یازدهم محرم «روز تجلیل از اسرا و مفقودان»:

پریدیم و به نام عشق رفتیم از اینجا تا مقام عشق رفتیم

به احترام اسیران جنگی و مفقودان آن، روز یازده محرم هر سال را که هم زمان با مصیبت دردناک اسارت اهل بیت پیامبر است، «روز تجلیل از اسرا و مفقودان» نام گذاری کرده اند.
کد خبر: ۸۵۸۴۶۷۰
|
۰۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۳
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج زنجان، انقلاب اسلامی، دستاورد مبارزه مردمی است که از جان، مال و زندگی شان گذشتند. هشت سال دفاع مقدس، سند گران بهای این فداکاری ها و از جان گذشتگی هاست. سبک بالان عاشق بی شماری، سوار بر توسن شرف و عزت به معراج خون تاختند و در همان حال، سینه هایی نیز در قفس تنگ بازداشت گاه های عراق تپیدند.

آنها بهترین سالیان عمر خود را آنجا گذراندند تا ندای حق و حقانیت نواخته شود و نام ایران در اوج درخشش بماند.

اسیران ایرانی، با پیروی از کاروان اسیران عاشورا، در اسارت آزادگی آفریدند و دشمن ریاکار را رسوا ساختند.

به احترام اسیران جنگی و مفقودان آن، روز یازده محرم هر سال را که هم زمان با مصیبت دردناک اسارت اهل بیت پیامبر است، «روز تجلیل از اسرا و مفقودان» نام گذاری کرده اند. بزرگ و پاینده باد نام اسیران آزاده و شهیدان گم نام بی قرار که نشان آنها در بی نشانی شان است.

پس از فروپاشی رژیم بعثی عراق و اطمینان از نبود اسیر ایرانی در آن کشور، در آذرماه 1382، مصوّبه ای در بنیاد شهید انقلاب اسلامی تصویب شد که بر اساس آن، باقی مانده مفقودان دفاع مقدس، شهید اعلام گردید و نام آنان با عنوان شهدای جاویدالاثر ثبت شد. ستاد تفحص شهدای کشور هم تعداد شهدای مفقود را هفت هزار شهید عنوان می کند که هنوز با وجود جست وجوهای فراوان، نشانی از آنان یافت نشده است.

معلوم نیست کدامین خاک میزبان جسم پاکشان گشته و آنان از کدام شکاف و خاکریز و کانال، به لقای خداوند رسیدند و بر سر خوان نعمتش روزی می خورند. آنها جاویدند و عطر پیراهنشان هیچ گاه از کنعان سرزمینمان خارج نخواهد شد. دشت های جنوب، همواره مهمان لاله های سرخی است که از سرخی خونشان جان گرفته اند. لاله های سرخ، نماد دست خونین شهیدان هستند که ما را به بیعت فرامی خوانند و ما را سوگند می دهند تا راهشان را بپوییم و از ثمره خونشان پاسداری کنیم. سلام خدا بر آنان و بر مزار بی نشانشان باد!

بریده باد دست یزیدیان که عصر روز عاشورا، پرونده جنایت خود را تکمیل کردند و در نهایت پستی، کاروانی جملگی از تبار آزادگی را به اسارت گرفتند. خدای بزرگ چه زود انتقام گرفت و شکست آنان را به دست همین کاروان رقم زد.

آن گاه که سالار کاروان، زینب علیهاالسلام ، پیام رسان نهضت بزرگ حسینی شد و امام ساجدان با سخنان آتشین خود، چهره پلید یزید را آشکار ساخت و کاخ سلطنتش را به لرزه درآورد و عمق ستم دشمنان دنیادوست شهوت پرست را آشکار ساخت. آنان که در اسارت، پرچم دار عزت و بزرگی اسلام و مایه خفت و خواری دشمنان دین خدا بودند، الگویی شدند برای سربازان مکتب عاشورا در طول تاریخ؛ چنان که اسیران ایرانی با اقتدا به ایشان، رنج و شکنجه اسارت را تحمل کردند و مایه افتخار اسلام و ایران شدند.

نامش شهید است. شهرتش، گم نام؛ فرزند روح الله. روی سنگ قبرش این گونه نوشته اند: گاه گاهی به شهر و دیار ما می آید با چند تکه استخوان، زنگ بیداری را با آمدنش به صدا درمی آورد تا در رخوت زندگی دنیا خوابمان نبرد و گم نشویم در تاریکی ظواهر دنیا، می آیند و حسرت جان کاهی را در دلمان زنده می کنند. چه رها و سبک بال رفتند و ما جا مانده ایم و چه زیبا ماندگار شدند و ما چه فراموش می شویم. تمام وصله های دنیا را از خودشان باز کردند، حتی اسمش را.

نام ها را واگذاشتند برای آنها که دل به آنها می بندند، برایش قد خم می کنند و نوکر آنهایند. مباد که این گونه باشیم و آخرت مان را به زندگی دنیا بفروشیم و از مشتی استخوان بی پلاک، درس رهایی و عشق نیاموزیم. در حیرتم چگونه آنها گم نامند، در حالی که نامی به وسعت غیرت و مردانگی دارند.

گم نامی آنها از ماست که نتوانستیم و نخواستیم آنها را بشناسیم و خود را به غریبگی زدیم. پرداختن به هوس های دنیا، نگذاشت شمعی در وجودمان روشن بماند تا وسعت وجود آنها را ببینیم و وسعت نام نامحدود آنها را درک کنیم. پس ای خدای مهربان! به ما اراده ای ببخش تا حجاب های وجودمان را پس زنیم و رهرو راست کردار آنها باشیم.

خورشید گواه است آن روز که چکمه هایش را با لبخند بست، مادر با قرآن و ظرف آب بدرقه اش کرد و نشست به امید برگشتش، سال ها از آن روز می گذرد، نگاه مادر دل شکسته، هنوز به در است و قلبش با هر صدای زنگ در تُند تُند می زند. باید صورت خسته اش را دیده باشی تا بفهمی، باید گریه های شبانه اش را شنیده باشی تا حس کنی، باید حسرت نگاه پدرش را دیده باشی تا بدانی، دست هایش پینه دار، چشم هایش کم سو، پاهایش بی نا و محاسنش سفید شدند و او هر روز بغضش را فرو می خورد و هر شب با بوسیدن عکس زیر بالش، می خوابد.

این روزها، دخترش روی صندلی کنار سفره نشسته بود و عاقد سویی دیگر منتظر یک جواب، و عروسی که منتظر اجازه بابا بود، خواست گل بچیند، ولی گلش گم شده بود؛ او که رؤیای دخترانه اش از یک نامه یا خبر یا عطر چفیه پدر بیشتر نبود.

لحظه های اسارت، لحظه های اثبات حقانیت جمهوری اسلامی و دفاع از استقلال و آزادی سرزمینی بود که با سال ها مبارزه و با خون هزاران لاله عاشق به ثمر نشست. فریاد خاموش غیورمردانی که با دژخیمان فرومایه به رویارویی پرداختند و از سرزمین اسلامی مان دفاع کردند. آنان پس از نبردی جانانه و دلاورمردانه، بر مصیبت های اسارت صبر کردند و با تحمل ضربات کینه و خشم دشمن، مایه ماندگاری و پایداری جمهوری اسلامی شدند. صبر و استقامت اسیران ایرانی، گواه شکوه و صلابت انقلاب نوپایی بود که برای والایی کلمه الله، در برابر دنیای دشمن ایستاد. شکنجه و درد و غم اسارت، بر ایمان راسخ آنها به انقلاب و ارزش ها افزود و اسارت گاه ها را به دانشگاه های تربیت انسان های مجاهد و آزاده تبدیل کرد. سال های اسارت، سال های وفاداری به ولایت و نماد سرسپردگی و عشق به خمینی بود. پای مردی اسرا در اسارت، بار دیگر نشانه پیروزی ایمان بر فکر و خون و اسارت بر شمشیر و قدرت بود.

مقام معظم رهبری درباره عظمت یازدهمین روز محرم و اهمیت مناسبت تقویمی روز اسرا و مفقودان می فرماید:

یقینا یکی از مناسبت های مهم جمهوری اسلامی که بسیار هم دارای تناسب است، همین روز اسرا و مفقودین است که با خاطره تاریخی آن مناسبت دارد.

همه می دانید که در روز یازدهم محرم، یکی از عظیم ترین فاجعه های تاریخ اسلام به وقوع پیوست. اسارتی اتفاق افتاد که نظیر آن را دیگر ملت و تاریخ اسلام ندید و به آن عظمت هم نخواهد دید. کسانی اسیر شدند که از خاندان وحی و نبوت و عزیزترین و شریف ترین انسان های تاریخ اسلام بودند.

زنانی در هیئت اسارت در کوچه و بازارها گردانده شدند که شأن و شرف آنها در جامعه اسلامی آن روز نظیر نداشت. کسانی این عزیزان را به اسارت گرفتند که از اسلام بویی نبرده بودند و با اسلام رابطه ای نداشتند و خبیث ترین و پلیدترین انسان های زمان خود بودند. در روز یازدهم محرم، خاندان پیامبر و علی علیهماالسلام اسیر شدند و این خاطره، به عنوان یکی از تلخ ترین خاطره ها، برای ما تا امروز مانده است و خواهد ماند.

مقام معظم رهبری در تجلیل مقام اسیران جنگ تحمیلی می فرماید:

اسرای ما از آن کسانی هستند که نامشان در تاریخ انقلاب و ایران جاودانه خواهد ماند... . اینکه اسلام می فرماید: «وَ لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُوءْمِنینَ» یک وجه از عزت مؤمنین همین است.

مؤمن در سخت ترین شرایط هم احساس می کند عزیز است و احساس ذلت نمی کند و خودش را نسبت به دشمن، خوار احساس نمی کند؛ چون اقتدار معنوی و درونی خودش را حفظ کرده است و از دست نداده است. عزیزان ما که در بند هستند، این اتکای به نفس و عزت نفس و قدرت درونی و داخلی را حفظ کردند و توانستند در همه شرایط، آن عزت و استحکام درونی و شخصیت و هویت مسلمانی خودشان را حفظ کنند و دشمن از اینکه بتواند آنها را ذلیل کند و درهم شکند و خردشان کند، ناتوان و عاجز شده است. ... رزمندگان عزیز فقط در میدان جنگ نبود که مثل شیر شجاعت نشان می دادند، بلکه در اسارت گاه هم همان شیران شجاع و قوی باقی ماندند.

پریدیم و به نام عشق رفتیم از اینجا تا مقام عشق رفتیم

شبی همراه با یک ترکش سرخ به پابوس امام عشق رفتیم

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار