بیشک هیچچیز بهاندازهٔ رؤیا در میان عموم مردم و حتی تحصیلکردگان سادهدل تأثیرگذار نیست. بهیقین همهٔ ما اینگونه افراد را دیده و برخورد سادهلوحانهٔ تعدادی دیگر را تجربه کردهایم. هرگز فراموش نمیکنم که بزرگترهای ما اگر خواب شخص سیدی را میدیدند، آن را پذیرفته و برای خود حجت پنداشته تا آنجا که وقتی در دورهٔ نوجوانی به مسئلهای اختلافی میان خود و مادرم گرفتار شدم؛ یکی از اقوام با دیدن خواب خود به فریادم رسید و تنها با این رؤیا توانستم در برابر پافشاریهایش پیروز شوم! این آسیب، سوگمندانه گریبان گیر تمام ملتها و ادیان و مذاهب شده و نمیتوان آن را به مذهب یا دین خاصی نسبت داد. از نگاه عالمان دینی، بیاعتبار جلوه دادن تمام و یا زیر سؤال بردن مقولهٔ خواب نیست؛ بلکه آنان درصدد آموزش مراقبت پذیرش رؤیای صادقه و محدود اعتبار و جایگاه آن برآمدهاند که چگونه میتوان از این نعمت خدادادی بهره جست؟
گفتنی است در وجود انواع خواب برای انسانها و ازجمله رؤیای صادقه شکی نیست؛ و بحثهای گوناگونی از عالمان دینی و راویان شیعه و سنی، دربارهٔ ماهیت خواب و انواع آن، ارائهشده است؛ اما مسئلهای که کمتر بدان پرداختهشده، جایگاه رؤیا در تشخیص مصداق حجت الهی و معصوم است.
برخی از مدعیان، دلیلهای قرآنی و روایی در اثبات مدعای خود آورده و به مریدان خودالقا کردهاند که با خواب میتوانند حقانیت آنها را به دست آورند.
در این نوشتار بر آنیم تا پس از بررسی لغات رؤیا، نوم، حلم و حدیث در قرآن و ارتباط آنها با یکدیگر، به بیان تاریخچهٔ مختصری از بهکارگیری رؤیا در میان فرقههای انحرافی و نقد ادله قرآنی، روایی و تاریخی ادعاشده، بپردازیم.
رؤیا از کلمه (رأی) گرفتهشده و مراد از آن، چیزی است که در خوابدیده شود. این لغت با کلمات دیگر مانند حلم، نوم و حدیث مترادف است. در مورد ترادف حدیث با رؤیا، علامهٔ طباطبایی آورده است:
«کلمه «احادیث» جمع حدیث است و بسیار میشود که این کلمه را میگویند و از آن رؤیاها را اراده میکنند؛ چون در حقیقت رؤیا هم حدیث نفس است؛ زیرا در عالم خواب، امور به صورتهایی در برابر نفس انسان مجسم میشود، همانطور که در بیداری هر گویندهای مطالب خود را برای گوش شنوندهاش مجسم میکند، پس رؤیا هم مانند بیداری، حدیث است.»
و در تفاوت نوم با رؤیا، برخی از لغت شناسان برآنند که مراد از نوم، خواب غافلانه است و در مورد تفاوت با حلم، معتقدند که واژهٔ حلم گاهی اشاره به خواب آشفته دارد و در تأیید نظر خود به آیهٔ «اضغاث احلام»استناد میکنند.
قبل اشاره به مصادیق، به نکتههایی پذیرفتهشده از سوی تمام فرقههای اسلامی و حتی مدعیان دروغین اشاره میکنیم:
۱. «امامیه»، اصل خواب و رؤیا و به وجود آمدن ارتباط روحی میان انسان خاکی و مبادی عالی و کشف بخشی از حقایق برای انسان را پذیرفته و به استناد آیات قرآن و روایات معصومین آن را نوعی الهام درونی میداند.
در برخی روایات، رؤیا به سه نوع تقسیمشده که عبارتاند از:
«بشاره من الله للمومن و تحذیر من الشیطان و اضغاث احلام»؛ خواب یا بشارتی از سوی خداوند به مؤمن است یا القای شیطان و یا چیزی جز خوابهای آشفته نیست.
بهعبارتدیگر، در وجود خوابهای قابلتعبیر و رؤیاهای صادقه تردیدی وجود ندارد و آیات قرآن و روایات، به موارد متعدد اینگونه رؤیا اشاره نمودهاند و حتی رویای یک فرد غیر مؤمن نیز میتواند به واقعیت خارجی بپیوندد.
۲. در روایات گوناگونی تصریحشده که مؤمن نیز خوابهای آشفته دارد و همیشه رؤیاهای او صادقه نیست. بهعنوان نمونه شیخ صدوق در روایتی نقل میکند:
«قلت لابی عبدالله الصادق(ع): المومن یری الرویا فتکون کما رآها و ربما رای الرویا فلا تکون شیئاً؟ فقال: ان المومن اذا نام خرجت من روحه حرکه ممدوده صاعده الی السماء فکلما رآه روح المومن فی ملکوت السماء فی موضع التقدیر و التدبیر فهو الحق و کلما رآه فی الارض فهو اضغاث احلام ...؛
محمد بن قاسم نوفلی گوید: از امام جعفر صادق علیهالسلام، پرسیدم بسا مؤمن خوابی ببیند و همانطور واقع شود و بسا خوابی ببیند و اثری ندارد؟ فرمود: مؤمن در حال خواب حرکتی از روحش تا آسمان بالا میرود و هرچه را روح مؤمن در آسمان- که محل تقدیر و تدبیر است- ببیند، حق است و هر چه را در زمین ببیند اضغاث و احلام است.»
امام صادق (ع)در روایتی دیگر در پاسخ به مفضل نیز، به همین نکته اشاره فرمود.
۳. بیتردید شیاطین میتوانند برای انسانها خواب سازی کرده و به تعبیر عامیانه آنها را خوابنما کنند که در آیاتی از قرآن اشاراتی به این مطلب شده است.
۴. اگر فردی چیزی را در خواب ببیند و باعقل سلیم و آیات و روایات تعارض داشت، بیتردید این رؤیا از نوع دروغ آن بوده و اعتبار ندارد. باید در مورد ادعاهای مدعیان دروغین به این نکته توجه داشت که راه تشخیص حق یا باطل بودن این گروه با بررسی سخنان آنان آشکارشده و تاکنون در تشخیص بطلان هیچ موردی از مدعیان، شبهه و تردیدی برای اهل علم و فهم وجود نداشته است و پس از اثبات ادعای باطل این افراد، بهیقین اگر رؤیایی نیز در مدح آنان دیده شود، حمل بر رویای شیطانی میشود.
۵. در روایات و نیز سخنان عالمان دینی، معیارهایی برای اثبات صادقه بودن رؤیا ذکرشده که تشخیص آن از عهدهٔ مردم عادی خارج است و باید برای این کار به متخصص تعبیر خواب مراجعه کرد. برای نمونه در نگاه علامهٔ مجلسی، گاهی دو فرد یک موضوع را در خواب میبینند، اما تعبیر خواب هر یک با دیگری تفاوت دارد و نمیتوان برای هر دو یک حکم را در نظر گرفت.
۶. گاهی خواب و رؤیا (در صورت اثبات صادقه بودن)، بهعنوان مؤید و یا دلگرمی (نه دلیل) برای مؤمن، بهکاربرده میشود و خداوند متعال پس از ایمان فردی از طریق صحیح و علمی به عقیدهای، برای استحکام در امرش رویای صادقهای به او نشان داده و ایمان به دست آمده از علم او در این رؤیا تأیید میشود.
۷. از منظر روایات، رویای انبیا با دیگران فرق داشته و حکم یا الهیات نشان دادهشده در خواب، بهعنوان وحی محسوب میشود.
ولی بحث در این است که آیا بنا بر آیات الهی، خواب میتواند راهی بر ای تشخیص مصداق امام و حجت الهی قرار گیرد؟
تاریخچه استفاده از خواب در میان فرقهها و مدعیان
احمد بن عبدالله ابن هاشم
وی در ۶۵۸ ه. ق. در قاهره به دنیا آمد و پس از آموزش فقه شافعی از اساتید مصر، در سال ۶۸۹ قمری ادعای مهدویت کرد. او ادعا داشت که خدای بلندمرتبه را در خوابدیده و پس از دیدارش در «سدره المنتهی» به همراه جبرئیل به عرش رفته و در آنجا باخدا سخن گفته و خداوند به او خبر مهدی بودنش را وحی کرده است. او همچنین مدعی است که در خوابی دیگر پیامبر اسلام(ص) را دیده و ایشان او را فرزند خود و مهدی موعود دانسته است. این فرد کتابی در مورد حالات خود نوشته که بیشتر مطالب آن، رؤیاهای خود اوست و بر درستی هر یک از خوابهایش قسم یادکرده و برخی از رؤیاهای او به واقعیت میپیوست.
فضلالله حروفی
فضلالله حروفی (۷۹۶ ق)، استرآبادی بود و در اصفهان زندگی کرد. ازآنجا به مکه رفت و بازگشت و در سال ۷۷۸ ق در این شهر ادعای مهدویت کرد. این ادعا که مهدی بودن وی در خواب مورد تأیید حضرت علی(ع) هم قرارگرفته در کتاب «نوم نامه» وی آمده است:
«در اوایل جمادیالاولی سنه ست و ثمانین و سبعمائه (۷۸۶ ق) دیدم در ذیحجه که جامهٔ من سپید و پاک، بهغایت شسته بودند و بینداخته و من دانستم که جامه من است و میدانستم که جامهٔ مهدی است امام، یعنی میدانستم که منم.»
سید محمد نوربخش
نوربخشیه، فرقهای مذهبی- صوفی منتسب به محمد بن عبدالله نوربخش (۸۶۹ ق (بود. در اصل قائنی و از پدری سادات و مادری ترک است که گویند همراه سید محمد فلاح شاگردی ابن فهد حلی را داشت؛ گرچه در این باره تردیدهایی وجود دارد.
این فرد در نوشتاری با عنوان «رسالة الهدی»، ادلهٔ مهدی بودن خود را بیان کرده که ازجمله آنها به خواب استناد نموده است. او مینویسد:
«عمدة الواصلین و قدوة ارباب المکاشفة بالیقین خلیل الله بن رکن الدین بغلانی گفت: رسول خدا (ص) را دیدم که به مردم خطاب میکرد: بیایید و با فرزند من بیعت کنید؛ و با دست اشاره به تو میکرد و آنان یقین داشتند که او همان مهدی موعود است.»
در رؤیایی دیگر نیز چنین میآورد:
عارف مکاشف محمد بن علی بن بهرام قائنی گفت: رسول خدا (ص) را دیدم. مسئلهای را در حقایق پرسیدم، در پاسخ فرمود: حقیقت اشیاء را کسی جز مهدی نمیداند و با دست اشاره به من میکرد.
این فرد پس از نقل خواب دیگران در مورد خود، به رؤیای خویش و دیدارش با امام علی (ع) اشارهکرده و میگوید:
«اما آنچه را که خودم در عالم مثال درباره امامتم دیدم، فراوان است. از آن جمله اینکه امیرالمؤمنین علی (کرم الله وجهه) را دیدم که نزدم آمد و من از فراوانی ستمگران و گستردگی محنتهایم از دست آنها، ناراحت بودم؛ پس برخاستم و استقبال کردم. با من معانقه کرد و برابرم نشست؛ درحالیکه میان من و او به اندازهٔ دو ذراع فاصله بود. سپس به من فرمود: کار تو روبهراه خواهد شد البته، البته... .»
بایزید انصاری
بایزید (بازید) انصاری (۹۸۰ ق)، معروف به پیر روشان (روشن)، فرزند قاضی عبدالله فرزند شیخ محمد، عارف و نویسندهٔ افغانی تبار شبهقاره و پایهگذار گروه روشنیان... وی در اوایل حیاتش با معلمان جوکی هندو نیز معاشرت
داشت و باید اصول حلول روح را از آنها فراگرفته باشد. رفتهرفته خود را پیر کامل دانست و مدعی مکاشفاتی شد و ادعا کرد که در خواب خضر را دیدار کرده و از دست او آب حیات نوشیده است.
شیخاحمداحسایی
شیخ احمد احسایی (۱۲۴۱ ق)، متولد روستای مطیرفی واقع در منطقه احساء در شرق عربستان است که آموزشهای او اساس تشکیل جماعت شیخیه گردید.
احسایی از رؤیایی در ایام تحصیل خود یاد میکند که در آن شخصی تفسیر عمیقی از دو آیهٔ قرآن به او ارائه کرده بود. وی میگوید: «این رؤیا مرا از دنیا و آن درسی که میخواندم رویگردان ساخت؛ از زبان هیچ بزرگی که به مجلس او میرفتم، نظیر سخنان آن مرد را نشنیده بودم و ازآنپس تنها تنم در میان مردم بود. این حالت سرآغاز تحولی معنوی در زندگی احسایی بود که رؤیاهای الهامبخش دیگری را در پیآورد. او که خود یک سلسله از این رؤیاها را برای فرزندش بازگو کرده است، میگوید که پسازآن که به راهنمایی یکی از رؤیاها به عبادت و تفکر بسیار پرداخته است؛ پاسخ مسائل خود را در خواب از ائمه اطهار (ع) دریافت میداشته و در بیداری بهدرستی و مطابقت آن پاسخها با احادیث پی میبرده است.»
سید کاظم رشتی که ازجمله شاگردان شیخ احمد احسایی و ادامهدهنده راه و تفکرات او بوده، در مورد شیخ احمد و رؤیاهایش چنین میگوید:
«... مراد از اسم شیخیه - که در این روزها این فرقه را بدان اسم مینامند- منسوباند به شیخ جلیل و عالم نبیل فهو الشیخ احمد ابن زینالدین ابن ابراهیم ... الاحسایی وحید عصر و یگانهٔ دهر که اخذ کرده است علوم را از معدنش و برداشته است از منبعش که عبارتاند ائمهٔ طاهرین(ع) این علوم در خوابهای صادق و نومهای صالح از ائمهٔ هدی(ع) به آن جناب میرسید و شبههای نیست که شیطان بهصورتهای مبارک ایشان متصور نمیتواند شد. او امام حسن (ع) را در خواب دید و آن حضرت زبان مبارک خود را بر دهان او بداد و از لعاب دهان مبارک آن حضرت استفاضه و استمداد نمود و کامش شیرینتر از عسل و خوشبوتر از مشک بود. پس زمانی که بیدار شد از فیوضات خداوند برخوردار شد.
سیدکاظم رشتی
پس از مرگ شیخ احمد احسایی به سید کاظم رشتی ) ۱۲۱۲-۱۲۵۹ ق) مراجعه کرده و مریدانش در اثبات حقانیت او به این رؤیا تمسک یافتهاند:
«رویهٔ سید کاظم رشتی چنین بود که هرماه ذیالقعده از کربلا به کاظمین مسافرت میفرمودند و برای روز عرفه به کربلا مراجعت میکرد. ازاینجهت در اوایل ماه ذیالقعده سال ۱۲۵۹ قمری که آخرین سال حیات او بود، به کاظمین سفر کرد؛ روز چهارم ماه به مسجد برته رسید (این مسجد در بین بغداد و کاظمین واقع است)؛ اول ظهر بود، مؤذّن را فرمان داد که برای نماز ظهر اذان بگوید؛ روبروی درب مسجد درخت خرمایی بود؛ سید زیر درخت ایستاده بود که ناگهان مردی عرب از مسجد بیرون آمد و به حضور رسید شتافت و گفت سه روز من اینجا هستم، گوسفندانم را در چراگاه نزدیک اینجا میچرانم، خوابی دیدم و مأمورم که آن را برای شما بگویم. در خواب حضرت رسولالله (ص) را دیدم که به من فرمود:
ای چوپان! گفتار مرا درست گوش بده و در خاطر نگهدار؛ زیرا این گفتار بهمنزلهٔ امانت خداست که به تو میسپارم؛ اگر به قول من رفتار کنی، اجر عظیم خواهی داشت و اگر اهمال نمایی، به عذاب شدید مبتلا خواهی شد؛ در همینجا بمان، روز سوم یکی از اولاد من - که نامش سید کاظم است- به همراهی پیروان خود اینجا خواهد آمد و اول ظهر در زیر درخت خرما نزدیک این مسجد خواهد ایستاد؛ به حضور او برو، سلام مرا به او برسان و بگو مژده باد که ساعت مرگ تو نزدیک است، پس از زیارت کاظمین فوری به کربلا برگرد، زیرا پس از سه روز از ورود به کربلا؛ یعنی در روز عرفه وفات خواهی کر د و طولی نمیکشد که پس از وفات تو موعود الهی ظاهر میشود... سید رشتی چون این شنید تبسمی بر لبانش آشکار گردید و فرمود: ای چوپان رویای تو درست است.»
فرقه بابیه و علیمحمد شیرازی
علیمحمد شیرازی (۱۲۶۶ ق) بنیانگذار فرقهٔ بابیه و یارانش نیز از رؤیا در اثبات دعوت باطل خود بهره برده و علیمحمد باب دربارهٔ خود چنین میگوید:
«یک سال قبل از اظهار امر، در رؤیا چنین مشاهده کردم که سر مطهر امام حسین (ع) از درختی آویخته است، قطرههای خون از آن میچکد، من نزدیک آن درخت رفتم، نهایت بهجت و سرور را داشتم که به چنین موهبتی فایز شدم؛ دودست خودم را پیش بردم و در زیر حلقوم بریده مقدس امام حسین (ع) که خون از آن میچکید نگاه داشتم؛ مقداری خون در دست من جمع شد، آنها را آشامیدم. وقتیکه بیدار شدم خود را در عالم دیگر دیدم؛ روح الهی از تجلی خویش جسمم را میگداخت و سراپای مرا انوار فیض خداوند فروگرفته بود، سروری الهی در خود میدیدم، اسرار وحی خداوندی با نهایت عظمت و جلال در مقابل چشم من مکشوف و پدیدار بود.»
و یا عبدالکریم قزوینی برای حقانیت ظهور علیمحمد شیرازی در سال شصت قمری به این رؤیا تمسک یافته و میگوید:
«شب عید را به نماز و دعا گذراندم؛ خوابم برد، در خواب دیدم مرغ سفیدی مثل برف دور سر من پرواز میکند پهلوی درختی ایستاده بودم، مرغ روی شانهٔ آن درخت نشست و با نغمهٔ مؤثری که از وصف آن عاجزم، گفت:
ای عبدالکریم! آیا در جستجوی مظهر موعود هستی؟ منتظر باش که در سنهٔ ستین (شصت) ظاهر میشود.»
حسینعلی نوری
حسینعلی نوری (۱۳۰۹ ق) بنیانگذار فرقهٔ بهاییت بوده که مانند دیگر مدعیان، خوابهایی را برای اثبات ادعای خود مطرح نموده است. نمونهای از این خوابها چنین است:
«میرزا محمدتقی نوری برای شاگردان خویش دو فقره رؤیایی را که درباره حضرت بهاءالله دیده بود و خیلی به آنها اهمیت میداد، بیان کرد. خواب اول این بود که گفت: در میان جمعی از مردم ایستاده بودم، دیدم همه به منزلی اشاره میکنند و میگویند: حضرت صاحبالزمان در آنجا تشریف دارند؛ من خیلی خوشحال شدم و با سرعت بهطرف آن منزل رفتم که زودتر خود را به حضرت برسانم... از هیئت و خصوصیات مأمورینی که درب منزل ایستاده بودند چنین استنباط کردم که آن شخص جلیل حضرت بهاءالله است. مرتبه دیگر در خواب دیدم که چند صندوق در محلی دور من گذاشته شده، یکی به من گفت: این صندوقها متعلق به حضرت بهاءالله است، صندوقها را باز کردم، دیدم همه پر از کتاب است، کتابها را باز کردم، دیدم تمام کلمات و حروفش با جواهر گرانبها نوشتهشده و تابش آنها چشم را خیره میکند، نورانیت و تابش آن جواهرها به حدی بود که از شدت حیرت و تعجب، بغتتاً از خواب بیدار شدم.»
محمداحمدسودانی
مهدی سودانی (۱۳۰۲ ق) که نام وی محمد احمد بن عبدالله و از سادات حسینی بود. پدرش فقیه بود، اما زمانی که مهدی طفل بود، درگذشت. وی به خارطوم رفت و به تحصیلات مذهبی ادامه داد... مهدی سودانی در سال ۱۲۸۹ق (۱۸۸۱ م)، خود را مهدی منتظر معرفی کرده و از فقهای سودان خواست تا از وی حمایت کنند. وی به عبدالله التعایشی که بعد از او جانشینش شد، گفت: خوابی که دیده او را مهدی منتظر نشان داده و وی نیز در زمرهٔ نخستین حواریون اوست... اساس کار وی همین خواب و نیز ادعای شنیدن صداهایی در بیداری (هواتف) بود که وی بر اساس آنها مدعی شد نوعی دعوت مهدیانه و حتی نبوتگونه دارد.
محمد المهدی بن محمد بن علی السنوسی
محمد المهدی (۱۳۲۰-۱۲۶۰ ه؛ ۱۹۰۲ -۱۸۴۴ م) فرزند مؤسس حرکت سنوسیه و دومین رهبر تفکر آنان است. عمویش، احمد الشریف السنوسی، علّت نامگذاریاش به محمد المهدی را دستور حضرت محمد (ص)میداند که در رؤیا به پدرش نامگذاری محمد المهدی را به او فرمان داده و بشارت میدهد که این فرزند احیاکننده سنت است.
غلام احمد قادیانی
میرزا غلام احمد (۱۹۰۸ میلادی)، بنیانگذار و مسیح موعود جماعت احمدیه است. این فرد آغاز وحی به خود را، در چهلسالگی دانسته و میگوید:
«نخست در قالب رؤیای صادقه بود که به سرخی هنگام طلوع خورشید شباهت داشت، در این دوره نزدیک به دو هزار یا بیشتر رویای صالحه دیدم. برخی از آنها را در حافظهدارم و بسیاری را از یاد بردهام.
سپس ادعا میکند که دریکی از خوابها رسول خدا (ص) را در رؤیا دیده و ایشان بعد از اشاره نمودن به کتابی در دستش و خوراندن مقداری عسل به او به آسمان میروند. او پس از بیداری چنین دریافته که اسلام مرده است و خداوند به دست او که شاگرد مستقیم پیامبر اسلام (ص) است، این دین را زنده میکند.»
سلطان محمدگنابادی
در مسلک دراویش گنابادی نیز یکی از راههای دستیابی به قطب، که بهعنوان فرد مأذون از جانب امام معصوم(ع) تلقی میشود، رؤیا بوده و در اثبات آن به خواب سلطان محمد گنابادی (۱۳۲۷ ق) اشارهشده و میگویند:
«شعبه یازدهم از شریعت نهم،
در اینکه آن عالم به چه شناخته میشود.
و در آن چند قسم راه و طریق است؟
«و مثل آنکه امام را بهصورت او در خواب بینند بهنوعی یقین
پیدا شود که خواب شیطانی و خیالی نبود و خواب بیننده خود بهتر داند».
پس از ذکر این سخن، در پاورقی چنین آمده است:
«از جناب حاج ملا سلطان محمد نقل است که فرموده: پیش از رسیدن خدمت آقای سعادت علیشاه خواب دیدم به خدمت حضرت امیرالمؤمنین (ع) رسیده و آن حضرت قدحی از آب به من مرحمت کرد؛ من تمام آن را آشامیده و چیزی باقی نگذاشتم، پسازآن به هر وسیله خو د را به اصفهان رسانیده، پس از شرفیابی خدمت آقای سعادت علیشاه، به همانطور که حضرت را در خوابدیده بودم، ایشان را مشاهده کردم و دیگر شکی در حقانیت ایشان باقی نماند.»
در کتاب دیگری از مشایخ گنابادیه، رؤیایی بیانشده که گویا به دلیل ایمان عمیق ملا محمد گنابادی، او را در عالم رؤیا با عنوان و بهجای امام زمان (ع) نشان دادهاند! و نیز مرحوم حاج نایب الصدر در سفرنامه خود و گزارش وقایع دیگر یومیه از تاریخ ۲۷ رمضان ۱۳۱۹ که برای سفر حج حرکت کرد تا پانزدهم رجب ۱۳۳۷ که در مشهد توقف داشته... در ذکر پنجشنبه چهاردهم ربیعالاول ۱۳۳۴ درباره شیخ ابوالقاسم طبسی نوشته:« ازجمله ذکر کرده که در مشهد، جناب حاج ملا سلطانعلی از من تفقدی فرمود و چون خواب غریبی دیده بودم، خواستم عرض کنم..» و اما خواب:
«در عالم رؤیا مشاهده نمودم در بیابان وسیع واقع و جمعی از دور به طرفی میروند و سرودی میخوانند و من هم میخوانم:
لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
شاه مردان شیر یزدان قدرت پروردگار
لشکر امام زمان بعد از نماز در رکاب امام جنگ مینمایند. من گفتم: خصم زیاد است و ما قلیل. رفیقی گفت: امام همه آنها را تمام میکند. گفتم: امام کجا هستند؟ گفت: آنکه در هودج است؛ دیدم جناب حاج ملا سلطانعلی و طرف فلان مجتهد... .»
نیز یکی از مریدان اجازه یافته از طرف قطب سلسله نعمتاللهیه، در بیان شرححال رضا علیشاه (قطب سابق)، به رؤیایی تمسک کرده و میگوید:
«در همان جلسه، رؤیایی را که در ایام جوانی دیده بودم تداعی شد. این رؤیا که گاهی آن را ذکر میکردند این بود که حضرت مولی را زیارت کردم که در مسجد بسیار طولانی تشریف آوردند و اقامهٔ جماعت کردند. پس از ختم نماز صبح در بازگشت مچ دست مرا و بازوی شخصی با عمامه و عبا را گرفتند و گفتند: این شخص هادی و مهدی زمان تو است. میگفتند هر چه میگشتم که صاحب آن چهره را بیابم موفق نمیشدم. تا آنکه در همان سفر به بیدخت آن شخصی را که در رؤیا دیده بودم، زیارت کردم که در جوار حضرت صالح علیشاه جلوس نمود بودند. آن شخص حضرت رضا علیشاه و در آن زمان از مشایخ حضرت صالح علیشاه بودند.»
میرزاحسن صفی علیشاه
در کشف اجازهنامه بهرهگیری از قطب، میرزا حسن صفی علیشاه (۱۳۱۶ ق( به خواب استناد کرده و میگوید:
«در کتاب نابغهٔ علم و عرفان در دو جا به این امر اشاره دارد. اول: در نقلقول از مرحوم موثق السلطان جلالی راد مینویسد: مرحوم میرزاعلی آقا صدرالعرفا فرزند حضرت مست علیشاه در یکی از سفرها که عازم گناباد بود، چون به تهران ورود نمود به منزل سراج الملک وارد شد. حاجی میرزا حسن صفی علیشاه اطلاع یافته، اجازه ملاقات خواست، ایشان هم اجازه داد. حاجی میرزا حسن از ایشان دیدن نمو و نهایت احترام و کوچکی کرد. عرض کرد: چرا به خانقاه خودتان ورود نفرمودید؟ ایشان پرسیده بودند: خانقاه خودمان کجاست؟ عرض کرد: همان چراغی که پدر بزرگوارتان روشن فرموده، جواب دادند: آن چراغ فعلاً در گناباد روشن است. آنگاه از حاج میرزا حسن پرسیده بودند که نسب طریق و اجازه شما به کدامیک از بزرگان میرسد؟ پس از قدری تأمل جواب داده بود: در خواب از مولا علی (ع)، ایشان گفته بود بسیار خوب پس دیگر باهم صحبتی نداریم.»
و در جای دیگر میگوید:
«و بالاخره آقای حاجآقا محمد، حاج میرزا حسن صفی علیشاه را از مقام خود برکنار کرد. مرحوم صفی اظهار داشت: ایشان نیز دارای اجازه و سمت رسمی از جناب رحمت علیشاه نبوده، صاحب اجازه حاجآقا محمدکاظم اصفهانی است و خود اظهار نمود که در خواب از طرف جناب رحمت علیشا ه مأمور دستگیری و هدایت گردیدم.»
فتحاللهجیحونآبادیمشهوربهنورعلیالهی بنیانگذار فرقه مکتب
فتحالله جیحونآبادی )۱۳۵۳ ش (مشهور به نورعلی الهی، از بنیانگذاران فرقه مکتب است. او دلیل اعتبار بدعت دینی خود را، رؤیا و تأیید حضرت علی (ع) بر آن دانسته و میگوید:
«بعدازآن که در سال ۱۳۳۶ هجری شمسی بازنشسته بودم، قرآن شدم که در منزل بنشینم و فقط مطالعه کنم، سال بعدش که به زیارت عتبات رفتم، مناجاتم این بود: خداوندا! میخواهم تحت توجه تو یک دینی داشته باشم که واقعی و خداپسندانه باشد تا شعار خود قرار دهم و به آن عمل کنم. شب در خواب حضرت علی (ع) را دیدم، به من فرمود: دین تو ابداعی است ولی نیک ابداعی است. در این موقع پرده عوض شد و دیدم دو نفر آمدند باهم صحبت میکنند؛ یکی به دیگری میگفت: ابداعی معنایش این است که فلان کس(نورعلی الهی) پیغمبر هم شد و هرچه خواهد، خواست خداست.»
محمدبن عبدالله قحطانی و جهیمان عتبی
در تاریخ اول محرم ۱۴۰۰ ق در مکه، فردی بانام «جهیمان عتبی»، از شیوخ سلفی و وهابی مقیم عربستان و معرفیکننده «محمد بن عبدالله قحطانی» بهعنوان مهدی موعود آشوب یکهفتهای در مکه به راه انداخت. جهیمان در اثبات ادعاهای خود پیرامون مهدویت محمد بن عبدالله، میگوید:
«دو سال است که برادران، او را بهعنوان مهدی میشناسند... به شما بشارت میدهم که بارها خوابها درباره خروج مهدی دیده شده و کسانی خواب دیدهاند که این مهدی را ندیده بودند. وقتی دیدند، تأیید کردند که همان است که در خوابدیدهاند. او حدیثی هم از پیامبر در تأیید خواب خواند که فرمود: لم یبق من الوحی الا المبشرات: الرویة الصالحة...؛ از وحی چیزی جز مبشرات که همان رویای صالحه است، باقی نمانده است. خوابی که مؤمن میبیند یا برای او میبیند...»
الحسین ابن موسی الحیدی
این فرد از مدعیان اهل سنت و متولد کویت است که در سال ۱۹۹۱ میلادی ادعای مهدویت خود را علنی کرد. او نیز مانند دیگر مدعیان یکی از روشهای خود را رؤیا قرار داده و بر این باور است که حضرت محمد (ص) بشارت مهدوی بودن را به او داده است.
احمد بن اسماعیل بصری
این فرد در کتابها، بیانیهٔ صوتی و سایت رسمی خود خواب را روشی از غیب و نزدیکترین راه برای تشخیص امام معصوم دانسته و میگوید:
«اقصر طریق للایمان بالغیب، اسالی الله بعد ان تصومی ثلاثه ایام و تتوسلی بحق فاطمه بنت محمد(ص) ان تعرفی الحق من الله بالرویا او الکشف او بای آیه من آیاته الغیبیه الملکوتیه سبحانه و تعالی؛ کوتاهترین راه برای ایمان به غیب، استفاده از خود غیب است. پس از سه روز روزهداری متوسل به حضرت زهرا (س) شوید و از خدا بخواهید که حق را در عالم رؤیا، مکاشفه و یا بهوسیلهٔ یکی از نشانههای غیبیاش به شما نشان دهد.»
درویشی دیگر نیز، خواندن دعایی به مدت چهل شب را پیشنهاد داده و آن را مقدمهای برای کشف حقیقت از طریق رؤیا میداند.
حیدر مشتت
این فرد ازجمله مدعیان یمانی در عراق بود که کتابهای خود را با عنوان «السید ابوعبدالله الحسینی القحطانی» منتشر کرد. مهمترین کتاب این فرد «موسوعة القائم» بوده و در آن دلایل خود را مطرح میکند. آیتالله کورانی درمورد ادعای این فرد میگوید:
«حیدر مشتت حدود ده سال قبل از مرگش به قم و پیش من آمد و سوا لاتی در مورد امام مهدی(عج) از من پرسید. بعد از سقوط صدام نیز پیش من آمد و تقاضا کرد تا ادعای یمانی بودن او را بپذیرم. در ملاقات دیگری که آخرین ملاقات با او بود، گفت:
من فرستادهای از طرف مهدی(ع) هستم! و دو نامه، یکی برای تو و دیگری برای رهبر انقلاب سید علی خامنهای دارم. من در جواب گفتم: عجله نکن! آیا تو امام مهدی(ع) را ملاقات کردهای و ایشان نامهای داده که به من برسانی؟ او جواب داد: بله.
بعد من او را نصیحت کردم و قصه معجزه طلبیدن پدر شیخ صدوق از حلاج را نقل کردم و گفتم: نمیتوانم نامهات را بپذیرم و حرفت را قبول کنم و اگر میتوانی معجزهای برای من بیاور؟
حیدر گفت: چه معجزهای میخواهی؟ گفتم: همان معجزهای که صدوق اول، از دجال زمان خود حلاج
خواست! این ریشهای سفیدم را گرفته و مرا به دوران جوانی برده، ریشهای سیاه عطا کن!
حیدر مشتت شگفتزده گفت: میخواهم کاری کنم تا خواب ببینی و ایمان بیاوری؟ من گفتم: بههیچوجه، با دیدن بیست خواب هم ایمان نمیآورم. آیا باید دینمان را از خواب بگیریم.»
نبیل عبدالقادر احمد
وی متولد ۱۹۸۵م در طائف است که در سال ۱۹۹۵ م دکترای ژئوفیزیک از دانشگاه استنفورد آمریکا را دریافت کرد. او نیز علاوه بر استفاده از حروف ابجد و محاسبات ریاضی، خواب را ازجمله دلایل خود قرار داده و بشارتهای مطرحشده در رؤیا را دلیل بر حقانیت و اعلام دعوتش میداند.
شایعه تولد حضرت مهدی (عج)
یکی از اختلافهای بیشتر عالمان سنی با شیعیان در این است که حضرت مهدی(ع) تاکنون به دنیا نیامده و حدود چهل سال قبل از ظهورش متولد میشود. ازاینروی تولد حضرت مهدی(ع) در سال ۲۵۵ هجری قمری را نمیپذیرند. به این جهت در میان مدعیان و دروغگویان اهل سنت با تمسک به رؤیایی، تولد حضرت مهدی (عج) را بر مبنای اهل سنت شایعه کردند. در این خصوص در مصر شایعه شده که در یک برنامهٔ تلویزیونی زنی با شیخ محمد
الحنفی تماس گرفته و بعد از تعریف رویای خود، شیخ او را به صحت خوابش قسم داده و پس از اطمینان از درستی خوابش آن را به تولد حضرت مهدی(ع) تفسیر کرده است. این شایعه در حالی است که علاوه بر مخالف بودن با دیدگاه شیعه و تعدادی از علمای اهل سنت که میلاد حضرت مهدی را در سال ۲۵۵ ق میدانند، از طرف شیخ محمود الحنفی نیز تکذیب شده است.
در وجود انواع خواب برای انسانها و ازجمله رؤیای صادقه شکی نیست؛ و بحثهای گوناگونی از عالمان دینی و راویان شیعه و سنی، دربارهٔ ماهیت خواب و انواع آن، ارائهشده است؛ اما مسئلهای که کمتر بدان پرداختهشده، جایگاه رؤیا در تشخیص مصداق حجت الهی و معصوم است.
برخی از مدعیان، دلیلهای قرآنی و روایی در اثبات مدعای خود آورده و به مریدان خودالقا کردهاند که با خواب میتوانند حقانیت آنها را به دست آورند
اگر فردی چیزی را در خواب ببیند و باعقل سلیم و آیات و روایات تعارض داشت، بیتردید این رؤیا از نوع دروغ آن بوده و اعتبار ندارد. باید در مورد ادعاهای مدعیان دروغین به این نکته توجه داشت که راه تشخیص حق یا باطل بودن این گروه با بررسی سخنان آنان آشکارشده و تاکنون در تشخیص بطلان هیچ موردی از مدعیان، شبهه و تردیدی برای اهل علم و فهم وجود نداشته است و پس از اثبات ادعای باطل این افراد، بهیقین اگر رؤیایی نیز در مدح آنان دیده شود، حمل بر رویای شیطانی میشود.
منبع: موسسه راهبردی دیده بان، نشریه اشارت