به گزارش بسیج، حسین پارسایی به عنوان دبیر پانزدهمین جشنواره سراسری تئاتر مقاومت منصوب شد. انتصابی که البته هیچ منتصب کننده ای نداشت و پارسایی تنها منصوب شد، اما توسط چه کسی، برای چه اقدامی و اصلا با چه حکمی هنوز مشخص نیست. این درست یادآور اتفاقات چند ماه پیش است، یعنی درگیریهای سیاستگذاران این عرصه که به تلویزیون هم کشیده شد. یک بار هم نبود برنامهریزی درباره جشنواره تئاتر مقاومت جنجالساز شده بود. هر چند مسائل آن دوران با یک نشست خبری نسبتاً فروکش کرد، اما قرار بود بزودی دبیر جشنواره اعلام شود که این اتفاق نهایتاً از سوی جایی نامعلوم و فردی که اصلا معلوم نیست چه کسی است صورت گرفت. واقعا به دور از هر قضاوتی، چه کسی حسین پارسایی را دبیر جشنواره تئاتر مقاومت کرده است؟
***
در گزارشی که مدتی پیش با عنوان «رکود غمانگیز تئاتر انقلاب و دفاع مقدس و تکثر نهادهای متولی آن» منتشر شد، به بررسی وضعیت تئاتر دفاع مقدس پرداخته شد. وضعیتی که برخلاف ادعاهای متولیان آن، در شرایط کنونی قدرت، بودجه و مهمتر از همه فروغ مطلوبی ندارد. برخی بار اصلی این ضعف را فقدان نمایشنامه میدانند و برخی دیگر به نگاههای سلیقهای اشاره دارند؛ اما اکثر صاحب نظران معتقدند مشکل هرکدام از این مسائل به بخشهایی فراتر از این جزء مربوط میشود. این وضعیت ذیل یک کل دیده میشود و آن اینکه شرایط موجود ماحصل مدیریت اشتباه، سلیقهای و نگاههای قبیلهای قلمداد میشود.
پانزدهمین جشنواره تئاتر مقاومت بنا به گفته جواد جباری، مدیر عامل بنیاد فرهنگی روایت قرار است با ساز و کاری جدید برگزار شود. او معتقد است که کارها بر پایه اجرای عموم آثار است و در نهایت به جشنوارهای دو روزه با هدف ارج نهادن آثار به اجرا رفته ختم میشود. حفیظ الله رفیعی، مدیرعامل انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس نیز در نشست رسانه ای که پیش از این داشت گفته بود:« ممکن است ما دو روز بیشتر مراسم اجرایی جشنواره نداشته باشیم، یعنی در یک روز تعدادی نمایش برگزیده اجرا بروند و یک روز هم مراسم اختتامیه و نمادین جشنواره را برگزار میکنیم. تلاش ما این است که آثار باکیفیت هم در شهرستانها اجرا بروند و هم امکان اجرای عموم در تهران را داشته باشند. علاوه بر این در استانهای دیگر هم همینطور است. تلاش داریم نمایشهای بیناستانی را هم راه بیندازیم تا استانها با یکدیگر تبادل آثار داشته باشند.»
مسئله اصلی که حالا مطرح است وضعیت مبهم برگزاری جشنواره تئاتر مقاومت است. انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس قرار است در طول سال اجرای عموم نمایشها را حمایت کند و در نهایت در هفته بسیج در دو روز بهترین گروهها را به تهران بیاورد تا یک بار دیگر اثرشان را اجرا کنند و برگزیدگان اعلام شوند. خب سوال اصلی این است که اگر در طول سال جشنواره جاری است و بخش اصلی آن قرار است در دو روز برگزار شود و اگر قرار است انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس با مدیریت آقای رفیعی یا هرکس دیگر این کار را در طول دو سال انجام دهد، دیگر به خاطر دو روز چه نیاز به آوردن دبیر و نیروهای زیر مجموعهاش است؟ چرا همان تیم این کار را انجام نمیدهند؟ چرا این داوران در طول این دو سال در رجیان اجراها نیستند اگر قرار است شیوه کار برآیند باشد؟
اگر قرار است دبیر جشنواره این کار را انجام دهد، پس دیگر نیازی به انجمن نیست. چرا باید دو تیم هم سو با تشکیلات مساوی آماده شوند تا جشنوارهای را برگزار کنند؟ آیا افراد به نمایندگی از گروه خود در این رویداد حضور دارند؟ آیا قرار است یک موازیکاری صورت گیرد و بودجهها طبق معمول بیشتر از گروههای فعال در عرصه تئاتر انقلاب و دفاع مقدس خرج برخی افراد شود؟ شاید پاسخ سوالات را همان کسی بدهد که دبیر فعلی جشنواره را منصوب کرده است، فرد یا افرادی که نامشان را هیچکس نمیداند؟
جشنواره تئاتر مقاومت همچنان با ابهام جلو میرود، ابهامی که بخشی از هنرمندان آن را به دلیل حضور تکراری برخی افراد میدانند که با سالها آزمون و خطاها در جشنوارههای مختلف نامی بر هم زد و امروز «تغییر» ته مایه «امید» هنرمندان برای حضور در جشنواره جدید شده بود. یکی از مدیران نهادهای متولی تئاتر دفاع مقدس پیش از این گفته بود منیتهای اداری باعث میشود «لوگو» بیشتر از پیشبرد اهداف مهم شود و البته شاید این روزها باید منیتهای گروهی و شخصی را هم به آن اضافه کرد.
به زعم بسیاری از هنرمندان نهادهایی هم چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز هنرهای نمایشی بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس، سازمان بسیج هنرمندان، اداره امور هنری و نمایشی بنیاد شهید، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، مرکز هنرهای نمایشی انقلاب اسلامی (مهنا) و... بخشهایی هستند که توانایی و زیرساخت لازم برای فعالیت در این عرصه را دارند و عدهای مانند مهنا یا همین اواخر مرکز نمایشی حوزه هنری در این مسیر فعالیتهایی هم میکنند. برخی از این مجموعهها هم همچنان در دایره محدود افرادی که دیگر از فضای آرمانی و روحیه جهادی فاصله گرفته و پشت میز نشینی را به هر فعالیت میدانی و کارآمدی ترجیح میدهند، گرفتار شدند. افرادی که هیچ انگیزهای برای به حرکت درآوردن چرخ هنر انقلاب ندارند و خمودگی آنان یا گرفتار شدنشان در فضای بروکراتیک بیآرمان، انگیزهکش جوانان هم شده است.
برخی دیگر هزینه میکنند اما به دلیل ضعف در محتوا هیچ آوردهای برای مخاطب ندارند و برخی نهادها هم به طور کامل بدون هیچ خروجی نام تئاتر دفاع مقدس را صرفاً تابلو تبلیغاتی خود کردهاند. پرواضح است که اگر سر کلام باز شود مردم و هنرمندان همچنان میخواهند بدانند که چرا با وجود چنین نهادهایی هنوز آن طور که باید و شاید حق مطلب در عرصه تئاتر انقلاب و دفاع مقدس ادا نشده است؟
برخی معتقدند که راه علاج این اتفاق تجمیع یا همکاری واقعی و عملی بین این نهادها است و قبل از همه این تجمیعها، بازیابی درونی مسئولان جدیتر است. برخی دیگر ورود مسئولان رده بالا برای تغییر و جایگزینی نیروهای جوان و باانگیزه و متعهد به جای نیروهای فعلی را تجویز کرده و پیشنهاد دارند که نیروهای باتجربه کنونی بیشتر از اینکه مدیران فعالی باشند، میتوانند مشاوران خوبی باشند. این بازیابی انسانی و محتوایی میتواند تزریق دوباره انگیزه باشد و نگاه کلیشهوار به دفاع مقدس و خط مقاومت را کنار زده و با عزمی جدی، قدم به قدم مقاومت که امروز در نقطه نقطه دنیا در جریان است، به تشریح خط گفتمانی آن با زبان اجرا و نمایش و فراتر از همایشها و جشنوارههای کم محتوا و کم کارکرد منجر شود.