خبرهای داغ:
کاخ بیدادگران را همه ویران سازم...

مرثیه‌ای از علامه حکیمی درباره مصائب حضرت زینب(س)

علامه محمدرضا حکیمی در بیان حماسه بانوی کربلا مرثیه‌ای سروده است.
کد خبر: ۸۵۸۴۶۵۱
|
۰۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۱

به گزارش خبرگزاری بسیج، تا نامی از حسین‌بن علی(ع) برده می‌شود، دل هر آزاده‌ای به لرزه می‌افتد، دیگر فرقی نمی‌کند مسلمان باشی یا مسیحی؛ بودایی باشی یا هندو چراکه این درد بی‌نهایت جغرافیا ندارد. روایت زندگی حسین(ع) روایت زندگی هر آزاده‌ای‌ست که برای رهایی از ظلم و غفلت برای نجات انسانیت در خلاف‌آمد جامعه‌اش گام برداشته است. این فلسفه قیام سیدالشهدا(ع) است و مرز مشخصی ندارد.

بازتاب عشق به حسین(ع) در آثار هنرمندان در رشته‌های مختلف هنری دیده می‌شود که البته سهم قابل توجهی از این موضوع به شعر اختصاص دارد. همزمان با ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان، سروده‌های بسیاری تقدیم به حضرت سیدالشهدا(ع) و یارانشان می‌شود؛ گویی سخن‌وران قصد دارند تا زبان به نام این بزرگواران متبرک کنند و ره‌توشه عمر خود را از این طریق طلب کنند.

سروده ذیل مرثیه‌ای‌ست از محمدرضا حکیمی که زبان حال بانوی حماسه‌ها, حضرت زینب کبری سلام الله علیها در سفر اسارت, در راه کوفه و شام است:

گرچه در بندم و همراه رقیبان بروم
شاد از آنم که پی چهره جانان بروم

تا سرشکم نکند راز غم عشق تو فاش
آستین بر رخ و با موی پریشان بروم

تا نگویند که دوش از تو جدا افتادم
پایکوبان به سر خار مغیلان بروم

ناقه را خوش بدواند ز پی آوای جرس
من پی نغمه جان‌پرور قرآن بروم

تا به صبح ار به سر این راه روم بیجا نیست
چون که من در طلب مهر درخشان بروم

رشته عشق تو را بسته به بازویم چرخ
تا که در راه طلب, سلسله‌جنبان بروم

کاخ بیدادگران را همه ویران سازم
گر که در معرکه شام سخنران بروم

تا رسانم همه جا مکتب آزادی را
شمع‌سان سوزم و همراه اسیران بروم

امشب از اختر شبگرد شرر می‌بارد
یا که من سوخته جان, ز آتش هجران, بروم

بال و پر سوخته‌ام لیک به امید وصال
در پی جلوه آن شمع فروزان بروم

تا که خاشاک تنور از رخ جانان شویم
با سرشک مژه, چون ابر بهاران بروم

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار