به گزارش خبرگزاری بسیج، کرسی آزاداندیشی «بررسی ابعاد مفهوم اسلام رحمانی» با حضور حجتالاسلام داود مهدویزادگان و سیدجواد میری روز دوشنبه 28 دیماه در کانون اندیشه جوان برگزار شد.
حجتالاسلام مهدویزادگان در ابتدا عنوان داشت: موضوع اسلام رحمانی که مقام معظم رهبری در سخنان اخیرشان در دیدار با دانشجویان مطرح کردند، تعبیر جالب و مطلوبی است. در واقع رهبری با این حرف میخواهند بفرمایند تغییر، تغییر مطلوبی است و اسلام رحمانی جزو آموزههای اصیل تفکر انقلاب اسلامی است.
وی با اشاره به وجود دیدگاهها و بلندگوهای خاص درباره اسلام رحمانی، اظهار داشت: آن اسلام رحمانی که در نهاد اسلام است را در اسلام رحمانی سیاسی کنونی مشاهده نمیکنیم. در تاریخ اسلام در 1400 سال پیش درباره مفاهیم اساسی دین اسلام، رویکردهای مختلفی را شاهد هستیم و حداقل میتوان به سه رویکرد در این زمینه اشاره کرد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: رویکرد نخست، رویکرد جامعهنگر است؛ در این رویکرد تمام آموزههای اسلام یکجا و با هم دیده میشود و همه آنها تجربه شده و در بستر عمل قرار میگیرد. از این رو هیچ آموزهای از آموزههای اسلام از قلم نمیافتد و این رویکرد معتقد است فهم کلیت اسلام قرآن کریم فقط به این شکل معنا پیدا میکند که تمام مبانی در کنار هم قرار گرفته و درک شود وگرنه به فهم ناقصی از دین دست خواهیم یافت.
معرفی سه رویکرد اساسی نسبت به دین اسلام
وی رویکرد دوم را رویکرد جزءنگر برشمرد و ابراز داشت: در این رویکرد جزئی از آموزههای قرآنی و اسلام بزرگ شده، معرفی و ترویج میشود، ازجمله اینکه خداوند مظهر غضب، مظهر رحمانیت و... است و رویکرد سوم، رویکرد ابزاری است. این رویکرد را تعبیر غرضورزانه مینامیم که اساساً به دنبال استفاده و فهم آموزههای دینی نیست، بلکه به دنبال استفاده از کارکردهای آموزه دینی است.
مهدویزادگان ادامه داد: بهطور مثال جنبه رحمانیت خداوند متعال کجای برنامه کاری ما را میتواند تأمین کند، از آن استفاده ابزاری میکنیم. همانند جملهای که خوارج بعد از جنگ صفین به امیرالمؤمنین(ع) گفتند «لاحکم الا لله»؛ هیچ حکمی جز حکم خداوند مشروع نیست.
وی گفت: رویکرد دوم که جزءنگر است، تاریخ اسلام و مسلمانان بیشتر این رویکرد را تجربه کردهاند. همچنین تجربه رویکرد جامعهنگر با انقلاب اسلامی اتفاق افتاد و سخن اصلی انقلاب اسلامی این بود که باید اسلام را در همه جوانب آن ازجمله رحمانیت، رحیمیت، ذوالانتقام بودن خداوند، غضب خداوند مورد توجه قرار داد. بنابراین انقلاب اسلامی با چنین رویکردی وارد صحنه شد و این رویکرد را تبلیغ میکند.
طرح ایده اسلام رحمانی، یک طرح سیاسی است و اساساً مبانی «اسلام رحمانی» اسلامی نیست
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی عنوان کرد: رویکرد دوم مخالفتی با رویکرد جامعهنگر نمیتواند داشته باشد، اما رویکرد سوم در مقابل رویکرد جامعهنگر شکل گرفته و بازتاب پیدا کرده است و درواقع اگر رویکرد جامعهنگر نبود، رویکرد ابزاری نیز هیچگاه پدید نمیآمد.
وی تصریح کرد: اسلام رحمانی که امروز مطرح میشود، عکسالعمل در برابر نگاه رویکرد جامعهنگر به آموزههای قرآنی است.
مهدویزادگان ابراز داشت: طرح ایده اسلام رحمانی، یک طرح سیاسی است و طرح تئوریک نیست و اساساً مبانی اسلام رحمانی، اسلامی نیست. باید توجه کرد که مبنای اسلام رحمانی به کجا برمیگردد و اسلام رحمانی، اسلام سیاسی است، نه اسلام مکتبی که مورد توجه ما قرار دارد.
وی گفت: اسلام رحمانی انقلابی در تمام 3-4 دههای از شکلگیری انقلاب اسلامی ایران میگذرد شاهد نمونههای بسیاری در این زمینه بودهایم و اتفاقاً از طریق اسلام رحمانی سیاسی، خشونت دیدهایم، ازجمله ترور شخصیتهایی مانند شهید بهشتی، شهید باهنر و شهید مطهری. درواقع قدرتهایی که از این اسلام رحمانی سیاسی دفاع میکنند، همان قدرتهایی هستند که جنگ تحمیلی را به راه انداختند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، اظهار داشت: اگر بخواهیم فقط در ساحت مفاهیم بحث را پیش ببریم، ره به جایی نخواهیم برد. باید نشان دهیم که اسلام رحمانی سیاسی کجاها وارد عمل شده و کجاها به ما کمک کرده است؟! بعد از انتخابات ریاست جمهوری در سال 88، مسأله فتنه از سوی اسلام رحمانی سیاسی به راه افتاد و انتخابات را زیر سؤال برد، بنابراین اگر قانون ارزش دارد، چرا از مجاری قانونی وارد نشدهاند.
وی تصریح کرد: تفاوت میان نظر و عمل، بیشتر ما را معطوف و متوجه اسلام رحمانی سیاسی میکند. اساساً رویکرد ابزاری نمیتواند ارزش داشته و برای چیزی اصالت قائل نیست و تنها رسیدن به قدرت را ارزش میداند، بنابراین اسلام رحمانی سیاسی، یک روی زیبا دارد که نه تنها به منصه ظهور نرسیده، بلکه بر ضد ارزشهای خود هم عمل کرده است.
در باطن اسلام رحمانی چیزی جز شقاوت، ترور، خشونت و درگیری وجود ندارد و اصلاً رحمانیتی درون آن وجود ندارد
مهدویزادگان گفت: در باطن اسلام رحمانی چیزی جز شقاوت، ترور، خشونت و درگیری وجود ندارد و اصلاً رحمانیتی درون آن وجود ندارد. بنابراین این اسلام رحمانی سیاسی، واقعنما نیست و باید باطن آن را مشاهده کرد.
وی درباره ویژگیهای اسلام رحمانی اظهار داشت: اسلام رحمانی سیاسی، اساساً یک تابلویی است که باطن دیگری دارد، اسلام رحمانی یک تاکتیک سیاسی است که به اقتضای موقعیتهای خاص سیاسیـاجتماعی، قرائتهای متفاوتی از دین خواهد داشت.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی خاطرنشان کرد: اسلام رحمانی سیاسی، رفتارهای حداقلی و حداکثری دارد؛ وقتی حاکمیت را بهدست آورده باشند، بهشدت یک حرکت مقتدرگرایانه داشته، انحصارطلب بوده، با هرگونه رقیبی مقابله میکند و خشونتطلب است و زمانی که این رویکرد لیبرال از حاکمیت کنار زده شده و در حاشیه قدرت قرار میگیرد، این نگاه لیبرال به اجبار رویکرد حداقلی را انتخاب میکند و زمانی که اقتضای انتخاب رویکرد حداکثری را ندارد، اسلام رحمانی سیاسی را برمیگزیند.
وی گفت: اگر بخواهیم درون اسلام رحمانی سیاسی را جستوجو کنیم، هیچیک از معارف دینی در آن وجود ندارد.
اینکه چرا با انقلاب ایران، اسلام رحمانی ایجاد شد، قبل از آنکه به درک عمیق ما از منابع دینی برگردد به جوهر و ذات زمانی برمیگردد که ما در آن زندگی میکنیم
* یا دین در خدمت انسان است یا انسان در خدمت دین
سیدجواد میری در بخش دیگری از کرسی آزاداندیشی «بررسی ابعاد مفهوم اسلام رحمانی» گفت: دلایلی وجود دارد که چرا بحث اسلام رحمانی در ایران و آن هم در این برهه زمانی به وجود آمده است و درواقع بحث از اسلام رحمانی، سیاستمحور است.
وی خطاب به حجتالاسلام مهدویزادگان عنوان کرد: چرا با انقلاب ایران، اسلام رحمانی ایجاد شد؟ شخصیتهایی مانند ابوعلی سینا، فارابی و... چرا نتوانستند نگاه جامعهنگر داشته باشند. این موضوع قبل از آنکه به درک عمیق ما از منابع دینی برگردد به جوهر و ذات زمانی برمیگردد که ما در آن زندگی میکنیم.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ابراز داشت: امروزه این امکان ایجاد شده که قرائتهای دیگری از دین داشته باشیم و تفکر دینی را به گونه دیگری در جهان بازخوانی کنیم و در یک نگاه کلی به دین میتوان دیدگاه امام موسی صدر را به دین مثال زد که بر اساس اندیشههای وی، ما دو رویکرد کلی میتوانیم از دین داشته باشیم.
وی ادامه داد: بر اساس نگاه امام موسی صدر؛ یا ادیان در خدمت انسان است و یا اینکه انسان در خدمت ادیان و دین قرار میگیرد و به دیگر سخن نگاه اقتدارگرایانه به دین و نگاه انسانگرایانه به دین مطرح میشود.
مشارکت یعنی اینکه مردم سعی میکنند انجمنها و جامعه مدنی تشکیل داده و دولت و حاکمیت را مورد بازخواست قرار دهند
میری اظهار داشت: باید نقش مردم را نسبت به نهاد جدیدی که در ساحت انسان یا اجتماع به نام دولت یا حاکمیت متولد شده، سنجید و مشاهده کرد که نسبت انسانها به حاکمیت چیست و دو نگاه کلان در این خصوص وجود دارد. نخست آنکه نقش مردم را نقش تزئینی میبیند و دوم اینکه قائل به نقش تقنینی برای مردم است و مردم باید در وسط معرکه و کار حضور داشته و علاوه بر شرکت، مشارکت هم داشته باشند.
وی یادآور شد: مفهوم مشارکت با شرکت متفاوت است. مشارکت یعنی اینکه مردم سعی میکنند انجمنها و جامعه مدنی تشکیل داده و دولت و حاکمیت را مورد بازخواست قرار دهند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی عنوان کرد: فیلسوف و جامعهشناس، حوزه سیاست را بهعنوان یک ابژه میبیند و میاندیشد و فرقی که میان سیاستمدار با فیلسوف و جامعهشناس وجود دارد این است که سیاستمدار در حوزه فعالیتهای سیاسی، سیاستگذاری میکند.
فیلسوف و جامعهشناس، حوزه سیاست را بهعنوان یک ابژه میبیند و میاندیشد اما سیاستمدار به سیاستگذاری در حوزه فعالیتهای سیاسی میپردازد
میری گفت: صحنه سیاسی ایران را میتوان به سه گروه عمده راست (اصولگرا)، چپ و گروه سنتر (مرکزی) تقسیم کرد که هر کدام از اینها تعبیری از ساختار قدرت دارند و بر اساس گفتمانی که دارند به یارگیری در جامعه میپردازند.
وی ابراز داشت: اسلامگرایی یا اسلام سیاسی به 5 گروه مختلف تقسیم میشود؛ اسلامگرایی با قرائت فقاهتی، سردمدار آن امام خمینی(ره)، اسلامگرایی با گرایش لیبرال مانند بازرگان، اسلامگرایی با گرایش سوسیالیسم مانند شریعتی، اسلامگرایی با قرائت دموکراسی مانند آیتالله طالقانی و اسلامگرایی با نگاه سلفی به دین که نماینده آن شیخ بنباز است. هر یک از قرائتها بهگونهای اسلامیت را برای خود تعبیر کرده است.