امروز، «آقازاده»ها برای رسالتی فراخوانده شدهاندکه اغلب براي آن ساخته نشدهاند. از «آقازاده»ها انتظار میرود که به «آقايان» جديد تبديل شوند؛ ولي اغلب، اين منظور ميسر نيست. چرا؟
تز ۱. ريشه «آقازاده»ها در «آقا»ها
پدران «آقازاده»ها، همان «آقا»ها، همان انقلابيونی بودند که به زحمت و مرارت، براي دستيابی به آرمانهای خود و نه برای رسيدن به آلاف و الوف و زخارف دنيا، از عمق جان مايه گذاشتند و بزرگ و سردار شدند. و همانها در يک شرايط انقلابی به مديران خلاق، شبانه روزي و نوآور، يکی از شگرفترين و اعجاب آورترين انقلاب های تاريخ شدند. آنها اين انقلاب را به طرز حيرت آور و رمانتيکی پيش بردند.
در عين حال، برخي پدران «آقازاده »ها، همانها بودند که اغلب، اتوماتيک وار و بدون آن که خود بخواهند، براي اولين بار، از مواهب يقه سپيدی، بهره مند شدند. پس، اذعان دارم که اغلب آنها، تلاشی برای بهره مندی از اين مواهب نکردند. آنها،مهذب تر از اين حشو و زوائد بودند. آنها «انقلابی» بودند. اغلب آنها، نقشی در مبارزات يقه سپيدان براي جذب امکانات و مقدورات بيشتر نداشتند، ولي...
ولي، وقتي برخی کارمندان، خود را به عنوان «قشر آسیب پذير» به جامعه قبولاندند، «سيل آب باريکه ها»ی متعدد به سمت هر آن کس که نام کارمند را يدک میکشيد روانه شد، و البته خواسته يا ناخواسته، «آقايان» هم، بر وفق «نظام ناهماهنگ پرداخت»، بيش از ديگران، از آن «سيل آب باريکه ها» بهره مند شدند؛ و اين، خانواده آنان را متمول ساخت، طوري که امروز معلوم میشود که حتی آنها سهمی از پورشهها هم دارند.