شبکه نفوذ «YGL» در ایران چگونه کار میکند؟
یکی از سازمانهایی که در این زمینه فعالیت میکند و خدمات گستردهای به نظام سلطه داشته است «مجمع جهانی اقتصاد» است. بر اساس اطلاعات سایت مجمع جهانی اقتصاد، این سازمان در ابتدا با نام «مجمع مدیریت اروپا» در سال 1971 (1350) توسط «کلاوس شواب» اقتصاددان آلمانی، در کشور سوئیس تأسیس شد و سپس در سال 1987(1366) اعلام کرد حوزه فعالیت خود را جهانی میکند زیرا بدنبال ایجاد مکانی برای حل و فصل مسائل بینالمللی است.
یکی از مسائل جهانی که مجمع بر آن تأکید دارد، حمایت از رژیم اشغالگر قدس است و اصلیترین سیاستی که مجمع در این خصوص دنبال میکند، عادیسازی روابط کشورها با رژیم کودککش اسرائیل است. بطوری که اجلاس سالانه مجمع در شهر «داووس» سوئیس به مکانی برای گرفتن عکسهای یادگاری و دیدارهای سران کشورها با جنایتکاران صهیونیستی بدل شده است. حضور سالانه «شیمون پرز» در اجلاس داووس نیز همواره با حاشیههایی همراه بوده است که پرجنجالترین آن، اعتراض «رجب طیب اردوغان» نخستوزیر وقت ترکیه، در سال 2009 (1388) و همچنین ترک نشست توسط «بهاء الاعرجی» معاون رئیس جمهورعراق، درجلسه سال 2015 (1394) بوده است.
برخی از صداهای اعتراض نیز در همان ابتدا خاموش میشوند. مانند مقاله «مازن قمصیة» با عنوان «بایکوت اسرائیل» که در مجله اختصاصی مجمع، با نام «دستور جلسه جهانی» (Global Agenda) درسال 2006 (1385) در اجلاس داووس بین مدعوین توزیع شد. پس از انتشار، مجله مزبور توسط مجمع جمع آوری و سپس با حذف این مقاله دوباره به چاپ رسید و در اجلاس توزیع گردید. این مقاله پس از انتشار، عذرخواهی رسمی کلاوس شواب را درپی داشت. وی در یک بیانیه که در رسانهها منتشر گردید، اعلام کرد این مقاله بدلیل یک خطای نابخشودنی در مجله به چاپ رسیده و کاملا با ارزشها و تکالیف من و همچنین مجمع، درتضاد است.
اعتراضات به سیاستها و رویکردهای مجمع، در خارج از ساختمان اجلاس نیز ادامه دارد و رسانههای جهان همه ساله در کنار گزارش اجلاس داووس، تظاهرات مردمی علیه مجمع را نیز پوشش میدهند. با وجود این اعتراضات، مجمع تغییری در رویه خود نداد و در سال 2014 (1393) کلاوس شواب، به جهت قدردانی از نقش «شیمون پرز» در روند صلح! جایزه «روح داووس» را به وی اعطا کرد. خبرگزاری «هاآرتص» به نقل از شواب خاطرنشان کرد این اولین باری است که در تاریخ مجمع جهانی اقتصاد این جایزه اهدا میشود. برخی از تحلیلگران سیاسی، ابداع و اعطای این جایزه را عکسالعملی نسبت به دومین حضور ریاستجمهوری ایران در اجلاس داووس میدانند و این اقدام را در راستای سیاستهای صهیونیستی مجمع ارزیابی میکنند.
مجمع جهانی اقتصاد یا ستادی برای مدیریت پروژه نفوذ در کشورهای هدف
مجمع جهانی اقتصاد، برای پیگیری سیاستهای صهیونیستی خود، انجمنها و شبکههای تخصصی گوناگونی ایجاد کرده است که هرکدام در حوزهای مشخص، این سیاستها را عملی میکنند. برخی از این انجمنها عبارتند از: شرکای استراتژیک، بنیاد شواب، پیشگامان عرصه تکنولوژی، برنامه برابری جنسیتی، شکلدهندگان جهانی، جامعه مدنی و شبکه رهبران جوان جهان.
در این میان شاید بتوان گفت مهمترین انجمن مجمع، شبکه «رهبران جوان جهان» (Young Global Leaders) و یا به اختصار (YGL) است. نکته قابل توجهی که در خصوص این شبکه وجود دارد، شیوه شکلگیری آن است.
بودجه اولیه شبکه آنگونه که در سایت مجمع جهانی اقتصاد آمده، با کمک صهیونیستها فراهم شده است. کلاوس شواب در سال 2004 (1383) به عنوان رهبری مصلح درجهان، برنده جایزه «دن دیوید اسرائیل» میشود و یک میلیون دلار به وی اهدا میگردد. شواب این پول را برای تأسیس شبکه رهبران جوان جهان اختصاص میدهد.
این شبکه صهیونیستی با بودجه اسرائیلی، به جهت ایجاد یک سیستم کنترل بر نخبگان جوان، که همان رهبران آینده جهان هستند تشکیل شده است تا بتواند آینده جهان را آنطور که میخواهد شکل دهد. در وبگاه YGL آمدهاست که بهجهت همکاری و آموزش نسل بعدی رهبران آینده جهان به دنبال جذب شرکتهای پیشرفته جهانی، پیشگامان عرصه فناوری، کارآفرینان اجتماعی، دانشمندان و نخبگان جوان است. روش به دام انداختن نخبگان توسط YGL بدینصورت است که سالانه از میان جوانان کشورهای جهان، 200 تا 300 نخبه را انتخاب میکنند و به عنوان رهبر جوان برتر جهان به عضویت این شبکه درمیآورند.
آنگونه که در وبگاه YGLبدان اشاره شده است، این نخبگان جوان توسط یک هیئتمدیره متشکل از 14نفر از بنیانگذاران این شبکه و یک تیم متخصص جوان در چین و ژنو مدیریت میشوند و در یک فرآیند شش ساله، ارتباط انجمنهای مجمع با نخبگان از طریق یک شبکه پشتیبانی حفظ میشود.
وظیفه شبکه پشتیبانی، پرسش سوالهای متعدد از هر یک از نخبگان جوان است تا به بهانه تبدیل وی به یک رهبر بهتر در زندگی شخصیاش و همچنین یک عضو بهتر در مجمع، فعالیتهای خود را به طور مستمر برای شبکه توضیح دهد. پس از دوره شش ساله، این نخبه به عنوان یک فارغالتحصیل با شبکه همکاری خود را ادامه میدهد. به ادعای وبگاه رسمی YGL، از زمان تأسیس تا کنون حدود 900 عضو فعال از کشورهای مختلف جهان با شبکه در ارتباط هستند و به عنوان یک شریک در پروژهها همکاری میکنند.
پروژه های شبکه، نشان از علاقه ویژه آن به منطقه غرب آسیا دارد که این بخش تحت مدیریت «میروسلاو داسک» قرار دارد. وی در سفارت آمریکا در جمهوری چک و همچنین کشور عراق مسئول پروژههای گستردهای در زمینههای فرهنگی و اجتماعی بوده است. به عنوان نمونه، داسک در بغداد مسئول برقراری ارتباط با رسانههای عراق بود و به عنوان متخصص دیپلماسی عمومی چند پروژه آموزشی و فرهنگی را مدیریت کرد. گمانه زنیها حاکی از آن است که وی تحت پوشش کارمند سفارت با سرویسهای جاسوسی همکاری میکرد.
داسک از سال 2011 (1390) به تیم غرب آسیا مجمع اضافه شد و از سال 2013 (1392) مدیریت بخش را برعهده دارد و پروژههای بسیاری را مدیریت کرده است. مقالاتی که در حوزه غرب آسیا و در راستای اهداف مجمع نوشته است نشان از تلاش وی برای تأثیرگذاری بر آینده اقتصادی ایران است.
معاندین انقلاب محور اصلی منتخبین شبکه در ایران
شبکه YGL به بهانه اقتصادی، با انتخاب و عضوگیری از میان ایرانیان سعی دارد در مراکز تصمیمساز نفوذ کند، رهبرانی همسو با مقاصد مجمع تربیت نماید و بر جامعه ایران تأثیر بگذارد. اعضای ایرانی این شبکه معمولا از گروههای مخالف و یا بعضا معاند با انقلاب اسلامی انتخاب شدهاند و سابقه فعالیت در فتنه 88 در کارنامه بسیاری از آنان دیده میشود.
«فاطمه حقیقتجو» نماینده اصلاحطلب دوره ششم مجلس شورای اسلامی، یکی از اپوزیسیونهای خارجنشین است که در همان سال فرار از ایران به عضویت این شبکه درآمد.
«شادی صدر» نیز به عنوان فعال حقوق بشر عضو شبکه YGL است. وی به بهانه دفاع از حقوق زنان در ایران اقدامات ضددینی و ضدملی بسیاری در سابقهکاری خود دارد که از این میان میتوان به «کمپین علیه حجاب»، «نظریه چندشوهری زنان» و حمایت از تجزیهطلبان ایران اشاره کرد.
عضو دیگر شبکه، بهمن قبادی کارگردان فیلمهای ضدایرانی است که به ادعای خود، دوست، همکار و نامزد «رکسانا صابری» جاسوس آمریکایی است. وی مانند سایر اعضای شبکه YGL از حامیان فتنه 88 بوده و هم اکنون به اروپا مهاجرت کرده است.
«محمدعلی شعبانی» نیز که عضو این شبکه به اصطلاح اقتصادی است، در دانشگاه «سوآز» لندن، دانشگاهی که محل عضوگیری سرویسهای جاسوسی انگلیس است، مدرک کارشناسیارشد خود را اخذ کرد.
به نقل از خود شعبانی که در سایت شخصیاش نوشته شده است، وی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امورخارجه و همچنین در فصلنامههای پژوهشکده تحقیقات راهبردی این وزارتخانه، مشغول به فعالیت بوده است. وی ارتباطات گستردهای با نیاک (شورای ملی آمریکاییان ایرانی تبار) داشته که پس از رصد اقدامات مشکوک وی توسط نهادهای امنیتی ایران از این مراکز دولتی اخراج میشود.
عضو دیگر شبکه، «روزبه پیروز» مؤسس و مدیر پروژه مدنیت (استراتژی سران غربی برای ایجاد اصلاحات سیاسی در کشورهای غرب آسیا) در اندیشکده «مرکز سیاست خارجی» انگلیس است. نقطه عطف زندگی وی، به ادعای «نیویورک تایمز» زمانی است که پدرش پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از تلاش نافرجام برای ترک ایران، بدلیل برخی از فعالیتهایش در زمان شاه، دستگیر و بخشی از اموالش مصادره میشود. سپس به همراه خانواده به آمریکا مهاجرت میکند. روزبه پیروز در دانشگاههای آمریکایی و انگلیسی مدارک دانشگاهی خود را اخذ مینماید و در انگلیس چندین شرکت را تأسیس و مدیریت میکند.
وی در ایران نیز چندین مؤسسه و شرکت را بنا نهاده است. بطور مثال: مؤسسه آموزش عالی ایرانیان (IBS) به هدف آموزش مدیران ایرانی ایجاد شده و آنگونه که در سایت IBS آمده است، فعالیت اجرایی خود را در سال 1389 با برگزاری اولین دوره رهبری استراتژیک برای مدیران ارشد شرکتهای ایرانی آغاز میکند.
سیامک نمازی (فرزند «محمدباقر نمازی» از سیاستمداران رژیم پهلوی) بنیانگذار و مدیرعامل سابق شرکت «آتیه بهار» مدیر برنامهریزی استراتژیک شرکت نفتی کرسنت دبی و دلال مشهور این شرکت است. وی در سال 2010 (1389) درسایت YGLبه عنوان یکی از اعضای هیئت اجرایی «انجمن مدیران بینالمللی ایران» در امارات، عضو فعال شبکه معرفی میشود. به ادعای «دیلی بیست»، وی همچنین به همراه «تریتا پارسی» مشاور سابق «باب نی» نماینده کنگره آمریکا، مؤسسه «نیاک» (شورای ملی آمریکاییان ایرانی تبار) را بنیانگذاری کرد. به گزارش «کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی» در خصوص فتنه 88، نیاک با حمایت مالی بنیاد آمریکایی «صندوق اعانه ملی برای دموکراسی» N.E.D تشکیل شده است که به اذعان بسیاری از تحلیلگران غربی، نقش اصلی این بنیاد در پروژه تلاش جهت انقلاب رنگین در ایران، در بُعد سرمایهگذاریهای مالی بوده است.
«روزنامه وطن امروز» طی گزارشی «جیسون رضاییان» جاسوس آمریکایی را از دلالان این مؤسسه معرفی میکند. جاسوسی که در راستای برنامههای نرم آمریکا برای براندازی ایران در بلندمدت، فعالیت میکرد.
یکی از اهداف نیاک «تغییر روایت ایران از شیطان بزرگ» است که در سخنرانی اعضایش در طرحی با همین عنوان، در اندیشکده «شورای آتلانتیک» آشکار میشود و در اقداماتش در فتنه 88 بروز مییابد.
شبکه نفوذ YGL در ایران چگونه کار میکند؟
پس از توافق هستهای وین 2015 (1394)، مهمترین پروژهای که در دستورکار مجمع قرار گرفته، «شکل دهی به آینده اقتصادی ایران» است و مجمع در تلاش است تا با سریع ترین وکوتاه ترین راه حل ممکن برای آینده اقتصادی ایران برنامه ریزی کند. بنابراین شبکه YGL با استفاده از اعضای ایرانی خود، در تلاش برای پیشبرد اهداف مجمع، فعالیت خود را در ایران گسترش میدهد.
خبرگزاری «مشرق» در اردیبهشت 1394 درباره فعالیت این شبکه صهیونیستی در ایران، از تلاش عناصر داخلی برای برگزاری سمیناری با دعوت از تعدادی از اعضای آمریکایی YGL، در مرکز مطالعات وزارت امورخارجه به جهت آشنایی با فضای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گزارش کرد.
به ادعای مشرق این افراد، با حضور در باغ روزبه پیروز واقع در کردان کرج و همچنین منزل «بهاءالدین سادات تهرانی» از اعضای شبکه مرتبطین YGL در کشور و مدیر عامل شرکت «سازیبا» جلسات خود را پیگیری میکردند. هدف شرکت سازیبا از فعالیت در ایران، ایجاد پل ارتباطی میان شرکتهای معتبر بینالمللی و فعالان عرصه صنعت داخلی است.
تأسیس شرکتهای کارآفرین از مهمترین اقدامات عناصر داخلی YGL است. هدف این شرکتها شناسایی و شکار نخبگان و ایدههای جذاب استارتاپهای ایرانی و فروش آنها به شرکتهای سرمایهداری چندملیتی است. روزنامه «کیهان» معتقد است هم اکنون تعداد قابل توجهی از استارت آپهای موفق ایرانی به شکل نیمه کاره یا واگذاری ایده توسط سرمایهداران چندملیتی با قیمت حداکثر چند میلیون دلاری پیش خرید شدهاند که ادامه این روند باعث تسریع پروسه کوچ مغزها در ایران خواهد شد.
روزنامه «وطن امروز» نیز از فعالیت YGL تحت پوشش کنفرانس بریج 2015 در آلمان با هدف جذب نخبگان عرصه علم و فناوری ایران خبر میدهد؛ کنفرانسی که به ادعای خبرگزاری «پرس تی وی» تقریبا 2 هزار نفر که بسیاری از آنان کارآفرینان، متخصصان و دانشجویان ایرانی موفق صنعت تکنولوژی بودند، در آن حضور داشتند.
تحرکات YGL حاکی از آن است که با ظاهری کاملا اقتصادی بدنبال نفوذ سیاسی و فرهنگی درقشر جوان و بویژه نخبه کشور و درنهایت تربیت آیندهسازان ایران است. شاید بتوان گفت سران کشورهای غربی با امید و تکیه بر فعالیت گروههای به اصطلاح اقتصادی اینچنینی در انتظار تغییر رویکرد ایران در مسائل مختلف هستند.
براساس گزارشات متعدد، اقدامات این شبکه در ایران بسیار افزایش یافته و متأسفانه منجر به جذب برخی از نخبگان عرصه فناوری و تکنولوژی نیز شده است که توجه و هوشیاری بیش از پیش مسئولان مربوطه و همچنین اقدامات به موقع و قاطع آنان را میطلبد تا عرصهای برای فرصتطلبی این شبکه بوجود نیاید.