گفتوگو با مترجم کتاب «رخدادنامهی زودباوری»
چرا گول میخوریم و چگونه از آن بپرهیزیم؟
شایددرهیچجا به اندازه ادبیات و بهویژه قصههای عامیانه به موضوع زودباوری اهمیت داده نشده باشد.ازادبیات کهن و کلاسیک مانند ایلیادوادیسه هومر و آنهیید ویرگیلیوس گرفته تاداستانهای کودکان شاهد این مضمون هستیم.
به گزارش خبرگزاری بسیج، رامین رامبد میگوید: شاید در هیچجا به اندازه ادبیات و بهویژه قصههای عامیانه به موضوع زودباوری اهمیت داده نشده باشد. از ادبیات کهن و کلاسیک مانند ایلیاد و ادیسه هومر و آنهیید ویرگیلیوس گرفته تا داستانهای کودکان مانند پینوکیو شاهد این مضمون هستیم. زبان تمثیلی ادبیات به ویژه میتوانسته و میتواند بدون اینکه به شخصی خاص نظر داشته باشد، موضوع حیاتی زودباوری را برای خواننده عرضه کند.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)ـ زودباوری موضوعی است که کمابیش هر کسی را میتوان به آن مرتبط دانست. گاهی کسی که معتمد همگی بوده سَرمان شیره مالیده، و همه ما کسانی را میشناسیم که خوشباوری عجیب و غریبشان آنان را گرفتار دردسرهایی جدی کرده است. بخش اعظم کتاب «رخدادنامهی زودباوری: چرا گول میخوریم و چگونه از آن بپرهیزیم؟» سرشار از داستانهایی است که انواع و اقسام زودباوری را تصویر کشیده است. با رامین رامبد، مترجم اثر و مدیر انتشارات سیفتال گفتوگویی در این باره داشتهایم که در ادامه میخوانید:
لطفا در ابتدا درباره مجموعه نیش دانش که این کتاب نیز از این سری به چاپ رسیده توضیحاتی را ارائه دهید. هدف و چشمانداز این مجموعه چیست؟
شعار نشر سیفتال (سیفتال در گویش گیلکی به معنای زنبور) نیش دانایی بر پیکر نادانی است. سیفتال دو مجموعه نیش دانش و نیش فلسفه را منتشر میکند. هدف از این دو مجموعه آن است که تا با گزینش و انتشار کتابهای همهفهم و در عین حال گریز از شبه علم، موضوعات مهم و جدی در حوزههای دانش و فلسفه را به زبان تا حد ممکن ساده در اختیار عموم بگذارد. در زمینه نیش دانش، تاکنون کتابهای «اصل بعیدبودن»، «مهندسی اجتماعی»، «سزا»، و به تازگی «رخدادنامهی زودباوری» به چاپ رسیدهاند. کتاب بعدی ما «سرآغاز بینهایت» نام دارد که به مبحث «تبیین و توضیح» میپردازد.
شعار نشر سیفتال (سیفتال در گویش گیلکی به معنای زنبور) نیش دانایی بر پیکر نادانی است. سیفتال دو مجموعه نیش دانش و نیش فلسفه را منتشر میکند. هدف از این دو مجموعه آن است که تا با گزینش و انتشار کتابهای همهفهم و در عین حال گریز از شبه علم، موضوعات مهم و جدی در حوزههای دانش و فلسفه را به زبان تا حد ممکن ساده در اختیار عموم بگذارد. در زمینه نیش دانش، تاکنون کتابهای «اصل بعیدبودن»، «مهندسی اجتماعی»، «سزا»، و به تازگی «رخدادنامهی زودباوری» به چاپ رسیدهاند. کتاب بعدی ما «سرآغاز بینهایت» نام دارد که به مبحث «تبیین و توضیح» میپردازد.
چرا کتابی درباره زودباوری؟ چون این موضوعات اگرچه از آن موضوعاتی است که همه ما در زندگی روزمره با آن مواجههایم اما کمتر مورد توجه قرار گرفته است؟
یکی از علاقهمندیهای من در حوزه رفتارشناسی است و پیشتر هم کتابهایی در این زمینه و مبحث ریاکاری کار کردهام. «رخدادنامهی زودباوری» نیز در همین راستای مطالعاتی من قرار میگیرد. ولی چرا زودباوری؟ خب از یاد نبریم که زودباوری موضوعی همگانی است که کمابیش هر کسی در زندگی دست کم یک بار به نوعی گرفتار دام آن میشود. همه ما میتوانیم نمونههای متعددی در زندگی خود و نزدیکانمان را در این باب به خاطر آوریم و از تجربیات خویش با آب و تاب سخن بگوییم. گرچه داستان فریبکاری قدمتی به درازای تاریخ خود آدمی دارد، امروزه با گسترش فضای مجازی و افزایش ارتباطات اجتماعی، بزرگترشدن شهرها، و به نوعی کوچکترشدن جهان، تعاملات اجتماعی بیش از گذشته ما را در معرض انواع و اقسام خطرات ناشی از فریبکاری قرار میدهد.
کلاهبرداران در هر گوشه و کناری مترصد فرصت هستند تا به نوعی ما را گول بزنند. (کتاب «مهندسی اجتماعی» ترجمه مریم آرین بهویژه به این زمینه در حوزه جهان مجازی میپردازد) اما نکته در این است که همگی فکر میکنیم گولخوردن و پیامدهای آن بر سر ما نمیآید، به قولی ما «باهوشتر» از آنیم که گول بخوریم! اما در رخدادنامهی زودباوری میبینیم که «هوش» با یک تعریف خاص بهراستی نمیتواند محافظ خوبی در این زمینه برای ما باشد. عوامل متعددی در این فرایند دخیل هستند که باید آنها را بشناسیم و درک کنیم.
عدم توجه به موضوع مهم زودباوری از نظر علوم اجتماعی، کمابیش در همهجا هست. در این کتاب میبینیم که حتا در کشورهای پیشرفته نیز آنچنان که باید به این موضوع پرداخته نشده و مبحث مغفول مانده بوده است. همین میتواند زمینهساز مشکلاتی در راستای شناسایی مشکل و آموزش راهکارهای مقابله با آن برای افراد به طور خاص و زیان جامعه در کل فراهم کند.
برخی زودباوری را کنشی ابلهانه میدانند و اساسا در میان عوام مردم هم به ویژه در شرایط فعلی این گونه زودباوری تفسیر میشود. آیا این موضوع صحت دارد؟
پاسخ به این پرسش سهل و ممتنع است. به نوعی زودباوری را میشود نوعی بلاهت تصور کرد. اما از آن سو میبینیم که فرد فریبخورده الزاماً ابله یا نادان یا کمعقل نیست. افراد باهوش و با تحصیلات عالی هم میتوانند به راحتی به این دام بیفتند. در «رخدادنامهی زودباوری» شاهد موارد مستند متعددی از این امر هستیم، که در حوزههای مختلف رخ دادهاند و حیات شخصی و اجتماعی آدمی را به شدت تحت تأثیر قرار میدهند. نویسنده با تیزهوشی مواردی از گولخوردن افراد متشخص دانشگاهی را به ما نشان میدهد تا به ما گوشزد کرده باشد که داشتن به اصطلاح «هوش آکادمیک»، چیزی که با IQ عرضه میشود، نمیتواند ما را نسبت به پدیده فریبکار مصون سازد.
پاسخ به این پرسش سهل و ممتنع است. به نوعی زودباوری را میشود نوعی بلاهت تصور کرد. اما از آن سو میبینیم که فرد فریبخورده الزاماً ابله یا نادان یا کمعقل نیست. افراد باهوش و با تحصیلات عالی هم میتوانند به راحتی به این دام بیفتند. در «رخدادنامهی زودباوری» شاهد موارد مستند متعددی از این امر هستیم، که در حوزههای مختلف رخ دادهاند و حیات شخصی و اجتماعی آدمی را به شدت تحت تأثیر قرار میدهند. نویسنده با تیزهوشی مواردی از گولخوردن افراد متشخص دانشگاهی را به ما نشان میدهد تا به ما گوشزد کرده باشد که داشتن به اصطلاح «هوش آکادمیک»، چیزی که با IQ عرضه میشود، نمیتواند ما را نسبت به پدیده فریبکار مصون سازد.
چه عواملی در رشد یا کاهش زودباوری تاثیر دارند؟
پروفسور گرینسپن به ارائه مدلی چهار عاملی از فرایند زودباوری میپردازد و به تفصیل نقش آنها را در این فرایند بررسی میکند. زودباوری در واقع «کنش ابلهانه اجتماعی واداشته» است. یعنی چیزهایی هستند که ما را به دستزدن به عملی ابلهانه سوق میدهد. در مدل ارائهشده شاهد برهمکنش و نقش «وضعیت، شناخت، شخصیت، و حالت» در مسیر رسیدن به کنش ابلهانه کذایی هستیم. عواملی جانبی مانند «خودفریبی» نیز که متأثر از این مدل هستند نیز بررسی میشوند. 3 گفتار کتاب عملا به ارائه و تحلیل این مدل و عوامل تإثیرگذار بر زودباوری اختصاص دارد و خواننده گذشته از کسب دانش مناسب در این زمینه میتواند با راهنمایی مراجع مناسب در این حوزه به مطالعه تخصصیتر بپردازد.
یکی از جسارتهای نویسنده این اثر آن است که زودباوری را در عرصههای مختلف از جمله در ادبیات و قصههای عامیانه بررسی کرده است. لطفا در این باره و کارکرد زودباوری در ادبیات توضیح دهید؟
درست در نقطه مقابل بیمیلی دانشگران علوم اجتماعی به مبحث زودباوری، شاید در هیچجا به اندازه ادبیات و بهویژه قصههای عامیانه به موضوع زودباوری اهمیت داده نشده باشد. از ادبیات کهن و کلاسیک مانند ایلیاد و ادیسه هومر و آنهیید ویرگیلیوس گرفته تا داستانهای کودکان مانند پینوکیو شاهد این مضمون هستیم. زبان تمثیلی ادبیات به ویژه میتوانسته و میتواند بدون اینکه به شخصی خاص نظر داشته باشد، موضوع حیاتی زودباوری را برای خواننده عرضه کند. بهویژه در حوزه ادبیات کودکان، پند و اندرزهای خشک اخلاقی میتواند در لفافهای شیرین و دلچسب موضوع را به کودک، که در عرصه تعاملات اجتماعی نوپا و تازهکار است، گوشزد کند و خطرات مهلک باورکردن سخنان دلفریب شیادان و کلاهبرداران را به وی نشان دهد.
زودباوری در عرصه دین، هم از آن موضوعاتی است که انسان مدرن امروزی با آن درگیر است و همواره در تلاش رسیدن به یقین در باورهای دینی است. مولف چگونه به این موضوع نگاه کرده است؟
در حوزه دین گرینسپن از انجیل آغاز میکند و به استناد آن موضوع زودباوری در عهد عتیق را نشان میدهد. مثلاً به داستان سامسن و دلیله میپردازد و آن را تحلیل میکند. اتفاقا حوزه دین میتواند برای افراد شیاد فرصتهایی مناسب فراهم کند تا افرادی سادهدل و خوشنیت را که به قصد صفای معنوی پا در این حوزه گذاشته به سوی اهداف و اغراض شوم سوق دهد. انواع و اقسام فرقههای مندرآوردی که پیروانشان سرسپرده کاریزمای رهبر یا رهبران میشوند، مثلا فرقههای رستاخیزی نمونهای عینی از فرایند زودباوری هستند و گاهی نتیجه پذیرش بیچون و چرای ادعاهای بیمدرک و چرندیات، میتواند نتایجی فاجعهبار داشته باشد، که نمونه آن را امروزه میشود در جنبشهایی مانند شاهدان یهووه مشاهده کرد که از انتقال خون، تزریق واکسن، و دیگر اعمال پزشکی گریزانند و موارد متعددی از مرگ کودکان چنین والدینی ناشی از این باورهای نادرست اینچنینی گزارش شده است.
در چه عرصههایی زودباوری میتواند مفید و مضر باشد؟
زودباوری در کل زیانبار است و حیات شخصی و اجتماعی فرد یا افراد زودباور را با خطرات گاهی جدی روبهرو میکند. اما در زمان کودکی، بهویژه تا سنین حدود 8 سالگی، زودباوری از منظر فرگشتی به بقای کودک کمک میکند. کودک در سنین پایین هنوز فاقد تجربه کافی از زندگی است و باید به یاری زودباوری که به صورت فطری در دهنش جا دارد، به افرادی صاحب اقتدار تکیه کند، که معمولا والدین او این افراد هستند. با افزایش سن میزان زودباوری در فرد به طور طبیعی کم میشود، هم از دیدگاه افزایش تجربه ناشی از تعاملات اجتماعی، و هم به دلیل افزایش قدرت محاسباتی و تحلیلی مغز. به همین دلیل است که کمابیش در همه جهان سنی قانونی برای مسئولیتپذیری فرد وجود دارد. اما اگر فرد به دلیلی نتواند آن زودباوری کودکی را کنار بگذارد، در بزرگسالی هم فردی هالو و کودن قلمداد میشود.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار