امروزه به لطف پیشرفت ابزارهای ارتباطی و ظهور شبکههای عظیم اطلاعرسانی و همچنین مراجعه پرتعداد مردم به این ابزارها، رسانه محملی مناسب برای تهاجم فرهنگی و در یک کلام نفوذ دشمن شده است. از یارگیری در میان خبرنگاران تا القای اندیشهها و تفکرات غربی در تولیدات رسانهای که گاه سلایق یک جامعه را تغییر داده و در نهایت بر سیاستگذاری کلان یک کشور تأثیر میگذارد، همه اینها فقط بخشی از شیوهها و البته اثرات خطرناک این پدیده است. مقابله با نفوذ در این حوزه با توجه به گستردگی و پیچیدگیهایش مستلزم وجود كارشناساني است كه در حوزه فرهنگ به ويژه بر رسانه و جريانشناسي خبر آگاهي و اشراف كامل داشته باشند. در همین رابطه و به منظور بررسي شیوههای نفوذ دشمن در عرصه رسانه و آگاهي از امكانات جمهوري اسلامي براي مقابله با اين پدیده ساعتی را با محمد کریمی مدیر پژوهش خبرگزاری تسنیم و از اهالی باسابقه رسانه به گفتگو نشستیم.
یکی از مشکلات امنیتی کشور در حال حاضر حوزه نفوذ است، به نظر شما به عنوان کسی که سالها در عرصه خبررسانی فعالیت میکنید، تا چه حد حوزه نفوذ وارد حوزه خبر و خبررسانی شده است و چه میزان این حوزه را تهدید میکند؟
حوزه نفوذ را نباید حتی به یک دهه اخیر منوط کرد. مقام معظم رهبری در اواخر دوران ریاست جمهوری و اوایل زعامت و ولایت رهبری در سال 66 و 67 اولین گفتار درباره نفوذ و ضرورت مراقبت از محیطهای مختلف در مواجهه با نفوذ را داشتهاند. یکی از حوزههای نفوذ که با پیشرفت وسایل ارتباط جمعی و رسانه مورد توجه ویژه قرار گرفته است، عرصه فرهنگي ميباشد. تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، هجوم فرهنگی و... مفاهیمی است که امروزه بر سر زبانها افتاده است.
در فضای جهان سیاست دو طیف بیشترین طمع را برای گروههای مختلف برای نزدیک شدن به خود بر میانگیزند؛ یک طیف پزشکان هستند به خاطر تیزهوشی و قدرت درک بالا، طیف دوم روزنامهنگاران هستند. برخلاف جهان سوم اگر کشورهای پیشرفته را رصد کنید کسانی که دست به قلم هستند تا حد سخنگویی دیپلماسی آن کشور جای ارتقا دارند، مشخصاً برخی از سفرای آلمان و آمریکا در کشورهای جهان سوم یا دانش آموخته رسانه هستند یا در امور رسانه دستی بر آتش دارند. چرا فعالان مجموعه رسانه مورد طمع قرار میگیرند؟ به خاطر دسترسیهایشان و برخورداری ازیک قانون نانوشته؛ «مصونیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی» و دوم به دلیل ضریب نفوذ قوی در لایههای افکار اجتماعی. اگر بیشتر در این خصوص بحث کنیم به نظر من اولین روزنامه نگاران فعال در کشور ایران چه در ایام مشروطه و چه در دورانهای بعد، آمادگی و استعداد تاثیرپذیری از نفوذ یا مزدور شدن برای کارهای بیگانه را داشتهاند. به همین علت انصافاً ضریب نفوذ در فضای رسانه بسیار بالاست. چرا این اتفاق میافتد؟ برای پاسخ باید موضوع را از دو منظر بررسی کنیم؛ دوستان خوب ما که وارد فضای رسانه میشوند متاسفانه از تخصصهای حرفهای و خاص رسانه بیبهرهاند و کار را بسیار ساده و به مثابه کارهای اداری، اجرایی و به اصطلاح دفتری میبینند، در حالیکه سنگربانی هستند که اجازه آرمیدن راحت را ندارند. در فضای رسانه ما اصلا در 24 ساعت وقتی برای خود نداریم یا در حال کسب خبر هستیم یا جریانسازی خبر.
قطعاً ما اتفاقات را میبینیم و من معتقد هستم «حرفهایِ رسانه» اتفاقات را خوب میبیند و خوب سخن میگوید. یک فعال رسانهای در سخنرانی لایههای آشکارو پنهان یک موضوع را رعایت میکند، اما برخی عزیزان در مجلس و حتی در سمتهای مدیران میانی این طبقهبندی را رعایت نمیکنند و در نتیجه گلهایی میخوریم که اهالی رسانه باید آن را جمع کنند یا پنهان نمایند. من تا دو دهه قبل در بحث کلاس و آموزش میگفتم میتوان خبر را نگه داشت اما امروزه خبر قفس ناپذیر است. امروز شبکههای اجتماعی خبر را میبلعند، قبل از آن پیامکرسانی و قبل از آن خبرگزاری و قبلتر هم رسانه بود.
هرچه رشد آگاهیها، بصیرت و دانش شما افزایش پیدا میکند، شیوههای نفوذ و روشهای تطمیع و جذب پنهان پیچیدهتر میشود. شاید خیلی از افراد که گرفتار شبکههای بسته امثال «مسعود بهنود» و... شدهاند، نمیدانستند چه میکنند. برای من مایه شرمساری است که فردی در فضای رسانه در ازای دریافت ماهانه 100 هزار تومان فایلهایی را ارسال میکرده است. هم این عزیزی که این کار را میکند یا میکرده، فهم رسانهای ندارد که چقدر خود را ارزان فروخته و هم این کاره نبوده است.
تاثیرپذیری در دایره رسانه نسبت به سطوح دیگر بسیار بیشتر است و 3 علت دارد. اول مصونیتی که خود رسانه و خود خبرنگار برای خود ایجاد کرده و هم افکار عمومی آن را پذیرفته است. امروز مدیران ما در حوزههای مختلف حدود و ثغوری برای فعالیتهای خود دارند، اما خبرنگار برای کسب خبر حدود و ثغوری ندارد؛ دوم اینکه افراد مخاطب خبرنگار بر اساس قانون نمیتوانند اخبار و مطالب خود را پنهان کنند و باید در مقابل پرسش من به عنوان خبرنگار پاسخ دهند، اگر پاسخ ندهند من میتوانم با اعلام خودداری از پاسخ یا با گونهای از طراحی خبر او را وادار کنم با من گفتگو کند. سومین عامل که مهمتر میباشد عدم اشراف، تسلط و آگاهی کامل عزیزان فعال رسانهای است؛ یعنی در سنگری هستند که بسیار مهم است و این اهمیت را دشمنی تشخیص میدهد که برنامه و سناریوهای مختلفی دارد و از این طرف عزیزانی که میخواهند با طرحهای جریانیابی و جریانسازی مقابله کنند.
بسیار کلی صحبت کردید، مشخصاً اگر بخواهیم درباره خبرنگاران داخل کشور صحبت کنیم، ارزیابی شما از میزان آسیبپذیری آنان در مقابل نفوذ چیست؟
صادقانه بگویم این از ضعفهای عمومی رسانهای ماست که من یا عزیز فعال رسانهای نمیتوانیم آماری از فعالان حرفهای رسانهای بدهیم، از 5 هزار نفر تا 25 هزار نفر صحبت شده که خانواده رسانهای کشور را تشکیل میدهند که این آمار رسمی نیست.
در حدود 80 درصد فعالان رسانهای ما قابلیت جذب و نفوذ به آن سو را دارند، چون تخصص و آگاهی علمی و حرفهای نسبت به اخبار و اطلاعات ندارند. به دلیل اینکه نوع کار رسانه در ایران سنتی و تجربی بوده و به سوی کار تخصصی و حرفهای نرفتهایم. کار تخصصی و حرفهای در دانشگاه تدریس میشود، اما خروجیهای آن به سمت روابطعمومی میروند، چون نگاه آنها نگاه سود انگاری است. درحالیکه در رسانه نگاه سودانگاری نداریم و کار عاشقانه است. کار حرفهای و تخصصی نشده که به خانم یا آقای خبرنگار بگوییم مواظب باش، این شیوههای جذب و نفوذ است. من میتوانم اثبات کنم که چیزی حدود 90 درصد اخبار حوزه بینالملل نظام جمهوری اسلامی ایران کپی برداری از 5 غول رسانهای بزرگ جهانی است که هر 5 غول وابسته به لابی صهیونیست یهودی هستند. شرمندهام بگویم که برخی از نشریات و رسانههای اصولگرا هم عملاً در حال بازی در میدان عملیات روانی دشمن با صرف ترجمه کردن هستند.
صدا و سیما فرق دارد؟
میتوانم این را بگویم! یکی اینکه سطح سواد حرفهای بچهها پایین است و دوم اینکه بچههایی که وارد این حرفه میشوند، نگاه معیشتی دارند و به راحتی وارد زد و بندها حتی در داخل میشوند. برای شما سوال نمیشود که کدام مقام مسئول است که آنقدر به خودش اطمینان دارد که در برنامه زنده تلویزیونی سکه میبرد؟! بازتاب این عمل هم در صدا و سیما و هم در مطبوعات این شد که دوستان برنامه «پایش» متهم شدهاند که این کاره نبودهاند و چرا سکهها را برگرداندهاند! امروز معتقدم برخی از اندیشههای بیگانگان و اندیشههای ضد نظام نه تنها در فضای رسانه ما نفوذ کرده بلکه حضور دارد. این چه رسانه و مدیر مسئولی است که به خودش اجازه میدهد پیام فرح را منتشر کند؟! نثر صریح قانون مطبوعات میگوید انتشار اخبار سلطنتطلب، گروهکها، اخبار سری و... ممنوع است. من اول به کار سیاسی نگاه میکنم و میگویم در حال سیاسیکاری است که مقاومت ذهنی افکار عمومی را نازک کند و از این سو خوشبینانهتر میگویم، اصلا فهم این کار را ندارد.
مصداق بفرمایید؟
بله حتماً؛ در جریان حضور پوتین در ایران از ابتدای ورود او من که کار سیاسی و عملیات رسانهای انجام دادهام به گروه خودم میگویم موظف هستید از آمدن تا خروج پوتین لحظه به لحظه گزارش بدهید. یک عکس ما منتشر کردیم که پوتین در حال درآوردن کت خود است، در این فضا خیلیها زنگ زدند این عکس خوبی نیست.
پوتین به جای رعایت معاهدات دیپلماتیک و سیاسی، مستقیم به خدمت رهبری رفت. 9 شب یک خبرگزاری مدعی خبر زد «پوتین و معشوقهاش» این خبر چه بازتابی خواهد داشت؟! من نمیخواهم از پوتین دفاع کنم اما نباید در این لحظه چنین خبری زد. با اعتراضات ما خبری با این عنوان زدند که «رقیب همسر پوتین+عکس» عکس چند تا خانم ورزشکار بودند که دست در دست پوتین داشتند. میخواهم بگویم هوش سیاسی و نگاه عملیات روانی در رسانه ما وجود ندارد و من با قاطعیت میگویم از خطر گذشته و باید فکری بکنیم، چراکه خیلی از فعالان رسانهای ما خیلی خوشبینانه ناخواسته در زمین دشمن بازی میکنند.
کاملاً مشخص است که تعدادی خبرنگار با ویژگیهایی که شما گفتید مثل نداشتن تخصص و عدم تعهد در فضای رسانهای کشور وجود دارند، اما همه میدانیم که روند تربیت خبرنگار و اصلاح و تغییر وضعیت موجود زمانبر است، حال سوال اینجاست که امروز جمهوری اسلامی تا چه حد امکانات برای مقابله با نفوذ را فراهم کرده است؟
من 3 سال پیش هم در تلویزیون و هم مطبوعات این موضوع را فریاد زدم که نظام جمهوری اسلامی با وجود گذشت 3 دهه هنوز حامل پیام است اما ابزار ندارد، عکس آن نظام سلطه و غرب است که تهی از پیام است اما ابزار فراوانی در اختیار دارد. من گفتم به جای هزینه کردن برای این همه رسانههای موازی و کمعمق که به خاطر عدم آگاهی تیتر میزنند «S300» به تولید انبوه رسید، به جای این همه نشریات یک جبهه رسانهای با افراد دارای شناسنامه رسانهای در صدر شکل بگیرد که هم مقابله کنند، هم عملیات نمایند و هم به پشت سریها آموزش دهند؛ خبر S300 توسط یک خبرنگار 15 ساله کار شد و موج عظیمی از ایران هراسی را در منطقه شکل داد.
9 ماه پیش اعلام کردند همه رسانهها را تعطیل کنید به شبکه اجتماعی توجه کنید. در جریان انتخابات 94 با پدیدهای مواجه خواهیم شد که قابلیت قطع شدن هم ندارد. فقط با یک شایعه حدود 15 روز فضا را تقریباً امنیتی کردیم. با عرض شرمندگی باید گفت مدیر دولتی ما اقتصاد مقاومتی را قبول ندارد و رسماً زیرآب همه چیز را میزند.
صادقانه بگویم ابزار ما کپی کارکرد رسانهای غربی است. ما همچنان در آموزش خبر در استثنا میگوییم «اگر سگی مردی را گاز گرفت، خبر نیست و اگر مردی سگی را گاز گرفت خبر است» این استثنا متعلق به 20 سال پیش است و الان منسوخ میباشد. مشخصاً تعریف رسانه اسلامی و حتی رسانه ایرانی هم نداریم. دوستان ما که به لبنان رفته بودند دفتر BBC به آنها گفته بود چارچوبی که ما برای خبر تعریف کردیم برای جهان سوم است، ما در خبر چارچوبها را میشکنیم. الان بعضی از رسانههای ما در حال حذف لید هستند.
جمعبندی از حرفهای شما نشان میدهد که ما هم در حوزه نرمافزاری و هم سختافزاری کاستیهای فراوانی داریم و در این شرایط باید بپذیریم که دشمن در عرصه نفوذ در فضای رسانهای موفق بوده است؟
موفقیت دشمن در فضای رسانهای موفقیت مطلق نیست. انصافاً ما افسران شجاعی در فضای رسانه داریم، یک یادداشت حسین شریعتمداری کل بحرین را به هم ریخت، اما این افراد کم هستند. حلقه مفقوده در اینجا سواد حرفهای و رسانهای است. من میگویم دشمن در اجرای عملیات خود در فضای رسانهای تا حدودی موفق شده است. علت موفقیت دشمن در مرحله نخست وضعیت معیشتی خبرنگاران است. هر شغلی زمانی برای استراحت دارد، اما خبرنگار اینگونه نیست. سند بگویم خبرنگاری در فارس شب ازدواجاش بود، صبح در حال انجام کارهای مرخصیاش بود که خبر زدند «شهید شوشتری به رحمت خدا رفت» وی مجبور شد برای پوشش خبر با هواپیما به اهواز برود. مثلاً به ما اطلاع دادند وضعیت ملکفهد تمام شده است، به خاطر همین حرف شیفت شب در تسنیم موظف بود 10 شب بیدار باشد تا ببیند کی زمان مرگ او میرسد. در فضای رسانه شما دوبار خبر ضدونقیض بزنید دیگر در میان مخاطب جایگاهی ندارید. من بندرعباس بودم ساعت 1:30 صبح برای من پیامک زدند ملک فهد مُرد، گفتم به چه استنادی جواب دادند BBC و باز من تیتر از قول BBC زدم.
ما آموزش ضمن خدمت در رسانه نداریم، ما خبرنگاری داریم که بعد از 6 ماه سردبیر شده است! مثال اینکه در اربعین پارسال حمله خمپارهای شد. خبرنگار من از آنجا ساعت 1 نصف شب خبر داد. من اینجا براساس هزار و یک دلیل از جمله عدم برهم زدن امنیت فضا، خبر را نگه داشتم و ساعت 6 صبح یک گزارش دادم. من خبر را مدیریت کردم، اما همکار من همان موقع فیلمی را هم از حادثه گذاشته بود.
حل مواردی چون تخصص، وضعیت معیشتی و... زمان میبرد، ما مُسکنهایی نیاز داریم که الان وضعیت را کنترل کنند. نقش دستگاههای نظارتی هم در اینجا اهمیت دارد، مدیران خودشان باید نظارت کنند. در حوزه خبرنگاری ما افرادی داریم که هم مدیر و هم نخبه هستند، وضعیت را درک کرده و میدانند کجا باید مدیریت کنند.
بله، برای جلوگیری از نفوذ بیشتر دشمن امروز باید مسکنی عمل کنیم، از جمله جلسات آموزشی مختلفی در خصوص نفوذ با مدیران مسئول برگزار نماییم. باید به سطوح مختلف رسانه انتقال دهیم که مثلاً در موردی سیاست ما سکوت است.
افرادی که بتوانند در این فضا مدیریت کنند محدود هستند. در فضای رسانه شما چند مدیر یک شغل میبینید؟ جز حسین شریعتمدار نامی، جز مجید قلیزاده تسنیم دیگر کسی نداریم یا در حال درس خواندن هستند یا چند پست دارد و زیرمجموعه او در حال کار است که آگاهی و اشراف لازم را ندارد.
ما در جریان پیادهروی بزرگ اربعین برای همه صحبت میکنیم که باید زائران ویزا بگیرند. صبح آقا در درس خارج بر تبعیت از قانون تاکید میکنند، 10 صبح یک مدیر اجرایی در سایت خودش اعلام میکند گذرنامه بگیرید ویزا لازم نیست. من به خبرنگارم میگویم خبر را در سایت نزن، متاسفم بگویم من مدیری دارم که 10 شغل دارد.
اول مدیر باید اشراف داشته باشد، دوم وجود اتاق فکر قوی از نخبان اطلاعاتی. متاسفانه ما در فضای رسانهای ایران روانشناس نداریم. برای یک کار نفوذ در فضای تلگرام و فیس بوک 180 روانشناس عکس پای کار آمدند.
طرح موضوع خوب است، اینکه بفهمیم دامنه نفوذ چقدر است، اما افق پیش رو این خلاها را دارد؛ اول وجود مدیر تمام قد. چند درصد مدیران ارشد رسانهای ما رسانهای هستند؟ چند درصد دانش آموختگان رسانهای ما در رسانه هستند؟
شما درباره 5 غول رسانهای دنیا صحبت کردید که اتفاقاً بسیار تأثیرگذارند، حال سوال این است که به نظر شما مخاطب داخل کشور وقتی خبر رسانههای داخلی را با رسانههای خارجی مقایسه میکند به کدامیک بیشتر اعتماد دارد؟
برای پاسخ اول باید سواد رسانهای افکار عمومی را در نظر گرفت. سواد رسانهای افکار عمومی ایران متاسفانه وضعیت مطلوبی ندارد که خبر واقعی، شایعه و خبر فرعی را تشخیص بدهد. دوم به خاطر عملکرد کاسبکارانه برخی رسانه هاست که در قبال دریافت پول خبر تولید میکنند و اصل، خبر نیست و درواقع خبر رپورتاژ است. سوم اینکه به رغم دارا بودن نثر مصرح قانون مجازات اسلامی، قانون مطبوعات و قانون اساسی، دچار خودسانسوری شدهایم. همه این عوامل دست به دست هم میدهد که افکار عمومی اخبار داخل ایران را از مراجع خبری داخلی کمتر دریافت کند. ما باید سواد افکار عمومی داخل را بالا ببریم. BBC نامی با 70 سال سابقه رسانهای در روز 13 خبر میدهد که حدود 70 درصد آن خنثی است، 10 درصد جریانساز است و 20 درصد اطلاعات عمومی. اگر افکار عمومی به این اشراف برسد میفهمد رسانههای بیگانه برای خبرهای ما هزینه نمیکنند، چند درصد اخبار توانمدی، پیشرفت و موفقیت جهان سوم به ویژه ایران هستهای در این رسانهها کار می شود؟ حماسه اربعین چقدر در رسانهها کار شد؟
افکار عمومی را دو دسته کنید، عوام و نخبگان. بر عوام حرجی نیست، استاد شایعه هستند. آخرین نظر سنجی صدا و سیما این بود که در حال حاضر بیش از 70 درصد از اخبار صدا و سیما استفاده میکنند، این امید بخش است،اما اینکه بتوانیم خبر اول را بدهیم هنوز اینگونه نیست، چون برخی رسانهها خبر را نمیزنند، برخی خبر را وارونه میزنند و برخی متاسفانه خبر را نمیفهمند و اشتباه میزنند و بنابر این مخاطب به دنبال مرجع دیگر میرود.
رسانههایی در داخل داریم که بر اساس خطوط خبری غولهای رسانهای عمل میکنند و مثلا در حوزه سیاسی مخالف جریان مقاومت در منطقه خبر میزنند، نقش اینها چیست؟
اینها عامدانه عمل میکنند. شما فعالان رسانه را به چند گروه دستهبندی کنید، رسانه طبقه بندی دارد. امروز شما فقط در حوزه ورزش هستید اما وقتی در جایگاه خود رشد کرده و سردبیر میشوید باید به حوزه سیاسی و اقتصادی هم توجه کنید، هنگامی که مدیر مسئول میشوید هم به مسائل داخل کشور و هم به مسائل منطقه باید اشراف داشته باشید.
فعالان رسانهای ما چند گروه هستند؛ یک گروه متاسفانه منافع شخصی و منافع حزبی و تشکیلاتی گروه خود را در خبر دخیل میکنند. حسین شریعتمداری جملهای دارد که «برخی خبرنگاران آرزوهای خودشان را خبر میکنند.» یعنی از واقعیت خبر عبور میکنند و این عامدانه است. در دایره نفوذ یک گروه غافل هستند و یک گروه عامد. نگاه من بر روی گروه غافل بود، اما برخی در پوشش خبرنگار جاسوسی میکنند. امروز ترسی که نسبت به خبرنگار و رسانه وجود دارد، دایره فعالیت و تحرک او را گسترده میکند. من بر روی گروه عامد بسیار حرف دارم، مقصر کیست؟ سیستم گزینش شما کجاست؟ شما چطور برای سادهترین کار مثلا انتخاب بهترین لبنیات تحقیق میکنید، اینجا که تغذیه فکر انجام میشود. واقعا چه جرأتی وارد شد که ظهر عاشورا عکس حضرت امام پاره شود؟ زمانیکه با قوت «اکبر گنجی» در هفتهنامه «آبان» شهادت حضرت امام حسین(ع) را خودخواهی دانست، جاییکه حدود قصاص را زیر سوال بردید، زمانیکه گفتید امام را باید به موزه تاریخ سپرد!
آیا تعداد عامدان و عوامل نفوذی زیاد است؟ من میگویم نه، اما نباید آسوده بود چراکه هر لحظه ممکن است غافلان تبدیل به عامد شوند. به هرحال دشمن دست روی دست نمیگذارد و برخلاف برخی مدیران ارشد نظام رسانه را به خوبی میشناسد. خجالتآور است که یکی از روسای سابق اعلام میکند من اصلاً رسانه را نمیبینم و روزنامه نمیخوانم، این برای غرب یک پیام است. افراد عامد محدود هستند اما چون حرفهای عمل میکنند شناسایی آنها مشکل است. وقتی خبرنگاری شرایط دریافت وام مسکن را ندارد 3 شماره علیه وام و بانک گزارش مینویسد.
اعتقاد من این است که بیش از 60 درصد مشکلات اجرایی نظام را با شناخت خوب نسبت به رسانه میتوان حل کرد، اما چه کنم که دست من بسته است. وقتی فلان مدیری که کارنامه درخشان ندارد پست بالاتری در فضای رسانه میگیرد چه میتوان کرد.
نشریه اشارت، موسسه راهبردی دیده بان