ما نیامدیم، شهدا دعوت کردند

خبرنگار خبرگزاری بسیج از آذربایجان شرقی به همین بهانه گفتگویی با یکی از خادمان الشهدا در کنار کانال کمیل و حنظله داشته است تا علت عاشقی حسین علابندی این خادم عاشق بسیجی را از زبان وی روایت کند، آنچه می خوانید حاصل این گفتگوی صمیمی خبرنگار خبرگزاری بسیج با این خادم الشهداست؛

از کنار حرم حضرت معصومه(س)؛ شهر مقدس قم، پانزده روزی است اینجا آمده ایم به عنوان خادم الشهدا، دیروز قرار بود برگردیم شهرمان از دلم گذشت که چی می­شد بمانیم، خانواده هم منتظر بودند، دختر کوچیکم دو روز بود که زنگ می زد بابا کی می­آیی، قرار بود دیروز ظهر برگردیم.

شهدا ما را نگه داشتند، امسال کانال نیامده بودم از کنار کمیل سه بار رد شدیم ولی نتوانستم داخل کانال بیاییم، شهدا دعوت کرده بودند که روز آخر بیاییم بعدا بریم شهرمان.

راستش ما نیامدیم شهدا کشاندند، هیچ وقت ما نمی­توانیم، اگر شهدا دعوت کردند می­آییم اگر دعوت نکنند هیچ کس نمی­تواند بیاید.

عقیده بنده این است که راهیان فرصت خوبی است برای روحانیان جهادی بشوند با روحیات شهدا آشنا، به نظر من فقط راهیان نور نباید باشد، من هر وقت در اتوبوس ها صحبت کردم گفتم شهدا را ببرید داخل خانه، زندگی و محل کارتان اگر شهدا را بردیم داخل محل کار و زندگی و خانه یقینا آنجا بهتر خواهد شد.

ما روحانیان می توانیم آنجا راحت تر کار کنیم، منبرها فرصت خوبی هستند از شهدا گفتن، واقعا قشنگ خواهد شد، مردم شیفته فرهنگ شهدا هستند مردم دلشان می­خواهد با شهدا آشنا بشوند، اگر می خواهیم مثال بزنیم از شهدا بزنیم، سبک زندگی می خواهیم بگوییم از زندگی شهدا بگوییم، از ائمه اطهار هم بگوییم.

ولی مردم گاهی تصور می کنند شهدا معصوم بودند، آن ها را دست نیافتنی می­بینند، از آن ها گفتن بهتر است ولی شهدا از میان این جماعت هستند، بهتر است بگوییم شهدا که بودند، اینکه ابراهیم هادی، علی محمودوند بود، ابراهیم همت بود، عباس بابایی و اینکه چمران در آمریکا زندگی می­کرد، مثل خودمان بود، آن ها معصوم نبودند.

به نظرم باید بالای منبرها آقایان روحانی شهدا را معرفی کنند، هرچند آمدن به اینجا خیلی تاثیرش بیشتر است از داخل منبرها، ولی منابر می­تواند زمینه ساز اینجا باشد که فرهنگ شهادت و فرهنگ جهاد را تبیین کنیم تا مردم بیایند برای راهیان و این مناطق را مشاهده کنند تا انشاالله در زندگی تاثیرش رو ببینند.

آمدن ما در روزهای اول سال دعوتی از طرف شهدا است، داستان دختر ارمنی مصداقی برای این دعوت است، این دختر ارمنی تازه با دوستش فاطمه در دبیرستان آشنا شده بود و با او می رفت به دعای توسل، از فاطمه شنیده بود که هر کی توسل کند به ائمه می تواند حاجت روا شود.

نزدیک راهیان بود فاطمه از این دختر دعوت کرده بود باهم بروند راهیان، ولی وقتی به پدرش گفت پدرش رضایت نداد و چون شنیده بود دعای توسل چه تاثیری دارد، توسل کرد، شب به خوابش سیدی آمد، گفت شما دعوت شدید بروید از پدرتان رضایت بگیرید، بیدار که شد رضایت پدر را گرفت.