تلاش روحانی بر تطهیر چهره یک فتنهگر در سفر به یزد، تایید «رحم اجارهای» بودن دولت است.
به گزارش خبرگزاری بسیج، کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت:
هفتهنامه 9 دی نوشت: درست یک روز قبل از سفر اتفاقی (!) روحانی به یزد، نشست خبری رئیسجمهور، خنثی و تنها با سوال یک منتقد جدی برگزار میشود. خبرنگار روزنامه اصلاحطلب شرق سوال تکراری سال گذشته خبرگزاری اصلاحطلب ایلنا را مطرح میکند. پاسخ رئیسجمهور، قندی در دل جریان فتنه آب میکند که با استناد به ادعای روحانی میتوانیم عکس آقای عبا شکلاتی را چاپ کنیم و برای او هورا بکشیم؛ «حضرت آقای» فتنه بر زبان رئیس دولت امنیتیها جاری میشود؛ این نشست خنثی - که تنها سوال یک منتقد در آن مطرح میشود (که همان هم گریبان گیر دولت شده است) - پایان مییابد. روحانی به یزد سفر میکند و در سخنرانی خود از جایگاه «ملی» ریاستجمهوری، برای تطهیر یک عنصر فتنه استفاده میکند.
بعد از شنیدن سخنرانی روحانی، بیدرنگ جمله ابراهیم اصغرزاده و تعبیر او از دولت روحانی در ذهنها تداعی شد. اصلاحطلبان، دولت روحانی را رحم استیجاری میدانند و این را صراحتا بیان کردهاند. ابراهیم اصغرزاده اسفندماه سال 92 یعنی دقیقا دو سال پیش در مصاحبه با روزنامه قانون در مورد نوع مواجهه اصلاح طلبان با دولت میگوید: «چند وقت پیش به دوستان گفتم این رحم اجارهای برای پرورش یک نطفه است.» آقای روحانی اما با سخنرانی خود در یزد خواسته یا ناخواسته این ادعای توهینآمیز اصلاحطلبان را تایید کرد. سخنرانی روحانی مفهومی جز این نداشت که من میدانم رئیس دولت دورانگذار هستم؛ میدانم پایگاه مستقل اجتماعی ندارم و در زمین اختلاف رقیب مقابل و با دوپینگ منتهی الیه راست سنتی با منتهیالیه چپ و با تنها هفت دهم درصد توانستم رئیسجمهور شوم.
تعطیلی حوزه علمیه یزد در اعتراض به روحانی و تجمع طلاب و دانشجویان و اقشار مختلف مردم، از جمله واکنشهایی است که طی روزهای گذشته نسبت به قبحشکنی در تطهیر عنصر فتنه شروع شده و قطعا ادامهدار خواهد بود. افول محبوبیت رئیسجمهوری که در اولین دوره و در اواسط نیمه دوم عمر دولتش قرار دارد مسئلهای است که میتوان ساعتها راجع به آن بحث علمی کرد.
اما اگر به میان مردم کف خیابان بیاییم و فارغ از همه اصول علمی هم بخواهیم بحث کنیم تمام این ساعتها بحث را در یک عبارت میتوان خلاصه کرد؛ حسن روحانی با بحران کاهش روزانه محبوبیت مواجه است. همانطور که در ابتدا اشاره شد، دو سال و نیم بدون اینکه حتی یک روز، سیاهنمایی علیه دولت قبل فراموش شود، اتمام برجام به عنوان رگ حیات دولت، ملاقاتهای پیدرپی با یانکیها و انداختن مشکلات بشر از صدر خلقت آدم تا حتی سالهای بعد! به دولت گذشته نیز نتوانسته حتی کمترین التیامی بر این بحران داشته باشد.
ماهعسل برجام رو به اتمام است. اگرچه در بخشی از افکار عمومی مدتهاست تمام شده است. روحانی باید به جای برجامیزه کردن همه امور مملکت، توسل به فتنه، بازی در تئوری رحم استیجاری و حمله به منتقدان، فکری برای وعدههای معیشتی خود کند. یعنی همان وعدههایی که با توسل به آن و تشکیل دوگانه «عزت-معیشت» و دو قطبی «چرخ سانتریفیوژ - چرخ کارخانه» از مردم رای گرفت و رئیس دولت هفت دهم درصدی شد. مردم منتظر تحول در معیشت بودند اما این روزها داشتههایشان هم یک روز در میان تهدید میشود. یک روز با یارانه و روز دیگر با مسکن مهر؛ وام ازدواج و اشتغال و رکود کارخانهها هم که قصه مفصل خود را دارد.
هفتهنامه 9 دی نوشت: درست یک روز قبل از سفر اتفاقی (!) روحانی به یزد، نشست خبری رئیسجمهور، خنثی و تنها با سوال یک منتقد جدی برگزار میشود. خبرنگار روزنامه اصلاحطلب شرق سوال تکراری سال گذشته خبرگزاری اصلاحطلب ایلنا را مطرح میکند. پاسخ رئیسجمهور، قندی در دل جریان فتنه آب میکند که با استناد به ادعای روحانی میتوانیم عکس آقای عبا شکلاتی را چاپ کنیم و برای او هورا بکشیم؛ «حضرت آقای» فتنه بر زبان رئیس دولت امنیتیها جاری میشود؛ این نشست خنثی - که تنها سوال یک منتقد در آن مطرح میشود (که همان هم گریبان گیر دولت شده است) - پایان مییابد. روحانی به یزد سفر میکند و در سخنرانی خود از جایگاه «ملی» ریاستجمهوری، برای تطهیر یک عنصر فتنه استفاده میکند.
بعد از شنیدن سخنرانی روحانی، بیدرنگ جمله ابراهیم اصغرزاده و تعبیر او از دولت روحانی در ذهنها تداعی شد. اصلاحطلبان، دولت روحانی را رحم استیجاری میدانند و این را صراحتا بیان کردهاند. ابراهیم اصغرزاده اسفندماه سال 92 یعنی دقیقا دو سال پیش در مصاحبه با روزنامه قانون در مورد نوع مواجهه اصلاح طلبان با دولت میگوید: «چند وقت پیش به دوستان گفتم این رحم اجارهای برای پرورش یک نطفه است.» آقای روحانی اما با سخنرانی خود در یزد خواسته یا ناخواسته این ادعای توهینآمیز اصلاحطلبان را تایید کرد. سخنرانی روحانی مفهومی جز این نداشت که من میدانم رئیس دولت دورانگذار هستم؛ میدانم پایگاه مستقل اجتماعی ندارم و در زمین اختلاف رقیب مقابل و با دوپینگ منتهی الیه راست سنتی با منتهیالیه چپ و با تنها هفت دهم درصد توانستم رئیسجمهور شوم.
تعطیلی حوزه علمیه یزد در اعتراض به روحانی و تجمع طلاب و دانشجویان و اقشار مختلف مردم، از جمله واکنشهایی است که طی روزهای گذشته نسبت به قبحشکنی در تطهیر عنصر فتنه شروع شده و قطعا ادامهدار خواهد بود. افول محبوبیت رئیسجمهوری که در اولین دوره و در اواسط نیمه دوم عمر دولتش قرار دارد مسئلهای است که میتوان ساعتها راجع به آن بحث علمی کرد.
اما اگر به میان مردم کف خیابان بیاییم و فارغ از همه اصول علمی هم بخواهیم بحث کنیم تمام این ساعتها بحث را در یک عبارت میتوان خلاصه کرد؛ حسن روحانی با بحران کاهش روزانه محبوبیت مواجه است. همانطور که در ابتدا اشاره شد، دو سال و نیم بدون اینکه حتی یک روز، سیاهنمایی علیه دولت قبل فراموش شود، اتمام برجام به عنوان رگ حیات دولت، ملاقاتهای پیدرپی با یانکیها و انداختن مشکلات بشر از صدر خلقت آدم تا حتی سالهای بعد! به دولت گذشته نیز نتوانسته حتی کمترین التیامی بر این بحران داشته باشد.
ماهعسل برجام رو به اتمام است. اگرچه در بخشی از افکار عمومی مدتهاست تمام شده است. روحانی باید به جای برجامیزه کردن همه امور مملکت، توسل به فتنه، بازی در تئوری رحم استیجاری و حمله به منتقدان، فکری برای وعدههای معیشتی خود کند. یعنی همان وعدههایی که با توسل به آن و تشکیل دوگانه «عزت-معیشت» و دو قطبی «چرخ سانتریفیوژ - چرخ کارخانه» از مردم رای گرفت و رئیس دولت هفت دهم درصدی شد. مردم منتظر تحول در معیشت بودند اما این روزها داشتههایشان هم یک روز در میان تهدید میشود. یک روز با یارانه و روز دیگر با مسکن مهر؛ وام ازدواج و اشتغال و رکود کارخانهها هم که قصه مفصل خود را دارد.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار