به گزارش خبرگزاری بسیج، همزمان با سی امین سالگرد عروج ملکوتی حضرت امام خمینی (ره)، مسعود پورفرد عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی به بررسی نقش مردم و حکومت از منظر امام خمینی (ره) پرداخته است که در ادامه می خوانید؛
با عنایت به ویژگیهای نظام دانایی مسلمانان و نیز شکلگیری نظام دانایی جدید نمیتوان سهم امام خمینی (ره) را نادیده گرفت و چون نظام سیاسیِ جدیدی را بنیان گذاشتهاند بهنظر میرسد اگر نظریات ایشان مورد بررسی قرار گیرد به شناسایی الگوی مردمسالاری کمک بیشتری میکند. امام خمینی (ره) در بحث از حکومت آن را از زاویه قانون و اجرای احکام الهی و زمامدار را در چارچوب قانون و هماهنگی عمل و اندیشه میداند، البته قانونی که امام خمینی (ره) از آن حمایت میکند قانون الهی است و در برخی عباراتِ ایشان واژه ولایت معادلِ حکومت و اداره کشور در نظر گرفته شده است و به پیروی از شیوه حکمرانی پیامبر و امام علی (ع) بیشتر نظر داشته است، در بحث از حکومت میفرماید:
«حکومت یعنی اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس … ولایت مورد بحث یعنی حکومت و اجرا و اداره برخلاف تصوری که خیلی افراد دارند امتیاز نیست، بلکه وظیفه خطیر است. ولایت فقیه از امور اعتباری عقلایی است و واقعیتی جز جعل ندارد». (امام خمینی، کشفالاسرار، ص .۶۵ – ۶۴) امام خمینی (ره) حکومت دینی را حکومتِ قانون الهی بر مردم میداند و تحقق نظام سیاسی مردمسالاری در عصر خود را جمهوری اسلامی میداند، (امام خمینی، ولایت فقیه – حکومت اسلامی، ص ۵۳) ماهیت این نظام سیاسی آن است که با شرایط موردنظر دینی و با پشتوانه آرای عمومی، اجراکننده احکام اسلام است.
از طرفی ایشان معتقدند الگویی که ما از آن پیروی میکنیم با پیروی از شیوه حکمرانی پیامبر و امام علی (ع) متکی بهنظر عموم است، (امام خمینی، صحیفه نور، ج ۳ص ۱۰۵) شکل حکومت نیز با مراجعه به آرای همگانی تعیین میشود. امام خمینی (ره) سعی میکند در نقطهای بین خواست مردم و خواست الهی ارتباط برقرار نماید، میگوید: ما هم که حکومت اسلامی میگوییم میخواهیم یک حکومتی باشد که هم دلخواه ملت باشد و هم حکومتی باشد که خدای تبارک و تعالی نسبت به او گاهی بگوید که اینهایی که با تو بیعت کردند با خدا بیعت کردند. (امام خمینی، ولایت فقیه – حکومت اسلامی، ص ۲۷.)پ س نظریه ولایت در اندیشه امام خمینی (ره) و الگوی جمهوری اسلامی از یک طرف تبلورِ حاکمیت الهی و از طرف دیگر بیانکننده حکومت مردمی در این نظریه میباشد. در مجموع تمام این تعاریف در کلمه قانون خلاصه میشود: حکومت دینی یعنی حکومت قانون الهی. بنابراین با تأکید بیش از حد ایشان بر قانون و اجرای آن بهنظر میرسد عنصر ارزشی حکومت دینی علاوه بر زمامدار و مردم، نقش بسیار مهم را قانوندانان و کارشناسان در حکومت موردنظر امام خمینی داشته باشند. ایشان در ادامه این بحث میفرماید:
تدبیر امور عمومی و سیاسی، زیر نظارت فقیه با تشریک مساعی افراد زیادی از متخصصان اداره میشود. البته حکومت اسلامی بر مبنای نظارت (همان، ص ۵۰۱) بعد از انقلاب اسلامی اجرا شد. اما امام خمینی (ره) بعدها گفت در شرایطِ انقلاب نظارتِ فقها و مدیریت دیگران عملاً انقلاب را از مسیر خود منحرف میکند و به ناچار برای جلوگیری از خطا و لغزش در انقلاب اسلامی خود تصدی اجرای احکام اسلام را بهعهده گرفت. ایشان بعد از ذکر این مطلب که حکومت شعبهای از ولایت مطلقه رسول اللَّه است و مقدم بر تمام احکام فرعیه است به نکته ظریفی اشاره مینمایند: حکومت اسلامی در واقع هیچیک از انواع حکومتهای موجود نیست، استبدادی نیست که اراده فردی بر آن حکومت کند و نه حکومت اشخاص بر مردم، حکومت قانون است که در آن همه تابع قانون هستند حتی موضوعیت حکومت در نظامِ مردمسالاری را از فقیه سلب کرده و منحصر به قانون الهی میداند؛ غیر از قانون کسی حکومت ندارد و برای هیچکس حکومت نیست، نه فقیه، نه غیرفقیه، همه تحت قانون عمل میکنند. (امام خمینی، صحیفه نور، ج ۴ص .۲۰۴)
پ س میتوان این نتیجه را گرفت که نظام سیاسی اسلامی و حکومت دینی حکومتی مشروط و مقید به معنای تقید مدیران و مجریان به یک مجموعه شروط است و معنایی جز حاکمیت دینی ندارد، چه اینکه دین از نظر ایشان یک دین حداکثری است و برای اداره کشور و چرخانیدن چرخهای زندگی هیچ مشکلی ندارد. آنچه تا اینجا از نظر امام خمینی (ره) بررسی شد نمایانگر خصلت و گونهشناسی خاصی از نظام سیاسی دینی بود که خلاصه شده است در آینه قانون که همه با آن معیار محک زده میشوند. بنابراین برداشت ایشان از حکومت گاهی به مثابه تعهد و التزام به قواعد و قانون است که هم فقیه و هم شهروندان موظف به اجرای آن هستند. امام خمینی (ره) بین حق شهروندی و حق فقیه به عنوان شخصیت حقوقی جمع بسته است، زیرا هر دو را تابع قانون میداند و اینکه امام خمینی همیشه نظر و رأی آخر را به سمت شریعت سوق داده است مغایرتی با حق شهروند ندارد، زیرا حق طبیعی را برای اشخاص محترم میشمارد و حکومت اسلامی را ضامن بهرهمندی شهروندان از حقوق طبیعیشان میشناسد. (امام خمینی، صحیفه نور، ج ۳ص ۴۸) در واقع امام خمینی حق فطری و طبیعی را جدای از حق شرعی و الهی نمیبیند و معتقد است:
پیامبران خدمتگزاران مردم هستند. (همان، ج ۸ص ۱۷۸) امام خمینی (ره) معتقد است حق تعیینِ سرنوشت انسان غیرقابل سلب و انکار از انسان است. اعتراف به حقِ ملت از نظر امام خمینی (ره) یکی از ویژگیهای او در نظام دانایی اندیشه سیاسی شیعه است که بر حقوق مردم تأکید میکند، حقوق یکجانبه وجود ندارد.
نظام سیاسی اسلامِ موردنظر امام خمینی (ره) حقوق طرفین برای مردم و دولت است، ایشان در اینخصوص چنین میگوید: اسلام در رابطه بین دولت و زمامدار و ملت، ضوابطی و حدودی معین کرده است و برای هر یک بر دیگری حقوقی تعیین نموده است که در صورتِ رعایت آن، هرگز چنین رابطه مسلط وزیر سلطه به وجود نمیآید… هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابرِ سایرین زمامدارِ مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانعکننده دهد و در غیراینصورت اگر برخلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد خود به خود از مقام زمامداری معزول است و ضوابط دیگری وجود دارد که این مشکل را حل کند.(همان، ج ۴ص ۱۹۰-۱۸۹) همچنین فرموده ملاحظه کنید، کسانی بهعنوان اسلام، بهعنوان مسلمین، حتی معممین، یک قدم خلاف برندارند.(همان، ج ۷ص ۳۳) بنابراین از نظر ایشان نقش مردم و حقوق مردم در نظام سیاسیِ موردنظر ایشان تعیین کننده است و در ادامه همین بحث میفرماید: این در نظر من، از همه چیز اهمیتش بیشتر است مسئولیتش هم بیشتر. همه ما مسئولیم که این کار را انجام دهیم که گمان نشود که اسلام هم مثل سایر حکومتهای دیگر است و تا حالا دستشان چیزی نبوده، حالا که دستشان آمده، همانند که بودند… این مسئله مهم است و آقایان توجه کنند و همه و همه ملت موظفند که نظارت کنند براین امور، نظارت کنند اگر من پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتی، خودت را حفظ کن، مسئله مهم است، همه ملت موظفند به اینکه نظارت داشته باشند و در همه کارهایی که الان مربوط به اسلام است. (همان، ج ۷ص ۳۴)
نتیجه گیری بحث: در مورد امام خمینی (ره) و حکومت باید گفت با توجه به مبانیِ ایشان، همه چیز در قانونگرایی خلاصه میشود و آنهم قانون الهی؛ حکومت در ایده امام خمینی (ره) حق استفاده از زور و سلطه علیه شهروندانی را که نمیخواهند یا نمیتوانند در اجماع تام و کامل قرار گیرند ندارد و باید با رافت اسلامی برخورد کند. در مورد نقش مردم، امام خمینی (ره) همواره بر نقش و حقوق مردم بهعنوان یک موضوع مستقل و بهرسمیت شناخته شده تأکید کرده است و اختیارات مردم را از امور عقلانی و بدیهی معرفی کرده است و همچنین اصرار ایشان به نهادهای نظارتی مردمی به جای عناصِر نظارتی نشاندهنده اهمیت دادنِ بیش از حد ایشان به قدرت عمومی مردم و نهادهای مردمی در نظام مردمْسالاریِ دینی است.