به گزارش خبرگزاری بسیج از کرج ، شب یلدا در بین بومیان کوهپایه استان البرز به "شُو چله" معروف است که «چل» یا «چله» معرف عدد چهل می باشد.
از اول دی ماه تا دهم بهمن ماه به مدت چهل روز را " گته چله " (چله بزرگ) و از دهم تا آخر بهمن ماه را به مدت بیست روز " کوچیکه چله " (چله کوچک) می گویند و چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک (از هفتم تا چهاردهم بهمن) را اصطلاحاً "چارچار" (چهار چهار) می نامند.
در گذشته های دور وقتی که 4 روز از چله ی کوچک می گذشت، می گفتند: کمر سرما شکسته است. بزرگان معتقد هستند همیشه بین چله بزرگ (برادر بزرگ) و چله ی کوچک (برادر کوچک) بحث و مشاجره است.
برادر کوچک به برادر بزرگ می گوید: یعنی تو چله بزرگ، اراده سرمای زیاد را نداشتی، باید مخلوقات زمین بفهمند که زمستان فرا رسیده و سرما، برف و یخبندان یعنی چه و من پشت تو هستم، شدت سرما را افزون کن.
افسوس که کسی مرا پشتیبانی نمی کند و افسوس پشتم به بهار است وگرنه حیوانات را در لانه شان، پیرزن را در خانه اش و پیرمردان را دست به عصا، بچه ها را در گهوارهایشان از سرما خشک می کردم.
ای چله بزرگ، ای برادر بزرگ تو با این بزرگی نتوانستی کاری انجام بدهی و من بدون حمایت تو از عهده این کار بر نمی آیم که چله بزرگ به برادرش می گوید: برو به عاقبت این کار بیندیش.
یک البرز پژوه با بیان مطالب مذکور می گوید: در شب چله بیشتر مرسوم است ماهی پلو را انتخاب می کردند. ماهی دودی آزاد که امروزه بسیار کمیاب است. بعضی ها جوزه خورش (فسنجان)، مرغ یا خروس، کفته، دم پختک، تهیه می کردند.
جعفر کوهزاده ادامه می دهد: در شب چله از غذاهای گرم استفاده می شد. در این شب در خانه ها پس از صرف شام شب چله یا صدای هاونگ های چوبی یا سنگی برای درست کردن "کِتنی" می آمد یا همه دور تا دور کرسی نشسته بودند و خاطرات، حکایت ها، شعرهای پدربزرگ و مادربزرگ ها را با دل و جان گوش می دادند و یا در طالقان مشاحره اشعار سعدی، حافظ، نظامی، فردوسی، مولوی، و اشعار محلی صورت می گرفت.
مردم در این شب طولانی و بلند به خوشی و شادکامی در کنار یکدیگر سپری می کردند. امّا «کِتنی»، مخلوطی از گردوی کوبیده شده به همراه شیره تازه توت است که به صورت تکه های بریده شده در این شب نوش جان می شد.
در شب چله بعضی از خانواده ها برای شب نشینی شب چله به خانة بزرگترها می رفتند و هر خانواده شُو چرز خودش را همراه می آورد که همراه با شُو چرزهای میزبان تناول کنند.
شُو چرز شامل تنقلات همچون: توت خشک شده، گردو، کشمش، انار، انگور آونگ کرده، بادام، فندق، پسته، انجیر خشک، تخمه آفتابگردان و کدو، توت هرات، باسلق، برگه سیب، آب دندانک، سنجد، خرمالو، سیب کبوده، گلابی پاییزه، پرتقال، هندوانه، به، خربزه، برشته گندم، زردآلو خشکه، تخم هندوانه، سوجوق (مغز گردو+نشاسته+ شیره توت)، زالزالک، کَهری، ترشی گلابی، ترشی زالزالک، اگردک (با مغز گردو درست می شد)، سیب های جنگلی، آلو بخارا، الم خورا، لب لبو و امثال آن را می خوردند.
هسته های تلخ زرد آلو را می شکنند و آنرا چند روز در آب می گذارند تا تلخی آن از بین برود و سپس پوست آنرا جدا می کنند و کمی نمک به آن می زنند که لب لبو گفته می شد.
اکثر مردم سعی می کنند آن شب هندوانه بخورند، اهالی ساوجبلاغ و طالقان اعتقاد دارند که هر کس در این شب هندوانه بخورد در سال بعد گرفتار گرمازدگی نمی شود. در ضمن "وَرفِ شیرَه" که مخلوطی از برف تازه و شیره انگور یا شیره توت بود یکی از خوردنی ها و بستنی های سنتی و باستانی شب چله و زمستان بود.
رسم شال اوزان کنک (شال آوزانک، شال انگنان، شال جیر ینگُنُک، شال اندازان) هم در شب چله اجرا می شد. جوانان این رسم را به جا می آوردند.
هر کدام پارچه یا شال درازی را می گیرند و روی پشت بام یا پشت پنجره ی خانه های مردم می روند، بدون سر و صدا شالی را می اندازند داخل خانه و می گویند: «تیرماه سیزده خجیرچی». صاحب خانه هم میوه یا گردو یا کشمش یا پول گوشه شال گره می کند و دوباره تکان می دهد .
در روستای اسپی داران این رسم باستانی اجرا می شود که یکی از بزرگان روستا با چند جوان به سراغ درختان گردو می رفتند و به درختان تبر می زدند. فلسفة این رسم در این است که درختان گردوی کم بار را در طول سال شناسایی می کنند و در شب چله یک نیشتر با تبر در قسمت پایینی درخت ایجاد می شد و این امر سبب می شود تا سموم مضرر که در تنه درخت جمع شده از این طریق خارج شود و درخت در سال های بعد پربار شود. امروزه به جای این عمل یک میخ به تنة درخت می کوبند.