خبرهای داغ:
شبکه دلالی پسابرجام؛

اتاق هماهنگی قراردادهای محرمانه کجاست؟

مجموعه شرکت‌های متعلق به برادران هندوجا از کمپانی‌ها و دلالان بزرگ بین‌المللی هستند که روابط بسیار گسترده‌ای با پهلوی‌ها، خاندان آل‌سعود و لابی‌های صهیونیستی داشته و امروز در دوران پسابرجام مجددا مراودات خود در سطوح مختلف اقتصای و سیاسی را با دولت ایران آغاز کرده‌اند.
کد خبر: ۸۶۳۷۸۸۲
|
۲۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۲۰
به گزارش خبرگزاری بسیج، اقتصاد بیمار و بدون برنامه و ضابطه مدون که ازقضا دارای آفتی به نام نفت و رانت نفتی هم بوده، شرایطی را فراهم آورده است که از حدود یک‌صد سال پیش و هم‌زمان با کشف اولین چاه نفت ایران در مسجدسلیمان کمپانی‌های خارجی و چندملیتی (بخوانید استعماری) با حضور در ایران تلاش کنند به هر روش از این فضای سرشار از سود بهره حداکثری ببرند.

بماند که وجود ایده‌ای به نام "وام گرفتن از غرب مدرن برای پیشرفت" چه در زمان سلطنت پهلوی و چه حتی پس از دوران انقلاب این حضور استعماری را تسهیل کرده است اما سود حاصل  از منابع و بازار پر کشش ایران و کشورهای همسایه آن، عاملی بوده تا هیچ‌گاه و حتی در شرایط سخت تحریمی،کمپانی‌های بزرگ بین‌المللی حاضر به دست کشیدن از این فرصت طلایی و سودآور نباشند.

"هندوجا" نامی کاملاً آشنا در اقتصاد ایران است. یک کمپانی هندی-بریتانیایی متعلق به یک خانواده هندی تبار به همین نام که طی حدود 50 سال از دوران پهلوی تا دولت یازدهم بخش عمده‌ای از تور اقتصادی خود را در ایران پهن کرده‌اند و حتی انقلاب، جنگ تحمیلی و تحریم اقتصادی نه‌تنها باعث کوتاه شدن دست آن‌ها از اقتصاد ایران نشد بلکه وجود خلل و فرج نظارتی شرایطی را ایجاد کرده که نمایندگان این شرکت به‌واسطه زد و بند با برخی افراد و حتی مسئولان و مدیران سودهای عظیمی از جانب تحریم‌های ایران به جیب بزنند.

مجله ساندی تایمز  که هر ساله لیستی از ثروتمندترین افراد جهان را منتشر می‌کند در شماره سال گذشته خود به قلم مسئول گردآوری این لیست می‌نویسد: "از بین کسانی که باید ثروتشان را ارزیابی کنم خانواده هندوجا از همه دشوارترند. هر بار که باید به سراغ آن‌ها بروم ناله‌ام درمی‌آید. حتی ملکه انگلیس هم راحت‌تر از آن‌ها است."

این نوع روایت ساندی تایمز را عبدالله شهبازی پژوهشگر تاریخ نیز تائید می‌کند و می‌گوید: "هندوجاها امروز به‌عنوان یکی از چند خانواده ثروتمند و میلیاردر اول انگلیس محسوب می‌شوند. این خانواده در ده سال گذشته به‌عنوان ثروتمندترین خانواده انگلیس شناخته‌شده و حتی در برخی رسانه‌ها که البته به نظر می‌رسد بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته باشد این عبارت یادشده که ثروت این خانواده و کمپانی‌های آن‌ها حتی از ملکه انگلیس نیز بیشتر است."

شهبازی این‌گونه از شرایط کنونی این خانواده یاد می‌کند که آن‌ها هم در هندوستان در سطوح بالای حکومتی یعنی نخست‌وزیری و کابینه هندوستان متنفذ هستند و هم با لابی گسترده‌ای که در بریتانیا به راه انداخته‌اند بر عزل و نصب مدیران و حتی وزرا تأثیرگذاری می‌کنند."

این خانواده هندی تبار فعالیت اقتصادی خود را از سال 1914 یعنی بیش از صدسال پیش در منطقه سند هندوستان آغاز می‌کنند و سپس تجارت خود را با کشورهای خارجی در پیش می‌گیرند. آن‌ها در سال 1919 مراودات تجاری خود را با ایران آغاز می‌کنند و در قبال محصولاتی چون فرش و میوه خشک، به ایران چای، ادویه و منسوجات صادر می‌کنند.

عبدالله شهبازی اما ورود رسمی و جدی این خانواده به ایران را نه در سال 1919 و با مراودات تجاری بلکه در بلکه قریب به 4 دهه بعد و با پخش فیلم سینمایی سنگام در سینماهای ایران می‌داند. "سنگام، فیلم بسیار معروفی که مردم در ایران برای دیدن آن صف می‌کشیدند"

این خانواده از همان زمان اقدام به سرمایه‌گذاری جدی در صنعت سینمای ایران می‌کند و با دوبله و اکران فیلم‌های هندی یا خرید سینما در بازار سینمای ایران درآمد سرشاری کسب می‌کند.

اما فعالیت آن‌ها در ایران به دلیل روابط ویژه‌ای که با برخی مسئولان و سیاستمداران عصر پهلوی ازجمله "شاپور ریپورتر" از عوامل و عناصر دولت بریتانیا در ایران و خداداد فرمانفرماییان رئیس سابق بانک مرکزی داشتند، از سینماداری فراتر رفت و به‌صورت جدی در عرصه واردات و صادرات نیز ورود کردند و حتی توانستند شهروندی ایران را کسب کنند.

با رونق اقتصادی حاصل از فروش نفت خام در دهه چهل و پنجاه شمسی که باعث واردات بسیار گسترده به ایران شد خانواده هندوجا نقش مهمی را ایفا کردند و  به دلیل همان روابطی که با درباره پهلوی داشتند در بسیاری از معاملات و صنایع پرسود ازجمله صنعت برق حاضر شدند.

این خانواده در این سالها توانست ایران را به یکی از اصلی‌ترین مراکز فعالیت خود در ایران تبدیل کند و تا جایی پیش برود که حتی با سقوط نظام شاهنشاهی و حدوث انقلاب اسلامی، به هیچ عنوان حاضر نباشد از ایران دل کنده و فعالیت خود در ایران را متوقف کند و تنها اتفاقی که در این زمان رخ می‌دهد این است که این خانواده بخشی از دفاتر خود را از تهران به لندن منتقل می‌کنند و از دور فعالیت‌های خود را از سر می‌گیرند.

در این رابطه عبدالله شهبازی هم‌نظر جالبی دارد. او می‌گوید که خانواده هندوجا توانست شبکه دلالی گسترده خود را از دوران پهلوی به دوران بعد از پهلوی و دولت‌های مختلف ایران منتقل کند و  حتی واسطه‌ای برای بازگشت شرکت‌های بزرگ نفتی یعنی توتال و شل به ایران باشد.

مجله ساندی تایمز در همان گزارشی که در ابتدا از آن یادکردیم نیز آورده است: پس از انقلاب ایران، برادران هندوجا واسطه‌ای برای بازگرداندن سرمایه‌های ازدست‌رفته شرکت خطوط هوایی ایالات‌متحده آمریکا در ایران بودند تا جایی که آن‌ها با حجت‌الاسلام رفسنجانی رئیس پرقدرت مجلس ایران تماس گرفتند و توانستند سرمایه‌های این شرکت آمریکایی را به صاحبان آن بازگردانند و حق دلالی هنگفت خود را نیز از آن کسر کنند.

این کمپانی در ایام پس از انقلاب به‌واسطه تحریم و جنگ کم‌کم تلاش می‌کند از طریق افراد نزدیک به خود در درون مسئولان دولتی، کانال‌های ویژه‌ای برای تجارت با ایران باز کند و حتی انحصار برخی مراودات تجاری با ایران را هم در حوزه انرژی و هم برخی مواد غذایی ایجاد کند.

این کمپانی بزرگ اقتصادی که در قریب به‌اتفاق منابع غیررسمی به عنوان یکی از دلالان بزرگ اسلحه در جهان نیز شناخته می‌شود و حتی چندین پرونده قضائی نیز برای آن‌ها در کشورهای مختلف بازشده است، در اواخر جنگ تحمیلی و در دوران سازندگی تلاش می‌کند روابط فوق استراتژیکی را با دولت ایران برقرار کند و جایگاه خود را تا جایی ارتقا بخشد که دولت از بند جنگ رهاشده در ایران برای توسعه مراودات بین‌المللی به‌عنوان یک تسهیل‌کننده بزرگ روی آن‌ها حساب ویژه‌ای باز کند.

هندوجا در این سالها واسطه اصلی برای همکاری کمپانی‌های نفتی بزرگ غربی ازجمله British Petroleum و Shell  می‌شود و هم‌زمان تلاش می‌کند خود رؤسا وارد همکاری با  بخش‌های مختلفی از اقتصاد ایران چون ریل و راه‌آهن ایران، بنادر، میادین نفتی و گازی و حتی مواد غذایی با ایران شود.

مراودات خانواده هندوجا در دوران سازندگی رو به گسترش می‌گذارد و چنانکه از خاطرات رئیس‌جمهور وقت برمی‌آید آن‌ها  واسطه مهمی برای تثبیت روابط خارجی به‌ویژه با انگلیسی‌ها می‌شوند.

در خاطرات هاشمی رفسنجانی در تاریخ شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۶۹ آمده است: ظهر آقایان (سیروس) ناصری و (علی) خرم آمدند و گزارش مذاکرات ژنو را دادند پیشرفتی نداشته و عکس‌العمل صدام در مقابل نامه ارسالی هنوز نرسیده است. گفتند هندوجا مراجعه کرده که امریکا و انگلیس تصمیم بر حذف صدام گرفته و روی جانشین او توافق کرده‌اند. پیشنهاد داشته که روابط انگلیس و ایران به‌زودی برقرار شود و خواسته که قبلاً (راجر) کوپر آزاد شود.

برادران هندوجا که در آن ایام صاحب شرکت‌های گوناگون بین‌المللی بوده و از روابط آشکار و پنهان خود در ایران و انگلستان برای ارتقاء جایگاه بین‌المللی خود استفاده می‌کنند به‌تدریج به شریک دیپلماتیک ایران نیز تبدیل می‌شوند و با کمک برخی دیپلمات‌های ایرانی آن روزهای وزارت خارجه به واسطه‌ای برای تقویت مناسبات غیررسمی دولت‌های سازندگی و اصلاحات با کشورهای غربی به‌ویژه انگلیس و آمریکا تبدیل می‌شوند.

در اوایل سال 78 اما هیئت بزرگ و البته مرموزی از مجموعه‌های بزرگ اقتصادی و تجاری بین‌المللی در سکوت خبری به ایران وارد می‌شوند سکوتی که شاید هرگز در رسانه‌های ایران باز نشد و محتوای حضور آن‌ها در ایران مشخص نگردید.

عبدالله شهبازی در این خصوص به تحقیقات خود بر روی کارتل‌ها و لابی‌های بزرگ صهیونیستی در جهان اشاره می‌کند و می‌نویسد: رابرت گراهام، یکی از ترتیب‌دهندگان سفر هیئت فوق، به خبرگزاری فرانسه گفت: «این مهم‌ترین مأموریت از این نوع از زمان انقلاب اسلامی است.» این هیئت با مسئولین وزارت نفت، سازمان برنامه‌وبودجه، سازمان مناطق آزاد، اتاق بازرگانی و بخش خصوصی ایران دیدار خواهد داشت.

شهبازی در ادامه با تأکید بر اینکه هندوجا مهم‌ترین واسطه حضور این گروه تجاری در ایران است، می‌نویسد: هرچند نهادهای رسمی دولتی ایران اسامی شرکت‌های عضو هیئت فوق را به‌طور کامل اعلام نکردند، ولی خبرگزاری‌های خارجی اسامی را اعلام نمودند. فرانس پرس از بانک بارکلی،‌ گروه فضایی- دفاعی انگلیس، شرکت مارکونی، شرکت نفت انگلیس- بورنئو، و کمپانی رویال داچ شل به‌عنوان مهم‌ترین اعضای این هیئت یاد کرد. کمپانی مالی کلینورت بنسون، از سرشناس‌ترین کمپانی‌های وابسته به سرویس اطلاعاتی بریتانیا (ام. آی. 6)، سفر هیئت فوق را ترتیب داده بود. من، به عنوان تنها پژوهشگر ایرانی که تا آن زمان قریب به هشت سال بر روی پیوند کمپانی‌های صهیونیستی با ایران کار کرده و اسناد فراوانی را در این رابطه دیده بودم، حیرت‌زده متوجه شدم که این همان شبکه‌ای است که به خوبی می‌شناسم؛ همان شبکه مافیایی که در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی سِر شاپور ریپورتر دلال و کارگزار اصلی آن در ایران بود و در جهان به عنوان مهم‌ترین کانون اقتصادی و مالی صهیونیستی شناخته می‌شود.

برای اشاره به بخشی از مراوداتی که مجموعه شرکتهای متعلق به خانواده هندوجا با دولتهای سازندگی و اصلاحات داشته‌اند شاید اشاره به چند خبر منتشر شده در رسانه های داخلی و خارجی کشور کافی باشد و بتواند نمای خوبی از عمق مراودات تجاری این شرکت ها با دولتهای ایران را بازگو نماید. چنانکه خبر حضور آنها در فاز 12 پارس جنوبی و یا خبر تفاهم بزرگ شرکت آشوک لیلاند با ایران سال ۲۰۰۴ خبر به صورت گسترده در رسانه ها بازتاب داشت. خبری که در آن به تفاهم‌نامه ساخت، مالکیت بهره‌برداری و واگذاری (BOOT) بندر چابهار با سازمان بنادر و کشتیرانی ایران اشاره شد و یا همچنین خبر قرارداد دیگری برای ساخت راه آهن چابهار-بم (فهرج) به ارزش ۶۰۰ میلیون دلار که آنهم به صورت گسترده منتشر شده بود.

حضور برادران هندوجا در ایران در دوران دولت نهم و دهم و با تغییرات گسترده‌ای که در وزارتخانه‌های اقتصادی و همچنین مسئولین وزارت خارجه پدید آمد اندکی تضعیف شد و هرچند که هرگز قطع نشد اما رو به کمرنگی گذاشت.

با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 92 که زمینه‌ساز بازگشت مسئولان اقتصادی و سیاست خارجی دوران سازندگی و اصلاحات به سطح اول مسئولین اجرایی کشور شد، نام و نشان خانواده هندوجا و شرکت‌ها، بانک‌ها و مجموعه‌های اقتصادی وابسته به آن‌ها نیز مجدداً به میان اخبار رسانه‌های کشور بازگشت. چنانکه در جریان مذاکرات هسته‌ای، نام "دوستان ایرانی" این دلالان بزرگ بین‌المللی به‌دفعات به گوش رسید و چهره‌های مرتبط با آن‌ها در محافل مختلف دیپلماتیک از ژنو تا وین و لندن مشاهده شدند.

در گزارش‌های بعدی به نقش این مجموعه اقتصادی-سیاسی بین‌المللی در جریان مذاکرات هسته‌ای پرداخته و حضور آن‌ها در جریان لایه دوم (یا همان لایه محرمانه) مذاکرات هسته‌ای و مذاکره با برخی افراد نزدیک به وزارت خارجه و دولت یازدهم را مورد بررسی قرار دهد.

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار