رهدار : پایین آوردن ایران از برند مقاومت در برابر استکبار مهم ترین دستاورد غرب است
به گزارش بسیج، نشست تخصصی «جامعه شناسی مذاکرات هسته ای با تأکید بر پیامدهای آن در حوزه عرفی شدن» با حضور اساتید و کارشناسان حوزههای مختلف در مرکز رصد دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد.
در این نشست که اولین برنامه از سلسلهنشستهای تخصصی مرکز رصد دفتر تبلیغات اسلامی بود، حجتالاسلام دکتر رهدار، دکتر شجاعیزند، حجتالاسلام دکتر مهدویزادگان و دکتر پرویز امینی به ارائه بحث پرداختند.
مهمترین دستاورد غرب در توافق برجام، پایینآوردن ایران از برند مقاومت در برابر استکبار است
در این نشست اولین سخنرانی با عنوان «تاریخ مذاکرات ایران و غرب با رویکرد تمدنی» توسط حجتالاسلام والمسلمین رهدار انجام شد. وی در ابتدا به وجود ارتباط معنادار میان تاریخ مذاکرات ایران و غرب با مذاکرات اخیر اشاره کرد و گفت: در مذاکرات یکی دو سده اخیر بین ایران و غرب، اساساً چیزی به نام اخلاق دیپلماسی بر مذاکرات حاکم نبوده است؛ بلکه چیزی که برای طرف غربی مهم بوده، مفهومی به نام مصالح ملی بوده است.
وی پس از بیان این مطلب که در تمامی مذاکرات دو قرن اخیر، هیچگاه طرف مذاکرهکننده ایرانی طرف واقعی مذاکرات نبوده است، مسأله اصلی را توازن قوا میان دول استعماری برای منطقهای که آن ملک خود تلقی میکردند دانست.
حجتالاسلام رهدار در ادامه تصریح کرد: حال باید پرسش را طرح نمود که آیا به یکباره روحیه و درک انسان غربی از اصالت خودش و غیراصیلبودن «غیر» تغییر کرده است یا خیر؟
وی همچنین بیان کرد: در عمده مذاکرات ایران و غرب، طرف ما آگاهانه یک شرکت غربی بوده و نه یک دولت غربی؛ هر چند روح مذاکرات میان ایران و دولتهای غربی بوده است، اما مصداقا قرارداد به گونهای تنظیم میشده که گویا دولت ایران با یک شرکت غربی روبرو است.
عضو شوراي علمي گروه «مطالعات اسلام و غرب» پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي یادآور شد: مذاکرات ما دنیای غرب باید به ما یک تجربه تاریخی صعودی بدهد چراکه عنصر ایرانی این هوشمندی را دارد که از شکستها و پیروزیهای خودش درس عبرت بگیرد.
این محقق حوزه تاریخ و تمدنپژوهی با اشاره به طرح مسائل حاشیهای در مذاکرات هستهای اخیر گفت: در هیچ مذاکرهای در تاریخ مذاکرات ایران و غرب، موضوع اصلی تا این حد نسبت به مسائل دیگر حاشیهای نبوده است... مسأله این نیست که حالا ده سال انرژی هستهای نداشته باشیم؛ مسأله حیث نمادین انرژی هستهای که بیانگر استقلال ما، مقاومت ما، توانمندی ما و خیلی چیزهای دیگر است؛ مهمترین دستاورد غرب در توافق برجام این است که ایران را از برند مقاومت در برابر استکبار پایین آورد.
وی ادامه داد: مسأله بعدی گرهی است که میتوانیم بین سرنوشت این قرارداد و مسأله هویت ایرانی بزنیم که هویت جهانی عنصر ایرانی پس از این قرارداد چه خواهد شد؟ و این روح مقاومتی که از ایران در جهان وجود دارد چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟
آن چیزی که در ذهن مردم میماند، پروپاگاندای طرف غربی است نه محتوای واقعی توافق
دومین سخنران، دکتر علیرضا شجاعیزند دانشیار دانشگاه تربیت مدرس بود. وی در ابتدا به اهمیت بررسی ابعاد و زوایای فرامتن توافق و مورد غفلتقرارگرفتن آن اشاره کرد و آسیب عمده این قبیل مباحث را بزرگنمایی بیش از حد آن دانست. او در ادامه به بیان دو سطح بحث در رابطه با توافق هستهای یعنی سطح درونی یا متن و سطح بیرونی یا فرامتن پرداخت.
