واژههای مهاجم هویت ما را تهدید میکنند. سربازان فرهنگی دشمن حاملان این واژهها هستند بنابراین پاسداشت زبان در برابر نفوذ هر واژهای از زبانهای بیگانه رسالتی همگانی است.
به گزارش خبرگزاری بسیج از دشتستان، واژههای دخیل مهمانان ناخواندهای هستند که غاصبانه خود را جا میزنند. فرقی هم نمیکند چه زبانی باشد. تنها دلیل موجه استفاده از واژههای بیگانه، نبودن واژه فارسی جایگزین است که این رسالت فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که البته آن هم تولبد واژههایی مأنوس و قابل قبول برای مردم را طلب میکند.
ناگفته نماند در واژههای دخیل، تفاوتهایی هم وجود دارد. گاه فقط یک واژه از یک زبان وارد زبان فارسی میشود و تنها نقش آن کم کردن خلوص آن است و گاه با ورود واژههایي به زبان فارسی، فرهنگ کشور نیز دچار آسیب میشود و دلیل آن نیز احساس برتری نسبت به صاحبان آن واژههاست.
سیل واژههایی که بیرحمانه از غرب میآیند تیرهای زهرآگینی هستند که هویت ما را نشانه می گیرند چرا که وقتی با افتخار واژه ها را پذیرفتیم اثرات فرهنگی آنها را نیز میپذیریم.
وقتی در فرهنگ، مغلوب شدیم در بخشهای دیگر نیز مغلوب میشویم؛ دلیلش نیز روشن است. آن کس که در فرهنگ مغلوب میشود نسبت به فرهنگ غالب احساس حقارت میکند و همین احساس حقارت یعنی پذیرش سایر کالاهای فرهنگی و تمدنی فرهنگ مهاجم.
وقتی میتوانیم بگوییم «سپاسگزارم» چرا میگویبم «مرسی»؟ وقتی میتوانیم بگوییم «خیلی خوب » چرا میگوییم «اکی»؟ وقتی میتوانیم بگوییم «اندازه» چرا میگوییم «سایز»؟ و صدها کلمات دیگر.
فاجعه آنجاست که عدهای به کارگیری کلمات غربی را برای خود افتخار و یا «کلاس» میدانند. این همان انفعال در برابر فرهنگ بیگانه است.
لازم است نگاهمان را عوض کنیم. زبانمان را ارج نهیم تا خود صاحب ارج شویم. ارج نهادن زبان یعنی از ظرفیت آن استفاده کنیم. وقتی زبان فارسی واژه دارد چرا از واژههای تحمیلی و وارداتی استفاده کنیم؟
به قول حضرت حافظ:
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
به یاد داشته باشیم هیچ وقت کسی به خاطر استفاده از داشته های خود سرزنش نمیشود. آنچه مایه شرمساری و شایسته سرزنش است دست نیاز به سوی دیگران دراز کردن است.
نصرالله شفیعی، آب پخش دشتستان، جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹
انتهای پیام/
ناگفته نماند در واژههای دخیل، تفاوتهایی هم وجود دارد. گاه فقط یک واژه از یک زبان وارد زبان فارسی میشود و تنها نقش آن کم کردن خلوص آن است و گاه با ورود واژههایي به زبان فارسی، فرهنگ کشور نیز دچار آسیب میشود و دلیل آن نیز احساس برتری نسبت به صاحبان آن واژههاست.
سیل واژههایی که بیرحمانه از غرب میآیند تیرهای زهرآگینی هستند که هویت ما را نشانه می گیرند چرا که وقتی با افتخار واژه ها را پذیرفتیم اثرات فرهنگی آنها را نیز میپذیریم.
وقتی در فرهنگ، مغلوب شدیم در بخشهای دیگر نیز مغلوب میشویم؛ دلیلش نیز روشن است. آن کس که در فرهنگ مغلوب میشود نسبت به فرهنگ غالب احساس حقارت میکند و همین احساس حقارت یعنی پذیرش سایر کالاهای فرهنگی و تمدنی فرهنگ مهاجم.
وقتی میتوانیم بگوییم «سپاسگزارم» چرا میگویبم «مرسی»؟ وقتی میتوانیم بگوییم «خیلی خوب » چرا میگوییم «اکی»؟ وقتی میتوانیم بگوییم «اندازه» چرا میگوییم «سایز»؟ و صدها کلمات دیگر.
فاجعه آنجاست که عدهای به کارگیری کلمات غربی را برای خود افتخار و یا «کلاس» میدانند. این همان انفعال در برابر فرهنگ بیگانه است.
لازم است نگاهمان را عوض کنیم. زبانمان را ارج نهیم تا خود صاحب ارج شویم. ارج نهادن زبان یعنی از ظرفیت آن استفاده کنیم. وقتی زبان فارسی واژه دارد چرا از واژههای تحمیلی و وارداتی استفاده کنیم؟
به قول حضرت حافظ:
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
به یاد داشته باشیم هیچ وقت کسی به خاطر استفاده از داشته های خود سرزنش نمیشود. آنچه مایه شرمساری و شایسته سرزنش است دست نیاز به سوی دیگران دراز کردن است.
نصرالله شفیعی، آب پخش دشتستان، جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار