دستور روحانی فقط کاغذبازی است
در نامه روحانی به صالحی در خصوص "برنامهریزی برای طراحی و ساخت پیشران هستهای جهت بهرهگیری در حوزه حملونقل دریایی، با همکاری مراکز علمی و تحقیقاتی" و "مطالعه و طراحی تولید سوخت مصرفی پیشران هستهای، با همکاری مراکز علمی و تحقیقاتی" مأموریت داده شد بود.
و در ادامه این نامه هم تاکید شده بود: مقتضی است طرح و برنامه زمانبندی شده جهت تحقق بندهای فوق را حداکثر ظرف سه ماه به اینجانب ارائه نمائید.
دستورات رئیس جمهور به رئیس سازمان انرژی ما را بر آن داشت تا در گفتگو با آبنیکی معاون سابق این سازمان کم و کیف این دستور و میزان ارتباط آن با نقض برجام را بررسی کنیم.
آنچه در ادامه میآید گفتگو با حسین آبنیکی معاون سابق سازمان انرژی اتمی است که از نظر میگذرد.
دستور رئیسجمهور در مورد پیشرانهای هستهای فقط کاغذبازی است
آیا برای تولید پیشرانهای هستهای که رئیس جمهور دستور ساخت آن را به رئیس سازمان انرژی اتمی دادند نیاز به غنیسازی اورانیوم بیش از 3.5 درصد داریم؟
آبنیکی: اولا آن چیزی که قرار است در اجرای دستور آقای روحانی اتفاق بیفتند کار بر روی موتورها و پیشرانهای دریایی صرفا در حد برنامهریزی برای طراحی و ساخت این تجهیزات است. دوما اینکه در حوزه سوخت قرار است فقط طراحی و تحقیق شود و کار بیش از این حد جلو نمیرود که این موضوع میتواند با همان سوخت 5 درصد اتفاق بیفتد و در برجام هم چیزی مبنیبر اینکه ما حق مطالعه یا برنامهریزی در این خصوص نداریم نیامده است.
پس از این جهت که در حوزه سوخت موضوع تولید مطرح نیست و فقط بحث مطالعه، تحقیق و حداکثر طراحی مطرح شده و همچنین در حوزه موتور هستهای قرار است برنامهریزی برای طراحی و ساخت باشد و براین اساس دستورات داده شده منافاتی با برجام و تعهدات ما در این توافق ندارد.
آن چیزی که قرار است طراحی شود هم میتواند با سوخت 20، 56 درصد و یا مانند آنها کار کند و یا اینکه این موتورها میتواند با سوخت 5 درصد هم طراحی شود و اساسا اگر با سوخت 56 درصد هم بخواهد اتفاق بیفتد بازهم نفی و نقض برجام ما صورت نگرفته است.
وقتی کار فقط در سطح برنامهریزی انجام میشود و فقط بر روی کاغذ است اتفاقی نیفتاده که برجام نقض شده باشد و خارج از تعهدات ما در این توافق باشد. این نامه ها هم فقط کاغذ بازی است.
در بند یک دستور رئیس جمهور به رئیس سازمان انرژی اتمی وی موظف شده برای طراحی و ساخت موتورهای هستهای دریایی برنامهریزی کند؛ یعنی رئیس سازمان موظف است برنامهای را ارائه دهد که قرار است به وسیله آن این موتورها را طراحی کرده و بسازیم و این خروجی برنامه میشود.
خروجی بند دوم دستور رئیس جمهور یک طرح مطالعاتی است که برای سوخت مورد استفاده آن موتور طراحی و تحقیق میشود و اگر آن موتور یا راکتور هستهای که در آن پیشران هستهای پیشبینی شده مبتنی بر سوخت زیر 3.67 درصد باشد میتواند براساس برجام تولید شود و طراحی بیشتر از این درصد هم ممکن است چون در اینجا فقط موضوع طراحی اسناد است که ارائه خواهد شد هرچند که ممکن است طراحی هم در این سه ماه به صورت کامل انجام نشود ولی در هر صورت موضوع طراحی است.
در مجموع خروجی بند اول دستور رئیس جمهور برنامهریزی و خروجی مرحله دوم هم یک طرح تولید سوخت است که مطالعهای صورت گرفته و منجر به یک طرح تولید سوخت میشود و در این مراحل ما کار فنی در مورد ساخت انجام ندادهایم.
براساس قانون، رئیسجمهور از بیش از یک سال پیش موظف بوده دستور کار برروی پیشرانها را بدهد
پیش از این در طرح مجلس نهم صحبت از موتورهای کشتیها و زیردریاییها با غنای 60-70 درصد بود؛ اکنون براساس دستور رئیس جمهور قرار است پیشرانها با چه درصدی از غنای اورانیوم طراحی شوند؟
آبنیکی: پیش از این طرحی با نام قانون "اقدام متناسب و متقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام" در مجلس تصویب شد که در فرمان حضرت آقا برای پذیرش مشروط برجام هم تائید شده بود؛ طی دو ماده از این مصوبه مجلس تکالیف خاص را برای رئیس جمهور تعیین کرده بود و براساس ماده هفتم آن رئیسجمهور موظف میشد اقدام بر روی چند مورد را آغاز کند.
مواردی از این وظایف رئیسجمهور که نام آورده شده بود و قرار بود دولت بر روی آنها کار کند عبارت از همین موتورها و پیشرانهای هستهای به همراه باطریهای هستهای و مواردی از این دست مانند پرتوهای هستهای بود و دولت موظف شده بود براساس ماده هفتم قانون برجام آن را انجام دهد بنابراین دولت بعد از تصویب آن قانون که بیش از یک سال از آن گذشته است تا الان موظف بوده این کار را انجام دهد که این فعالیت تا این زمان صورت نگرفته است و آنجا هم مشخص نکرده است.
هر چند میتوان پیشران را غنای متفاوت از سوخت اورانیوم طراحی کرد ولی در ذهنها اینگونه قرار گرفته که غنای اورانیوم مورد نیاز زیاد است با این حال در قانون یا دستور رئیس جمهور اشارهای به این موضوع نشده که پیشران با غنای 56 یا 60 درصد باشد یا همان 5 درصد و براین اساس الزامی در مورد درصد غنیسازی آن سوخت وجود ندارد با این حال شما براساس نوع طراحی میتوانید موتورها را با غنای بالاتر طراحی کنید و تکنولوژی بالاتر به کار بگیرد یا از تکنولوژی پائینتر استفاده کنید.
در شرایطی که قانون از سال گذشته کار برای ساخت پیشرانهای هستهای را خواسته، دستور رئیسجمهور فقط برای برنامهریزی است
در نهایت هرچند قانون چیزی را در خصوص درصد غنای اورانیوم قطعی نکرده ولی دولت را در خصوص ساخت این پیشرانها ملزم کرده است و الان رئیس دولت با یک سال تاخیر دستوری در این خصوص به رئیس سازمان داده است تا فعلا برای موتورهای هستهای در سطح برنامهریزی اقدام کند و حتی قرار نیست طراحی یا ساخت این موتورها را انجام دهیم بلکه قرار است در بازه زمانی سه ماهه فقط برنامهریزی برای طراحی و ساخت آن آماده شود.
در این برنامهریزی قرار است مشخص شود که طی چه مراحلی، چه مدت زمان یا با چه هزینهای یک پیشران هستهای طراحی میکنیم و سازمان انرژی اتمی قرار است این برنامهریزی را ارائه دهد و همه اینها در حالی است که آنچه توسط قانون خواسته شده بیشتر از اینهاست.
در خصوص غنای سوخت اورانیوم هم قانون اشارهای نکرده که چند درصد باشد اما آن چیزی که سازمان انرژی اتمی الان طراحی میکند میتواند غنای زیر 3.67 درصد یا بالاتر از آن چیزی باشد که در برجام در مورد غنیسازی ایران مجوز داده شده باشد و هر دو میتواند اتفاق بیفتد؛ ایران منعی از این جهت ندارد و از طرف دیگر هم قانون این بوده که ما این کارها را باید انجام بدهیم که تا الان این کار را نکردیم.
دستورات رئیسجمهور به جای پاسخ به نقض برجام اجرای قانونی است که قبلا مصوب شده
در واقع این دستورات رئیس جمهور پاسخی به نقض برجام توسط آمریکا نیست بلکه اجرای قانونی است که قبلا مصوب شده بود و باید هم تا الان اجرا میشده که با یک تاخیر یک ساله میخواهیم بخشی از آن را اجرا کنیم و اینکه آیا میتوانیم این عمل را به حساب اقدام متقابل در خصوص نقض برجام توسط آمریکاییها بگذاریم جای سوال است.
با وجود برجام حتی اگر بخواهیم پیشران هستهای بسازیم هم سوخت آن را نداریم
با وجود محدودیتهایی که در برجام پذیرفتهایم امکان اجرای دستورات رئیس جمهور در خصوص پیشرانهای هستهای وجود دارد؟
آبنیکی: ما در برجام متعهد شدیم که غنای اورانیومهای خود را روی 3.67 درصد نگه داریم که این عدد دقیقا مشخص شده و مبتنی بر نیاز راکتور باز طراحی شده اراک است؛ در برجام مشخص کردهاند که ما حداکثر میتوانیم 300 کیلو 3.67 داشته باشیم که برای راکتور هم استفاده کنیم و عملا این مقدار از جهت وزن و غناء متناسب است به سمت اینکه نیاز راکتور اراک را که قرار است بازطراحی شود را تامین کند اما این میزان در طول سالیان آینده حتی نیاز فعلی راکتور 1000 مگاواتی بوشهر را هم پاسخ نمیدهد و در این شرایط اگر ما امروز بخواهیم به سمت ساخت پیشرانهای هستهای هم برویم سوخت آن را نداریم.
ما امروز حتی سوخت راکتور تهران را هم نداریم زیرا 500 کیلو از سوخت 20 درصد این راکتور را رقیق کردهایم و بخشی از آن را هم به سوخت تبدیل کردیم که مصرف میکنیم و 100 کیلو دیگر هم مصرف شده که قاعدتا زیاد نخواهد ماند و مصرف این میزان هم که تا یک سال آینده طول میکشد و در این زمان به اتمام میرسد.
نیروگاه بوشهر ما به روسها وابسته است و در مورد سوخت 20 درصد راکتور تهران هم قرار شده وقتی مصرف سوخت داخلی تمام شد از طرف خارجی درخواست سوخت کنیم و سوخت را از آنها بخریم؛ در این شرایط بخش جدی از سوخت هرچیز دیگری مانند همین راکتور بازطراحی شده اراک را که قرار است با خارجیها بسازیم هم در سال اول و هم سالهای بعدی به خارجیها وابسته است و طبیعتا هر تجهیز دیگری مثل همین پیشران هستهای اگر سوخت بخواهد با این تعهدات موجود امکان تهیه آن را نداریم.
به هر صورت چون حجم اورانیوم غنیشده ایران به 300 کیلو و غنای آن به 3.67 محدود شده است درباره بوشهر، راکتور تهران و همچنین اگر بخواهیم پیشران هستهای ایجاد کنیم از جهت حجم و غنا متناسب با تعهدی که داده بودیم دست ما از این ناحیه بسته است.
در اینجا شخص رئیسجمهور محترم، رئیس سازمان انرژی اتمی را موظف کرده تا طراحی در خصوص تولید سوخت بدهد و قرار نیست آن را تولید کند بلکه رئیس سازمان اعلام میکند که چند زنجیره را اینگونه میبندیم و نقشه بستن زنجیرهها برای غنیسازی و بعد هم طراحی این سوخت به این شکل باشد یا ابعاد آن به چه اندازه است و دیگر موارد که در حقیقت طراحی مهندسی سوخت است و تولید آن نیست.
در مجموع حتی اگر این طراحی را داشته باشیم هم نمیتوانیم آن را اجرا کنیم و با توجه به تعهدات برجام در مورد سوخت طراحی در همان سطح طراحی باقی خواهد ماند؛ در مورد موتور هم با وجود اینکه میتوانیم آن را بسازیم ولی اینجا قرار نیست حتی آن را طراحی کنیم بلکه قرار است در مورد آن برنامهریزی شود و شاید بعدا برای اجرا فرستاده شود.
عملا موتور پیشرانی که طراحی میشود اجرای نخواهد شد مگر اینکه دوره برجام به پایان برسد یا این توافق به شکلی کنار گذاشته شود.
برجام موجب شده که نه تنها در مورد سوخت پیشران بلکه در مورد تجهیزات هستهای قبلی هم مشکل سوخت داشته باشیم
آیا تا زمانی که برجام در حال اجراست امکان ساخت هیچ نوع از پیشرانهای هستهای را نداریم؟
آبنیکی: قبلا در حال تولید سوخت برای راکتور بوشهر میکردیم و مراحل نهایی آن را هم انجام داده بودیم تا اگر روزی به هر دلیل روسها به ما سوخت ندادند سوخت بومی خود را برای این راکتور داشته باشیم؛ در مورد راکتور تهران هم سوخت بومی خود را تولید کردیم و حجم زیادی از اورانیوم 20 درصدی داشتیم تا آن را به سوخت تبدیل کنیم ولی الان یک بخشی از این سوخت در حال مصرف است و بخش دیگر آن را رقیق کردیم و در نتیجه در خصوص این سوخت هم وابسته شدهایم.
نه تنها بعد از این در مورد هر تجهیزاتی که در آینده سوخت هستهای بخواهد چیزی نداریم و وابستگی به بیرون پیدا کردهایم در خصوص تجهیزات قبلی هم همین مشکل را پیدا کردهایم و در سوخت راکتور بوشهر و اراک که قرار است بازطراحی و دوباره ساخته شود هم به سوخت وابستگی داریم؛ حال اگر پیشران هستهای هم یک روزی ساخته شود با چارچوبیهای که در برجام پذیرفتیم منافات دارد و عملا چون در موضوع سوخت وابستگی دارد امکان آن وجود ندارد.
در مدتی بسیار کمتر از زمان پیشبینی شده هم میتوان پیشران را طراحی کرد
بازه زمانی سه ماههای که آقای رئیسجمهور برای برنامهریزی در این خصوص تعیین کردند آیا برای انجام این کار کافی است و چرا این زمان سه ماهه تعیین شده است؟
آبنیکی: با توجه به اینکه خود من آخرین سمتی که در سازمان انرژی اتمی داشتم در مرکز توسعه سازمان و به عنوان مسئول برنامهریزی برنامه و بودجه سالانه و برنامه بلند مدت و راهبردی آن بود، براین اساس متولی کل برنامهها در مرکز خودمان محسوب میشدم و میتوانم بگویم تدوین این برنامه در زمان کمتر از سه ماه هم ممکن است.
اینکه بخواهیم برنامهریزی برای ساخت پیشرانهای هستهای را سه ماهه انجام دهیم چیز خیلی بغرنجی نیست و حتی در کمتر از این زمان هم میتوان این برنامه را تدوین کرد؛ از طرف دیگر برای مطالعه و طراحی سوخت هم این زمان، زمان مناسبی است و به نظر نمیآید مشکلی از لحاظ زمانی به وجود آید.
کل فرآیند طراحی و تولید سوخت 20درصد حدود 2 ماه طول کشید؛ در 3 ماه دستور رئیسجمهور که فقط قرار است برنامهریزی انجام شود
چه مقدار زمان برای انجام چنین برنامهریزی نیاز است؟
آبنیکی: با وجود کارشناسان خیلی خوب و خبرهای که در این حوزه داریم برنامهریزی در این خصوص را شاید با 50 درصد چنین زمانی هم میشود انجام داد.
ما سوخت 20 درصد را غنیسازی کردیم و سالها تجربه تولید این سوخت را در سازمان انرژی اتمی داریم از طرف دیگر اگر سوخت پیشران هستهای ما نیز زیر 5 درصد باشد که تجربهای تکراری است و خیلی راحت میتواند برنامهریزی شود از طرف دیگر اگر طراحی برای سوخت بالاتر از 20 درصد یا 56 درصدی که معروف است هم بشود روند برنامهریزی آن خیلی بغرنج نخواهد بود و حتی طراحی آن هم در چنین زمانی ممکن است؛ دلیل آن هم این است که ما غنیسازی 20 درصد را زمانی که تجربه آن را نداشتیم در سال 88 و در مدت حدودا 2 ماهه طراحی کردیم، به اجرا در آوردیم و نتیجه هم گرفتیم یعنی کل فرآیند طراحی و پیادهسازی آن همان حدود 2 ماه طول کشید حالا در اینجا چون سوخت هم وجود دارد در همان فرآینده سه ماهه میتوان این موضوع را برنامهریزی کرد.
بنابراین بند یک دستور رئیس جمهور را در 50 درصد زمان هم میتوانیم انجام دهیم و برای بند دوم هم زمان 3 ماه زمان مناسبی است که میشود در این بازه آن را انجام داد.
براساس قانون واکنش به نقض برجام باید راهاندازی غنیسازی 190 هزارسو میبود نه تولید پیشران
به نظر شما با توجه به اینکه میفرمائید 50 درصد زمان اعلام شده برای برنامهریزی کافی بوده اعلام این زمان سه ماهه برای محکم کاری بوده یا هدف دیگری وجود داشته است؟
آبنیکی: در این سه ماه اتفاقات متعددی ممکن است بیفتد؛ جمعبندی بحث این میشود که این دستور رسمی صادر شده نقاط قوت خوبی دارد و مهمترین نقطه قوت آن این است که شخص رئیسجمهور کتبا و رسما پذیرفتهاند و اعلام کردهاند نقض برجام اتفاق افتاده است، این چیزی است که در طی دوره یکسال گذشته و قبل از آن، از حدود آبان 92 که داریم با غربیها مذاکره میکنیم و با وجود نقض تعهدات توسط آنها در توافقات ژنو و لوزان اتفاق نمیافتاد و معمولا در داخل طرف مذاکره کننده این موضوع را نفی میکرد؛ به عنوان در بحث برداشته شدن تحریمهای بانکی و مالی همواره دولتیها توجیه میکردند که این کار زمان میبرد و کار در حال پیشرفت است اما این بار برای اولین دفعه بعد از بارها و بارها و بارها نقض برجام و با وجود اینکه طرف داخلی ما اعلام میکرد نقض برجام صورت نگرفته و غربیها دارند تعهدات زمانبر خود را انجام میدهند، به شکل رسمی اعلام شد که این نقض برجام صورت گرفته و این نقطه قوت موضوع است.
با وجود نقاط قوت این ماجرا اما اگر بخواهیم نامه رئیس جمهور را تحلیل کنیم بند یک و دو این نامه تقریبا بخشی از قانون بند 7 مجلس است که رئیس جمهور را موظف به این کار کرده بود و رئیس جمهور باید از آن تاریخ تصویب این قانون آن اجرا میکرد و این اتفاقی که افتاده چیز خاصی نیست زیرا ماده 3 قانون برجام رئیس جمهور و دولت را موظف کرده بود که در صورتی که آمریکا نقض برجام کند ظرف دو سال اقدامات لازم را انجام دهد تا به ظرفیت 190 هزار سوء غنیسازی برسیم و این آن کاری بود که قانونا باید اتفاق بیفتد.
اگر قرار بود اقدام مناسبی در خصوص قسمت اول نامه آقای رئیس جمهور که فرموده بودند برجام نقض شده که نقض شده و برای چندمین بار هم این اتفاق افتاده انجام دهیم باید براساس آن چیزی که قانون مقرر کرده بود 190 هزار سوء ظرفیت غنیسازی در کشور طی مدت 2 سال راهاندازی شود اما اینجا میبینیم دستوری که رئیس جمهور داده اجرای بخش کوچکی از ماده 7 قانون است و متناسب با نقض برجام توسط غرب نیست با همه اینها اما باز این دستور هم اقدام مثبتی در جهت پذیرش رسمی و کتبی نقض برجام است.
اقدامات دولت در برابر نقض برجام بسیار ضعیف است
ارزیابی شما از آینده برجام چیست؟
آبنیکی: بالاخره قرار بود مذاکرات برای برداشته شدن کل تحریمها اتفاق بیفتد اما آمریکاییها با وجود تعهدی که داده بودند به آن عمل نکردند و تقریبا تحریمها سرجای خود باقیمانده است و به قول مسئولان اقتصادی تقریبا آن چیزی که در برجام در حوزه اقتصاد گیر ما آمد هیچ است یعنی چیزی نزدیک به هیچ دریافتی ما از این توافق است که به نظرم بعد از این نیز همینطور خواهد بود و نه تنها طرف غربی و آمریکایی سازش انجام نمیکند بلکه تلاش خواهد کرد ما بیشتر تعهدات خود را انجام دهیم و از سوی دیگر به طور کامل مطالبهای نداشته باشیم.
ما طی یک سال گذشته تقریبا در خیلی از جاها بیش از تعهدات خود عمل کردهایم و از حالا به بعد هم باید در مذاکرات پیرامون اجرای برجام خیلی جدی دقت شود، نقضهای برجام و عدول از تعهدات طرف غربی را به شدت تذکر بدهیم و پای آن بایستیم و اقدام متقابل انجام دهیم به ویژه اینکه ادعای دولتی که اکنون دارد برسرکار میآید خیلی بیشتر از این حرفهاست و کل برجام را قبول ندارد و دنبال این است که چند قدم جلو بیاید پس ما حتما باید موضع جدی اتخاذ کنیم و به نظرم میآید که این اقدام از این جهت که نقض برجام را دولت رسما پذیرفته و حالا اقدامی را هم ولو اقدام متناسب نیست و بسیار ضعیف تلقی میشود در تقابل با آن تصویب کرده خوب است با این حال باید بعد از این هم این روند را ادامه پیدا کند و به طور جدی ما در یک فرآیند برابر با طرف غربی و به خصوص آمریکاییها در اجرای برجام جلو برویم.