به گزارش خبرگزاری بسیج، امام سجاد (ع) خود در حوزه عمل فردی و شخصی سرمشق اخلاق و گذشت و رفتارهای هنجاری و پسندیده بود. مجموعهای از گزارشها و روایات به خوبی نشان میدهد که آن حضرت همانگونه که در برابر خداوند زینالعابدین و سیدالساجدین بوده در برابر مردم سیدالکرام بوده است. همان اندازه که در برابر خداوند کرنش داشت، در برابر مردم هم به تواضع و فروتنی رفتار میکرد. در بررسی اندیشههای امام مشاهده میشود که امام در حوزه رفتارهای فردی بیشترین تأکید را بر اصول اخلاقی میگذارد و در حوزه مسائل اجتماعی هر چند که میکوشد تا اصول اخلاقی را بر حقوقی چیره سازد ولی برای ایجاد جامعه سالم بر حقوق نیز تأکید دارد. به مناسبت ولادت امام سجاد(ع) مروری کوتاه بر سیره آن حضرت در عصر پر از خفقان اموی خواهیم داشت.
حجت الاسلام علوی تهرانی در مورد شرایط دوران امام سجاد(ع) گفت: حضرت امام زینالعابدین در سختترین شرایط و در سنّ ۲۴ سالگی به امامت رسیدند. بعد از جریان کربلا، امام وارد جامعهای شدند که درباره آن فرمودند: «ما در تمام مکه و مدینه، ۲۰ خانواده طرفدار خود نداریم» این جمله نشان از عدم شناخت مردم نسبت به امام است.
وی ادامه داد: از سوی دیگر، حاکمیت نیز گستاخ شده بود. تقریبا اکثر مردم، لطف و محبت رسول خدا به سیدالشهداء را دیده بودند. شهادت مظلومانه امام حسین بدست آنان، نهایت گستاخی است. امام زینالعابدین طبیعتا سابقه سیدالشهداء نزد پیامبر را ندارند [چون در عصر رسول خدا به دنیا نیامده بودند] لذا شهادت ایشان بسیار راحتتر میتوانست اتفاق بیافتد.
وی افزود: اما میبینیم که امام در طول ۳۴ سال امامت خود زمینه را فراهم کردند تا طرفداران تشیع، از تعداد ۲۰ خانواده به دانشگاهی ۴۰۰۰ نفری در زمان امامان بعد از خود، افزایش پیدا کند. علت این تغییر، رفتار حکیمانه امام زینالعابدین بوده است.
بررسی سیره امام سجاد (ع) در ۳ بخش
علوی تهرانی گفت: اول اینکه مقطع زندگی ایشان، زمانه منع تدوین حدیث بود. یعنی کسی اجازه نداشت تا حدیثی بنوسید. لذا شیعیان زمینهای برای برقراری ارتباط با امام خود نداشتند، چون امام نمیتوانستند روایتی را مطرح کنند. به همین جهت، حضرت معارف را با زبان دعا مطرح نمودند.
وی افزود: امام دعا را تعلیم فرمودند و نزدیکان هم آن را نوشتند. بنابراین بیان معارف و تعلیمات شیعه تعطیل نشد. فقط روش بیان آن متفاوت شد، آن هم به روش دعا. اگر مردم از نگارش حدیث منع داشتند و نتوانستند روایات را در اختیار بگیرند، اما با این حرکت، توانستند دعا را زیر لب ترنّم کنند. بواسطه ترنّم دعا، هم معارف شیعه ترویج شد و هم پایههای وحدت در جامعه شیعه شکل گرفت.
وی ادامه داد: دوم اینکه با وجود منع حدیث، حضرت روایات متعددی را بیان کردند که در آنها، مردم به صورتهای مختلف به خواندن قرآن تشویق و ترغیب شده بودند. از جمله احادیثی در باب: فضیلت ختم قرآن در مکه، فضیلت ختم قرآن در طول ماه و ... چون حکومت با خواندن قرآن مشکلی نداشت، لذا با نشر چنین احادیثی نتوانست مخالفت کند. امام نیز مسائل اجتماعی و سیاسی را مطرح نمیکردند تا حکومت دلیلی برای تقابل با ایشان نداشته باشد.
علوی تهرانی گفت: وقتی مردم به سراغ خواندن قرآن میروند، سؤالاتی از قرآن برای آنها مطرح میشود که طبیعتا در پی پاسخش هستند. امام در طول ۳۴ سال امامت خود، از فرصت مناسک حج در مکه استفاده کرده و در میان عموم حاضر میشدند. مردم سؤال میپرسیدند و امام در پاسخ به سؤالات، معارف دین را تبیین میکردند. به این ترتیب جامعه شیعه، حول محور قرآن بر مبنای فرمایش امام، منسجم و یکپارچه میشود.
وی در پایان اظهار داشت: سومین کار امام که موجب انسجام تشکّل شیعه شد، اقامه عزای حضرت سیدالشهداء بود. در طول دوران امامت، امام اقدام به نمادسازی میکنند. وقتی گوسفندی ذبح میشود، امام ذکر مصیبت میکنند. وقتی طفل شیرخوارهای را میبینند، یاد حضرت علیاصغر میکنند. وقتی غذا و آب میآورند، عطش و گرسنگی پدر بزرگوارشان در کربلا را متذکر میشوند. اقامه عزای حضرت سیدالشهداء باعث حفظ دین در جامعه است. امام زینالعابدین با این ۳ شیوه، تشکّل شیعه را انسجام بخشیدند تا زمینه برای امام باقر و امام صادق (ع) فراهم گردد.
یکی از مشکلات زمان امام سجاد (ع)، جهل مردم بود
آیت الله محمدعلی جاودان نیز در مورد اقدامات امام سجاد(ع) گفت: هر امام نسبت به زمان خود وظیفهای دارد و طبیب زمان خود است و باید متناسب با بیماری زمان خود، راه حلی متناسب ارائه کند. یکی از مشکلات زمان امام سجاد (ع)، جهل مردم بود. مردم نسبت به دینشان جاهل بودند؛ زیرا حکام قبلی سعی کردند تا تمام مواریث پیامبر (ص) را از بین ببرند و در طول این سالها فقط زمان حکومت امیرالمؤمنین (ع) استثناء بود. برای حل این مشکل، امام سجاد غلامان زیادی را خریدند و تربیت کردند و آزاد کردند. نام پدربزرگهای برخی اصحاب امام باقر و امام صادق (ع) مثل زراره و محمد بن مسلم، نامهایی غیر عربی است و ما احتمال میدهیم که این شاگردان از نسل همان غلامان آزاد شده هستند. امام سجاد یک جریان آب پاک و زلال را در کنار نهر بزرگی از آب آلوده که مردم زیادی در آن غوطهور بودند، جاری نمودند. اگر کسی از بالای بلندی نگاه کند، آن جریان پاک را میبیند.
وی افزود: پیامبر (ص) برای اینکه قرآن بماند، طرح داشتند و یکی از این طرحها ترغیب مردم به سوادآموزی بودهاست که بتوانند قرآن را بخوانند و بنویسند و در خانۀ خود داشته باشند. در مورد طرحی که پیامبر داشتند، اطلاعاتمان اندک است.
وی گفت: امیرالمؤمنین (ع) در طول دورانی که حکومت نمیکردند هیچ سخنی از غدیر نگفتند. چرا؟ چون اگر چیزی میفرمودند، در مقابل فرمایش ایشان احادیث زیادی جعل میشد و این واقعۀ مهم تحریف میشد.
معجزۀ امام سجاد(ع)
این استاد اخلاق گفت: در حالی که جامعه پر شده از حرفهای دروغ و راست و کمتر کسی از حقایق دین آگاه است، امام سجاد (ع) در هر سال سی و اندی برده میخریدند و عید فطر آزاد میکردند. در طول ۳۵ سال امامتشان میشود حدود ۱۰۰۰ برده. اینها در طول یک سال دین صحیح را در خانۀ امام میآموختند و بعد امام به آنها سرمایه میداد تا بعد از آزادی بتوانند زندگی تشکیل دهند و اینها در عالم اسلام پخش میشدند. هیج امامی به اندازۀ ایشان شاگرد تربیت نکردهاست. اگر میگویند امام صادق (ع) چهار هزار شاگرد داشتند، این عدد با احتساب کسانی چون منصور دوانیقی و ابوحنیفه و مالک بن انس است. هر کس چیزی از ایشان آموخته را جزو شاگردان حساب کردند؛ اما ایشان شاید به طور واقعی حدود ۵۰ شاگرد داشتند.
وی افزود: بین ما اینطور جا افتاده که امام سجاد (ع) مدام گریه کرده و دعا خوانده، در حالی که شاید بیش از سایر ائمه کار سیاسی انجام دادهاست.
وی ادامه داد: امام سجاد (ع) صد خانوار را در مدینه اداره میکردند و آنها هم نمیدانستند که از کجا اداره میشوند تا بعد از شهادت امام. امام سجاد به کسانی که سرپناهی نداشتند و در سقیفۀ بنیساعده میخوابیدند، کمک میکردند و هر شب در نیمههای شب آذوقۀ فردایشان را بالای سرشان میگذاشتند. به ایشان عرض شد که آیا این افراد شیعه هستند؟ فرمودند اگر شیعه بودند باید نمک خانهمان را با آنها تقسیم میکردیم.
امام سجاد (ع) در چه شرایطی امامت را بر عهده داشتند؟
آیت الله جاودان گفت: کسانی که بعد از پیامبر بر مسند قدرت نشستند، خواستند خاندان پیامبر دیگر در منظر و مرعای مردم نباشند. مثلاً امیرالمؤمنین (ع) در طول ۲۵ سال، خانهنشین نبودند؛ بلکه بیاباننشین بودند! دور از چشمان مردم، زمین آباد میکردند.
وی ادامه داد: در عصر بنی امیه، معاویه حکومتش را با دشمنی علنی با امیرالمؤمنین آغاز کرد. اگر قبلیها فقط میخواستند مردم اطراف خاندان پیامبر نباشند، معاویه میخواست اصلاً هیچ کس از بنیهاشم روی زمین نماند. تجلی این دشمنیها در کربلا بود که بنی امیه حتی به کودک ششماهه هم رحم نکردند. اگر کل بنیهاشم هم در کربلا بودند، همه را شهید میکردند. در نماز جمعهها هم بخشی از خطبهها سب و لعن امیرالمؤمنین بود. روزی یکی از نزدیکان معاویه به وی گفت که تو قدرت میخواستی و بدان رسیدی. دیگر لعن علی را بس کن. معاویه گفت که میخواهم بچهها با لعن علی پیر شوند! بنی امیه در روستاها تبلیغ میکردند که آن کسی که میخواست شتر پیامبر را رم دهد تا پیامبر کشته شود، علی بودهاست! پس او را لعن کنید.
وی افزود: بعد از شهادت امام حسین (ع) هم اینقدر ترس و خوف بر عالم اسلام چیره شده بود که اصلاً کسی سمت خانۀ اهل بیت نمیرفت! امام سجاد خودشان فرمودند که در مکه و مدینه ۲۰ نفر هم وجود ندارند که ما را دوست داشته باشند. ایشان باید این درد را دوا میکرد و دوا کرد. کار به جایی رسید که از مدینه کسی شهر را به قصد حج ترک نمیکرد تا اینکه امام سجاد از شهر خارج میشدند. در مکه هم پس از حج کسی شهر را ترک نمیکرد، مگر اینکه امام مکه را ترک میکردند؛ از بس که مردم از ایشان خوبی دیدند.
اهمیت کار امام زین العابدین و اهمیت عزاداری ما
آیت الله جاودان گفت: امام زین العابدین ۳۵ سال گریه کرد. این چه توانایی عظیمی است! چه کسی میتواند برای عزیزش ۳۵ سال به طور جدی گریه کند؟ این به خاطر ساختمان وجودی ایشان است که به آخرت یقین دارد. گرچه ایشان از گریههایشان هدف هم داشتند اما گریه ایشان واقعا به خاطر عزاداری و سوز دل بود و کاملا خالص بود. وقتی یک اشک خالص ریخته شود اثرگذاری آن ابدی می شود. و البته میخواستند ارکان حکومت ظلم را بلرزانند و عالم بفهمند که امام حسین بی گناه کشته شدهاست. امام حسین کاری کرد که خوبی خوب بماند و بدی بد بماند. مردم مدینه را قتل عام کردند و فکر کردند که ثواب کردند! اگر خون امام حسین نبود این کار بد ثواب میماند! الان بدی بد است. وهابیت هم اگر کاری میکند میگوید یزید این کار بد را نکرده! میگوید شیعیان کوفه امام را شهید کردند و الا در بدی این کار دیگر حرفی نیست! یزید را تطهیر میکنند چون یزید خلیفه بوده و خلافتش را از گذشتگانش گرفته و این قضیه آنها را زیر سوال می برد. البته خود یزید هم بعد از خطبه امام سجاد که دیگر دید وضع خراب است ناگزیر شد بگوید که من نبودم و تقصیر ابن زیاد انداخت و گفت من با حسین قوم و خویش بودم و این کار را نمی کردم!
وی در پایان گفت: به هر حال خوبی خوب ماند و بدی بد ماند به خاطر کاری که امام حسین کرد. ما هم که در مجالس اهل بیت شرکت می کنیم، دنباله روی همین راه هستیم. امام سجاد هم که گریه میکرد میخواست این قضیه زنده بماند. ما البته حلقه کوچکی از این جریان هستیم.