به گزارش خبرگزاری بسیج به نقل از فارس، نخستین نشست از سلسله نشستهای سیر مطالعاتی «صراط» با حضور طلاب و روحانیون در خانه طلاب جوان برگزار شد. در این نشست کتاب «خون دلی که لعل شد» اثر محمدعلی آذرشب مورد نقد و بررسی قرار گرفت. این کتاب، متن فارسی خاطرات رهبر انقلاب است که به بیان خاطرات از وقایع دستگیری، حبس و تبعید ایشان تا انقلاب پرداخته است.
حجج اسلام حسین کاظمزاده، سیدجمال عسگری، علی خانی، عبدالله عصاره، مهدی شبان، محمدرضا روشنایی، محمد ندیری، مهدی عباسی، سجاد نوروزنژاد و علی مهدیان در این نشست به بیان دیدگاههای خود پیرامون کتاب «خون دلی که لعل شد» پرداختند که در ادامه میآید:
کتابی که الگوی طلاب جوان است/ شیوه روایت خاطرات رهبر انقلاب
عسگری با اشاره به کلیت کتاب و نقش آن برای الگوسازی جوانان طلبه بیان داشت: این کتاب اشاره دارد که استقامت در مسیر سختی مخصوصاً در دوران کودکی میتواند عاقبت به خیری را به همراه بیاورد.
علی خانی با اشاره به تجربه دینشناسی رهبر انقلاب افزود: در این کتاب اگر کسی میخواهد دینشناس شود، میتواند بفهمد یک نفر که دینشناس شده، چه تجربیاتی داشته، چطور زندگی کرده و یا سلوکش چگونه است.
کاظمزاده با اعتقاد به اینکه ویژگی بارز کتاب «خون دلی که لعل شد» تقریر آن از سوی رهبر انقلاب است، ابراز داشت: در ثبت خاطرات، معظمله بسیار کلاننگر است. برای مثال کل مبارزات را به ۲ خط تقسیم کردند و در عین حال بسیار جزیینگر هستند که مثلاً در فلان واقعه تاریخی، حرف فلانی را به فلان شخص نقل کرده است. این برای کسانی که بخواهند جامعهساز باشند، خیلی مهم است که ۲ بعد را داشته باشند.
نقش مادر رهبر انقلاب در انتقال مفاهیم قرآنی/ خاطرهای از یک سفر هوایی
در ادامه سخنرانان به تبیین ویژگیهای تربیتی و شخصیتی پرداختند.
عصاره با اشاره به اهمیت آموزش قرآن کریم از همان دوران کودکی در خانواده رهبر انقلاب اظهار داشت: اولین نکته در صفحه ۱۵ درباره اهمیت آموزش قرآن برای آقا و خانواده ایشان است. در این زمینه برای آموزش چند استاد عوض کردهاند که هم خواندن قرآن و هم رسم الخط آن را بیاموزند.
شبان نیز با بیان نقش مادر آیتالله خامنهای در انتقال مفاهیم قرآنی به فرزندانش گفت: مادر ایشان بیشتر داستان حضرت موسی (ع) را میگفتند. این یک جلوه تکوینی دارد. چون داستان حضرت موسی (ع) داستانی است که با وقایع آخرالزمان خیلی هماهنگ است. خود حضرت آقا هم بسیار از آیات مربوط به حضرت موسی (ع) استفاده میکند، به خصوص که این آیات در بحثهای نظامسازی و تمدنسازی که برای انقلاب مهم است و معظمله با خو گرفتن از داستان حضرت موسی (ع) بزرگ شده است.
روشنایی با اشاره به ولایتپذیری مقام معظم رهبری تصریح کرد: ایشان در این کتاب ذکر میکنند که «من همیشه تسلیم روش پدر و مجری خواست او بودم ...»، نکتهاش این است که پدرشان از ایشان درسها را میپرسیده و هرجا که مشکل داشتند، به او دوباره آموزش میدادند. در واقع اینجا یک روش تربیتی را ذکر میکنند.
