زندگینامه یک شهید دفاع مقدس؛

یک عاشقانه ساده در «دلی که جا ماند»

کتاب «دلی که جا ماند» به همت بسیج جامعه پزشکی و گردآوری زهرا مشتاق زندگینامه دکتر شهید مهدی سید علی کرباسی را روایت می‌کند.
کد خبر: ۸۵۸۵۲۴۰
|
۰۲ آبان ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۲
به گزارش خبرگزاری بسیج، در سال ۱۳۳۷ آمد و در حالی که ۲۷ بهار را پشت سر گذاشته بود در سال ۱۳۶۴ خداحافظی کرد و از این جهان رخت بربست و رفت.

دکتر مهدی سید علی کرباسی شهیدی که در دوران دفاع علاوه بر اینکه عاشق همسر و خانواده بود، عاشق وطن و خدمت به هم‌میهنان و مبارزان دفاع از وطنش نیز بود، زندگینامه این شهید بزرگوار نمونه‌ای عینی از اخلاق پزشکی است.

در کتاب «دلی که جا ماند» تصویری عاشقانه از وی به همراه همسرش طاهره سمیعی اردبیلی روایت شده است؛ عشق وصف ناپذیر طاهره به مهدی باعث شد که به خاطر این انتخاب راه سخت و پر فراز و نشیبی، رنج‌های فراوان را تحمل کند.

برگی از زندگی شهید دکترمهدی سید علی کرباسی
در قسمتی از خاطره این شهید بزرگوار آمده است: نگفته بودی داری سعی می‌کنی خوابگاه بگیری. یک دفعه با خوشحالی و بی‌وقت آمدی خانه و گفتی خوابگاه متاهلین بهمان جا داده، داشتم بال و پر در می‌آوردم. از خوشی نمی‌دانستم چه کار کنم.

نمی‌دانستم زندگی در خوابگاه و با دانشجویان دیگری که آن‌ها هم مثل من و تو زن و بچه دار بودند یعنی چی؛ هر چه بود حس می‌کردم از خانه مستاجری باید بهتر باشد. اصلا فرق داشته باشد. آدم‌ها یک جور دیگر باید باشند. کبکمان خروس می‌خواند و اگر عملیات‌های وقت و بی‌وقت و ترس از رفتن و شهید شدن تو نبود دنیا حسابی به کاممان بود.

غصه‌هایت یک هو آب شد و رفت توی زمین. درست مثل آن روز که حقوق سیصد تومانی‌ات شد سه هزارتومان و کلی با هم ذوق کرده بودیم. گرچه برای من مهم نبود و درکی از دنیای پول و درآمد نداشتم، اما از خوشحالی تو من هم خوشحال شده بودم.

آمدی و بی‌هوا گفتی طاهره حقوقم شده سه هزار تومان، و این از برکت و پا قدم توست.

طاهره مانده بودم با حقوق ماهی سیصد تومان چطور می‌توانم زندگیمان را اداره کنم خانه اجاره کنیم غذا و مایحتاجمان را تهیه کنیم...

آن موقع دانشجویان پزشکی ماهی سیصد تومان از خود دانشگاه کمک هزینه دریافت می‌کردند اما این مقدار کفاف زندگی عیالواری را نمی‌داد اصلا برای زندگی متاهلی کافی نبود...

اهالی خوابگاه مردمان ساده‌ای بودند و اغلب زندگانی ساده‌ای هم داشتند؛ ما طبقه پنجم بودیم. درست آخرین طبقه ساختمان دانشجویان متاهل. ساختمانی با یک معماری معمولی که به همین منظور ساخته شده بود. سوئیت‌های یک اتاقه با توالت فرنگی و یک سینک دست شویی. نه آشپزخانه‌ای، نه حمامی و نه حتی یک فضای بیشتر. یک زندگی کاملا دانشجویی.

ارسال نظرات
آخرین اخبار