عضو هیئتعلمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه در سطح فرامتن توافق، اصل توافق فارغ از محتوای حاصل از آن به عنوان یک پدیده مورد بررسی قرار میگیرد، این سطح بحث را به سه دسته تفکیک نمود و اذعان داشت که در هر سه مورد ردّی از عرفیشدن را میتوان مشاهده نمود.
وی ادامه داد: دسته اول بحثهایی که به مذاکره به عنوان معلول نگاه میکند. اینکه چه شده است که در این برهه تاریخی، توسط چنین افرادی و با پشتوانههای نظری و فکری خاصی این اتفاق رخ داده است؟ در این دسته از مباحث نشانه های روشنی است که بیان میکند عرفیشدن جزو عواملی است که بسترساز این مذاکرات شده است.
این پژوهشگر حوزه جامعهشناسی دین با اشاره به اینکه در دسته دوم به مذاکرات و توافق به مثابه علت نگاه میشود، بررسی پیامدها و آثار آن را در توجه به دو حوزه قابل اهمیت دانستند: اثر فینفسه مذاکرات و توافق هستهای با غرب و به خصوص با آمریکا و اثر محتوایی توافق و نتایج آن.
دکتر شجاعیزند در بخشی از مباحث خود با یادآوری اهمیت بسیار زیاد پروپاگاندا و بزرگنمایی تبلیغاتیای که به صورت برنامهریزیشده و هدفمند بر روی ماجرای توافق صورت گرفت، تصریح کرد: غرب در این پروپاگاندا به دنبال این بوده است که نشان بدهد اولاً ایران را وادار به مذاکره کردیم؛ ثانیاً به توافقی رسیدیم که نتایج ارزشمندی برای ما به ارمغان آورده است. البته ممکن است مسئولین ما این حرف را نپذیرند؛ اما مسأله اصلی فضایی است که در فضای جهانی به وجود میآورند.
وی ادامه داد: آن چیزی که در ذهن مردم میماند، محتوای واقعی و فنی توافقات نیست، بلکه همین پروپاگاندایی است که مسئولین آمریکایی به وجود آوردهاند و مسئولین ما نسبت به آن بیاعتنا هستند و این کوتاهآمدنها، هم بر روحیه مقاومت جامعه ایران تأثیر خواهد گذاشت و هم دیگر جوامع متأثر از ایران.
وی پس از بیان اینکه در دسته سوم مباحث مواضع اتخاذشده در قبال مذاکرات و توافق هستهای مورد بررسی قرار میگیرد، این سطح از بحث را نمایانگر چهره آشکارتری از عرفیگرایی دانست و افزود: در اهداف، انگیزهها، توجیهات و دلایلی که برای رفتن به سمت مذاکره و حصول توافق ابراز شده، رد عرفیگرایی آشکار است.
وی توضیح داد: اصراری که برای ریختن همه تخممرغها در سبد مذاکرات و توافق هستهای وجود دارد، در هر صورت اشکال دارد؛ چه کسانی که میخواهند بگویند این پدیده خیلی مهم است و باید بابتش هزینه داد و چه کسانی که این پدیده را تبدیل کردهاند به یک نقطهعطفی که گویا حیات و ممات نظام وابسته به آن است.
دکتر شجاعیزند در بخشی دیگر از سخنان خود ادامه داد: درباره عرفیشدن، این پرسش همواره وجود داشته است که این پدیده یک پروژه است یا پروسه؟ یعنی آیا یک فرایند خودبهخودی است که مثل یک موج همه را در بر خواهد گرفت یا باید برای زمینهسازی و بسترسازی آن تلاش کرد؟
وی تصریح کرد: جریان علمی و نظری در ابتدا تصور میکرد که فرایند عرفیشدن در ابتدا به محو دین منجر خواهد شد؛ بعدها به این نتیجه رسیدند که احتمال محو دین بسیار ناچیز و نامحتمل است؛ بعداً تغییر موضع دادند و بحث فروکاهی و حاشیهروی دین را مطرح کردند؛ اواخر به این نتیجه رسیدند که پدیده عرفیشدن پدیدهای قطعی نیست؛ میتواند روندهای واژگونه و معکوس داشته باشد و تأثیر شرایط و مداخلات را در این فرایند پذیرفتهاند و اینکه برای عرفیشدن باید فعالانه در کار تاریخ مداخله کرد.
آنان که شعار توسعه میدهند، با توافق اینچنینی باب توسعه را مسدود کردند
در ادامه این نشست حجت الاسلام والمسلمین مهدویزادگان عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و علوم انسانی به ارائه مباحث خود پرداختند. ایشان در ابتدای مباحث خود، این پرسش را طرح نمودند که آیا مسأله عرفیشدن در سربالایی است یا سراشیبی؟ یعنی در موفقیت به سر میبرد یا عدم موفقیت؟ وی ادامه داد: نکته بعدی توجه به ساخت اجتماعی و بستر مذاکرات و توافق اخیر است؛ باید توجه شود که این پدیده در یک ساخت جامعه انقلابی شکل گرفته است؛ بنابراین توافق هستهای کنشگر نیست، بلکه معلول ساخت جامعه انقلابی ایران است.
نویسنده کتاب «عادیسازی جنبشهای مردمی در ایران معاصر» با اشاره به اینکه هم جامعهشناسی مارکسیستی به مسأله عادیسازی انقلاب (به معنای گذار از وضع انقلابی به وضع غیرانقلابی) میپردازد و هم جامعهشناسی لیبرال، تصریح کرد: در رویکردهای نظری معتقدند که عادیسازی یک امر حتمی است و هر انقلابی با آن مواجه میشود و از میان عوامل متعدد، دو عاملی که در عادیسازی مطرح شده است یکی دولت مدرن است و دیگری دیپلماسی.
این پژوهشگر حوزه جامعهشناسی سیاسی گفت: وقتی یک جامعه انقلابی پدید میآید، یک دولت مدرن به وجود میآید که حامل عقلانیت مدرن است؛ بنابراین هر چقدر این دولت بسط پیدا کند، فرایند عرفیشدن شدت پیدا میکند. سپس افزود: خیلی از جامعهشناسان با بررسی دولتهای پس از انقلاب، در جستجوی نشانههایی از عرفیشدن در جامعه انقلابی ایران بودند؛ اما تجربه سی-چهلساله آمد و شد دولتهای مدرن میتوان نشان میدهد که در وقوع عرفیسازی تردیدهایی وجود دارد و حتی نشانههای عکسی در جامعه مشاهده میشود.
حجتالاسلام والمسلمین مهدویزادگان با بیان اینکه تفکر جامعهشناسی انقلاب را بیش از آنکه حامل یک نوع عقلانیت باشد، حامل نوعی شور و شوق برای تحول میداند، توضیح داد: در واقع یک عامل اصلی در این مسأله مورد غفلت قرار میگیرد و آن مساویدانستن عقلانیشدن با عادیشدن و عرفیشدن و ما در مورد انقلاب اسلامی میتوانیم بگوییم که یک عقلانیت عظیمی پشت این انقلاب نهفته است که به نوعی در هماوردی با عقلانیت مدرن حرکت میکند.
وی در ادامه تصریح کرد: به همان اندازه که عقلانیت مدرن در مقام عادیسازی انقلاب است، عقلانیت انقلابی در مقام عادیسازی ضد خودش است. جریان عرفیسازی میخواهد با توافق هستهای دنبال عادیسازی انقلاب باشد؛ اما عقلانیتِ پشتوانه انقلاب، به دنبال عادیسازی توافق هستهای است.
حجتالاسلام والمسلمین مهدویزادگان با بیان اینکه هر جامعه انقلابی یک اپوزیسیون دارد که از متن قدرت به حاشیه رانده شده و تلاش میکند که وارد قدرت بشود توضیح داد که با شکست اپوزیسیون انقلاب اسلامی در مدل فشار از پایین چانهزنی از بالا، این مدل تبدیل شد به فشار از بیرون، چانهزنی از بالا؛ یعنی قدرتهای خارجی فشار بیاورند که دستگاه حاکمه در برابر قدرت اپوزیسیون تمکین کند. وی ادامه داد: این فشار واردشده از بیرون، به یک حلقه ارتباطی برای انتقال به داخل نیاز دارد و آن وجود یک دیپلماسی خنثی است که توانایی این انتقال فشار را دارد.
وی با طرح این پرسش که آیا گفتمان توسعه که خودش را به عنوان رقیب گفتمان انقلاب اسلامی مطرح میکند، با گفتمان توسعه در قبل از انقلاب تفاوتی پیدا کرده است یا نه؟ یکی از مصداقهای قابل بررسی برای پاسخ به این پرسش را توافق هستهای دانست که عقبه آن همان گفتمان توسعه است؛ حجتالاسلام مهدویزادگان ادامه داد: اینکه باید هم چرخ زندگی مردم بچرخد و هم سانتریفیوژ، یعنی ما آنقدر هم نمیخواهیم سقف توسعهمان بالا برود که مجبور به هزینهدادن بشویم؛ بر این اساس گویی تحول و تفاوتی در سقف توسعه در قبل و بعد انقلاب حاصل نشده است.
عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و علوم انسانی ادامه داد: از زاویه جامعهشناسی سیاسی معرفتی، این پرسش مطرح است که چرا جریان روشنفکری در مسأله حقوق هستهای اینقدر کوتاه آمده است؟ آیا غیر از این است که به تبعیت از غرب و مطابق خوشایندهای غرب بحث از توسعه میکند؟ این مطلب نشان میدهد که ما یک جریان روشنفکری اصیلی نداریم.
در توافق هستهای بیش از مسائل فنی و انرژی و تکنولوژی، اهداف فراهستهای اهمیت و اصالت دارد
در این نشست آخرین ارائه توسط دکتر پرویز امینی صورت گرفت. وی ابتدا تصریح کرد: در جامعهشناسی سیاسی تلاش میکنیم سیاست را اجتماعی بفهمیم؛ بنابراین بحث دو سویه اصلی پیدا میکند: شرایط اجتماعی منجر به یک پدیده و رخداد سیاسی و آثار اجتماعی پدیدههای سیاسی.
وی در ادامه توضیح داد: زمانی ما میتوانیم پیامدهای اجتماعی پدیده توافق هستهای اخیر را به درستی تشخیص دهیم که نخست به این سوال پاسخ دهیم که تحت چه شرایطی توافق وین صورت گرفته است؟ مفروض ما این است که اگر شرایط اجتماعی به صورتی که در سالهای بعد از ۹۲ تجربه میکنیم وجود نداشت، احتمالا توافق با این شرایط صورت نمیگرفت.
وی در بیان زمینهها و بسترهای توافق هستهای اخیر اظهار داشت: از لحاظ اجتماعی در اواخر دولت قبل با یک نارضایتی اجتماعی روبرو هستیم. از طرف دیگر با شرایطی که در فرایند مدرنیزاسیون در کشور صورت گرفته بود، یک بدنه ایدئولوژیک اجتماعی به نفع ارزشهای غربی شگل گرفته بود که علاوه بر نارضایتیهای اقتصادی، نارضایتیهای فرهنگی و ایدئولوزیک هم داشتند. وی ادامه داد: مجموع نارضایتیهای عمومی و نارضایتیهای مضاعف این بدنه اجتماعی تا حدی بود که پیروزی دکتر روحانی در انتخابات ۹۲ به خاطر موضع رادیکال تهاجمی در نفی و نقد وضع موجود در دولت قبل صورت گرفت.
نویسنده کتاب «جامعه شناسي ۲۲ خرداد» در توضیح رویکرد دولت یازدهم گفت: دولت یازدهم ایدهای برای اداره کشور دارد که متکی بر توسعهگرایی است که عمدتاً ماهیت اقتصادی دارد و مسیر آن را هم فرایند مدرنیزاسیون و تجربه کشورهای غربی توسعهیافته میداند. سپس ادامه داد: برای این دولت، مسأله هستهای با هر پیشرفت علمی و فنیای که داشته باشد، بیش از آنکه فرصت باشد تهدید است؛ چون در همگرایی و تعامل با غرب اختلال ایجاد کرده است؛ در نتیجه برای دولت اصل بر توافق بوده و محتوای توافق عامل ثانوی است.
وی تصریح کرد: دولت با طرح اینکه مشکلات اقتصادی و اداره کشور نتیجه تحریمهاست و تحریمها نتیجه عدم توافق ما در زمینه هستهای است، زمینههایی را که از قبل در بدنه جامعه وجود داشت فعال کرد؛ در نتیجه از نظر اجتماعی جامعهای که غالباً پذیرفته بود حل مشکلاتش در گرو توافق و رفع تحریمهاست، در صورت عدم موفقیت در مذاکرات، در مقابل خود یک بنبست بزرگ میدید.
