کمیتههای انقلاب اسلامی در اوایل انقلاب و در خلأ نهادهای حکومتی به رتق و فتق تمامی امور میپرداختند؛ از مبارزه با مجرمان و گروههای مسلح گرفته تا حل و فصل اختلافات خانوادگی. این امر به خاطر قرار گرفتن روحانیت در رأس کمیتههای انقلاب نمود خاصی یافته بود. چنانکه علاوه بر ریاست کل کمیتهها (که برعهدهٔ آیتالله مهدوی کنی نهاده شد) فرماندهی کمیتههای چهاردهگانهٔ تهران و شهرستانهای مختلف را نیز روحانیون برعهده داشتند. دیگر ویژگی مهم و بارز کمیتههای انقلاب اسلامی مردمی بودن این نهاد است، چنانکه نیروهای انقلابی با دستور امام برای تشکیل کمیتهها در اقصی نقاط کشور حول محور روحانیت در مساجد جمع شده و به تشکیل این نهاد انقلابی اقدام کردند.
درباره دلایل انحلال کمیتهها و تشکیل نیروی انتظامی روایتهای بسیاری وجود دارد. رضا سیفاللهی اولین فرمانده ناجا درباره این مساله میگوید: «اولین ارگانی که بلافاصله بعد از انقلاب اسلامی برای حفظ انقلاب تشکیل شد کمیتههای انقلاب اسلامی بود که از ۲۳ بهمن ۵۷ اعلام موجودیت کرد و با یک خاستگاه مردمی گسترده بسیاری از توطئههای ضد انقلاب را خنثی و ماموریتهای انتظامی و انقلابی را برعهده گرفت.
یکی از مسائل مهم تصمیمگیران کشور در سالهای اواخر دهه ۶۰ این بود که آیا باید این سازمانهای سهگانه (کمیتهها، ژاندارمری و شهربانی) را توسعه بدهیم یا نه، در صورتی که هنوز هم اعتماد کافی به برخی از آنها وجود نداشت و از این نظر نوعی ابهام در اداره این ارگانها وجود داشت.
بودجهای که برای این ارگانها در نظر گرفته میشد در حد «نگهداری» بود نه ارتقا و توسعه. در صورتی که نیروهای انتظامی باید به تناسب افزایش جمعیت و توسعه ردههای سیاسی توسعه پیدا کند اما در طول دهه ۶۰ شاهد توسعه این نیروها نبودیم.
کمیته هم به تنهایی نمیتوانست کار بقیه ارگانها را انجام دهد، منطقی هم نبود که بودجه توسعه را به کمیته بدهیم و آن سازمانها را حفظ کنیم و بلاتکلیف بگذاریم یا بودجه را به سازمانهای سنتی دهیم و مسئولیتها را از کمیتهها بخواهیم. من در سال ۶۹ معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور بودم و در آن سال یک ارزیابی کلی از قدرت هماهنگی و مدیریت سه نیروی انتظامی موجود انجام دادم و به این نتیجه قطعی رسیدم که مدیریت این نیروها در بعد هماهنگی دچار اختلال جدی است و وزارت کشور امکان فرماندهی، هماهنگی و مدیریت این نیروها را به نحو روان ندارد.
راه برون رفتی هم دیده نمیشد، تنها راهی که وجود داشت ادغام این سه نیرو و تشکیل نیروی جدید بود تا کارآمدی آنها افزایش یابد و از اتلاف منابع و کارهای موازی جلوگیری شود.» اینچنین بود که کمیتههای انقلاب بعد از ۱۴ سال فعالیت منحل شدند.
قطبزاده به جامجم رفت
مهندس بازرگان در اولین اقدام بعد از پیروزی انقلاب در ۲۳ بهمن ۱۳۵۷، صادق قطبزاده را به سمت سرپرست رادیو تلویزیون ملی ایران منصوب کرد تا به شرایط رسانه اصلی انقلابیون سر و سامان دهد. به نوشته روزنامه اطلاعات، «قطبزاده که به سرپرستی رادیو و تلویزیون ملی ایران منصوب شده است، چهل و پنج سال دارد و یک انقلابی حرفهای است. وی پانزده سال پیش ایران را ترک گفت تا مبارزات خود را علیه رژیم در خارج از کشور ادامه دهد. حضور او در کنار رزمندگان فلسطینی و شرکت در کنفرانسها و مجامع فلسطینی از قطبزاده چهرهای ساخت که در خاورمیانه شهرتی بیش از داخل کشورش داشت.»
به نوشته روزنامه اطلاعات، صادق قطبزاده در مدت اقامت امام خمینی در پاریس یکی از نزدیکترین مشاوران ایشان بود و اغلب بیانیههای امام توسط وی قرائت میشد. وی به سه زبان بخوبی آشناست و چهره مورد توجه خبرنگاران و روزنامههای خارجی است.
قطبزاده پس از چند ماه فعالیت به عنوان مدیر رادیو تلویزیون، پس از استعفای دولت موقت وزیر خارجه شد و سه سال بعد از آن در ۲۴ شهریور ۱۳۶۱ به اتهام اقدام به کودتا و تلاش برای بمباران خانه امام خمینی اعدام شد.
سفارت اسرائیل، سفارت فلسطین شد
به نوشته روزنامه اطلاعات، سفارت اسرائیل توسط جوانان مجاهد و مردم اشغال و به مردم فلسطین هدیه شد. به نوشته این روزنامه بر سردر نمای ساختمان واقع در خیابان کاخ روی یک تخته چوب کوچک نوشته شده است، دفتر آزادیبخش فلسطین و روی یک پارچه سفید نوشته شده است «مرگ بر بختیار».
بنابر این گزارش، «در حیاط پشتی ساختمان، اسکلت دو اتومبیل با نمره سیاسی که خرد شدهاند دیده میشود. کاغذهای یادداشتی در حیاط پراکنده بود که بر بالای آن به خط درشت کلمه اخبار اسرائیل به چشم میخورد و به خط ریزتر کلمه روزنامه ستاره شرق دیده میشد. مقدار بسیاری کتاب و مجلات به زبان عبری نیز در حیاط ساختمان دیده میشد. بر بالای دکل عظیم بیسیمی به چشم میخورد که شکسته بود و دو تن از افراد کمیته امام خمینی مشغول جدا کردن آن هستند. یکی از افراد در جواب پرسشهای ما چنین گفت: این بیسیم یک گیرنده خیلی قوی است و از نظر قیمت در حدود چهار الی پنج میلیون تومان ارزش دارد که متاسفانه مردم آن را شکستهاند. ما در حال حاضر قسمتهای سالم آن را باز میکنیم تا برای شبکه ده (تلویزیون منزل امام) استفاده کنیم.
وی افزود: در اینجا ما کارتهایی پیدا کردیم که کار ساواک ما را میکرد و روی این کارتها افراد فلسطینی شناسایی شده بودند و بعضی هم متعلق به شناسایی اسرائیلیهای مقیم ایران و شاغل در دوایر مختلف بودند. مقداری هم وسایل رادار و تلکس و بیسیم هم پیدا کردیم که به کمیته امام تحویل داده شد. برای نفوذ در سفارت اسرائیل بچهها دیروز از صبح تا ساعت ٢ بعدازظهر با بیل و کلنگ کار کردند، تا بالاخره از سقف به داخل اتاقها نفوذ کردند، چون بسیاری اتاقها با بتون ساخته شده و به شدت ضخیم و محکم است و درهای آهنی دو سه تا قفل داشت. ما تصمیم داشتیم اینجا را سالم تحویل بدهیم ولی متاسفانه بعضیها به شدت عصبانی بودند و بسیاری از مدارک را از بین بردند. در حال حاضر شبها از این مکان چند تن از جوانان مسلح پاسداری میکنند.»
منبع: تاریخ ایران