یادداشت :
نگاهی گذرا بر ظرفیتهای اقتصادی و روند بهرهوری از آنها در استان سیستان و بلوچستان
مسئول علمی دانشجویی سیستان و بلوچستان در یادداشتی نوشت: به گفته تمامی کارشناسان، استان سیستان و بلوچستان به لحاظ ظرفیت و موقعیت تجاری یکی از بهترین استانهای کشور محسوب میگردد که متأسفانه ذهنیتهای منفی و محافظه کار برخی از مدیران استانی مانع از شکوفا شدن این ظرفیتها در منطقه میشود
به گزارش خبرنگار بسیج از زاهدان؛ سعید شهرکیپور، مسئول علمی دانشجویی سیستان و بلوچستان در یادداشتی نوشت:
به گفته تمامی کارشناسان، استان سیستان و بلوچستان به لحاظ ظرفیت و موقعیت تجاری یکی از بهترین استانهای کشور محسوب میگردد که متأسفانه ذهنیتهای منفی و محافظهکار برخی از مدیران استانی مانع از شکوفا شدن این ظرفیتها در منطقه میشود.
ظرفیتهای بینظیر مرزی (با بیش از ۱۱۰۰ کیلومتر مرز خاکی با دو کشور پاکستان و افغانستان و ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی با آبهای بینالمللی)، شرایط مناسب محیطی جهت کشت و تولید محصولات کشاورزی (اعم از خرما، موز، مرکبات، انبه) و امکان ایجاد صنایع وابسته به محصولات گرمسیری، وجود معادن غنی فلزی و غیرفلزی و امکان توسعه فعالیتهای معدنی، اقلیم مناسب برای گردشگری در سرتاسر استان، انرژیهای تجدیدشونده نظیر باد، زیست توده و خورشید تنها بخشی از استعدادها و پتانسیلهای سرزمینی این استان پهناور میباشد که نیازمند برنامهریزی درست در جهت بهرهبرداری مناسب است.
نظر به ظرفیتهای بیان شده میتوان با قاطعیت گفت: فرصتهای اقتصادی زیادی در عرصههای صنعت، معدن، تجارت، انرژی و کشاورزی در استان وجود داردکه بسیاری از آنها بکر بوده و فقط احتیاج به مدیریت جهادی و جذب سرمایهگذار دارد. حوزه تجارت بینالمللی را باتوجه به پتانسیل بینظیر مرزی استان و نیروی انسانی جوان آن، میتوان بهعنوان یک اولویت در راستای رسیدن به اهداف اقتصاد مقاومتی درونزا تعریف نمود. بیش از ۸۶۰۰۰ کیلومتر پهنه معدنی (که عمده آن طلا و آنتیموان هستند.) یکی از ظرفیتهای مناسب جهت تجاری سازی این حوزه در سطح بین المللی است که متأسفانه اولویتبندی نامناسب، سیاسیکاری، استاتیک مدیریتی و نگاه غیرحرفهای به مسائل تخصصی عمده مشکلات پیشرو در راستای پیشرفت و آبادانی منطقه میباشد.
در حوزه گردشگری این استان دارای توانهای مناسب طبیعی، فرهنگی و انسانساخت است که تاکنون فعالیتهای مؤثری در جهت فعالتر شدن آنها صورت نگرفته است. باتوجه به جمعیت ۲۸۱۳۰۹۳ نفری استان و جاذبههای گردشگری موجود، میتوان به ازای هر گردشگر ۴ الی ۱۰ شغل ایجاد کرد، اما متأسفانه این آمار به ازای هر ۳ گردشگر کمتر از یک شغل است. ضمنا براساس گزارش سازمان جهانی کار، به ازای هر فرصت شغلی مستقیمی که در صنعت گردشگری ایجاد شود، یک ونیم فرصت شغلی دیگر در کسب و کارهای وابسته در سرزمین مقصد فراهم خواهد شد.
در مورد دیگرمیتوان به برخی از پروژههای تجاری-اقتصادی که امکان بهرهوری و سودآوری بالایی نیز دارند اشاره کرد که متأسفانه علارقم نیازمبرم تولیدکنندگان و سرمایهگذاران بومی به دادن فرصت در این حوزه، مشاهده میشود که صرفا به دلایل تبلیغاتی تولیدکننده و سرمایهگذار بومی را با مشکلاتش رها کردهاند و پروژههای کلان و سودآور استان را پیشکش سرمایهگذار خارجی نمودهاند. باتوجه به شکنندگی و سستی توافق برجام و بهانهتراشی غربیها برای تحریم، بهتراست مسئولین محترم بجای ذوقزدگی از جذب سرمایهگذاران خارجی، همت خود را در مجتمعسازی سرمایههای بومی وداخلی قرار دهند تا علاوه بر اطمینان بیشتر در هدر نرفتن ظرفیتها، حداکثر استفاده از منابع داخلی صورت پذیرد.
یکی دیگر از مشکلات این حوزه، فاصله بین تولیدکنندگان و مسئولین مربوطه میباشد. این موضوع از جایی برای محققین و کارشناسان واضح و مبرهن میشود که حتی آمارهای ارائه شده توسط آنها باهم اختلاف دارد. به گفته مدیرکل صنعت، معدن و تجارت استان از تعداد ۱۲۶۰ واحد تولیدی دارای پروانه بهرهبرداری ۹۰۰ واحد فعالند، اما تولیدکنندگان معتقدند حدود ۹۰ درصد شهرک صنعتی مرکز استان تعطیل شدهاست.
با تکیه بر آمارها، استان سیستان و بلوچستان در سه ماهه اول سال ۹۵ رتبه دوم رشد تجارت را در کشور بهدست آورده. رشدی که حتی بیش از برآورد برنامه پنجم توسعه اقتصادی برای استان بودهاست. طبق گزارش منتشر شده اقلام عمده صادراتی استان عبارتند از: سیمان، قیر، تخم گشنیز، سیب درختی. حال سؤال این است که چند درصد این صادرات مربوط به تولیدات خود استان است؟ در وضعیتی که بسیاری از تولیدکنندگان استان ورشکسته یا در آستانه ورشکستگی هستند و ۴۷ درصد بیکاری در استان (که اختلاف بسیار زیادی با آمار و ارقام دولتی دارد) وجود دارد، اعلام چنین آمارهایی از سوی مسئولین با واقعیات سنخیتی ندارد. اینکه مسئولین بزرگوار این ترازها و گزارشات را چگونه و براساس چه منطقی ارائه میدهند جای بسی تأمل دارد. مجموعه این موارد فشار سنگینی را بر تولیدکنندگان استان وارد کرده تا جایی که بسیاری از واحدهای تولیدی تعطیل شدهاند و نیز کارگران زیادی اخراج شدهاند.
نظر به اهمیت مطالبهگری قشر متخصص و عالم جامعه در موضوع اقتصاد مقاومتی، اشتغالزایی وهمچنین ضرورت وجود ارتباط میان تشکلهای مدعی جریانسازی دانشجویی و صنعت و تجارت، با نگاه به گذشته فعالیتهای این تشکلها در استان مشاهده میشود که متأسفانه تنها مدعیالعموم حوزه مطالبهگری و گفتمانسازی تخصصی، بسیج دانشجویی بودهاست که بعضا هم در قالب انجمنهای علمی ظهور و بروز داشتهاست. متأسفانه قالب جمعیتهای فکری همراه دولت، فعالیت جدی، چشمگیر و کارآمدی در حوزه اقتصاد مقاومتی نداشتهاند و اهم فعالیتهای علمی آنها در محدودههای صرفا آکادمیک و نهایتا پارکهای علموفناوری و مراکز رشد بودهاست.
در خصوص وضعیت دانشگاهها و مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری استان بعنوان پایه اصلی اقتصادمقاومتی، باید اذعان کرد نگاه صرفا آکادمیک، سیاسی و انجام پروژههای غیرضرور و بدون اولویت باعث شده تا این مراکز مهم و استرتژیک نقشآفرینی قابل قبولی در حوزه اقتصاد مقاومتی نداشته باشند. این درحالیاست که در بند دوم سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی بر نقش اقتصاد دانشبنیان در این حوزه تأکید شده است.
باتوجه به همه موارد ذکرشده، قطعا توجه کافی به کشت و تولید محصولات (کشاورزی) استان، بازگشایی کارگاه کوچک زودبازده و اولویتدار (صنعت)، پتانسیل پهنههای معدنی خارقالعاده (معدن)، انرژیهای تجدیدشونده (انرژی)، گردشگری و آثار باستانی، فعالسازی بازاچههای مرزی و صادرات محصولات استان به کشورهای همسایه (تجارت) سبب گشایش بسیاری از مشکلات اقتصادی و کاهش آمار بیکاری میشود. همچنان که اشاره شد ظرفیتهای بالایی جهت اشتغالزایی در استان وجود دارد که این ظرفیتهای مدیریت نشده سبب بالا رفتن آمار بیکاری در استان سیستان و بلوچستان بعنوان یکی از جوانترین استانهای کشور شدهاست.
متأسفانه قسمت اصلی اجرای این سیاستها برعهده دولتی است که اساسا اعتقادی راسخ به اقتصادمقاومتی و درونزایی آن ندارد و چشم امید بر برجام و گشایشهای خیالی آن دوختهاست و بیتفاوت به عمق اعتقادی سیاستهای کلی اقتصادمقاومتی دچار دوگانگی اجرایی در چشماندازهایش شدهاست. در آخر باید گفت که بهثمر رساندن ظرفیتهای بالقوه استان سیستان و بلوچستان در بحث اقتصادمقاومتی در گرو تحرک و برنامهریزی مناسب، نگاه مومنانه و متخصصانه در سطوح مختلف مدیریتی خواهد بود. به امید آنکه روزی بتوانیم شاهد اقتصادی مقاوم و درونزا در کشور عزیزمان باشیم.
والعاقبة للمتقین
به گفته تمامی کارشناسان، استان سیستان و بلوچستان به لحاظ ظرفیت و موقعیت تجاری یکی از بهترین استانهای کشور محسوب میگردد که متأسفانه ذهنیتهای منفی و محافظهکار برخی از مدیران استانی مانع از شکوفا شدن این ظرفیتها در منطقه میشود.
ظرفیتهای بینظیر مرزی (با بیش از ۱۱۰۰ کیلومتر مرز خاکی با دو کشور پاکستان و افغانستان و ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی با آبهای بینالمللی)، شرایط مناسب محیطی جهت کشت و تولید محصولات کشاورزی (اعم از خرما، موز، مرکبات، انبه) و امکان ایجاد صنایع وابسته به محصولات گرمسیری، وجود معادن غنی فلزی و غیرفلزی و امکان توسعه فعالیتهای معدنی، اقلیم مناسب برای گردشگری در سرتاسر استان، انرژیهای تجدیدشونده نظیر باد، زیست توده و خورشید تنها بخشی از استعدادها و پتانسیلهای سرزمینی این استان پهناور میباشد که نیازمند برنامهریزی درست در جهت بهرهبرداری مناسب است.
نظر به ظرفیتهای بیان شده میتوان با قاطعیت گفت: فرصتهای اقتصادی زیادی در عرصههای صنعت، معدن، تجارت، انرژی و کشاورزی در استان وجود داردکه بسیاری از آنها بکر بوده و فقط احتیاج به مدیریت جهادی و جذب سرمایهگذار دارد. حوزه تجارت بینالمللی را باتوجه به پتانسیل بینظیر مرزی استان و نیروی انسانی جوان آن، میتوان بهعنوان یک اولویت در راستای رسیدن به اهداف اقتصاد مقاومتی درونزا تعریف نمود. بیش از ۸۶۰۰۰ کیلومتر پهنه معدنی (که عمده آن طلا و آنتیموان هستند.) یکی از ظرفیتهای مناسب جهت تجاری سازی این حوزه در سطح بین المللی است که متأسفانه اولویتبندی نامناسب، سیاسیکاری، استاتیک مدیریتی و نگاه غیرحرفهای به مسائل تخصصی عمده مشکلات پیشرو در راستای پیشرفت و آبادانی منطقه میباشد.
در حوزه گردشگری این استان دارای توانهای مناسب طبیعی، فرهنگی و انسانساخت است که تاکنون فعالیتهای مؤثری در جهت فعالتر شدن آنها صورت نگرفته است. باتوجه به جمعیت ۲۸۱۳۰۹۳ نفری استان و جاذبههای گردشگری موجود، میتوان به ازای هر گردشگر ۴ الی ۱۰ شغل ایجاد کرد، اما متأسفانه این آمار به ازای هر ۳ گردشگر کمتر از یک شغل است. ضمنا براساس گزارش سازمان جهانی کار، به ازای هر فرصت شغلی مستقیمی که در صنعت گردشگری ایجاد شود، یک ونیم فرصت شغلی دیگر در کسب و کارهای وابسته در سرزمین مقصد فراهم خواهد شد.
در مورد دیگرمیتوان به برخی از پروژههای تجاری-اقتصادی که امکان بهرهوری و سودآوری بالایی نیز دارند اشاره کرد که متأسفانه علارقم نیازمبرم تولیدکنندگان و سرمایهگذاران بومی به دادن فرصت در این حوزه، مشاهده میشود که صرفا به دلایل تبلیغاتی تولیدکننده و سرمایهگذار بومی را با مشکلاتش رها کردهاند و پروژههای کلان و سودآور استان را پیشکش سرمایهگذار خارجی نمودهاند. باتوجه به شکنندگی و سستی توافق برجام و بهانهتراشی غربیها برای تحریم، بهتراست مسئولین محترم بجای ذوقزدگی از جذب سرمایهگذاران خارجی، همت خود را در مجتمعسازی سرمایههای بومی وداخلی قرار دهند تا علاوه بر اطمینان بیشتر در هدر نرفتن ظرفیتها، حداکثر استفاده از منابع داخلی صورت پذیرد.
یکی دیگر از مشکلات این حوزه، فاصله بین تولیدکنندگان و مسئولین مربوطه میباشد. این موضوع از جایی برای محققین و کارشناسان واضح و مبرهن میشود که حتی آمارهای ارائه شده توسط آنها باهم اختلاف دارد. به گفته مدیرکل صنعت، معدن و تجارت استان از تعداد ۱۲۶۰ واحد تولیدی دارای پروانه بهرهبرداری ۹۰۰ واحد فعالند، اما تولیدکنندگان معتقدند حدود ۹۰ درصد شهرک صنعتی مرکز استان تعطیل شدهاست.
با تکیه بر آمارها، استان سیستان و بلوچستان در سه ماهه اول سال ۹۵ رتبه دوم رشد تجارت را در کشور بهدست آورده. رشدی که حتی بیش از برآورد برنامه پنجم توسعه اقتصادی برای استان بودهاست. طبق گزارش منتشر شده اقلام عمده صادراتی استان عبارتند از: سیمان، قیر، تخم گشنیز، سیب درختی. حال سؤال این است که چند درصد این صادرات مربوط به تولیدات خود استان است؟ در وضعیتی که بسیاری از تولیدکنندگان استان ورشکسته یا در آستانه ورشکستگی هستند و ۴۷ درصد بیکاری در استان (که اختلاف بسیار زیادی با آمار و ارقام دولتی دارد) وجود دارد، اعلام چنین آمارهایی از سوی مسئولین با واقعیات سنخیتی ندارد. اینکه مسئولین بزرگوار این ترازها و گزارشات را چگونه و براساس چه منطقی ارائه میدهند جای بسی تأمل دارد. مجموعه این موارد فشار سنگینی را بر تولیدکنندگان استان وارد کرده تا جایی که بسیاری از واحدهای تولیدی تعطیل شدهاند و نیز کارگران زیادی اخراج شدهاند.
نظر به اهمیت مطالبهگری قشر متخصص و عالم جامعه در موضوع اقتصاد مقاومتی، اشتغالزایی وهمچنین ضرورت وجود ارتباط میان تشکلهای مدعی جریانسازی دانشجویی و صنعت و تجارت، با نگاه به گذشته فعالیتهای این تشکلها در استان مشاهده میشود که متأسفانه تنها مدعیالعموم حوزه مطالبهگری و گفتمانسازی تخصصی، بسیج دانشجویی بودهاست که بعضا هم در قالب انجمنهای علمی ظهور و بروز داشتهاست. متأسفانه قالب جمعیتهای فکری همراه دولت، فعالیت جدی، چشمگیر و کارآمدی در حوزه اقتصاد مقاومتی نداشتهاند و اهم فعالیتهای علمی آنها در محدودههای صرفا آکادمیک و نهایتا پارکهای علموفناوری و مراکز رشد بودهاست.
در خصوص وضعیت دانشگاهها و مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری استان بعنوان پایه اصلی اقتصادمقاومتی، باید اذعان کرد نگاه صرفا آکادمیک، سیاسی و انجام پروژههای غیرضرور و بدون اولویت باعث شده تا این مراکز مهم و استرتژیک نقشآفرینی قابل قبولی در حوزه اقتصاد مقاومتی نداشته باشند. این درحالیاست که در بند دوم سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی بر نقش اقتصاد دانشبنیان در این حوزه تأکید شده است.
باتوجه به همه موارد ذکرشده، قطعا توجه کافی به کشت و تولید محصولات (کشاورزی) استان، بازگشایی کارگاه کوچک زودبازده و اولویتدار (صنعت)، پتانسیل پهنههای معدنی خارقالعاده (معدن)، انرژیهای تجدیدشونده (انرژی)، گردشگری و آثار باستانی، فعالسازی بازاچههای مرزی و صادرات محصولات استان به کشورهای همسایه (تجارت) سبب گشایش بسیاری از مشکلات اقتصادی و کاهش آمار بیکاری میشود. همچنان که اشاره شد ظرفیتهای بالایی جهت اشتغالزایی در استان وجود دارد که این ظرفیتهای مدیریت نشده سبب بالا رفتن آمار بیکاری در استان سیستان و بلوچستان بعنوان یکی از جوانترین استانهای کشور شدهاست.
متأسفانه قسمت اصلی اجرای این سیاستها برعهده دولتی است که اساسا اعتقادی راسخ به اقتصادمقاومتی و درونزایی آن ندارد و چشم امید بر برجام و گشایشهای خیالی آن دوختهاست و بیتفاوت به عمق اعتقادی سیاستهای کلی اقتصادمقاومتی دچار دوگانگی اجرایی در چشماندازهایش شدهاست. در آخر باید گفت که بهثمر رساندن ظرفیتهای بالقوه استان سیستان و بلوچستان در بحث اقتصادمقاومتی در گرو تحرک و برنامهریزی مناسب، نگاه مومنانه و متخصصانه در سطوح مختلف مدیریتی خواهد بود. به امید آنکه روزی بتوانیم شاهد اقتصادی مقاوم و درونزا در کشور عزیزمان باشیم.
والعاقبة للمتقین
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار