ظاهر روایت این است که در این
75 روز مراودهای بوده است یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان
ندارم که غیر از طبقه اول از انبیاء عظام درباره کسی اینطور وارد شده باشد
که در ظرف 75 روز جبرئیل رفت و آمد داشته است... مسأله آمدن جبرئیل برای
کسی یک مسأله ساده نیست، خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی میآید. امکان
دارد بیاید، یک تناسب لازم است بین روح آن کس که جبرئیل میخواهد بیاید و
مقام جبرئیل که روح اعظم است...
حتی درباره ائمه هم ندیدهایم که وارد
شده باشد اینطور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد، فقط این است که برای
حضرت زهرا(س) است آن که من دیدهام جبرئیل بهوفور در آن 75 روز وارد
میشده و مسائل آتیهای که بر ذریهی او میگذشته است، این مسائل را
میگفته است و حضرت امیر(ع) هم ثبت میکرده است.
در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضائلی که برای حضرت زهرا(س) ذکر کردهاند... بالاتر می دانم.»(امام خمینی(ره))
با غروب غمبار خورشید فروزان رسالت در 28 صفر سال دهم هجری، سیاهی غصب حق و
غبار غربت، اندیشههای خردورزان را آزار میداد بهگونهای که کمتر کسی
یارای حضور در صحنه اعتقادی و دفاع در عرصه سیاسی را در خود می دید، امّا
در این میان بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) برتر از هزاران مرد
قدرتمند، بیرق باورهای تابناک آسمانی و علم پیکار با سران ظلم و غصب و غارت
را بر دوش گذاشت تا هدایت نبوی و سعادت علوی را پاس بدارد و به گوش
آیندگان برساند. زهرای اطهر(س) در برابر جریاناتی که بعد از رحلت رسول
مکرّم اسلام(ص) بهوجود آمد، ساکت ننشست و دست به مبارزه سیاسی زد و با
سخنرانیهای افشاگرانه به بیان ماهیّت غاصبان خلافت و مصیبتهای وارده توسط
آنها پرداخت.
گرچه دوران حیات ریحانه محمدی پس از ارتحال پیامبر
اکرم(ص) بسیار کوتاه بود، امّا خطمشی سیاسی آنحضرت در طول حیات نشان
میدهد که موضعگیریاش معقولترین و پسندیدهترین روش ممکن بود و هرگونه
حرکت و موضعگیری دیگری غیر از آن ممکن بود ضربات جبرانناپذیری بر پیکر
اسلام وارد سازد.
* سیره سیاسی فاطمه زهرا(س)
انسان نسبت به سرنوشت فردی و اجتماعی خویش مسؤول است و نمیتواند در رابطه
با حوادث، جریانات و واقعیتهای پیرامون خویش بیتفاوت باشد. یکی از
مهمترین موضوعاتی که تأثیری عمده برسرنوشت بشریت دارد؛ رهبری و مدیریت
سیاسی جامعه است که برخورد مسؤولانه تمامی افراد جامعه را در قبال خود طلب
مینماید و در اینرابطه جنسیت مطرح نیست. از این زاویه است که فاطمه(س)
دختر پیامبرگرامی اسلام(ص) سزاوارترین افراد برای مشارکت سیاسی و حضور در
صحنه سیاست میباشد و علیرغم اشتغالات اجتماعی متعدد و خستگیهای ناشی از
کار روزانه و رسیدگی به امور خانه و سرپرستی چند کودک خردسال، خود را از
سیاست دور نمیدارد و همچون سیاستمداری قهرمان در صحنه اجتماع حاضر میشود
و در دفاع از حق و عدالت جان مبارک خویش را نثار مینماید.
او زندگی
سیاسی و آشنائی با الفبای آنرا از همان دوران خردسالی آغاز کرد و با
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی پدر بزرگوار خویش و مشکلات و مصائب بیشمار از
نزدیک مانوس بود؛ حتی جبهه جنگ میرفت و در غزوههای متعددی همراه با
پیامبر(ص) شرکت میکرد. بعد از ازدواج و زندگی مشترک بازهم در جریان زندگی
اجتماعی همگام با علی(ع) به پیش میرود. اما پس از وفات پیامبر(ص) فصلی
جدید از زندگی را آغاز کرد که برای تحکیم پایههای انقلاب نوپای پیامبر
اکرم(ص) و حفظ و تداوم حکومت اسلامی، دست به احقاق حق و مبارزه گشود و در
جریان سیاسی عظیمی حضوری آشکار یافت. رسول گرامی اسلام(ص) درحالی چشم از
جهان فرو بست که تشنگان قدرت، در کمین نشسته بودند و هنوز جنازه مبارک
آنحضرت دفن نشده بود که منتظران فرصت در سقیفه جمع شدند و برخلاف دستور
خداوند و فرموده پیامبر(ص) خلافت را از علی(ع) گرفته و به دیگری سپردند و
با تمام قدرت و توان به صحنه سیاسی آمدند. گروهی را با تهدید و فشار مرعوب
ساختند، با دستهای از راه معامله و تقسیم قدرت کنار آمدند؛ عدهای را با
حاتمبخشی با خود هماهنگ کردند و با یک کودتای خزنده، قدرت را به دست
گرفتند. در آن شرایط چه کسانی و چگونه میبایست از ولایت و اهل بیت دفاع
کنند؟
گویا فاطمه(س) برای دفاع از ولایت در مقطع پس از وفات پیامبر(ص)
انتخاب شده است؛ زیرا مسلمانان در آن آزمایش سخت با سکوت خود راه خطا را در
پیش گرفتند؛ روح حماسی و شهادتطلبی میدانهای جنگ را از دست دادند و
شمشیرها را غلاف کردند. به انزوا گرویدند و تنها نظارهگر حوادث تلخ شدند و
هیچکس دیگر نمیتوانست در آن شرایط در برابر تهاجمات سازمانیافته و
فتنههای کور، با بصیرت و آگاهی لازم چونان فاطمه زهرا(س) یک مبارزه پیروز
را آغاز و بهخوبی تداوم بخشد. هر کس غیر از دختر پیامبر(ص) میشد او را
شکست میدادند، هر شخصیت دیگری اگر میبود با انواع تهمتهای ناروا او را
به انزوا میکشاندند. هر مقاومتی اگر میشد آنرا در هم میشکستند. هر
دسته، گروه و لشکری را بانام اسلام و در قالب جهاد اسلامی تار و مار
میکردند. اما آنان در برابر شجاعت، بصیرت و شهادتطلبی فاطمه زهرا(س)
درمانده شدند و ماسکهای آنان دریده شد و ماهیت پلیدشان افشا گردید.
فاطمه(س) خود را زنی مسلمان میدانست که باید به وظایف خویش آشنا بوده و
تکلیف و وظیفه شرعیاش را شخصاً عمل کند. بدینخاطر در روزهای آتش و خون و
شکنجه پس از وفات پیامبر(ص) و در روزهائی که سیاست روز آتش زدن به در خانه و
بیعتخواهی از روی زور و اعمال قدرت بود، قد علم کرد تا تکلیف دینی و
سیاسی خود را نیکو به انجام رساند.
* روشها و منش سیاسی فاطمه زهرا(س)
مشی سیاسی فاطمه(س) مشیی آگاهانه، توأم با بینش و بصیرت، اندیشیده و
حسابشده، انتخابی و گزینششده و مبتنی بر ایمان و عقیده است. هدف آن سعادت
انسانها و نجات از بردگیها و ذلتها و تضمین و فراهم آوردن مبادی
ارزشهای معقول در جامعه است. مشی سیاسی فاطمه(س) مشی اعتراض، بیاعتنائی،
عدم تأیید دستگاه حاکم، مشی به محاکمه و استیضاح کشاندن حاکم و خلیفه موجود
است، مشی مظلومیت و سرانجام که فریاد به جائی نرسد، گریستن است، آن هم نه
برای عقده دل خالی کردن بلکه برای بیدار کردن و هشیار ساختن اذهان به سوئی
که در آنجا حقی را زنده دفن کردهاند. او در این سیاست که الهی است، راست و
با استقامت به پیش میرود و در آن باکی از کتک خوردن، بدن خود را به رنج
افکندن ندارد. او درس جرأت وشهامت را از پدر خود گرفته و در مکتب و خانه
علی(ع) و در سایه همگامی با او آنرا تقویت نموده است. برای او هدف الهی
مهم است و در دفاع از هدف باید ایستاد. ما در تاریخ اسلام و حتی بشریت زنی
را سراغ نداریم که در راه هدف الهی و اندیشه وآیندهنگری خود تا بدین میزان
به پیش رفته باشد و مصداق آیه شریفه «فاستقم کما امرت» که درباره پیامبر
نازل شده است، باشد.
خطبه تاریخی بانوی اسلام فاطمه زهراء(س) نمونه
روشنی از روش و مشی مجاهداتی و مبارزاتی آنحضرت میباشد و بیانگر این
واقعیت است که او سخنوری بلیغ و خطیبی نستوه، همتای همسرش امیر مؤمنان
علی(ع) بود. موشکافیهای فاطمه(س) در این خطبه در زمینه فلسفه و اسرار
احکام و تحلیل تاریخ سیاسی اسلام، و مقایسه دوران جاهلیت عرب با زندگی
آنها بعد از ظهور اسلام، درسهای بزرگی به رهروان راه حق میدهد و آنها
را در مبارزاتشان تعلیم و آموزش میبخشد. مهمتر از همه اینکه فاطمه(س) با
این خطبه موضع خاندان پیامبر(ص) را در برابر رژیم حاکم روشن ساخت و مبرا
بودن ساحت مقدس اسلام از مظالمی که به نام اسلام انجام میگرفت، آشکار نمود
و اگر تنها فایده این خطابه بزرگ و پر محتوی همین بود، کافی بود! چنانکه
حضرت امام خمینی(ره) میفرماید: «خطبه فاطمه زهرا(س) در مقابل حکومت و قیام
امیرالمؤمنین و صبر امیرالمؤمنین و... و فداکاری دو فرزند عزیزش... اسلام
را زنده کردند و برای ما و شما برادرهای عزیز الگو شدند... ما هم الگوی
آنها را، تبعیت از آنها را میپذیریم.»
فاطمه(س) آن زن سیاستمداری
است که حتی از جنازه و مرگ خود ابزاری سیاسی ساخت. دستگاه خلافت حتی از مرگ
فاطمه(س) وحشت داشت و این وحشت او بیمورد هم نبود. میترسید فاطمه(س)
موضعی اتخاذ کند که بر رسوائی آنها بیفزاید و پیشبینی آنها درست آمد.
اینکه فاطمه(س) وصیت کرد: «غسّلنی فی اللیل و کفّنی فی اللیل وصلَّ علی و
دفنی فی اللیل و لا تعلن احداً»، مرا شب غسل بده، شب کفن و دفن کن، شب بر
جنازهام نماز بگزار و احدی را خبر مکن؛ خود سیاستی عظیم است و نفرت عظیم
او را به دستگاه حاکمه وقت نشان میدهد و این است که طاغوت را میلرزاند.
بهویژه که فاطمه(س) سفارش کرده بود، مگذار آنها که بر من ستم راندند و حق
مرا گرفتند بر من نماز گزارند که آنها دشمن خدا و رسولند و هم اصرار او
که قبرش مخفی بماند خود بیان این خواسته است که نشانهای از مظلومیت ابدی
او در جامعه باقی باشد. او میخواست دشمنان دوستنما معرفی گردند، ابهامها
از بعضی اذهان دیرفهم زدوده شوند و دریابند که فاطمه(س) چگونه میاندیشید.
* فاطمه زهرا(س) و دفاع از حریم ولایت
زهرای مرضیّه(س) در اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبری امت اسلامی از
هیچ کوششی فروگذار نکرد و این امر را تکلیف خود میدانست. گاهی شبها همراه
علی(ع) به در خانه مهاجرین و انصار میرفت و حمایت از ولایت و وصیّت رسول
خدا(ص) را در یادها زنده میکرد و آنان را به دفاع از حق همسرش در مسأله
خلافت و حق خودش فرا می خواند؛ اگرچه چیزی جز کلام سرد و بیمهری نمیشنید!
فاطمه(س) عنایت ویژهای به مسأله دفاع از امامت و ولایت امام علی(ع) داشت و
بهعنوان یک وظیفه اجتماعی در قالبهای مختلف روی آن اهتمام و جدیّت
میورزید.
در قضیّه «فدک» آنچیزی که جوهر اصلی کارها و پیگیریهای
دخت گرامی پیامبر بود، همان دفاع از حق ولایت حضرت امیر مؤمنان علی(ع) بود.
صدّیقه طاهره(س) حرکت و هدایت انسانها را بدون امام، سکون و ساکت
میدانست و زمامداری زیانآلود و باطل نااهلان را باعث دور ماندن مردم از
مسیر «صراط مستقیم» میدانست. بدینجهت دفاع از مقام امامت را سرلوحه
مسؤولیتهای خویش قرار داده بود و با تمام توان به ارائه رهنمودهای شایسته و
مبارزه با زرمداران و زورمحوران پرداخت. او کتاب فضائل علی(ع) را در پنج
محور بنیادین گشود تا فردا و فرداها همگان با مطالعه گفتار گرانبار وی پی
به حقایق هستی برند و راه را از بیراهها تشخیص دهند.
در فصل نخست،
علی(ع) را در برابر خداوند عبدی مخلص معرفی میکرد که بسیاری از شبها از
شوق عبادت و ترس فراوان بر روی خاک نخلستان مدهوش میشد.
در فصل دوم، او را نسبت به رسول خدا میسنجید و میفرمود: علی(ع) بهترین جانشین پیامبر(ص) و دوست بینظیر رسول خداست.
در فصل سوم، سخن از امامت و ولایت امیرمؤمنان(ع) نسبت به امت اسلامی به
میان میآورد و او را امامی ربّانی و الهی معرفی میکند که فقط و فقط او
لیاقت رهبری امت اسلام را خواهد داشت؛ بنابراین علی(ع) را نخستین مسلمان و
دینباور میدانست، ازاینرو وظیفهای سنگین و خطیر برای خویش نسبت به
امام(ع) برمیشمرد و آن توصیف صفات و برکات بیپایان همسرش تا واپسین
لحظات زندگی بود.
در فصل چهارم، هدایت و رهبری مولای متقیان(ع) را چنان
تأثیرگذار میدید که برای تحقق امامت و خلافت آن بزرگوار خود را آماده
فداکاری نمود.
در فصل پنجم، مقام بلند شیعیان علی(ع) را بیان میکند و
با بصیرت و اعتقاد قلبی، سخن پدر را بازگو مینماید و علی (ع) وشیعیان او
را اهل بهشت میداند.
آری! زهرای مرضیه(س) مقام و موقعیت امام علی(ع)
را خوب شناخته بود و از تواناییهای ذاتی و خدادادی و شایستگیهای ایشان
نیز مطلع بود. دیدگاههای پیامبر اکرم(ص) را نسبت به امام(ع) مرتب شنیده
بود و بدان ایمان و اعتقادی راسخ داشت و صلاح و مصلحت جامعه نوپای اسلام را
در رهبری و امامت حضرت علی(ع) میدانست و جایگزین دیگری را با وجود ایشان
برای این مقام و منصب جایز نمیدید. ازاینرو برای اثبات و تحقق آن از هیچ
تلاشی دریغ نکرد و تا آخرین لحظه دست از حمایت و دفاع از امام(ع) و مقام
امامت برنداشت.
جناح پیروز سقیفه پس از بیعت گرفتن از برخی اصحاب به
سرعت سراغ علی(ع) آمدند تا در اسرع وقت از آن بزرگوار بیعت بگیرند و سند
مشروعیت حکومت خود را به امضا برسانند.
آنها میدانستند که علی(ع)
بهخاطر حفظ اسلام و پیشگیری از تفرقه و اختلاف به جنگ متوسل نخواهد شد و
بیعت او باب مخالفت سایر بنیهاشم و حامیان اهل بیت(ع) را مسدود خواهد کرد و
در نتیجه پایه خلافتشان مستحکم خواهد شد.
ازاینرو آن بزرگوار را تحت
فشار سختی قرار دادند و زشتترین برخوردها را در نخستین روزهای رحلت
پیامبر(ص) با آنحضرت(ع) کردند و تا سرحد کشتنش پیش رفتند.
آنان درصدد
بودند به هر طریق ممکن ولو به قیمت کشتن، مولای متّقیان را به پذیرش حاکمیت
خود وادار کنند، امّا با مقاومت شدید حضرت زهرا(س) مواجه شدند؛ مبارزه
حضرت فاطمه(س) کار خلفا را بسیار دشوار ساخت، زیرا آنان میدانستند اگر
نسبت به دختر پیامبر(ص) جسارت کنند، پایه حکومتشان سست خواهد شد. طبق نقل
مسعودی تا صدیقه طاهره(س) در قید حیات بودند، آنها نتوانستند از علی(ع)
بیعت بگیرند، بنیهاشم نیز پس از شهادت زهرای اطهر(س) بیعت کردند.
روایات و اسناد تاریخی مربوط به مقاومتهای حضرت زهرا(س) فراوان است. کوثر
آفرینش با حضور فعّال خود در خط مقدم مبارزه همچون سپر محکمی از جان علی(ع)
و حامیانش محافظت کرد و فضای مناسبی را برای بنیهاشم فراهم نمود تا بیعت
را به تأخیر بیندازند. البته شیوه حضرت فاطمه(س) برای اعلان عدم مشروعیّت
کارهای آنان تنها در مبارزه علنی روزهای نخست رحلت پیامبر(ص) خلاصه نمیشد.
آنحضرت(س) تا آخرین روز رحلتش همواره با قطع رابطه و ابراز ناراحتی و
اندوه، افکار عمومی را متوجه مسأله سقیفه و غصب خلافت میکرد و نمیگذاشت
این مهم به فراموشی سپرده شود. زنان مهاجرین و انصار برای عذرخواهی به
عیادت آن بزرگوار آمدند، ولی حضرت فاطمه(س) نه تنها از آنان تشکر نکرد،
بلکه در جواب احوالپرسی آنان فرمود: «آگاه باشید این حکومتی که پدید
آوردند، تازه آبستن شده است، پس صبر کنید تا ببینید چه نتیجهای بهبار
آورد. آنگاه از آن بهجای شیر، خون تازه و سم کشنده بدوشید! اینجاست که
کسانیکه به راه باطل رفتهاند، زیانکار میشوند و آیندگان عاقبت آن چه را
که گذشتگان تأسیس کردند، خواهند دید.
از بابت دنیای خود خوش باشید و
قلباً برای فتنههایی که خواهد آمد، مطمئن باشید و بشارت باد بر شما به
شمشیرهای برندهای که بهدنبال آن میآید و قدرت متجاوزی که ظلم و تعدّی را
روا میدارد و جمعیت شما را دروکند (همه را قتلعام میکند) پس حسرت و
اندوه با شما باد! و به کدامین سوی روید؟...»
در آخرین روزهای زندگی
حضرت وقتی آن دو تقاضای ملاقات کردند، ابتدا حضرت فاطمه(س) نپذیرفت و زمانی
که امیر مؤمنان از آنحضرت تقاضا کرد، به احترام شوهر بزرگوارش پذیرفت،
ولی چنان برخورد سردی با آنها کرد که گزارش آن دیدار به یک سند تاریخی
گویا برای اثبات خشم زهرای اطهر(س) نسبت به آنان تبدیل گردید.
* تأثیر الگوی فاطمی در انقلاب اسلامی
اسلام در نگرش خود به زن، با آفرینش ریحانه نبی و انسیه حوراء، نشان داد
که دین جامعی است که زن تحقیرشده در جاهلیت دیروز و غربزده امروز را نه
تنها باور ندارد، بلکه تقبیح میکند و الگوی ایدهآل زن مسلمان را فاطمه
زهرا (س) میداند تا بهانه برای هیچ زن مسلمانی باقی نماند که ما اسوه و
الگویی نداشتیم تا با تمسّک به او بتوانیم انحراف و باطل را تشخیص دهیم و
یا به خود اجازه دهیم که وارد عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی
شویم. البته زنان مسلمان ایران با خودباوری به توان والای خویش و با شناخت
فاطمه زهرا(س) و مبارزات او، توانستند با حفظ کرامت، عزّت نفس و عصمت و
تقوا، برای دفاع از آرمانهای خمینی کبیر رحمه الله و انقلاب اسلامی و
تشکیل حکومت اسلامی شجاعانه وارد صحنه شوند و با مجاهدتها و ایثارهای خود،
انقلاب عظیم اسلامی ایران را به پیروزی برسانند.
این حضور قوی نشان
داد اگر زن ایرانی و مسلمان با شناخت وسیع و آگاهی از اسلام ناب محمّدی(ص)
بهدور از انحرافات و خرافات و پیرایههایی که اسلام را پوشاندهاند رشد
یابد، بهراحتی میتواند رفتارها و نگرش فرهنگی خود را اصلاح کند و با این
نگرش، چنان حضوری قوی در صحنههای گوناگون سیاسی و اجتماعی خواهد داشت که
هیچ هماوردی برای او وجود نخواهد داشت.
امام خمینی رحمه الله در پیروزی
و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی، مهمترین و مؤثرترین عامل را حضور پرشور و
پرتوان زنان در صحنه سیاسی جامعه قلمداد کردند که این شیرزنان با رشد و
آگاهی اسلامی و الهی خود توانستند حتی قویتر از مردان در جامعه حضور
یابند. ازاینرو، ایشان میفرماید: آنچه که در ایران بزرگتر از هر چیز
بود، تحوّلی است که در بانوان ایران حاصل شد. بانوان ایران در این نهضت
انقلاب سهم بیشتری از مردان دارند.
نکته جالب در میان سخنان حضرت امام
رحمه الله، شناخت روانشناسانه و عمیق ایشان نسبت به روحیه زن، بهخصوص «زن
مسلمان ایرانی» است که بدان اشاره میکنند. هدف زنان ما در مبارزات سیاسی و
حضور در صحنههای گوناگون جامعه، کسب جاه و مقام نیست و همانگونه که
اشاره شد فاطمه زهرا(س) نیز هرگز بهخاطر منافع فردی و شخصی خود وارد
مبارزه سیاسی نشد، بلکه با توجه به رسالت الهی، که بر دوش داشت، و در جهت
دفاع از حریم امامت و ولایت، با استفاده از حربههای گوناگون سیاسی وارد
صحنه گردید و چنان حماسه شکوهمند و ایثار و از جانگذشتگی را تا مرز شهادت
به نمایش گذاشت. امام راحل رحمه الله هم به این بعد روحی و عرفانی زن اشاره
می نماید که زنان مسلمان جامعه اسلامی بهخاطر دفاع از اسلام و قرآن وارد
صحنه سیاسی شدند و به همین خاطر، باید این حضور قوی را حفظ کنند، نه اینکه
چون زن هستند باید در کنج عزلت بهسر برند و خانهنشینی اختیار کنند و
تابع محض حوادث و رویدادهای جامعه باشند. ایشان میفرماید: خانمها برای
اینکه یک چیزی مثلاً دستشان بیاید یا فرض کنید که صاحب منصب بشوند
نمیآیند بیرون، خودشان و بچههایشان را به کشتن بدهند. این اسلام و قرآن
است که خانمها را آورده است بیرون و همدوش مردها، بلکه جلوتر از مردها
وارد صحنه سیاست کرده است.
در جای دیگر، ایشان حضور و دخالت بانوان در
مسائل سیاسی را بهعنوان تکلیف برای آنان قلمداد کرده، میفرماید: سیاست یک
ارثی نیست که مال دولت باشد، خانمها حق دارند در سیاست دخالت بکنند و
تکلیفشان این است.
مقام معظّم رهبری نیز بارها به این مسأله اشاره کرده
که زنان باید در عرصههای سیاسی فعّال باشند و لازمه یک نظام اسلامی، حضور
پرقدرت و آگاهانه اقشار اجتماع، بهخصوص، بانوان است. ایشان میفرماید: در
نظام اسلامی، زنان باید از درک سیاسی برخوردار باشند، فنّ خانهداری و
همسرداری را بدانند و در صحنه فعالیتهای اجتماعی، سیاسی، علمی و خدمات،
مظهر عصمت و طهارت و مناعت باشند.
زن مسلمان ایرانی با داشتن الگویی
همچون صدیقه طاهره(س) توانست با حضور خود در صحنههای پرشور دوران وحشتزای
طاغوت، حماسه انقلاب اسلامی را به منصّه ظهور برساند و سختیها و مرارتهای
هشت سال جنگ تحمیلی را به جان بخرد و با ایثارگریهای خود در پشت جبهه و
گاه در درون جبهه و نیز تهاجم فرهنگی دشمن، توطئههای دشمن را نقش بر آب
سازد و با تمسّک به حبل المتین زهرای اطهر(س) بهعنوان الگو و اسوه در
صحنههای گوناگون جامعه حضور یابد و فریب تبلیغات مغرضانه و مزوّرانه
فریبکاران زر و زور و تزویر را نخورد و چه زیبا و دل نشین مقام معظّم
رهبری فرمود: زنان مسلمان در زندگی شخصی، اجتماعی و خانوادگی خود باید
زندگی حضرت فاطمه(س) را از جهت خردمندی، فرزانگی و عقل و معرفت الگو و
سرمشق قرار دهند؛ از بُعد عبادت، مجاهدت، حضور در صحنه تصمیمگیریهای عظیم
اجتماعی، خانهداری، همسرداری و تربیت فرزندان صالح از زهرای اطهر(س)
پیروی کنند.
* نگرش فاطمی در بیداری زن مسلمان
در جهان امروز، جامعه مسلمانان بهعنوان دومین جامعه بزرگ مذهبی است که
بیش از 5/1 میلیارد عضو دارد که روز به روز در حال گسترش است و زنان نیز
بیش از نیمی از این جامعه را تشکیل میدهند. در چنین جامعهای، شناخت الگوی
راستین برای زنان مسلمان میتواند تأثیر شگرفی بر جای بگذارد. یکی از
بزرگترین درسهای عملی از حضرت زهرا(س) حضور فعّال در صحنههای اجتماعی
سیاسی با حفظ عفّت و حجاب و ارزشهای وجودی زن است که در انقلاب اسلامی،
جلوه یافت و الگویی برای زنان مسلمان در سطح جهان گردید. تأسّی به اسوه و
الگوی برتر زنان جهان، حضرت زهرا(س)، گامی نوین و حرفی نو مطرح ساخت که زن
مسلمان در اقصا نقاط جهان، از آسیا تا آفریقا، از اروپا تا آمریکا،
میتواند با تکیه بر الگوی عملی فاطمی، به خودباوری و احیای هویّت اسلامی
دستیازد؛ همچنان که زنان مسلمان در سطح جهان با احیای عزّت اسلامی و
مبارزه با ساختارهای موجود و جنبشهای فمنیستی و قوانین موجود در جهت تثبیت
ارزشهای زن مسلمان گام برداشتند.
قدرت یافتن جنبشهای زنان مسلمان و
حضور آنها در عرصههای بیداری و حقطلبی، نماد بارزی است که با پیروی از
الگوی آموزههای دینی فاطمی بهوجود آمده است؛ بهگونهای که رسانههای
غربی همواره از تأثیر انقلاب اسلامی و تغییر رویه زنان مسلمان در سراسر
جهان سخن گفتهاند؛ صحبت از زنانی که روزی در فرهنگ برهنگی غوطهور بودند و
امروز با شناخت حقیقت وجودی خویش، در جبهه جنگ و جهاد و شهادت تا مرحله
ایثار جان نیز گام نهادهاند.
امید است زنان مسلمان ایران و جهان با
حضور بیدارگرانه خود و کسب آگاهی نسبت به مسائل اسلامی و شناخت اسلام
واقعی، با داشتن الگوهایی همچون حضرت زهرا(س) که افتخار زنان جهان است، بیش
از پیش این موهبت و رحمت الهی را درک کنند و حضور خود را در صحنههای
گوناگون جامعه در چارچوب اسلامی تداوم بخشند.
* نتیجه مبارزه فاطمه زهرا(س)
اگر مبارزات سیاسی فاطمه زهرا(س) در دفاع از حریم امامت و ولایت نبودند
جریان امامت در همان «سقیفه بنی ساعده» خاتمه مییافت. اما خداوند اراده
کرده بود که ریحانه نبی و همسر ولایت بار سنگین مبارزات سیاسی را در مدت
کوتاهی بر دوش بگیرد و جامعه خفته را بیدار سازد و همچون پیامبر گرامی(ص)
رسالت را به امامت متصل سازد و وجود آنحضرت، تجلّیبخش امامت بود. دفاع
فاطمه زهرا(س) از حریم امامت و ولایت بود که توانست از قتل حضرت علی(ع)
جلوگیری کند و تا حدی جوّ متشنّج سیاسی آن روز مدینه را کنترل نماید و
حقّانیت حضرت علی(ع) را بهمرور زمان ثابت کند تا در سالهای بعد، با بیعت
مردم با حضرت علی(ع) مسیر امامت تداوم یابد و فرزندان آنحضرت ادامهدهنده
خطمشی سیاسی و مبارزاتی مادر نمونهشان باشند. او بود که دختری همچون
زینب(س) را در کانون تربیتی خویش پرورش داد تا در کربلا ادامهدهنده و
پیامبر خون امام حسین(ع) باشد.
مبارزات سیاسی حضرت زهرا(س) نشان دادند
که یک زن، که عنصر پیونددهنده بین رسالت و امامت است، چگونه میتواند با
جثه ضعیف خود و روح عظیم الهی خویش، بار سنگین مبارزه را بر دوش کشد و با
جان و مال خود تا آخرین نفس، خط الهی را دنبال کند و فریب سیاستپیشگان زر و
زور و تزویر را نخورد و نشان دهد که در سختترین عرصههای سیاسی و اجتماعی
جامعه، که حتی مردان رزمدیده و مقاوم هم دچار تزلزل میشوند، یک زن ایستا
و مقاوم میتواند در مقام دفاع از حق و ولایت بایستد و رسالت خویش را
جانانه به ثمر برساند.
حضور سیاسی فاطمه زهرا(س) نشان داد که یک زن با
آگاهی و اتخاذ شیوههای سیاسی مدبّرانه میتواند در صحنههای گوناگون جامعه
به مبارزه بپردازد. این حضور نه تنها تفکر «عدم حضور زن در اجتماع» را نفی
میکند، بلکه انحصار حضور مردان در عرصههای سیاسی را به نقّادی میکشاند و
بر آن مهر ابطال میزند.
راضیه مرضیه(س) با زندگی و مبارزه خود، در
عرصههای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، عبادی، خانهداری، همسرداری،
تربیت فرزند و بهخصوص در صحنههای گوناگون سیاسی، نشان داد که یک زن
میتواند با حفظ حریم عفّت و ارزشهای انسانی، در تمامی عرصههای جامعه
حضور داشته باشد و اسلام چنین میخواهد که زن نیز همچون مرد، در تمام
عرصههای جامعه عنصری فعّال و پویا باشد و با پیروزی انقلاب اسلامی، این
تحوّل و نگرش نسبت به زن در جامعه ایجاد شد.