دکتر امینی با بیان اینکه طرف دوم توافق دولتهای اروپایی و امریکاست که با یک هماهنگی و انسجام قابل توجهی در این توافق مشارکت داشتند، و پس از اشاره به نیاز آنها به این توافق اینگونه به بررسی شرایطی که منجر به پذیرش توافق از طرف ایشان شد اشاره نمودند: آنها تلقیشان از شرایط اجتماعی ایران این بود که مرجعیت حل مسائل مردم به خارج از کشور منتقل شده است. وی ادامه داد: از طرف دیگر از نظر ایشان دولتی بر سر کار است که سلباً و ایجاباً برایشان مفید است؛ بنابراین از نظر طرف غربی، این توافق پروژه چندین دهه آنها در ایران را که تغییر در جامعه ایران است پیش میبرد.
سپس این پژوهشگر مسائل سیاسی به این نکته اشاره نمود که در توافق هستهای بیش از مسائل فنی و انرژی و تکنولوژی، اهداف فراهستهای اهمیت و اصالت دارد.
نویسنده کتاب «تحليل نظري دولت يازدهم» در ادامه گفت: گستردگی به حدی است که میتوانیم شرایط جامعه ایران را به ماقبل و مابعد توافق تقسیم کنیم.
وی این گستردگی را در عرصه اجتماعی و فرهنگی و حوزه سبک زندگی جامعه، تغییر مثبت به سمت سبک زندگی غربی دانست و تصریح کرد: لازمه این توافق و مسیر دولت یازدهم غیریتزدایی از غرب است و به میزانی که این تعدیل صورت بگیرد، فضا و شرایط برای ارزشها و زندگی غربی فراهم میشود.
دکتر امینی جنبه دیگر این گستردگی را در تغییر وزن نیروهای فکری-فرهنگی جامعه دانست.
وی ادامه داد: از طرف دیگر وضعیت دولت هم که موتور محرک این شرایط بوده است از لحاظ اجتماعی دچار تغییر میشود و توانایی بازسازی و افزایش سرمایههای اجتماعی پیدا میکند؛ البته همزمان یک موقعیت منفی هم پیدا میکند، چون کارآمدی او دیگر با ارجاع به تحریمها توجیه نمیشود؛ به خصوص با انتظاراتی که در جامعه از توافق ایجاد کرده است و همه امور کشور را وابسته به آن نمایانده است.
وی یکی دیگر از ابعاد گستردگی تأثیرات اجتماعی این توافق را ایجاد تلقیای دانست که حل دیگر مشکلات ایران با غرب و آمریکا را امکانپذیر میداند.
دکتر امینی با اشاره به این نکته این گستردگی کوتاهمدت است، گفت: اگر این شرایط بخواهد تداوم پیدا کند، عناصر دیگری هم که در آن دخیل هستند که باید وجود داشته باشند؛ اولین عنصر پاسخ به وعدههایی است که برای حل مسائل اقتصادی و توسعه کشور داده شده است؛ دوم اینکه این مسأله به بازیگری و کنش طرف غربی در مواجهه با مسائل جامعه ایران بستگی دارد؛ سومین عامل هم اینکه به کنش نیروهای آلترناتیو فکری و فرهنگی جامعه هم وابسته است.
دکتر امینی در جمعبندی و نتیجهگیری از مباحث خود گفت: با توجه به مطالب بیانشده، این رخداد فضای عرفیشدن را تقویت میکند؛ اما تجربه تاریخی ما نشان میدهد که علیرغم نیروهایی که در صد سال اخیر از مشروطه جامعه ایران پیش میبردند، عرفیشدن و سکولارشدن در جامعه ایران نهادینه نشد و با یک واکنش متضادی روبرو شد که پدیده انقلاب اسلامی بود؛ حتی در تجربههایی مثل دوم خرداد که ظاهراً جامعه آماده فضای عرفیشدن بود با واکنش سوم تیر ۸۴ روبرو شد.
در بخش پایانی این نشست، اساتید پس از استماع پرسشهای حاضرین در نشست، به جمعبندی مباحث خود و پاسخ به پرسش حضار پرداختند.
منبع: رجانیوز