این موضوعی نیست که شما با خواندن اخبار یا توجه به اظهارات مقامات وزارت خارجه و کاخ سفید متوجه آن شوید. این مایه شرمساری یک دولت است که تمامی سرمایه دیپلماتیک خود را در این توافق خرج کرده است. همچنین برای سرمایهگذاران در حوزه کالاهای مصرفی، بانکهای کوچک، شرکتهای چندملیتی اروپایی و هرکس دیگری که خواهان دست یافتن به بخشی از بازار ایران هستند و نمیتوانند نسبت به موضوع پایبندی تهران به توافقات صورت گرفته باشد بیاهمیت باشند نیز ناراحت کننده است.
ما هماکنون در چنین وضعیتی قرار داریم. ایران در حال آزمایش توافق، بازتفسیر و پاره کردن صفحه به صفحه آن است. برای ایالات متحده - یا دستکم برای رئیس جمهوری آتی - این درس و عبرت باید واضح باشد: زمانی که یک توافقنامه مزخرف را امضا میکنید، نتایج مزخرفی هم به دست میآورید.
اوایل ماه جاری میلادی بود که ایران یک موشک بالستیک نسل جدید موسوم به عماد را آزمایش کرد، که برد آن حدود 1000 مایل بوده و قادر به حمل کلاهکی به وزن 1600 پوند (750 کیلوگرم) است. تنها کاربرد نظامی آن حمل کلاهک هستهای است. این آزمایش، نقض آشکار قطعنامه 2231 شواری امنیت است، قظعنامهای که ماه جولای و با اجماع اعضای شورای امنیت تصویب شد و در آن از «ایران خواسته شده است تا هیچگونه فعالیت مرتبط با موشکهای بالستیک طراحی شده به منظور حمل سلاحهای هستهای را دستکم برای 8 سال انجام ندهد».
رهبر عالی ایران، نظر خود را در مورد این توافق طی نامهای علنی به رئیس جمهوری حسن روحانی اعلام کرد. وی در این نامه نوشت که «رفتار و سخنان دولت ایالات متحده در موضوع هستهای و مذاکرات طولانی و خستهکننده آن نشان داد که (موضوع هستهای) یکی دیگر از حلقههای دشمنی خصمانه آنها با جمهوری اسلامی است».
نظرات رهبر عالی ایران در مورد توافق هستهای از سوی برخی گزارشگران به عنوان تأیید مشروط توافق بازتاب یافت. اما دقیقا این گونه نبود. (این نظرات) اعمال نظراتی یکجانبه در خصوص تمامی توافق است، و در آن تصریح شده است که ایالات متحده و هرکس دیگر باید بازنویسیهای وی را بپذیرد.
بهترین تفسیر از درخواستهای رهبر ایران از سوی «ایگال کارمون» و «آیلت ساویون»، از موسسه پژوهشهای رسانهای خاورمیانه ارائه شده است. خواسته یکم: ایالات متحده و اروپا میبایست به صورتی کامل تحریمهای اقتصادی خود را لغو و نه تعلیق کنند و موضوع احتمال بازگشتپذیری سریع این تحریمها در صورت عدم پایبندی ایران را مختومه کنند. خواسته دوم: تحریمهای اعمالی علیه ایران که مرتبط با موضوع تروریسم و حقوق بشر هستند باید از بین بروند، در این وضعیت مهم نیست که دولت اوباما اصرار دارد که ایران را به خاطر رفتارهایش تنبیه خواهد کرد.
پس از آن رهبر ایران جدول زمانی که براساس آن ایران باید اورانیوم خود را به خارج منتقل کند و راکتور اراک را تغییر دهد تا آژانس بینالمللی انرژی اتمی بتواند تمامی «موضوعات گذشته و حال» را حل کند، تغییر داده است. موضوعی که به نوبه خود برای آژانسی که تظاهر به نظارت بر پایبندی ایران به توافق میکند نیز سنگین است. وی همچنین خواسته خود برای تلاشهای وسیع در زمینه تحقیق و توسعه را تکرار کرد، تا ایران بتواند در زمان پایان توافق هستهای دستکم 190 هزار «سو» داشته باشد.
کارمون و ساویون در یادداشت تحلیلی خود در مورد این درخواستها نوشتهاند: «مجموعه شرایط ارائه شده از سوی رهبر ایران وضعیتی را پدید میآورد که نه تنها ایران از تأیید برجام خودداری کرده است، بلکه تقریبا در تمامی موضوعات موانعی را ایجاد کرده است، به گونهای که اجرای توافق ناممکن شده است».
این موضوع درست است، اما به معنای این نیست که رهبر ایران خواهان توقف مذاکرات است. بلکه به مثابه بیان این موضوع است: «احتراماً ما آنچه که شما خواستهاید را فراهم کردهایم، هماکنون فقط در مورد قیمت آن چانه میزنیم». رهبر ایران فهمیده است که دولت (آمریکا) چگونه است. وی هماکنون به دنبال این است که امتیازاتی را که پیشتر کسب کرده است در دست بگیرد و ما را کمی بیشتر به ریشخند بگیرد.
نباید از این موضوع چندان تعجب کرد که ایران از زمان امضای توافق، خفتدادن (ما) را افزایش داده است. یک روز پس از آزمایش هستهای، ایران خبرنگار متهم نشریه واشنگتنپست را محکوم کرد. روز دوشنبه نیز گزارشی منتشر شد که یک ایران یک تاجر آمریکایی ایرانیالاصل را در تهران بازداشت کرده است. در این وضعیت انتظار میرود که طی ماههای پیشرو نیز چنین توهینهایی انجام شود، وضعیتی که تماما بیانگر این است که رهبر ایران، رئیس جمهوری آمریکا و دستان دراز شده وی را به چه میزان کوچک و حقیر میشمارد.
برای دولت آمریکا نیز خوب خواهد بود تا تلاش کند تحقیرهای رهبر ایران را حس کنند. اما وضع اینگونه نیست. آزمایش موشکی تنها با واکنشی برای تلاشهایی به منظور اتخاذ «اقدامات مناسب» در سازمان ملل مواجه شد، حال نتیجه به هر شکلی که درآمد مهم نیست. نامه رهبر ایران که به طور کامل با سکوت مواجه شد.
شاید هیچکدام از این موضوعات مهم نباشند. تمامی وعدهها و هشدارها درباره توافق با ایران چیزی فراتر از یک تسلیم در چارچوب دیپلماسی نیست. همگرایی نیروها در خاورمیانه طی سالهای گذشته تغییر کرده است و اوباما حتی یک اقدام کوچک نیز برای بازگرداندن توازن آن انجام نداده است. رهبر ایران این را میداند و وی شانس یک تسلیم محترمانه را به ایالات متحده نخواهد دارد. هرچند که ممکن است اوباما از این موضوع مطلع باشد. (اما) به نظر نمیرسد که وی از این بدنامی ناراحت شود.