ندیری ادامه داد: به نظر میرسد مادرشان تأثیر بیشتری در تربیت ایشان داشته است تا پدرشان. آقا پدر را گاهی نقد میکند ولی مادرش را نه. مخصوصاً که مادرش روحیه ظلمستیزی داشته است و این هم یک اصل است که به صورت کلی تربیت بچهها بیشتر با مادر است.
عباسی با اشاره به یک تجربه معنوی سفر هوایی رهبر انقلاب خاطرنشان کرد: داستانی که در صفحه 7 نقل شده، مربوط به هواپیما و آرام شدن خاطر ایشان است، یک تجربه معنوی، این آرام شدن ایشان خیلی قابل توجه است: «از خدا خواستم که خدا دلم را آرام کند، آنچنان دلم آرام گرفت که هنوز شیرینی آن را به خاطر دارم».
ارثی که رهبر انقلاب از پدر و مادرشان بردند
در ادامه مهدیان با استناد به داستانهایی دیگر از این کتاب افزود: این داستان ۲ نکته دارد، یکی تجربه معنوی آقا و دیگری رابطه قلبی ایشان با پدرشان است. فقط مسؤولیت نیست. تجربه معنویاش خیلی جالب است. البته این صبر را تحت تأثیر پدر آموخته، با توجه به اینکه خود ایشان میگوید، صبر و مناعت طبع را از پدر دارم و دلیری و نستوهی را از مادر دارم.
عصاره با اشاره به پیشبینی پدر رهبر انقلاب درباره آینده درسی فرزندش بیان داشت: آقا میفرمایند قدرت فوقالعاده برای درک و فهم داشتم، بحث دیگر در مورد حاج شیخ هاشم قزوینی است که میگوید فلزش فلز امام بود و تدریس بهتر از این ندیدم. در صفحه ۲۵ میگویند حتماً سعی میکنم، کار خودم را فصلبندی کنم که ابتکار خودم باشد و اینکه پدر ایشان در ۱۵ سالگی میگفتند که تو مجتهدی و این نشان دهنده نبوغ رهبر انقلاب است.
مهدیان ادامه داد: این مطالعه آثار مختلف و تنوع آنها نشان دهنده شخصیتی است که شیفته علم است؛ شیفته هنر است؛ و علاوه بر آنها مسؤولیتپذیری و مجاهدت از ویژگیهای دیگری است که از رهبر انقلاب میتوان فهمید.
ویژگیهای اندیشهای مقام معظم رهبری از دریچه یک کتاب
عصاره با تأکید بر اینکه در مبانی اندیشهای رهبر انقلاب تحت تأثیر دیگران نبودهاند، ابراز داشت: با توجه به صفحه ۳۸، کسانی که میگویند ایشان تماماً تحت تأثیر سیدقطب بوده است: «این کتاب در ذهن من مطالب بسیاری را برای اندیشه و تحقیق برانگیخت که آنها را به کتاب افزودم. این افزودهها ساواک را بیشتر تحریک کرد»، نشان میدهد اتفاقاً نقطه حساس برای مبارزه با جو حاکم، اندیشههایی بوده که حاصل تفکر خود ایشان بوده نه تحت تأثیر دیگران.
روشنایی با بیان اینکه معظمله قدرت واژهسازی بسیار خوبی دارند، گفت: نرمش قهرمانانه را در سی سالگی جعل و در سال ۹۲ این را گفتمان یک دولت میکنند. در همین کتاب صلح امام حسن (ع) که ایشان ترجمه کردهاند، ترجمه عنوان به فارسی «صلح امام حسن، پرشکوهرین نرمش قهرمانانه تاریخ» بوده است که بعداً عبارت نرمش قهرمانانه به گفتمان تبدیل میشود.
در ادامه نوروزنژاد با طرح این سؤال که باید بررسی کنیم افزودههای آقا به کتاب سید قطب چیست؟ اظهار داشت: آقا در مورد کتاب «اسلام و مشکلات تمدن »می فرماید یک مقدمه مهم دارد. آیا این را خودش نوشته است؟
کاظمزاده جواب داد: مقدمه را خود ایشان نوشته است که در واقع حال و هوای فکری زمان معاصر خودش توصیف میکند و در ادامه میگویند باید ناظر به آن اوضاع جامعه یک تقریری با این خصوصیات، بیان شود و این کتاب این ویژگی را دارد. خود ایشان در آنجا که ۲ خط فکری را مطرح میکنند، میگویند «به این علت به اندیشمندان مسلمان روی آوردم که این رویکرد را داشتند».
نوروزنژاد مطرح کرد: در مورد کتاب «صلح امام حسن (ع)» میفرماید کتابی که نظریه امامت را به شکلی درست و اصیل تبیین میکند، همین کتاب صلح امام حسن (ع) است. بنابراین میتوانیم به عنوان یک منبع برای نظام اندیشه رهبر انقلاب درباره امامت نگاه کنیم و برای نظریه ایشان به این کتاب رجوع کنیم.
صالحی با بیان اینکه یک ظرفیت تمدنی در پس ادبیات عربی و فارسی رهبر انقلاب مشاهده میشود، اظهار داشت: ضمن اینکه در جایی بیان میکنند که کل دنیا باید تا ۵۰ سال دیگر با زبان فارسی آشنا شوند و ادبیات علمشان فارسی شود.
مهدیان با بیان اینکه رهبر انقلاب با اینکه شیفته زبان عرب هستند، اما میگویند زبان فارسی باید زبان تمدنی شود، خاطرنشان کرد: به خاطر اینکه باید ببینیم زبان تحت سیطره چه کسی است، آن زبانی که تحت سیطره طاغوت نیست، باید زبان تمدنی شود.
عباسی با اشاره به ۳ نگاه معظمله درباره جواهری گفت: محیط ادبی و دینی نجف زبان و ادبیات اصیلی دارد. توجه به رنج های مردم و تأثیر پذیری آن و در نهایت مواضع شجاعانه او در مقابله با حاکمان ستمگر.
فعالیتهای رژیم پهلوی و مقابله با روحانیت/ شایعههایی که درستبردار نبودند
شبان بیان داشت: در صفحه ۱۲ یک واقعه تاریخی را میگویند. باز کردن فضای دین برای ضربه زدن به کمونیستها؛ یعنی یکی از حربههای مستکبران این است که اجازه به دینداران میدهند تا با تبلیغ دین خود، با کمونیست مقابله کند. این نشان میدهد گاهی نوعی خاص از تبلیغ دین کمک به دشمن میشود و بدون اینکه مؤمنان بدانند به دشمن کمک میکنند و این نفهمیدن به خاطر نداشتن نگاه کلان و نفهمیدن طرح دشمن و ترجیح فرع بر اصل است.
عصاره افزود: در صفحه ۱۹ اشاره شده که روحانیت چون در مسیر مبارزه با طاغوت بوده، همواره مورد تمسخر واقع میشده، به طوری که افرادی مانند ایشان هم تحت تأثیر این جو بودهاند. همچنین برای از به در بردن روحانیون شایعه پشت آنها زیاد ساخته میشد.
عباسی با اشاره به اقدامات ضد دینی پهلوی اظهار داشت: خط آخر صفحه ۲۰ این عبارت آمده «رژیم پهلوی بر محور جدایی میان دین و جامعه بنا شده بود» و در ادامه میگوید «یادداشتهای فردوست این مطلب را به خوبی روشن میسازد»، گویی که از قدرت روحانیون از ابتدا با خبر بودند و این رژیم با یک طرح کلی برای مقابله با دین شکل گرفته بود.
مهدیان با بیان اینکه مقابله با روحانیت در دوره پهلوی ۲ بخش دارد، تصریح کرد: یکی مربوط به زمان رضاشاه و اوایل محمدرضا است که به خاطر شیفتگی به غرب با آخوندها مشکل داشتهاند و دیگر در اواخر دوره محمدرضا یعنی مرجعیت آیت الله بروجردی است که به خاطر قدرت روحانیت، مقابله میکردند. یعنی نوع تقابل با روحانیت ۲ شکل داشته است.
روشنایی گفت: در جایی آقا میگوید من به امام گفتم که آبروی روحانیت در طول هزار سال جمع شده است و ارتباط میان مردم و روحانیت عمیق بوده است. ولی در برههای تلاش شده که این را خراب کند. اما در کل همیشه نگاه مردم به روحانیت خوب بوده است. اصلاً همین که میبینیم طول سالیان دراز روحانیت در نظر مردم محترم بوده و در برههای این ذهنیت تغییر کرده است، خودش بیانگر این مطلب است که دستی در کار است و از روحانیت احساس خطر میکردند.
میزان دغدغه برای پیشبرد اهداف انقلابی
وی افزود: نکته روشی در بحث انقلاب آقا است که میفرماید: امکانات نداشتهایم، ولی با دست مینوشتیم. ۲ ساعت طول میکشید تا یکی متن را بنویسیم. یعنی کمبود امکانات مانع ما پیشبرد اهداف ما نبود.
نوروزنژاد با بیان اینکه از منظر رهبر انقلاب برای پیشبرد اهداف یک جمع قدرت بیشتری دارد، تصریح کرد: نکته دیگر در صفحه ۵۵ است. معظمله ۳ جا اشاره میکند که یک گروه طلبگی بودهایم که شروع به اقدام سیاسی کردهاند. یعنی ۱۵ سالگی یک گروه داشتهاند. برای پیشبرد اهداف یک جمع قدرت بیشتری دارد و اینکه آقا آن موقع به این مطلب عنایت داشتند، نشان دهنده میزان دغدغه ایشان در آن سنین است.
ریاضت سکوت و اختلافات علما
کاظم زاده با اشاره به روایت تاریخی اختلاف نواب با آیتالله بروجردی اظهار داشت: اینجا آقا خیلی روی این نکته از نواب توجه میکنند و کانون توجه آقا، بحث مبارزات او است. با اینکه برای نواب چند صفحه صحبت میکند و در مقام تفصیل است، اما اختلافات او با آقای بروجردی را نمیآورد. بنابراین ما نسبت به کسانی که در تاریخ انقلاب مؤثر بودهاند، باید این جنبههایش را برجسته کنیم. الان در تاریخ نگاری ما نواب به عنوان کسی که متمرد بوده و اختلافاتی داشته، شناخته شده است و این جنبه مبارزاتی که در شخصیتش محوری است، مورد غفلت واقع شده است.
در ادامه مهدیان بیان داشت: آقا نمیخواهد نواب را توضیح دهد. بلکه شخصیت خودش را دارد توضیح میدهد. همان موقع است ناظر به نواب. یک جوان چهارده ساله است که اصلاً دارد او را در محدوده اندیشه خودش توضیح میدهد. لذا اصلا کاری به نقاط ضعف نواب ندارد، چون در آن سنین توجهی به اختلافات نداشته و از آن اختلافات بعداً مطلع میشود. پس نمیتوانیم بگوییم نواب هیچ اشکالی نداشته است.
آقازاده افزود: بحث ریاضت سکوت خیلی برایم تعجبآور بود. معلوم است که فکر میکرده و دغدغه داشته، اما فضا مهیا نبوده و منتظر بهانه بوده است.
عصاره ابراز داشت: شاید به خاطر آقای بروجردی یوده و به علت حضور ایشان سکوت کردهاند.
مهدیان ادامه داد: ریاضت سکوت در دوران بعد از نواب است که امام با آقای بروجردی در اختلاف بوده است و اختلافات جدی است.
البته کاظم زاده معتقد است: اختلافاتشان یک جوری علنی شده است و همه به این اختلافات پیبرده اند. به طوری که به امام میگویند ختم نگرفتن شما، در فوت آقای بروجردی باعث دامن زدن به این اختلافات میشود. سال ۱۳۳۴ شهادت نواب است و سال ۱۳۴۰ فوت آقای بروجردی. انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال ۴۰-۴۱ بوده است. در بحث انجمنهای ایالتی و ولایتی دولت لایحهای را میخواهد تصویب کند و چون بحث زنان و ... مطرح بوده، مراجع جمع میشدند و در اعتراض اقداماتی انجام میدادند که علم عذرخواهی میکند. بعد نوبت به انقلاب سفید میرسد که مراجع کمکم کنارهگیری میکنند. به نظر نکته اساسی این است که در انقلاب سفید به حسب ظاهر اصلاحاتی مد نظر بوده اما، چون آمریکا پشت آن بوده، مورد مخالف امام واقع میشود و این اصلاحات ظاهری باعث مخالفت مراجع شده است.
عباسی اظهار داشت: البته این اصلاحات در جاهای دیگر انجام شده و چون مشکلاتی را به وجود آورده و باعث ایجاد وابستگی شده، امام با آن مخالفت میکند.
کاظم زاده گفت: آمریکا برای کنترل انقلابهای کمونیستی و همچنین وابستگی کشورها این را طراحی کرده است.
در ادامه مهدیان بیان داشت: انقلاب سفید در مقابل انقلاب سرخ کمونیستی و انقلاب سیاه ارتجاعی مطرح شد.
عباسی تصریح کرد: در مورد انقلاب سفید به نظر میرسد تا وقتی طرف مبارزه نخست وزیر بوده، همراه بودند، ولی وقتی طرف مبارزه که شاه میشود، اختلاف ایجاد میشود.
خط مبارزه و روشنگری
عصاره درباره خط مبارزه و روشنگری گفت: با توجه به صفحه ۵۸ اختلاف دیدگاه آقا با شهید مطهری، شهید بهشتی و دکتر شریعتی را خوب است که بررسی کنیم. آقا در مورد دکتر شریعتی میگوید: «فعالیت اسلامی اقتضا میکند که همه نیروها با قابلیتها و سلیقههای گوناگون جذب شوند»؛ یعنی ما وقتی دشمن مشترکی داریم، باید از حداکثر ظرفیت خود برای مقابله با دشمن استفاده کنیم.
وی افزود: اما در مورد اختلاف دیدگاه آقا با شهید مطهری، به نظر میرسد، چون آقا ناظر به مبارزه دارد دیدگاه خود را مطرح میکند و اینکه میگویند سعی میکردم دین را روشی برای رفتار عملی یاد بگیرم و توضیح بدهم و با توجه به لحاظ کردن مبارزه، چون فعالیتهای آقا ناظر به یک مسأله مهمی است و آن مسأله، خود اقامه حق و حکومت حق است، تمام چیزیهایی را که در مورد آن صحبت میکند، با این رویکرد مطرح میکند. پس وقتی میخواهیم با آن، اینگونه ارتباط بگیریم؛ به این نتیجه میرسیم. بنابراین مدل حرکت ما در مدل علمآموزی میتواند موثر باشد.
البته مهدیان ریشه این تفاوتها را تاکتیکی و نظری دانست و بیان داشت: شهید مطهری مثل آقاست و دیدگاهش ناظر به حل مسائل تمدنی است؛ حتی اینکه چه موضوعاتی را مطرح میکند، مانند آقا مطرح میکند. البته جنس تولیدات شهید مطهری فلسفیتر است که قابل نقد نظری است. در همین کتاب میبینید ایشان میگویند در آن دو سه سال که ارعاب و تهدید جدی میشود، آنها بیشتر به روشنگری میپرداختند. یعنی مبارزه را هم مدنظرشان بود، اما اکثر فعالیت روی تبیین اندیشه صورت میگرفت. البته باید قبول کنیم، آثار آقا هم تیزتر است و هم صریحتر، ولی اینکه بگوییم آنها کلیات اندیشههای دینی را میگفتند و بعد نتیجه بگیریم که اینها نماینده جریان مبارزه نبودند، این گونه نبوده است.
کاظم زاده خاطرنشان کرد: عمیقترین صفحات کتاب، همین چند صفحهای(صفحات۵۷ تا ۵۹) است که مطلب در خصوص مبارزه و روشنگری است و از جنبههای دیگر میتواند مورد اهمیت باشد. درباره جنبه تاریخی میتواند یک ایده برای تاریخنگاری معاصر باشد. اینکه یک جریانی در کشور داشتیم که روشنگری و مبارزه را همزمان با هم پیش برده و اصلاً نهضت امام (ره) را با این ۲ کلید واژه باید مطرح کنیم.
وی گفت: با این خط میتوان تقریر خوبی از کل جریان روحانیت از ابتدا تا امروز ارائه داد و حتی برای امروز؛ یعنی مجموعه،گروه و طلبهای که این ۲ ویژگی را ندارد در این خط نیست. آقا مبارزه هم دارد، توضیح میدهند: «تغییر ارادههای مردم به یک سمت»، حالا آن موقع ارادهها باید به سمت تشکیل حکومت اسلامی جلب میشده و امروز یک موقف دیگری است، اما به هر حال این جنبه باید لحاظ شود.
روشنایی ابراز داشت: سؤال جدی در همین روش و تاکتیک مبارزه است که چقدر اصیل است؟! آقا فرمودند: اول تمرکز روی روحیه مقابله و مبارزه بود و بعد که روحیه شکل گفت و مستحکم شد، روی اندیشه سوار شدیم؛ آیا رسول الله هم این گونه یود یا اینکه اول ایشان اندیشه را سامان میداد و بعد به دنبال شکلگیری روحیه مبارزاتی بودند؟
نوروز نژاد با بیان اینکه نفی طاغوت مقدم است، تأکید کرد: در «لااله الا الله» اول باید «لا اله» را مطرح کنی و سپس «الله» را تبیین و مطرح کنی.
عباسی ادامه داد: امام میگوید: اول معنویت و به تعبیری قیام مردم باید همه گیر شود، و به محض اینکه قدرت به حدی برسد که بتوان مقابله کرد، اندیشه تبیین میشود. از این منظر صفحه ۵۶ تا ۵۹ خیلی مهم است؛ یعنی خط مبارزه و خط آگاهیبخشی. فکر کردم الان که دستگاه حق تثبیت شده است، خط مبارزه چطوری میشود؟ آن موقع هر حرکتی که ارادهها را علیه دولت و حاکمیت بسیج کند، در خط مبارزه با دستگاه حاکم بود. به نظر میآید باید این خط را در میزان نسبتگیری با جمهوری اسلامی بیان کنیم.
مهدیان گفت: هر کس دولت اسلامی را دارد پیش میبرد، در این مسیر است و هرکس این کار را نمیکند، در این خط نیست.
عباسی در پایان خاطرنشان کرد: نکته دیگر در بخش آگاهیبخشی، تقریری است که آقا از اندیشه در صفحه ۵۷ دارند: «خط بیدارگری فکری و ارائه برنامه اسلامی برای زندگی با گفتمانی نو یا به عبارت دیگر:خط نوسازی اندیشه دینی» و بعد میگوید اگر مبارزه باشد و این نباشد، باعث ارتجاع و تحجر میشود.
به گزارش فارس، کتاب ۴۲۴ صفحهای «خون دلی که لعل شد» به همت محمدعلی آذرشب گردآوری شده است. این کتاب ترجمه فارسی کتاب «إنّ مع الصّبر نصراً» زندگینامه رهبر معظم انقلاب است که توسط انتشارات انقلاب اسلامی چاپ و روانه بازار نشر شد. کتاب حاضر شامل بیان حکمتها، درسها و عبرتهایی است که به فراخور بحثها بیان شده و هر کدام از آنها میتواند چراغ راهی برای آشنایی مخاطب کتاب به ویژه جوانان عزیز با فجایع رژیم منحوس پهلوی و همچنین سختیها، مرارتها و رنجهای مبارزان و در مقابل، پایمردیها، مقاومتها، خلوص و ایمان انقلابیون باشد.