به گزارش خبرگزاری بسیج، اساساً سبک زندگی هر فرد و جامعه متأثر از نوع جهانبینی است که آن فرد یا گروه دارد، همانطور که نگاه توحیدی، سبک زندگی خاص خود را در پی خواهد داشت و نگاه الحادی سبک زندگی خاص به خود را خواهد داشت؛ لذا دیده میشود که قرآن برخی از ویژگیهای غیرخودیها را متذکر میشود که میتوانیم با بهرهگیری آن میتوانیم رویکرد خود در قبال دشمنان را مدیریت کنیم. درباره دشمن شناسی از دیدگاه قرآن کریم وضرورت آن برای جامعه اسلامی با ادریس عظیما، نویسنده و پژوهشگر در حوزه علوم قرآنی و مدرس دانشگاه به گفتوگو نشستیم.
*اساساً در دین اسلام گزارهای وجود دارد که دال بر دشمن و دشمنشناسی باشد؟
اصل دشمنشناسی یک مقوله عقلانی است و نیازی به اثبات وجود گزارههای دینی در این حوزه نیست؛ هرچند برای تبیین حدود و صغور آن بینیاز از این گزارهها نیستیم. لذا مشاهده میشود که بخش معظم گزارههای دینی به ویژه قرآن کریم در حوزه سیاست خارجی، مربوط به دشمنشناسی است که خود این بخش نیز در گونههای متفاوتی بیان شده است؛ گاه از مسلمانان میخواهد نگاه خود را نسبت به غیر خودیها تنظیم نمایند، گاهی از سبکزندگی ظاهری آنان سخن میگوید همچنان که گاهی از روحیاتشان سخن میگوید و گاه نیز اهداف و نیات آنان در قبال مسلمانان را آشکار میکند.
اصل دشمنشناسی یک مقوله عقلانی است و نیازی به اثبات وجود گزارههای دینی در این حوزه نیست
*از نگاه آموزههای دینی دشمنشناسی چه آثار و اهمیتی برای ما مسلمانان دارد؟
آثار و اهمیت دشمنشناسی در کلمات امیرالمؤمنین علیهالسلام موج میزند، از جمله آنکه ما را از کوچک شمردن دشمن ولو دشمن ضعیف برحذر میدارد (غرر الحکم، ص۷۴۶: لاتَستَصغِرَنَّ عَدُوَّاً وَإن ضَعُفَ )، چراکه کوچکشمردن دشمن، مانع از تیزبینی و حفاظت از او خواهد شد و همانطور که در طول تاریخ نیز دیده شده در موارد متعدد دشمنان ضعیف بر دشمنان قوی پیروز شدهاند و نمونه این اتفاق را در صدر اسلام در جنگ اُحُد به وضوح دیدیم که وقتی مسلمانان ضعف سپاه کفر را دیدند تنگه را رها کردند و پیروزی بهدست آمده را از دست دادند.
بخش معظم گزارههای دینی به ویژه قرآن کریم در حوزه سیاست خارجی، مربوط به دشمنشناسی است
برای همین خاطر است که در روایتی در غررالحکم حضرت، خواب غفلت از دشمن را بزرگترین فریبخوردگی عنوان میکند (غرر الحکم، ص۳۴۰: جِماعُ الغُرورِ فی الاستِنامَةِ إلَی العَدُوِّ) و باید توجه داشت که دشمنان هیچگاه از فریب ما غافل نشدهاند و همواره مشغول نیرنگ هستند و این مسألهای است که همواره صحت آن را دیدهایم که به فرموده حضرت امیر علیهالسلام در نهجالبلاغه «مَن نامَ لَم یُنَم عَنهُ» و یا در عبارتی که در غررالحکم آمده میفرماید « مَن نامَ عَن عَدُوِّهِ أنبَهَتهُ المَکایِدُ» یعنی هرکس از دشمن خویش غافل بماند، نیرنگهای دشمن او را بیدار کند.
لذا اینکه گاهی از زبان برخی شنیده میشود «اینقدر دشمن-دشمن نکنید، دشمن چه کار با ما دارد؟» و تیزبینی در مورد دشمن را نوعی توهم توطئه میدانند. باید بگوییم که اتفاقاً غفلت از دشمن نوعی توهم عدم توطئه است، علیالخصوص که این دشمنیها را در برهههای بسیاری از تاریخ معاصر دیدهایم و هیچ عقل سلیمی نمیتواند آن را انکار کند و جالب آن که بعضی، انتظار اصلاح از جانب دشمن را دارند که حضرت امیر علیهالسلام این افراد را جاهل معرفی میکند (غررالحکم، ص۴۹۲ : قَد جَهِلَ مَن استَنصَحَ أعداءَهُ)، لذا آن حضرت در خطبه معروف به خطبه ملاحم این تیپ افراد را مورد عتاب قرار داده، میفرماید «با این همه خطر، راههای گمراه کننده (دشمن) شما را به کجا می کشاند؟ تاریکی ها و ظلمت ها، تا کی شما را متحیّر می سازد؟ دروغ پردازیها تا چه زمانی شما را میفریبد؟ از کجا دشمن در شما نفوذ کرده به اینجا آورده و به کجا باز میگرداند؟ ... به سخن عالم خداشناس خود گوش فرا دهید، دل های خود را در پیشگاه او حاضر کنید ، و با فریادهای او بیدار شوید!» (نهجالبلاغه، خطبه ۱۰۸).
گاهی از زبان برخی شنیده میشود «اینقدر دشمن-دشمن نکنید، دشمن چه کار با ما دارد؟» و تیزبینی در مورد دشمن را نوعی توهم توطئه میدانند. باید بگوییم که اتفاقاً غفلت از دشمن نوعی توهم عدم توطئه است، علیالخصوص که این دشمنیها را در برهههای بسیاری از تاریخ معاصر دیدهایم و هیچ عقل سلیمی نمیتواند آن را انکار کند
بنابراین نباید به صرف برخی نرمخوییهایی که از دشمن دیده میشود فریفته شد حتی اگر دشمن سپاسگزار ما باشد که میفرماید «از دشمن آسوده خاطر مباش، هرچند [تو را] سپاس گوید» (غررالحکم، ص۷۴۵: لا تَأمَن عَدُوَّاً وَإن شَکَرَ.) که دشمنی که پنهانکارتر است بسیار خطرناکتر از دشمن آشکار است و احتیاط و مراقبت نسبت به این دشمن باید شدیدتر باشد.( شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید ، ج۲۰، ص۳۱۱).*مقصودتان از گزارهها و آموزههایی که در باب تنظیم نگاه به غیرخودیها گفتید، چیست؟
برای پاسخ به این سؤال بهتر است یک مثال بزنم، افرادی که برای بیناییسنجی مراجعه کردهاند با این مثال بیشتر مأنوس هستند؛ در بینایی سنجی، هنگام تنظیم نمره عینک ابتدا یک تصویر تار که وضوحی ندارد دیده میشود ولی پس از اینکه فوکوس رخ داد یک منظرهای در وسط صفحه توجه را به سمت خود جلب میکند که از وضوح بالایی برخوردار است همانطور که در فوکوس عکاسی یا میکروسکوپ نیز این اتفاق میافتد یعنی پس از اینکه یک نگاه غیر واضح نسبت به محیط رخ داد، سپس نسبت به تکتک عناصر موجود شفافیت بالایی حاصل میشود.
در دشمنشناسی نیز باید دو اتفاق رخ دهد؛ ابتدا اینکه باید پس از اینکه یک نگاه اجمالی نسبت به غیرخودیها اتفاق افتاد، یک تحقیق دقیق اتفاق بیافتد تا همه آنها به یک چوب رانده نشوند؛ برای همین دیده میشود با وجود تقابل شدیدی که میان قرآن و اهلکتاب وجود دارد ولی در مورد آنان یکجور حکم نمیکند و در آیه ۱۱۳ سوره آلعمران اینچنین میفرماید:«لَیْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ : [همه اهل کتاب] یکسان نیستند، از اهل کتاب گروهی درستکار [و رعایت کننده حقّ خدا و مردم] هستند، آیات خدا را در ساعاتی از شب می خوانند و [به پیشگاه حق از روی تواضع و فروتنی] سجده می کنند» و بخشی از اهل کتاب را از شبزندهداران معرفی میکند همینطور در آیه ۱۹۹ همین سوره برخی از اهلکتاب را مؤمنان خاشع در برابر پروردگار میداند و میفرماید: «وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ خاشِعینَ لِلَّهِ لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ: بی تردید از اهل کتاب کسانی هستند که به خدا و آنچه به سوی شما نازل شده و آنچه به سوی خودشان فرود آمده ایمان می آورند، در حالی که در برابر خدا فروتن و خاکسار بوده، آیات خدا را به بهای اندک نمیفروشند. برای آنان نزد پروردگارشان پاداشی شایسته و مناسب است».
در آیه ۷۵ سوره آلعمران زندگی اقتصادی-اجتماعی آنان را به تصویر میکشد و میفرماید «وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدینارٍ لا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَیْهِ قائِماً : و از اهل کتاب کسی است که اگر او را بر مال فراوانی امین شماری، آن را به تو بازمی گرداند؛ و از آنان کسی است که اگر او را به یک دینار امین شماری، آن را به تو بازنمی گرداند، مگر آنکه همواره بالای سرش بایستی [و مال خود را با سخت گیری به او از او بستانی]» و طی این فرمایش برخی از اهلکتاب را امانتدار سپردههای مسلمانان میداند هرچند که برخی از آنان بازپس دهنده سکه دیناری نباشند لذا در میان کشورهای غیراسلامی میتوان با تحقیق دقیق بانکهایی را یافت که بتوان نسبت به سپردهگذاری در آن اعتماد نمود و در نقطه مقابل باید از اعتماد به برخی از بانکها پرهیز نمود و سوابق هر نظام بانکی برای این مهم میتواند یکی از مسائلی باشد که باید مدنظر قرار گیرد.
بعد از اینکه تفکیک میان غیرخودیها رخ داد، باید با تیزبینی و فوکوس تمام، یکیک حرکات آنان را زیر نظر قرار داده و سبکزندگی و روحیات آنان را بدست آورد.
*آیا قرآن برای دشمنان اسلام ویژگی های خاصی را معرفی میکند؟
همانطور که نگاه توحیدی، سبک زندگی خاص خود را در پی خواهد داشت و نگاه الحادی سبک زندگی خاص به خود را خواهد داشت؛ لذا دیده میشود که قرآن برخی از ویژگیهای غیرخودیها را متذکر میشود که میتوانیم با بهرهگیری آن میتوانیم رویکرد خود در قبال دشمنان را مدیریت کنیم. تحریفگری را میتوان یکی از این ویژگیها دانست از شاخصههای بارز اهل کتاب به شمار میآید و از کسانی که حرف حق خدا را تحریف میکنند، چه انتظاری میرود جز اینکه در مورد قراردادهای فی مابین را نیز تحریف کنند لذا خدای متعال با استفهام توبیخی از مسلمانان میپرسد «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَریقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» (بقره/۷۵) یعنی آیا انتظار این را دارید که این دشمنان شما به شما اطمینان داشته، ایمان بیاورند در حالی که این افراد کلام الهی را دائماً میشنیدند و پس از آن که آن را کاملاً دریافته بودند، آن را تحریف میکردند؟ نکته جالب اینکه با توجه به این آیه درک و فهم این افراد از کلام الهی کاملا دقیق بوده و موبهمو دانسته بودند، حال چگونه باید انتظار داشت که دشمنان ما حرف ما را باور دارند، ولو اینکه در زمان مذاکرات و نوشتن قرارداد این باور خود را نسبت به صحیح بودن اقدامات ما اذعان داشته باشند؟ و در واقع دوست دارند تمام قراردادها طبق میل خودشان نوشته شود. (المائدة : ۴۱).
یکی از ویژگیهای دشمنان اسلام این است که در راستی آزمایی همواره درصدد اخذ و منعکس کردن گزارشهای کذب هستند و سعی میکنند حتی از شنیدن گزارشات صحیح پرهیز کنند که خدای متعال میفرماید « سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ» (مائده/۴۲) و همین توجه به گزارشات دروغ و بنای زندگی آنان بر دروغ انحطاط سیستم اقتصادی آنان را که یک پا در تحریم کشورهای دیگر دارد، سبب شده و در نتیجه لقمه حرام به صورت اجتماعی وارد زندگی آنها شده است.
خیانتپیشگی از دیگر خصوصیات دشمنان اسلام است، که آیه ۷۱ سوره انفال به این موضوع اشاره دارد که میفرماید اگر خواستند به تو خیانت کنند، کار جدید و تازه ای نیست و قبل از این هم به خدای خود خیانت کردند
خیانتپیشگی از دیگر خصوصیات دشمنان اسلام است، که آیه ۷۱ سوره انفال به این موضوع اشاره دارد که میفرماید « وَ إِنْ یُریدُوا خِیانَتَکَ فَقَدْ خانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ» یعنی اگر خواستند به تو خیانت کنند، کار جدید و تازه ای نیست، و قبل از این هم به خدای خود خیانت کردند، بنابراین با این تعبیرات در مورد سبک زندگی دشمنان اسلام، جای تردید باقی نمیماند که نمیتوان به آنان اعتماد کرد و انتظار به سرانجام رسیدن مذاکرات را داشت.
*گفتید برخی آیات قرآن پرده از احوالات درونی دشمنان اسلام برمیدارد، آیا این روحیات میتواند تأثیری در روابط ما با دشمنان اسلام بگذارد؟
علاوه بر گزارههایی که پیرامون سبک زندگی دشمنان اسلام در قرآن وجود دارد، برخی آیات نیز درصدد بیان نیتهای درونی آنان است، بوقلمون صفتی و سنگدلی دو نمونه از آن روحیات است که مسلماً در نوع رابطه آنان با مسلمانان تأثیر خواهد گذاشت؛ برای همین دیده میشود که در آیه ۱۱۹ سوره آلعمران قرآن برخی مسلمانان را مورد عتاب قرار داده با هشداری میفرماید شما آنان را دوست دارید و آنان علاقهای به شما ندارند و سپس در وصف دشمنان اسلام، آنان را بوقلمون صفت معرفی میکند به گونهای که در مذاکرات رو در رو اطمینان و اعتماد خود را بیان میدارند ولی وقتی از پای میز مذاکره بلند میشوند از شدت خشمی که نسبت به مسلمانان دارند، سرانگشتان خود را میگزند. لذا پایبندی به قراردادها از چنین دولتی قابل تصور نخواهد بود، همانطور که آیه ۸ سوره توبه به این موضوع اشاره دارد و میفرماید «کَیْفَ وَ إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ لا یَرْقُبُوا فیکُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً یُرْضُونَکُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبی قُلُوبُهُمْ وَ أَکْثَرُهُمْ فاسِقُونَ :چگونه [مشرکان بر پیمان خود پای بندند؟] و در صورتی که اگر بر شما چیره شوند، نه [پیوندِ] خویشاوندی را در حقّ شما رعایت می کنند، نه پیمانی را!! شما را با زبانشان خشنود می کنند، ولی دلهایشان [از خشنود کردن شما] امتناع دارد و بیشترشان فاسق اند».
البته اینچنین نیست که گفته شود آنان از حق و واقع خبر ندارند، جالب اینکه همانطور که عرض شد به خوبی صحت گفتههای مسلمانان را میدانند تا جایی که در مورد شناخت شخص پیامبر گرامی اسلام، قرآن میفرماید آن حضرت را همچون فرزندان خودشان میشناسند ولی با وجود آن که حق را میدانند آن را پنهان میکنند (بقره/۱۴۶) و این، سنگدلی کفار است که باعث ایجاد پردههایی مانع از پذیرش سخنان صحیح شده هرچند این افراد در ظاهر به خوبی سخنان ما را گوش فرا دهند لذا میفرماید«وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لا یُؤْمِنُوا بِها .. گروهی از آنان به سخنانت گوش میدهند، و ما [به کیفر لجاجت وکفرشان] بر دلهایشان پوششهایی قرار دادیم که آن را نفهمند، و در گوشهایشان سنگینی نهادیم [تا نشنوند]. و اگر همه نشانههای حق را ببینند باز هم به آن ایمان نمی آورند» (انعام/۲۵).
*همانطور که قبلا نیز اشاره کردید برخی بر این باور هستند که انگاره توطئهچینی از جانب دشمنان نوعی توهم است و اگر ما کارهای خودمان را به درستی انجام دهیم، هیچ دشمنی وجود ندارد؛ آیا قرآن به این مهم پرداخت کرده است؟
با اشاره به نمونههای قرآنی که قبلا ذکر شد، دیگر جایی برای این پرسش باقی نمیماند، بگذارید چند نمونه از آیاتی که شدت دشمنی دشمنان را بیان مینماید، مرور کنیم، برخی آیات به این مطلب اشاره دارند که دشمنان، تمایل به انحراف و عقبماندگی مسلمانان هستند، شاید این دسته افراد که توهم عدم توطئه دارند، برایشان قابل باور نباشد ولی میبینیم که خدای متعال در آیه ۱۲۰ سوره آلعمران میفرماید « إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُوا بِها» یعنی اگر نیکی به شما برسد -اگر پیشرفتی داشتید، ثروتی به دست آوردید، امنیتی داشتید، پیشرفت معنوی داشتید- این برای آنها ناراحتکننده است، اما اگر بدی برای شما حاصل شد –اگر عقبماندگی داشتید، حوادث طبیعی شما را فراگرفت، کشور فقیری شدید- در این صورت آنها خوشحال خواهند شد.
قرآن کریم می فرماید نه کفار کتابی و نه مشرکین دوست ندارند کوچکترین خیری از جانب خدا به شماها برسد و فرمود «من خیر» و در نکره در سیاق نفی هم فرمود یعنی کوچکترین خیر برای آنها گران خواهد بود
یا در آیه دیگری میفرماید «ما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِکینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ » (بقره/۱۰۵) یعنی نه کفار کتابی و نه مشرکین دوست ندارند کوچکترین خیری از جانب خدا به شماها برسد و فرمود «من خیر» و در نکره در سیاق نفی هم فرمود یعنی کوچکترین خیر برای آنها گران خواهد بود. البته این منحصر به مادیات نیست، بلکه آنان نسبت به پیشرفت ما هم بیزار هستند همچنانکه میفرماید « وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِیاءَ » (نساء/۸۹) یعنی دوست دارند مثل خودشان، شما هم کافر باشید لذا با توجه به این نیت پست نباید از آنان دوست بگیرید.
لذا با این آیات دیگر حجت برای همه ما تمام شده و جایی برای دوستانگاری نمیماند و نکته جالب اینکه آیات بیان شده را میتوان نوعی پیشبینی قرآن در مورد تحریمهای اقتصادی از جانب کفار دانست، آیه ۱۸۶ سوره آلعمران نیز این پیشبینی را آشکارا بیان میدارد «لَتُبْلَوُنَ فی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذیً کَثیراً» و جالب اینکه با سه تأکید نون ثقیله و لام تأکید این پیشبینی را اعلام میکند که حتماً حتماً حتماً در اقتصاد و نیروی انسانی تان مورد آزمایش قرار خواهید گرفت و حتما حتما حتما از اهل کتاب و مشرکین آزار فراوانی خواهید شنید.
و این نکته هم حائز اهمیت است که نباید میزان دشمنی دشمنان را تنها به میزان سخنانی دانست که در ظاهر بیان میدارند، یا مثلا گفته شود که در زمان فلان رئیس جمهور رفتار نرمتری بود و در زمان دیگری شدیدتر شد، بلکه همه این عداوتها ریشه در نوع جهانبینی دارد که قبلا عرض کردیم لذا قرآن میفرماید « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ » (آلعمران/۱۱۸) و از ما میخواهد به هیچ وجه غیرخودیها را دوست و محرم راز نگیریم که از هیچ توطئه و فسادی نسبت ما کوتاهی نخواهند کرد که آنها شدت گرفتاری و رنج و زیان ما را دوست دارند، و در ادامه میفرماید « قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ » (نساء/۸۹) یعنی دشمنی و عداوت از لابلای سخنانشان پیداست و آنچه که در درون پنهان می دارند بزرگتر از آن چیزی است که بیان میکنند، این مطلب را میتوان از نشانههایی دانست که خدا برای ما پیشبینی میکند و باید بیشتر مورد دقت و توجه قرار گیرد.
*خب، این مطلبی که گفتید درست! شاید گفته شود که بالاخره دشمنی دشمن هم حدی دارد، و اگر ما کمی کوتاه بیایم، دشمن نیز از عداوت خود خواهد کاست. شما این مطلب را قبول ندارید؟
نه اتفاقاً برعکس! ما در طی تاریخ سیاسی همواره دیدهایم هرجا که از اصول خودمان کوتاه آمدیم یا پا پس کشیدیم، دشمنان ما به این مقدار راضی نشدند، مثلاً اگر روزی با هستهای ما مشکل داشتند و اگر یک قدم عقب گذاشتیم، بحث را بردند روی مسأله موشکی و اگر کوتاه بیایم کار به اینجا ختم نمیشود، مطمئن باشید در مورد پیاده شدن احکام اسلامی هم دخالت خواهند کرد، چرا که آنان با اساس اسلام مخالفند، لذا بنا به آیات قرآن دشمنان اسلام هیچگاه از ما راضی نمیشوند مگر در صورتی که کاملا به آیین آنها درآییم، آنگونه که آنها میخواهند زندگی کنیم، آموزش و پرورش ما، سبک زندگی ما، تعاملات اجتماعی ما با اراده آنها شکل بگیرد، بله! در اینصورت راضی خواهند شد که فرمود « لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» (بقره/۱۲۰).
در مورد راستیآزمایی هم همینطور است، یعنی آنها هیچگاه به حرف ما اعتماد نخواهند کرد ولو اینکه تمام آزمایشگاهها و مراکز تحقیقاتی خودمان را هم در اختیار گزارشگران ناظر آنان قرار دهیم که میفرماید « وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ بِکُلِّ آیَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ» (بقره/۱۴۵: [به خدا] سوگند اگر برای اهل کتاب هر نشانه و دلیلی بیاوری، از قبله تو پیروی نمیکنند.) و این در صورتی است که خودشان میدانند ما دنبال مثلا فلان سلاح هستهای نیستیم ولی با این وجود حق را کتمان میکنند، در عصر نبی گرامی اسلام ص نیز همین روحیه در آنان جریان داشت لذا در مورد آنان میفرماید «إِنَّ فَریقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» (بقره/۱۴۶: مسلماً گروهی از آنان حق را در حالی که میدانند، پنهان می دارند.).