سرودهای از محمد سهرابی در رثای رقیه بنت الحسین(ع)
به گزارش خبرگزاری بسیج، تا نامی از حسینبن علی(ع) برده میشود، دل هر آزادهای به لرزه میافتد، دیگر فرقی نمیکند مسلمان باشی یا مسیحی؛ بودایی باشی یا هندو چراکه این درد بینهایت جغرافیا ندارد. روایت زندگی حسین(ع) روایت زندگی هر آزادهایست که برای رهایی از ظلم و غفلت برای نجات انسانیت در خلافآمد جامعهاش گام برداشته است. این فلسفه قیام سیدالشهدا(ع) است و مرز مشخصی ندارد.
بازتاب عشق به حسین(ع) در آثار هنرمندان در رشتههای مختلف هنری دیده میشود که البته سهم قابل توجهی از این موضوع به شعر اختصاص دارد. سروده ذیل نمونهای از این اشعار است که توسط محمد سهرابی، شاعر خوشقریحه آیینی، سروده شده و از مجموعه «آواز لال» او انتخاب شده است. این سروده به شرح ذیل است:
فارغ از خود کی کند ساز پریشانی مرا
بس بود جمعیتم کز خویش میدانی مرا
در بساط وصل، چشم و لب ندارند اختلاف
گر بگریانی دلم را یا بخندانی مرا
خیزران از حرمتم برخاست اما بد نشست
کاش ای بابا نمیبردی به مهمانی مرا
چند شب بیبوسه خوابیدم دهانم تلخ شد
نیستی دختر مرنج از من نمیدانی مرا
دختران شام میگردند همراه پدر
کاش میشد تا تو هم با خود بگردانی مرا
دخترت نازکتر از گل هیچ گه نشنیده بود
گوش من چون چشم شد اسباب حیرانی مرا
تخت و بختی داشتم از سلطنت در ملک خویش
کاش میشد باز بر زانوت بنشانی مرا
انتظاری مانده روی گونهای پژمردهام
میتوان برداشت با بوسی به آسانی مرا
شبنم صبحم، خیالم، خاطرم، شوقم، دلم
ارتباطی نیست هرگز با گرانجانی مرا
چشم تو هستم، ز غیر من بیا بگذر پدر
چشمپوشی کن کفن باید بپوشانی مرا
***
به مناسبت همین ایام علی قرباننژاد، از شاعران کشور، نیز سرودهای تقدیم شهدای کربلا کرده که به این شرح است:
گرچه در راه، چاه را دیدند
عمق این اشتباه را دیدند
عمق این اشتباه نه! بلکه
ظلمت این گناه را دیدند
باز هم راه، بر تو سد کردند
گرچه در تو اله را دیدند
تا رسیدی کنار عباست
جمع خورشید و ماه را دیدند
عصر روز دهم در آن صحرا
رهبری بی سپاه را دیدند
چشم های حریص بعد از تو
غربت خیمه گاه را دیدند
از یکی گوشواره نگذشتند
کودک بی پناه را دیدند