان در این جنگ «استفاده از قدرت نظامی» خود را مدیریت کرد به گونهای که اگر ماهها میجنگید نیازی به واردکردن جنگافزار جدید نداشت، ولی اسرائیلیها آنقدر بیمهابا شلیک کردند که در اواسط هفته چهارم جنگ با کمبود شدید تسلیحات مواجه شدند و از این رو فرودگاه هیثرو لندن، پایگاه هوایی آمریکا در اینجرلیک ترکیه و پایتخت قطر به نقطه ترانزیت بمبهای جدید تبدیل شدند. در همان حال در پایان جنگ مشخص شد که اگرچه بمبهای اسرائیل نزدیک به هزار نفر از مردم لبنان را به شهادت رساند که به چریکها آسیب چندانی نخورده بود ولی نظامیان اسرائیلی متحمل 400 تلفات نظامی شده بودند درحالیکه تعداد شهدای حزبالله بسیار کمتر از این بود.
اسرائیل در برابر حزبالله لبنان شکست را متحمل شد و با منفوریت بیشتر و شکست مفتضحانه در لاک خود فرورفت و حزبالله لبنان با حمایت ایران و سوریه توانست به پیروزی مقتدرانهای دست یابد که تاریخ آن را فراموش نخواهد کرد. در مورد واکنشهای بینالمللی در خصوص جنگ 33 روزه مدارک و شواهد بیانکننده آن است که: در جنگ اسرائیل و لبنان در سراسر جهان واکنشهای متفاوتی به وجود آمد. کشورهای ایالات متحده آمریکا، پادشاهی متحده، کانادا، آلمان و استرالیا از حملات اسرائیل حمایت کردند و آن را دفاع از خود نامیدند. رئیسجمهور وقت آمریکا جرج دبلیوبوش جنگ اسرائیل و لبنان را بخشی از جنگ با تروریسم نامید. در 20 ژوئیه 2006 کنگره آمریکا از اسرائیل حمایت کرد.
ایران، سوریه و یمن حمایت قاطع خود را از حزبالله اعلام کردند و اتحادیه عرب، اردن و مصر نیز از حزبالله حمایت کردند. و مجامع صلح بینالمللی خواستار آتشبس برای جلوگیری از افزایش شمار تلفات غیرنظامی شدند. سردار سرلشگر بسیجی،دکتر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، در مصاحبهای به دلایل تجاوز اسرائیل به لبنان پرداخت و به دلایلی اشاره کرد که به این شرح هستند:
- ترورحسن نصرالله و دیگر سران جنبش حزبالله
- تشکیل کمربند امنیتی در جنوب لبنان
- عقب راندن نیروهای مقاومت حزبالله از جنوب لبنان و خلع سلاح آنها
- جنگ روانی گسترده باهدف رو در رو قرار دادن موقعیتهای لبنانی با حزبالله
- تخریب وجهه حزبالله از طریق انهدام تأسیسات زیربنایی لبنان
- ایجاد مقدمات برای درگیریهای داخلی در لبنان
- فراهم کردن شرایط لازم برای احیای نفوذ خود در ساختارهای سیاسی و امنیتی لبنان
- انحراف افکار عمومی جهان از جنایت خود در اراضی فلسطین (نوار غزه و کرانهی باختری
دلایل جمهوری اسلامی ایران در نامگذاری 23مرداد به عنوان روز مقاومت اسلامی(جنگ 33روزه) را میتوان شامل موارد زیر دانست:
الف)اساس شکلگیری حزبالله در لبنان جمهوری اسلامی بود.
ب)هماهنگ بودن فعالیتهای حزبالله با برنامه¬های ایران
ج)دشمن مشترکی در منطقه که سعی دارد اسلام را در منطقه از بن ریشهکن کند.
د)نقاط اشتراک زیاد بین حزبالله لبنان و جمهوری اسلامی
ه)شیخ نعیم قاسم میگوید:برخورداری حزبالله از حمایت ایران مانند برخورداری لبنان است؛ این برخورداری ناشی از باور ایران نسبت به سلامت خط حزبالله و حق آن در جهاد و مقاومت است و حقوق لبنان در بازپسگیری سرزمینهای اشغالی است.
و)حزبالله به اصل ولایتفقیه معتقد است و خود را ملزم به اطاعت از رهبر انقلاب اسلامی میداند.
به صورت کلی در مورد جنگ 33روزه لبنان با رژیم صهیونیستی میتوان گفت که: 23 مرداد روز پیروزی مقاومت اسلامی مردم لبنان بر رژیم صهیونیستی،که در تقویم ایران روز مقاومت اسلامی نامگذاری شده است. مقاومت اسلامی مردم لبنان از جهات زیادی یادآور مقاومت اسلامی مردم مظلوم فلسطین است با این تفاوت که رژیم اشغالگر اسرائیل هنوز پا از خانه و کاشانه مردم فلسطین بیرون نگذاشته و همچنان ددمنشانه بر مرد ، زن، پیر، جوان و کودک بیگناهش میتازد و بیشرمانه ادعای تظلم در قبال جنایات گذشته نازیهای فاشیست دارد.گویا قانون «من هدف، دیگران وسیله» رسم تکرارشونده تاریخ است که هر زمانی با صورتی تازه و در پوستینی نو رخ مینماید. باید گفت این پیروزی اوج عزت و افتخار عزیزانی است که با مقاومت در مقابل ارتش سرتاپا مسلح رژیم صهیونیستی و شکست مفتضحانه این رژیم غاصب، افتخاری دیگر بر افتخارات خود افزودند و بار دیگر ابهت اسرائیل را در منطقه و نظام بینالمللی خدشهدار کردند.
منابع
- روز مقاومت اسلامی، قابلدسترسی درسایت:
http://www.asemooni.com/event/islamic-resistance
- شفیعی،نوذر و احمد مرادی(1387)،تأثیر جنگ 33 روزه بر موقعیت منطقهای
ایران، فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی دانشگاه آزاد اسلامی واحد
شهرضا،شماره1.
-_____(1390)،23مرداد روز پیروزی مقاومت اسلامی مردم لبنان، قابل دسترسی درسایت:
http://www.majdedez.com/?p=7696
- _____(1392)،به بهانه 23مرداد؛ روز مقاومت اسلامی،قابل دسترسی درسایت:
http://isfahanpress.ir/fa/news
- جنگ اسرائیل و لبنان 2006 (میلادی)، قابل دسترسی درسایت:
https://fa.wikipedia.org/wiki/
- ______(1390)، جنگ 33 روزه در گفتوگو با سرلشگر فیروزآبادی،قابل دسترسی درسایت:
http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=16981