شاعر در هر برههای که قرار دارد، باید وظیفهاش را انجام بدهد و من هم در آن مقطع و پس از اینکه قرار شد قلب راکتور اراک را درآوردند و به جای آن بتن بریزند، وظیفهام را انجام دادم. حالا اینکه بازخوردش چه بوده، برایم مهم نیست.
به گزارش خبرگزاری بسیج، سال قبل که قلب راکتور اراک را درآوردند و به جای آن بتن ریختند، شاید
خیلیها بودند که قلبشان درد گرفت و به دنبال واژهای برای بیان احساس خود
میگشتند.
* واقعا فکر میکردید روزی درباره یک راکتور اتمی شعربگویید؟
* بازخورد مخاطبان در ارتباط با شعری که درباره راکتور اراک پس از اجرای برجام و لغو تحریمها گفتید، چطور بود؟
* شما شاید به نوعی جزء
معدود شعرایی هستید که بطور صریح نسبت به وقایع اجتماعی و سیاسی جامعه
واکنش نشان میدهید. یک زمانی این نقد را به شاعران دیگر داشتید که چرا در
ارتباط با فتنه 88 آن طور که باید و شاید، واکنش نشان ندادند و به قول شما،
وظیفه خود را در آن برهه انجام ندادند
*
و شاید از دل همین ماجرا، دوقطبی شاعران ولایی و غیرولایی شکل گرفت یا
جریانی که میگوید یک شاعر یا مداح نباید وارد فضای سیاست بشود.
*
جواب سوال بعدی من را هم دادید که میخواستم بپرسم یک شاعر چطور میتواند
هم درباره مرگ و تنهایی و عشق شعر بگوید هم درباره یمن و نیجریه و شیخ نمر و
راکتور اتمی؟
* تصمیم ندارید درباره موضوع سیاسی دیگری شعر بگویید؟
* شما شعر هیئت هم گفته اید؟
*شما هم از دانشجویان دانشگاه امام صادق بودید و هستید. دانشگاهی که یک جریان شعر و شاعری خیلی قوی را در کشور هدایت میکند
* و آشنایی شما با محمدمهدی سیار و میثم مطیعی از همین جا شکل گرفت؟
* چرا میثم مطیعی، از رسانهها و مصاحبه فراری است ؟
* وقتی یک جریانی اثرگذار است و به قول شما «تراز انقلاب اسلامی» است، آیا بهتر نیست تبلیغ و ترویج شود تا الگوسازی بشود؟
* برگردیم به شعر؛ امکان دارد یک روز بخواهید برای یک شخصیت خاص سیاسی شعر بگویید؟
* مثلا درباره کدام شخصیت ؟
* چرا
شاعری که مثلا درباره راکتور یا توافق هستهای شعر بگوید را شاعر نظام
معرفی میکنند؟ این دستهبندیها از کجا شکل میگیرد؟ چرا گاهی میشنویم که
میگویند شاعر آیینی باید فقط برای اهل بیت شعر بگوید؟
- اصل صدق اگر
بین شعر و انسان نباشد، یعنی شعری که من میگویم صادقانه آن چیزی نباشد که
دغدغه من هست و من با آن مانوس هستم، این شعر قطعا کارکرد خودش را از دست
خواهد داد.
* در حال حاضر مسئولان و سیاستگذاران از جریان شعر و شاعری در کشور حمایت میکنند؟
چندساعتی نگذشته بود که یک نفر با یک شعر از راه رسید. شعری
درباره «راکتور اراک» و شاعری که میگفت نه قلب راکتور که قلب او را
درآوردند. شعری که به سرعت در فضای مجازی منتشر و در شبکههای اجتماعی دست
به دست چرخید.
پای این شعر، امضای کسی قرار داشت که پیش از این هم در
موقعیتها و مناسبتهای مختلف، نشان داده بود تمایل دارد تا با زبان شعر،
واکنش خود را نسبت به آن چه در جهان اسلام و در سیاست ایران میگذرد، ابراز
کند؛ از فجایع یمن و نیجریه گرفته تا اعدام شیخ نمر در عربستان و درآوردن
قلب راکتور اتمی در اراک.
با «میلاد عرفان پور» به همین بهانهها سوالات مختلفی پرسیدیم و جوابهای جالبی هم گرفتیم .
-
همانطور که در شعر هم گفتم، فکرش را نمیکردم. البته یک شاعر ممکن است
درباره خیلی از موضوعاتی که فکرش را نمیکند، شعر بگوید چون شعر، شعر زندگی
است و شاعر با نگاهی متفاوت نسبت به جهان نگاه میکند و به همین خاطر
امکان شعر گفتن درباره خیلی از موضوعاتی که فکرش را هم نمیکند، وجود دارد
-
من خودم اصولا خیلی به دنبال بازخورد شعرهایم نیستم. هم فرصت این کار وجود
ندارد و هم اینکه شاید خیلی نیاز به این نباشد که بطور تخصصی دنبال
بازخوردها باشم اما عموما بازخوردهای خوبی از شعرهایم گرفتم و در اینباره
هم مثبت بود. حرف اصلی من این است
شاعر در هر برههای که قرار دارد، باید
وظیفهاش را انجام بدهد و من هم در آن مقطع و پس از اینکه قرار شد قلب
راکتور اراک را درآوردند و به جای آن بتن بریزند، وظیفهام را انجام دادم.
حالا اینکه بازخوردش چه بوده، برایم مهم نیست.
- یک شاعر اصالتا خیلی دوست
ندارد درباره چیزهایی شعر بگوید که ارتباطی با لطافت و فضای خاص شعر ندارد
مثل سیاست، راکتور و خیلی مباحثی که ارتباط مستقیمی با فضای مطلوب شاعر
ندارد اما گاهی اتفاقاتی پیش میآید که شاعر مجبور میشود برای دفاع از
مجموعهای از آرمانها و ارزشهایی که آنها را محترم میداند و اتفاقا به
آنها عشق میورزد، وارد میدان شده و شعر بگوید. در واقع برای دفاع از عشق
خود حاضر میشود درباره موضوعاتی خاص و در بزنگاههای خاصی شعر بگوید.
- شاعر
در وهله اول انسان است و انسان نمیتواند قسمتهای وجودی خودش را از یکدیگر
تفکیک کند. همانطور که نمیتواند مثلا شعر و عاطفه را کنار بگذارد و
بگوید من ساعت یک تا سه عاشقم، یک تا چهار، یک منتقد اجتماعی هستم و چهار
تا پنج انسانی هستم که ممکن است از تصمیمگیریهای سیاسی آزرده بشوم. شاعر
چون انسان است، با ابعاد گوناگون زندگی اعم از عشق، سیاست واجتماع درگیر
است. شما میتوانید انسانی را در جهان پیدا کنید که سیاست با او کاری
نداشته باشد؟ سیاست در زندگی انسان بسیار اثرگذار است.
تقریبا تمام دردهایی
که انسان معاصر دارد، از سیاست نشات گرفته و از تصمیمگیریهای غلط در این
زمینه و بدست سیاستگذاران. لذا انسانی که از چیزی دل آزرده است و زیر
شکنجه تصمیمها و سیاستگزاریهای غلط قرار دارد، آیا میتواند شعر سیاسی
نگوید؟ همان طور که یک شاعر نمیتواند شعر عاطفی نگوید، نمیتواند از سیاست
و اجتماع هم جدا باشد و در این باره شعر نگوید. شعر و شاعر را نمیتوان به
قسمتهای مختلف تقسیمبندی کرد.
نمیشود انتظار داشته باشیم فلان شاعر
فقط شعر عاشقانه بگوید یا فلان شاعر چون «انقلابی» نامیده میشود، فقط شعر
انقلابی بگوید. شما انسانی را سراغ دارید که از بدو کودکی تا پیری فقط
مبارزه سیاسی کرده باشد؟
در نهایت اینکه؛ یک شاعر مطلوب شاعری هست که در
همه موضوعات معمول یک انسان معاصر شعر میگوید. آن شاعری که در فرهنگ
ایرانی و اسلامی ما تعریف میشود، شاعری است که در همه موضعها و موضوعهای
مختلف شعر میگوید و مجموع اینهاست که یک شاعر را شاعر میکند. هر شاعری
که خود را تنها در یک بخش محدود کرده، قطعا شاعر مطلوبی نیست و شعرهایش
ادای موضعگیری در آن موضوع خاص است یعنی ادای این را درمیآورد که مثلا من
همه زندگیم شعر و عاطفه است و لذا فقط شعر عاطفی و عاشقانه میگوید.
- بله. همان توضیحی که دادم، فکر میکنم جواب سوال شما
باشد. انسان جامع الاطراف است و چون همه موضوعات با انسان کار دارد، انسان
هم با همه موضوعات سر و کار دارد. چون عشق و عاطفه و سیاست و اجتماع دست از
سر انسان برنمیدارد، انسان هم دست از سر اینها نمیتواند بردارد.
-
شعر سیاسی باید کارکرد داشته باشد و اگر کارکرد نداشته باشد، اصلا گفتنش
بیمعناست. یعنی شاعر، شعر سیاسی را قطعا تنها برای دل خودش نمیگوید و هدف
سیاسی از گفتنش دارد و میخواهد این شعر تاثیر بگذارد لذا من هر شعری در
این فضا میگویم، زمانی است که بخواهم تاثیر بگذارد و این طور نیست که به
هر مناسبتی شعر سیاسی بگویم.
- بله در
این زمینه هم اشعاری داشتهام که اغلب خیلی از اشعاری که در این فضا
گفتهام را «حاج میثم مطیعی» خواندهاند و در کارهای خود از آن استفاده
کرده اند.
- بله. من از سال 86 وارد این دانشگاه شدم و به تبع آن با هیئت میثاق آشنا شدم
-
با آقای سیار از قبل آشنایی داشتم. وقتی من وارد دانشگاه امام صادق شدم،
آن موقع آقای سیار از یکی دو سال قبلتر از من برای حاج آقای مطیعی شعر
میگفتند. من که به دانشگاه رفتم، این توفیق برایم بهوجود آمد که در این
فضا شعر بگویم و این را برکت مهمی در زندگی ادبی خودم میدانم و اگر شعر
گفتن در فضای هیئت نبود، احساس میکنم که خیلی از داشتههایی که به لطف خدا
الان دارم را نداشتم. حرکتی که از هیئت میثاق دانشگاه امام صادق آغاز شد و
حاج میثم مطیعی هم نقش بسزایی در موفق بودن و پیشرو بودن این حرکت داشت،
کمک شایانی هم به جامعه شعر و هم مداحی کشور کرد. آن چیزی که به عنوان تراز
انقلاب اسلامی مطرح میشود و در این هیئت به بهترین شکل خودش را نشان داد.
-
چون ایشان دنبال این نیستند که خودشان را به عنوان شخص میثم مطیعی مطرح
کنند و این کار را یک جریان و کارگروهی میدانند و البته قطعا اخلاص و خضوع
و خشوعشان هم از ما بیشتر است که با وجود نقش و اثرگذاریای که دارند، اما
مصاحبه نمیکنند و تمایلی به بودن و مطرح شدن در رسانهها ندارند و به جز
یکی دو مورد که درباره حاجآقا تهرانی صحبت کردند که آن هم بهواسطه مرور
خاطرات ایشان بود، صحبت دیگری و مصاحبه دیگری از ایشان ندیدیم. اعتقاد شخصی
آقای مطیعی این است که مصاحبه نکنند و در خلوت یا به تعبیری گمنامی راه
خود را ادامه بدهند.
-
به نظرم اصل، همان کاری است که آقای مطیعی دارد انجام میدهد. سیر و روند
کار ایشان و تاثیری که گذاشته و حتی بازتاب جهانی و بینالمللی داشته، مشخص
هست و تاثیری که باید بگذارد را هم میگذارد و الحمدلله این سالها هرچه
گذشته به برکت جریانسازی و الگوسازی این هیئت و پیشرفت و کار دینی هنری که
در آن انجام شده، بر میزان اثرگذاری آن افزوده شده است.
-
شعرا معمولا به این شکل و به صورت موردی، شعر نمیگویند و من هم ترجیح
میدهم ورود نکنم. البته من برای شخصیتهای خاص در زمانهای خاص شعر گفته
ام؛ مثلا شهید احمدی روشن یا شیخ زکزاکی و یا برای شیخ نمر شعر گفتم و
اتفاقا دوست دارم درباره شخصیتهای بزرگ شعر بگویم .
-
منظورم شخص خاصی نیست. من معمولا وقتی در جریان حادثهای مثل اعدام شیخ
نمر یا کشتار شیعیان نیجریه متاثر میشوم، دوست دارم شعر بگویم. خیلیها
این را مذموم میدانند که بخواهند درباره یک شخصیت شعر بگویند یا او را مدح
کنند اما از نظر من، راز شعر این است که تو به عنوان شاعر، موضع بگیری و
واکنشت را نسبت به اتفاقات نشان بدهی. این شعرهایی که من گفتم، یک بخشی از
آنها شامل موضع گیریهای خودم هم هست. مثلا شعری که درباره شیخ نمر گفتم،
درواقع واکنش نسبت به آل سعود هم هست. من به عنوان یک مسلمان موضع خودم را
در این باره اعلام میکنم. در هر شعری که درباره یک شخصیت گفته میشود، آن
شخصیت یک بهانه است برای بیان یک موضع یا حقی که زایل شده است.
یعنی اگر مثلا منِ شاعر، همه شعرهایم عاشقانه است ولی در زندگی
خودم اینگونه نیستم و تجربه عاشقانه زیستن را نداشتهام ولی چون بازارمی
طلبد، همه شعرهای من عاشقانه است، این شاعری است که صادق نیست یا شاعری که
همه شعرهاش شعر روضه است آیا همه زندگیش هم با روضه و هیئت عجین است؟
شعر
باید جمیع جهات زندگی را پوشش بدهد و این تقسیمبندیها، تقسیمبندی درستی
نیست. مخاطبان بدانند شاعرانی که صرفا به یک موضوع میپردازند، شاعران
کاملی نیستند. ضمن اینکه شعر آیینی خودش عنوان درستی نیست. شعر آیینی یعنی
شعری که به یک آیین میپردازد. این آیین میتواند بودا باشد یا اسلام یا هر
آیین دیگری.
نمیدانم چرا این عنوان شاعر آیینی رسم شده اما به هرحال،
عنوان دقیقتر «شعر شیعی» است و اگر هم منظور شعری است که صرفا در هیئت
استفاده میشود، پس باید نام آن را شعر هیئت گذاشت.
* در حال حاضر مسئولان و سیاستگذاران از جریان شعر و شاعری در کشور حمایت میکنند؟
ما در شعر کار پایهای و
بنیانی خیلی کم انجام دادیم. البته کارهای خوبی هم در این زمینه شده اما
میزان این کارهای خوب و صرف بودجه، شاید 20 درصد بوده در مقابل آن همه
کارهای نامناسب، بدون توجیه و غلطی که در حوزه شعر کشور انجام شده است.
بیشترین برنامههایی که در فضای شعر و شاعری کشور برگزار شده، به همایشها و
کنگرهها و جشنوارهها و شب شعرها محدود و منحصر میشود که اگر برآورد
بشود چقدر کارکرد برای شعر داشته، به نظرم تنها 20 درصد باشد و فضای
شعرکشور را به سمت شعر مکانیکی و شعر بدون روح گفتن برده و بودجههای ادبی
در جایی که خیلی بازدهی ندارد، خرج شده است.
جشنواره شعری رویکرد آموزشی و
تربیتی ندارد. به عنوان مثال بودجه برگزاری یک شب شعر 50 میلیون است که
حدود 40 میلیون آن، صرف کارهای ساختاری شب شعر مثل هتل و بلیت رفت و برگشت
شاعران و عوامل اجرایی و تدارکات و ... میشود و ده میلیون باقی مانده هم
جایزه برگزیدگان جشنواره است و هیچ کار آموزشی هم صورت نمیگیرد و تنها سه
نفریا چند نفر که شعر خوب گفتند، جایزه میگیرند.
فایده دیگر این برنامهها
این است که شاعران را دور هم جمع میکند ولی نه شاعران خوب بلکه شاعران
متوسط را و شاعرانی که در بازار مخاطبان شعر را در اختیار ندارند. در حالی
که باید از شاعرانی که واقعا شاعر هستند و به شعر کشور خدمت میکنند، حمایت
ویژهای بشود تا دلگرم شوند و به تولید ادبی بپردازند و مهمتر از اینها،
پرورش نیروهای جوان و نوجوان است و حمایتی که باید از استعدادهای شعر و
شاعری بشود.
این استعدادها برای رشد خودشان نیاز به تعامل دارند. ما در
انجمن شهرستان ادب و آفتابگردانها این موضوع را پیگیری میکنیم که از
جوانان و نوجوانانی که برای رشد ادبی پلهها را خودشان بالا آمدهاند،
حداقل حمایت کنیم.
-
شعر، در سیاستگزاریهای کشور ما دوران پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته و
هنوز جایگاه آن شناخته نشده است. مسئولان تنها برای اینکه بگویند ما برای
ادبیات و فرهنگ کاری میکنیم، پای شعر را وسط میکشند و برنامههایی که
بیشتر آنها جنبه نمایشی دارد، اجرا میکنند. منبع: روزنامه کیهان
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار