خبرهای داغ:
پدر و برادر قاری مهاجر الی‌الله؛

مهاجر الی‌اللهی که آرزوی شهادت داشت

پیش از اعزام به حج می‌گفت: در زندگی به همه چیز رسیده‌ام جز شهادت، تلاش و کوشش خستگی‌ناپذیر در همه زمینه‌های تحصیل، زندگی، تواشیح و قرآن کریم از خصوصیاتش بود، راهش را ادامه می‌دهیم.
کد خبر: ۸۵۹۵۶۶۹
|
۲۷ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۲
باقرالعلوم(ع) خوزستان است که در جریان فاجعه دلخراش منا جان به جان‌آفرین تسلیم کرد.

سعیدی‌زاده بیش از 20 سال پیش گروه باقرالعلوم را تشکیل داد، ولی در سال‌های طولانی‌ فعالیت آثار بسیار فاخری را به همراه این گروه خلق کرد تا اینکه سال 1393 مقام نخست مسابقات کشوری تواشیح را کسب و به همراه 4 نفر از اعضای گروه برای اجرای برنامه در ایام حج ابراهیمی راهی سرزمین وحی شد.

این موشح برجسته کشور در فاجعه منا به همراه چهار نفر دیگر از اعضای کاروان نور یعنی آقایان امین باوی، فواد مشعلی، محسن حاجی حسنی کارگر و حسن دانش دعوت حق را لبیک گفت و هنوز پیکر مطهر وی و فؤاد مشعلی به میهن بازنگشته است.

برای آشنایی بیشتر با این قاری، مبتهل و موشح فقید دقایقی را با حاج عبد‌الواحد سعیدی‌زاده پدر و احمد سعیدی‌زاده برادرش به گفت‌وگو نشستیم. البته پدر بزرگوار قاری مهاجر الی‌الله چندی است به‌دلیل ناراحتی قلبی در بیمارستان بستری است. از این رو به‌دلیل کسالت دقایقی کوتاه با این عزیز گفت‌وگو کردیم.

 

 

سعید دارای مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عرب بود

سلام، از اینکه با وجود کسالت دقایقی به ما وقت دادید، سپاسگزاریم. در ابتدا کمی از قاری مهاجر‌الی‌الله حاج سعید سعیدی‌زاده بگویید، متولد چه سالی است، تحصیلات و شغلش چه بود؟

سعید فرزند اول خانواده متولد اسنفدماه 1358، دارای مدرک کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات عرب، متأهل و صاحب دو فرزند به نام‌های «ریحانه» و «محیا» بود، البته قصد داشت تحصیلاتش را در مقطع دکتری ادامه دهد، اما قسمتش چیز دیگری بود.

الگوی جوانان خوزستانی

کمی از خصوصیات اخلاقی حاج سعید بگویید.

مهم‌ترین خصوصیت سعید تلاش و کوشش خستگی‌ناپذیر در همه زمینه‌های تحصیل، زندگی، تواشیح و قرآن کریم بود و وی در کارش بسیار جدی و تلاشگر بود. هیچ‌گاه مشکلات، او را از پا درنمی‌آورد و برای رسیدن به هدفش بسیار استوار بود.

از نظر موضوعات اعتقادی به‌عنوان یک انسان قرآنی، همه دستورات قرآن و دین اسلام را در ابعاد مختلف زندگی بکار می‌بست و رعایت می‌کرد. این عزیز از نظر پشتکار، عبادت، بندگی و ارتباط با جامعه در سطح استان خوزستان یک الگو بود.

ارتباطش با شما چگونه بود؟

سعید نه تنها در ارتباط با من و اعضای خانواده، بلکه در ارتباط با همه اقوام و دوستان نمونه بود. جوان خوش‌اخلاق و خوش‌برخوردی بود و رسیدگی به مسائل عاطفی ما برایش اهمیت داشت.

 

 

بابا جان سوغاتی نمی‌خواهیم خودت زود‌تر بازگرد

ارتباطش با دو دخترش چگونه بود؟

بسیار فرزندانش را دوست داشت و ارتباط عجیبی با آنها برقرار کرده بود، شاید این ماجرا را شنیده باشید که چندی پیش حاج مرتضی طاهری مطرح کرد. گویا چند روز پیش از عید قربان فرزندان سعید با او تماس گرفته و سفارش‌هایی برای خرید سوغاتی به پدرشان داده بودند، اما درست شب عید قربان و شب فاجعه منا فرزندان سعید با او تماس می‌گیرند و می‌گویند، باباجان دیگر نیاز نیست برای ما سوغات بخری، فقط خودت زودتر برگرد. گویا دخترانش دلتنگ پدر بودند.

در ادامه با احمد سعیدی‌زاده برادر قاری مهاجر الی‌الله، حاج محمدسعید سعیدی‌زاده به گفت‌وگو نشستیم.

از همان ابتدا با هدف فتح قله‌ها گروه را تشکیل داد

از حاج سعید بگویید، چطور این گروه را تشکیل داد؟

سعید حدود 20 سال قبل گروه تواشیح باقرالعلوم را تشکیل داد. وی از همان ابتدا با مشکلات متعددی مواجه بود، اما می‌گفت: قصد دارم با این گروه قله‌ها را فتح کنم، شاید آن زمان کسی این حرف سعید را باور نمی‌کرد، اما با تلاش و کوشش فراوان و پشت سر گذاشتن مشکلات موفق به کسب مقام نخست کشور شد.

برادرم کسب مقام اول مسابقات را پایان راه نمی‌دانست و به دوستان می‌گفت: کار ما تازه شروع شده است و باید با تلاش و کوشش در زمینه تبلیغ گام‌های بیشتری برداریم.

 

 

حاج سعید به جز تواشیح قاری قرآن و مداح اهل‌بیت(ع) هم بود، اما تمرکز اصلی او روی گروه بود و همواره تلاش می‌کرد گروهش، یک گروه نمونه و الگو باشد.

راه حاج سعید را ادامه می‌دهیم

شرایط کنونی گروه چگونه است؟ آیا قصد دارید کار را ادامه دهید؟

بله، حتماً همه تلاش ما این است که این راه را ادامه دهیم. خود من و برادر دیگرم علی عضو گروه هستیم و دیگر اعضاء هم لحظه‌شماری می‌کنند تا پدرم بهبودی کاملش را به‌دست آورد و به آبادان برویم تا دوباره کار را شروع کنیم.

آقایان ناصری و موسوی دو بازمانده گروه از فاجعه منا هستند که شرایط روحی خوبی نداشتند. اکنون پس از گذشت این ایام چطور هستند؟

آقایان ناصری و موسوی در ابتدا که از حج بازگشته بودند، شرایط خوبی نداشتند، اما اکنون بهتر هستند. هر دو عزیز هم قصد دارند کار را ادامه دهند و به امید خدا پس از بهبودی پدر و بازگشت به خوزستان قرار است جلسه‌ای در منزل ما برگزار و در آن هماهنگی‌های لازم را برای آغاز دوباره کارگروه انجام دهیم.

 

 

شرایط روحی شما و همسر و فرزندان حاج سعید اکنون چگونه است؟

متأسفانه شرایط روحی چندان خوبی نداریم و بیماری قلبی پدر نگرانی ما را بیش‌تر کرد، البته باید تلاش کنیم تا روحیه پدر حفظ شود.

به دلیل پیدا نشدن پیکر حاج سعید حقوق همسر و فرزندانش قطع شده است

شغل حاج سعید چه بود و آیا اکنون حقوقی برای همسر و فرزندانش مقرر شده است؟

سعید کارمند دانشگاه علوم و فنون خرمشهر بود و متأسفانه حقوق بازماندگان این عزیز هم قطع شده است. این موضوع را پیگیری هم کرده‌ایم، اما چون پیکر برادرم پیدا نشده، می‌گویند تکلیف درگذشتن حاج سعید روشن نیست، به همین دلیل حقوق بازماندگان را هم قطع کرده‌اند.

کمی از پدر و کسالت پیش آمده برای ایشان بگویید.

پدر این ایام شرایط بسیار سختی را پشت‌ سر گذاشتند و با مشکل قلبی مواجه شدند. چندی پیش برای شرکت در بزرگداشت چهلمین روز درگذشت قاریان مهاجر الی‌الله به تهران آمده بودیم که پدر به پزشک مراجعه و پس از انجام معاینات مشخص شد تعدادی از رگ‌های وی مسدود شده، از این رو پزشک معالج فوراً برای عمل جراحی قلب باز وی را بستری کرد.

روز شنبه هفته گذشته پدر تحت عمل جراحی باز قلب قرار گرفت که عمل بسیار سختی بود و حدود 12 ساعت طول کشید. عمل با موفقیت انجام شد اما پس از عمل مشکلات دیگری برای پدرم به وجود آمد که سبب شد حدود یک هفته در «آی سی یو» بستری شود.

به لطف خدا حال پدر بهتر شده و دو روز پیش به بخش منتقل شدند و احتمالاً طی روز‌های آینده از بیمارستان مرخص می‌شوند.

 

 

درزندگی فقط شهادت کم دارم

خاطره‌ای از برادرتان به یاد دارید؟

دو روز قبل از اعزام به حج از همه ما دعوت کرد که در منزلش دور هم جمع شویم. آن شب به ما گفت: من در زندگی در حد خودم از نظر کار، زندگی، تحصیلات، تواشیح و سایر موضوعات به موفقیت رسیده‌ام و فقط در زندگی شهادت کم دارم.

دوست دارم با عزت از دنیا بروم

ما از این حرف او ناراحت شدیم حتی خود من گفتم: قرار است به زیارت بروی مگر می خواهی به جنگ بروی که حرف از شهادت می‌زنی. حاج سعید دوباره تکرار کرد و گفت: من زندگی خوبی داشتم و دوست دارم با بهترین نوع مرگ یعنی شهادت از دنیا بروم. دوست دارم مرگ با عزتی داشته باشم، عزت نه به این معنی که برایم مراسم باشکوه بگیرید بلکه دوست دارم در بین مردم عزیز باشم.

 

 

پیش از این هم بارها از حاج سعید شنیده بودم که می‌گفت: اگر چیزی از خدا بخواهی که خدایی باشد و برایش تلاش کنی مطمئن باش که به آن می‌رسی. اگر نرسیدی بدان یک اشکال در وجودت است.

شاید آن زمان که برادرم این حرف‌ها را می‌زد ما چندان جدی نمی‌گرفتیم، اما امروز می‌فهمم که حاج سعید از ته دل آرزوی شهادت داشت و پیش از حج گویا احساس می‌کرد در این سفر خداوند توفیق شهادت نصیبش کند.

 

 

اعضای کاروان قرآنی مأمور کشور بودند و عدم استفاده از واژه شهید برای آنها کم لطفی است

در پایان حرفی دارید؟

حرف و درددل که زیاد است. در کشور ما هر گاه کسی در حین مأموریت از دنیا برود، به‌عنوان شهید تلقی می‌شود، اما نمی‌دانم چرا این عزیزان که به‌ عنوان مأمور برای اجرا در برنامه‌های بعثه مقام معظم رهبری به حج اعزام شده‌اند، شهید محسوب نمی‌شوند.

اعضای کاروان قرآنی با سایر حجاج متفاوت هستند، اینها برای رفتن به حج فیش خریداری نکرده‌اند و در نوبت هم نبوده‌اند. این عزیزان در ایام مناسک حج مأمور جمهوری اسلامی ایران بودند و عدم استفاده از واژه شهید برای آنها کم‌لطفی است.

در پایان از همه عزیزانی که در این ایام با ما همدردی کردند، تشکر و قدردانی می‌کنم، خصوصاً مسئولان شورای عالی قرآن، آقایان سرابی و میرزاجانی که در مدتی که پدرم در بیمارستان بستری بود، دو بار برای ملاقات آمدند و در پرداخت هزینه‌ها هم کمک کردند.

 

محمد‌علی ناصری و سیدمعین موسوی تنها بازماندگان گروه باقر‌العلوم از فاجعه منا

 

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار