خبرهای داغ:
گفتاری از حجت‌الاسلام والمسلمین کاظم صدیقی

ماجرای‌تکریم‌رهبری‌ازآیت‌الله‌خوشوقت

حضرت آیت‌الله خوشوقت علاوه بر داشتن ذاتی پاک و قماشی نورانی که به دیدن بزرگانی همچون علامه‌ی طباطبایی هم مفتخر شد، خودش هم اهل عمل بود.
کد خبر: ۸۸۲۸۳۱۲
|
۰۲ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۰
 [*] مرجع بودند، اما خود را مطرح نمی‌کردند

بعد از انقلاب هم همچنان که مشرب امام، مشرب عرفان بود و به‌ خاطر انقلاب وارد مسائل انقلاب شدند، ایشان نیز به فراخور احتیاجی که انقلاب به ایشان داشت، وارد مسائل انقلاب شدند و به فرمان امام خمینی رحمه‌الله به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی درآمدند. بعدها با اقبال بیشتر جامعه به سوی ایشان، جلسات بانشاط و شیوایی برای تشنگان معرفت الهی ترتیب دادند.

مقام علمی و معنوی مرحوم آقای خوشوقت برای همه‌ی فضلایی که سوابق ایشان را در قم می‌دانستند، روشن بود. ایشان از شاگردان خوب حضرت امام رحمه‌الله بودند و در درس مرحوم آقای آیت‌الله‌العظمی بروجردی شرکت کرده بودند. حتی امکان مرجعیت برای ایشان فراهم بود و می‌توانستند رساله بدهند؛ کما‌این‌که برخی از خواص و افرادی که ایشان را می‌شناختند، از ایشان تقلید می‌کردند و فتوا می‌گرفتند، با این‌که رساله هم نداشتند. در عین حال، ایشان تمایلی به مطرح‌شدن نداشتند.
ایشان اسوه بود و کارهایی که می‌کردند، همچون کار پیامبر اکرم (ص) بود که «طَبیب‌ٌ دَوّارٌ بِطِبّه» این جمله را حضرت امیر (ع) درباره‌ی پیامبر خدا ‌گفتند که ایشان طبیبی بود که در مطبّش نمی‌نشست، بلکه بیماران را در منازل‌ خود آنها معاینه می‌کرد و دنبال بیمارها می‌گشت.
پس از انقلاب، ایشان به غیر از عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، به کار تربیت جوانان و پاسخگویی به شبهات اعتقادی و سیاسی آنان می‌پرداختند. خود این کار، بسیار بزرگ بود. ایشان بدون هیچ تکلّفی در اختیار انقلاب بودند و برای انقلاب، نظام و ولایت مایه می‌گذاشتند.

[*] طبیبی بودند در جستجوی مداوای بیماران
آن‌قدر این مرد بزرگ متواضع بود که با آن مقام علمی و معنوی، هیچ حد و حریمی برای خودش قرار نداده بود. بلکه به خانه‌های اشخاص می‌رفت و در مجالس شهرهای کوچک حضور می‌یافت. هر کسی هم از دور و نزدیک می‌خواست ایشان را ببیند، هیچ مشکلی نداشت. یک تواضع و سعه‌ی صدری داشتند که همه‌کس می‌توانست مسائل خودش را با ایشان مطرح بکند. از این جهت من نظیر و شبیهی برای مرحوم آیت‌الله خوشوقت سراغ ندارم.

در گوشه و کنار تهران، مجالسی بود که از ایشان دعوت می‌شد و ایشان بدون هیچ‌گونه تکلفی این مجالس را قبول می‌کردند و می‌رفتند. بسیاری از علما که جزو چهره‌های نورانی بودند، مرکزی داشتند که همه می‌رفتند آن‌جا و اغلب خیلی اهل رفت‌و‌آمد نبودند و یک کانونی داشتند که همه می‌آمدند آن‌جا و استفاده می‌کردند. حضرت آقای خوشوقت اما گاهی برای اداره‌ی جلساتی به ورامین می‌رفتند، گاهی به محلات تشریف می‌بردند. یک عالِم برجسته از تهران مثلاً برود به ورامین تا عده‌ای جوان از ایشان استفاده کنند.

ایشان اسوه بود و کارهایی که می‌کردند، همچون کار پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بود که «طَبیب‌ٌ دَوّارٌ بِطِبّه»1 این جمله را حضرت امیر علیه‌السلام درباره‌ی پیامبر خدا ‌گفتند که ایشان طبیبی بود که در مطبّش نمی‌نشست، بلکه بیماران را در منازل‌ خود آنها معاینه می‌کرد و دنبال بیمارها می‌گشت.

یکی دیگر از ابعاد وجودی ایشان این بود که مشاور امینی بود برای جوانان و غیر جوانان. هر کسی در هر بُعدی تحیّری داشت، بر سر دوراهی بود و تکلیف خودش را نمی‌دانست، به آیت‌الله خوشوقت مراجعه می‌کرد و با مشورت با ایشان مشکل حل می‌شد.

از دیگر ویژگی‌های برجسته‌ی ایشان، دوام حضور ایشان بود. با این‌که خیلی هم اهل رفت‌و‌آمد بودند و دورش همیشه شلوغ بود و مراجعه‌کننده‌ی زیادی داشتند، اما مصداق آیه‌ی کریمه‌ی «رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ»2 بود. هیچ نوع مراوده و رفت‌و‌آمد و صحبتی مانع حضور و اتصال ایشان به مبدأ غیب نبود. همیشه حالت حضور داشتند. برنامه‌های ذکری خودشان را همیشه داشتند. برنامه‌هایی که اهل سیر و سلوک دارند، اذکار محاسبه‌شده‌ای را که به طور مستمر جزو برنامه‌هایشان است، ایشان هیچ‌گاه از یاد نمی‌برد. برنامه‌ی ختم صلوات یکی از برنامه‌های ایشان بود که هم سفره‌ی رحمت الهی بود و هم بهانه‌ای بود که اشخاص آن‌جا جمع بشوند و ایشان برای آنها نورافشانی و روشنگری و رفع ابهام کنند.

[*] ماجرای تکریم آیت‌الله خوشوقت توسط رهبر انقلاب
سابقه‌ی آشنایی رهبر انقلاب با حضرت آیت‌الله خوشوقت و علاقه‌ی رهبری به ایشان، به مدرسه‌ی حجتیه‌ی قم بازمی‌گردد. بعد از انقلاب هم مشورت‌هایی با ایشان داشتند. تکریم عجیبی حضرت آقا از ایشان داشتند. یک بار یادم هست که آیت‌الله خوشوقت برای حضور در یکی از مجالس، خدمت حضرت آقا رفته بودند و از در حیاط وارد شده بودند و کفش‌ها را هم همان‌جا گذاشته بودند. بعد از پایان مجلس، همه حرکت کردند برای صرف شام. حضرت آقا و آیت‌الله خوشوقت کنار یکدیگر بودند. حضرت آقا وقتی متوجه شدند که کفش‌های ایشان در آن‌جا نیست، کفش‌های خودشان را برداشتند و مقابل پاهای آیت‌الله خوشوقت جفت کردند. آیت‌الله خوشوقت هرچه اصرار کردند، آقا قبول نکردند. آیت‌الله خوشوقت هم کفش‌های آقا را پوشیدند و بعد، اطرافیان برای حضرت آقا کفش آوردند. حضرت آقا علاقه‌ی فوق‌العاده‌ای به ایشان داشتند. فراتر از علاقه، بلکه اعتقاد بود.

رهبر معظم انقلاب آیت‌الله خوشوقت را جزو کسانی معرفی می‌کردند که جلوی طوفان‌ها را می‌گیرند و نمی‌گذارند دل‌ها را باد ببرد. ایشان فرمودند که طوفان‌ها زیاد است و مقاومت‌کردن در برابر این طوفان‌ها مشکل است. به یک جایی وصل بشوید که این بادها شما را با خودش نبرد. سؤال کردیم مثلاً به چه کسی؟ فرمودند به آیت‌الله خوشوقت.

آیت‌الله خوشوقت همچون دریا بود. ان‌شاءالله خداوند ما را با ایشان که از دستمان رفته است، محشور کند. خداوند ایشان را در دریای رحمتش مُستغرق، و با اولیاء‌الله محشور کند.

پی‌نوشت‌ها:
1. نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 108
2. قرآن کریم، سوره‌ی مبارکه نور، آیه‌ی 37

گفتاری از: حجت‌الاسلام‌والمسلمین کاظم صدیقی امام جمعه‌ی موقت تهران

پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی)

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار