خبرهای داغ:

بچه‌های آسمان زیر پونز نقشه!

کودکان کار از چشم ما پنهان مانده‌اند چون در کارگاه‌های زیرزمینی و یا کوره‌پزخانه‌ها کار می‌کنند، بدون اینکه لذتی از بازی‌های کودکانه ببرند و شیرینی‌های عالم بچگی را بچشند. کودکان کار به چشم بسیاری از ما نمی‌آیند چون مسیرمان راهی به حاشیه‌شهر در جنوبی‌ترین نقطه پایتخت ندارد.
کد خبر: ۸۶۳۲۲۷۲
|
۱۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۰
به گزارش خبرگزاری بسیج، بسیاری از ما فکر می‌کنیم کودکان کار همان بچه‌هایی هستند که سر چهارراه یا داخل واگن مترو به زور به ما آدامس یا بیسکویت می‌فروشند؛ حسی که ما به آنها داریم حسی ترحم‌آمیز آمیخته با تنفر از کسانی است که آنها را به این کار واداشته‌اند. اما در حقیقت کودکان کار اصلا به چشم ما نمی‌آیند، شاید بسیاری از ما در طول عمرمان آنها را نبینیم یا اگر می‌بینیم ندانیم که پشت چهره‌های آنها چه سختی‌هایی از روگار نهفته است. کودکان کار از چشم ما پنهان مانده‌اند چون در کارگاه‌های زیرزمینی و یا کوره‌پزخانه‌ها کار می‌کنند، بدون اینکه لذتی از بازی‌های کودکانه ببرند و شیرینی‌های عالم بچگی را بچشند. کودکان کار به چشم بسیاری از ما نمی‌آیند چون مسیرمان راهی به حاشیه‌شهر در جنوبی‌ترین نقطه پایتخت ندارد؛ همان‌جایی که در محاوره‌های امروزی معروف شده به زیر پونز نقشه!
بچه‌های آسمان زیر پونز نقشه

کم نیستند کارگاه‌ها و کوره‌پزخانه‌هایی که در حاشیه شهر بچه‌های خانواده‌های مستضعف را به کار ‌می‌گیرند. شهرستان شهرری اوج این مساله در استان تهران است. روستای محمود آباد یکی از این مناطق است، روستایی که در آن کودکان آسیب‌دیده زیادی می‌توان یافت.

مرضیه محمد حسنی معلمی است که برای تدریس پا به این مناطق گذاشت، اما رنج و غصه کودکان فقیر او را در اینجا ماندگار کرد؛ او در این رابطه به «نسیم آنلاین» می‌گوید: آشنایی با  این منطقه به زمانی برمی‌گردد که من در مدرسه‌ای در منطقه اشرف آباد معلم بودم و با کمک همکاران برای کودکانی که به خانواده‌های کم توان تعلق داشتند کمک‌های نامقداری می‌کردیم. بیشتر در اواخر سال و نزدیک عیدنوروز سعی می‌کردیم برای دانش آموزان لباس نو تهیه کنیم و یا در ماه مبارک رمضان بسته‌های مواد غذایی برای خانواده آن‌ها تدارک می‌دیدیم. دانش آموزی ازیک خانواده کم توان به من معرفی شد، من بسته مواد غذایی که تهیه شده بود را خودم برای خانواده آن دانش آموز بردم و آنجا بود که برای اولین بار با منطقه کوره و روستای محمودآباد آشنا شدم.

  ادامه این فعالیتهای محمدحسنی و همکارانش منجر شد به تشکیل انجمن یاریگران خورشید. انجمنی که تمرکز آن الیتام بخشیدن به کودکان آسیب دیده اجتماعی است. از حمایت‌های آموزشی و فرهنگی و درمان کودکان بیمارگرفته تا تغذیه و تهیه ملزومات آموزشی و پوشاک. او که اکنون مدیریت این انجمن را برعهده دارد در این زمینه می‌گوید: چند سالی هر هفته برای آموزش بچه‌ها به درمانگاه خیریه اینجا می‌آمدیم تا اینکه نیاز بیشتری برای منسجم‌تر بودن فعالیت‌ها احساس شد پس از هماهنگی‌های لازم قراردادی با بنیاد شهید عراقی بستیم تا از این فضا برای آموزش کودکان بی‌سرپرست، کودکان کار و بچه‌های آسیب دیده استفاده کنیم. همچنین در تعامل باشورای شهر سه عددکانکس به ما داده شد که در حیاط درمانگاه گذاشتیم و بخشی از کلاسهای آموزشی را در آن‌ها برگزار می‌کنیم.

طلوع خورشید در جنوب پایتخت

وی ادامه می‌دهد: اعضای انجمن به صورت داوطلبانه در اینجا فعالیت می‌کنند، حدود یک سال ونیم است که با یاری خداوند فعالیت خود را به صورت متمرکز آغاز کرده و حدود ۶۰۰ خانواده تحت پوشش ما قرار گرفتند که حدود ۱۴۰ کودک بین ۷ تا ۱۵ سال در این مجموعه آموزش می‌بینند.

محمد حسنی تصریح می‌کند: کودک کار به کودکانی گفته می شود که به خاطر فعالیت اقتصادی  رشد فردی و اجتماعی آن ها مختل شده و امکان تحصیل ندارند. ما در این مجموعه کودکان آسیب دیده نیز داریم، آن‌ها کودکانی هستند که یا به دلیل بیماری نمی‌توانند به مدرسه بروند یا کودکان بد سرپرست می‌باشند که ما برای آن‌ها نیروی آموزشی می‌فرستیم و آنهارا برای رفتن به مدرسه آماده می‌کنیم.

وی می‌افزاید : ما در اینجا بیشتر به بحث فرهنگسازی می‌پردازیم و معتقدیم فقط با تهیه غذا و لباس نمی‌شود کار اساسی انجام داد زیرا در موارد زیادی دیده شده که خیرین ماهانه بسته‌های غذایی برای کودکان می‌فرستند اما به دست آن‌ها نمی‌رسد و بلافاصله در سوپرمارکت‌ها تبدیل به پول می‌شود. در نتیجه ما تصمیم گرفتیم در کنار فعالیتهای خیریه کار مفید‌تر و بنیادی انجام دهیم به همین دلیل برنامه‌های آموزشی و توانمند سازی برای آن‌ها گذاشته و در ازاء زمانی که بچه‌ها مشغول آموزش هستند به خانواده‌های آن‌ها بسته‌های غذایی داده می‌شود.

مدیر انجمن یاریگران خورشید یادآور می‌شود: کودکان به اینجا آمده و آموزشهای مختلف از قبیل تحصیل و آموزشهای مهارتی مثل تراریوم، چرم دوزی، بافتنی وقلاب بافی و... را به صورت حرفه‌ای یاد می‌گیرند، آموزشهای ما کاملا هدفمند بوده و سعی می‌کنیم برای بچه‌ها کارگاه‌های آموزشی بگذاریم تا بتوانند به جای کارسخت درکارگاه‌ها و انجام فعالیتهای سنگین در منزل کار کرده وتأمین مخارج کنند و در عین حال از تحصیل باز نمانند.

دستان پزشکان نیکوکار وسیله شفای «کوثر» سه ساله

وی افزود: ما در زمینه بهداشت ودرمان مشکلات فراوانی داریم، این کودکان به دلیل فقر مالی بیماریهای متفاوتی دارند و گاهی این مشکلات هزینه بر بوده و به جراحی و بستری شدن در بیمارستان می‌انجامد. پزشکان نیکوکاری هستند که به صورت رایگان با ما همکاری می‌کنند، به عنوان نمونه یکی از بچه‌ها سه سال دارد مادرش شش ماه پیش به دلیل فقر مالی خود کشی کرده و پدرش هم مجهول الهویه است این کودک مشکل اورولوژی داشته است و تحت عمل جراحی قرار می‌گیرد پزشک وی به صورت رایگان این عمل را انجام می‌دهد اما هزینه بیمارستان از سوی خیرین و به واسطه انجمن تامین شده است.


وی در ادامه گفت: با توجه به اینکه در این محدوده نه فرهنگسرایی هست نه سرای محله‌ای ما تصمیم داریم در همین مکان یک سالن چند منظوره جهت کارگاه‌های آموزشی برای والدین، جشن‌ها، مراسم واعیاد احداث کنیم که نیاز به سقف و فنس کشی دارد و در این مورد نیز نیاز شدید مالی داریم. مشکل اصلی ما تأمین هزینه است و در این زمینه نیاز به حمایت کسانی داریم که به عنوان حامی در کنار ما قرار بگیرند تا ما بتوانیم امکانات بهتری برای بچه‌ها فراهم کنیم.

این معلم تاکید می‌کند:  بعضی از این کودکان دارای استعداد بالایی هستند به عنوان نمونه خدیجه در بحث نقاشی بسیار مستعد است و ما پس از برگزاری یک نمایشگاه نقاشی با استقبال اساتید حاضر در نمایشگاه از آثار او مواجه شدیم، در نتیجه از او حمایت شد و برای او بوم و وسایل نقاشی می‌آورند. در حال حاضرکارهای او فروخته می‌شود، این مهارت منبع درآمد سالمی برای خدیجه شده، در حقیقت او ماهیگیری را یاد گرفته واعتماد به نفس بالایی پیدا کرده در ضمن برای کودکان دیگر هم الگوی تأثیر گذاری بوده است.

منتظر کربلا

پس از صحبت با مسئول انجمن یاریگران خورشید درخواست مصاحبه با یکی از کودکان آنجا را کردم که داستان او شنیدنی است. ثریا ۱۲ سال دارد و سه سال پیش با داشتن بیماری «کیفو اسکولیوز» به انجمن معرفی شد اما متأسفانه به دلیل شدت بیماری ریه به اندازه کافی رشد نکرده و ثریا در آستانه مرگ بود. با تلاش خیر خواهانه انجمن و خیرین . پس از اجرای مراحل لازم او عمل جراحی شد. عملی که پزشکان می‌گفتند ۹۰ درصد ریسک دارد اما پس از یک سال و نیم ثریا در سلامت کامل زندگی می‌کند. از او پرسیدم بزرگ‌ترین آرزویت چیست؟ گفت: سفر به کربلا

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار