بعد از ورود خدام حرم مطهر امام رضا (ع) به لشکر ۱۶ سپاه قدس گیلان مداح در پشت میکروفن فریاد زد « فاتح نبل و الزهرا کجایی که ببینی خادمان حرم امام رضا برای دیدنت به اینجا آمدند.
به گزارش خبرگزاری بسیج از رشت، وقتی صحبت از امام هشتم میشود، بیاختیار تمام وجود انسان و مردم گیلان و رشت از دل، قلب و ذهن گرفته تا چشم و تن به حرم مطهر ضامن آهو آقا علی بن موسیالرضا میرود، از خود میپرسید چرا؟ جوابش چیزی جز عشق و دلدادگی خاصی میان ما این خواهر و برادر نیست.
در طول ایام کرونا مسؤولان وزارت بهداشت و ستاد ملی مبارزه با کرونا تجمع و در مواقع بسیار زیاد ورود به حرمهای مطهر را ممنوع اعلام کرده و بعضاً سعی داشتند علم و دین را در مقابل هم قرار دهند به این دلیل از اولین روز شیوع کرونا در کشور تمامی اماکن مذهبی تعطیل و درب حرم ائمه معصومین بهویژه حرمهای مطهر امام رضا (ع)، حضرت معصومه (س) و شاهچراغ و در گیلان حرم مطهر خانم فاطمه اخری رشت و سلطان سید جلال الدین اشرف (ع) بسته اعلام شد.
مردم گیلان و کارکنان لشکر ۱۶ سپاه قدس گیلان همواره عادت داشتند در شروع کار روزمره خود به زیارت قبور شهدا و حرم مطهر خانم فاطمه اخری رشت و با انرژی معنوی بسیار زیاد کار خود را آغاز کنند، چون تا به آنجا نروی نمیتوانی حس و حال عجیب زیارت را تجربه کنی.
صحبت از لشکر ۱۶ عملیاتی سپاه قدس گیلان شد و ناخودآگاه با شنیدن این نام به یاد سردار خطشکن جبهه مقاومت محمدعلی حقبین افتادم، یادم نمیرود روزهای بیماری این سردار رشید اسلام را که همکارانش در سپاه قدس و نیروهایش در این لشکر ۱۶ دست به دعا برداشته و برای سلامتی سردار حقبین دعا میکردند.
یادم هست وقتی برای تهیه گزارش مراسم وداع با سردار محمدعلی حقبین به لشکر عملیاتی ۱۶ سپاه قدس رفته بودم یکی از همکاران سردار حقبین گفت: چندین ماهی که دربهای حرم مطهر امام رضا (ع) به دلیل شیوع کرونا بستهشده بود فرمانده حق بین چه بیصبرانه منتظر بازگشایی حرم بود تا دلتنگی و درد و دلهای خود و آنچه بر سر کودکان سوریه و نبل الزهرا آمد را با این امام رئوف خود بازگو کند.
حدود ساعت ۱۰ الی ۱۱ شب بود، دقیقاً یادم نیست که یک پیامک با این مضمون به گوشی من ارسال شد که شما دعوتید به میزبانی از خدام و پرچم حرم مطهر علی بن موسیالرضا در لشکر ۱۶ قدس گیلان، وقتی این پیامک را خواندن دلم عجیب امام رضایی شده و دیگر آرام و قرار نداشتم و برای حضور خدام حرم امام رضا (ع) که حامل پرچم گنبد ایشان بودند لحظهشماری میکردم.
یادم هست پسر سردار حق بین در مراسم تدفین پدرش گفته بود، پدرم عادت داشت در دورانی که در ایران بود در موقع سالتحویل به دیدار امام رئوف خود رفته و سال جدید خود را در کنار ایشان آغاز کند، ولی امان از کووید ۱۹ که اینچنین میان عاشقان و امام رضا (ع) فاصله انداخته و پدرم در روزهای کرونایی مجبور به دیدن یک عکس از ضریح امام رضا بود.
وقتی پای عشق وسط بوده و تو مجنون باشی فاصله، دوری، درد و بیماری هیچ معنایی پیدا نمیکند، زیرا هر وقت و از هر جای ایران که دلت برای امام رئوف و مهربانی تنگ شود، میتوانی دل را به دریا زده و با خواندن زیارتنامه و دادن سلام مخصوص قلب و روح را راهی حرم امام رضا (ع) کنی تا شاید یکم دردهایت کاهش پیدا کند درست مثل همان کاری که سردار حق بین در آخرین شب از زندگی پر از افتخارش انجام داد.
از صبح امروز که برای تهیه گزارش به شهر رشت رفتم هر چه به محل لشکر ۱۶ قدس گیلان نزدیک میشدم حال و هوای شهر بوی امام رضا به خودش میگرفت.
وقتی وارد لشکر عملیاتی شدم (بگذریم که چند دقیقه معطل شدیم) از سرباز گرفته تا سرگرد، سرهنگ و سردار همه مشتاق و بیتاب دیدار و میزبانی از خدام امام رئوف خود بودند و هرچه به ساعات حضور این خدام نزدیک میشدیم از غریبی امام رضا (ع) در ایام کرونا صحبت میکرده و از فراق، ولی نعمت خود در ایام کرونا حرف میزدند، ولی همه آنان یک جمله مشترک داشتند و آن این بود، فرمانده حق بین کجایی که خادمان امام رئوفت به دیدارت آمدند.
بعد از ورود به محوطه لشکر ۱۶ عملیاتی سپاه قدس گیلان دیدم تمامی نیروهای این لشکر در حال آمادهسازی صحن برای میزبانی از پیامآوران امام رضا هستند و هرکدام در این هوای نسبتاً شرجی یکگوشه کار را گرفتند، زیرا همشان خود را آماده میزبانی از مراسمی میکردند که پر از عطر امام رضا بود.
عقربههای ساعت به ۱۲ نزدیک میشد و در این لحظه با صحنهای عجیب مواجه شدم و آن آنهم استقبال بسیار خوب مردم و عاشقان اهلبیت از خدام حرم مطهر امام رضا (ع) و چشمان اشکبار سربازی بود که کنار قبور شهدا گمنام نشسته و اشک از چشمانش جاری میشد.
دیدن این صحنه آنقدر برایم عجیب بود که به سمتش رفته و از او درباره دلیل گریههایش پرسیدم که گفت: چندین سال است که آرزوی دیدار حرم مطهر آقا علی بن موسیالرضا (ع) را دارم و هرسال به دلایلی نمیشود که بروم و الان آمدم از شهیدان بخواهم که دعوتنامه مرا امضا کنند.
هر چه به لحظه ورود خدام و پرچم حرم مطهر آقا علی بن موسیالرضا به مقر لشکر عملیاتی ۱۶ نزدیک میشدیم بیتابی و بیقراری سربازان، فرماندهان و کارکنان من را تو فکر فروبرد، در این لحظه با یکی از فرماندهان باسابقه لشکر ۱۶ همکلام شده و از او درباره این میزان از شور و اشتیاق آنهم در این گرمای طاقتفرسا پرسیدم که پاسخش قلب مرا به درد آورد او گفت: «لبخند خادمان امام رضا (ع) دل هر انسان دلتنگی را آرام و روانه حرمش میکنه مواجه شدم، ولی وقتی با ورود این خدام عزیز عطر بو شاه خراسان و آقا امام رضا (ع) به مشامم رسید به این جمله فرمانده ایمان آوردم.»
بعد از ورود خدام حرم مطهر امام رضا (ع) فضای برگزاری مراسم امام رضایی شده و از بلندگو صدایی پخش شد که بسیار زیبا و صد البته دل شکننده بود، زیرا مداح در پشت میکروفن فریاد زد: فاتح نبل و الزهرا کجایی که ببینی خادمان حرم امام رضا برای دیدنت به اینجا آمدند، سردار حق بین عزیز آنها آمدند، ولی شما نبودید، در این موقع یکی از خدام حرم امام رضا (ع) رو به مداح کرد و گفت: ما اینجا به شوق دیدن سردار حق بین آمدیم، ولی میدانم اکنون او در محضر آقا امام رضا (ع) و خانم حضرت رقیه (س) و حضرت زینب شفاعت ما را میکند، در این هنگام به هر طرف که خیره شدم همه در حال اشک بوده انگار فقط جسمشان اینجا و روحشان مثل کبوتران در حرم امام رضا بود.
لحظه ورود خدام و پرچم گنبد حرم امام رضا (ع) بسیار زیبا و وصفناپذیر بود، زیرا در لحظه ورود همه مردم با چشمانی اشکبار شعر آمدهام آمدمای شاه پناهم بده/ خط امانی زِگناهم بده /ای حرمت ملجأ درماندگان/ دور مران از درو راهم بده را زمزمه کرده و با دیدن پرچم مرقد این امام جلیلالقدر اشک میریختند.
آری بهراستی همرزمان سردار محمدعلی حق بین چه زیبا از کاروان رضوی استقبال کرده و فرمانده خود را در این مراسم یاد کردند، زیرا آنان معتقد بودند حضور کاروانهای رضوی شهرستانها حال و هوای معنوی به خود گرفته و باعث میشود مردم در برابر هجمه فرهنگی دشمنان بیمه شوند.
انتهای پیام/
در طول ایام کرونا مسؤولان وزارت بهداشت و ستاد ملی مبارزه با کرونا تجمع و در مواقع بسیار زیاد ورود به حرمهای مطهر را ممنوع اعلام کرده و بعضاً سعی داشتند علم و دین را در مقابل هم قرار دهند به این دلیل از اولین روز شیوع کرونا در کشور تمامی اماکن مذهبی تعطیل و درب حرم ائمه معصومین بهویژه حرمهای مطهر امام رضا (ع)، حضرت معصومه (س) و شاهچراغ و در گیلان حرم مطهر خانم فاطمه اخری رشت و سلطان سید جلال الدین اشرف (ع) بسته اعلام شد.
مردم گیلان و کارکنان لشکر ۱۶ سپاه قدس گیلان همواره عادت داشتند در شروع کار روزمره خود به زیارت قبور شهدا و حرم مطهر خانم فاطمه اخری رشت و با انرژی معنوی بسیار زیاد کار خود را آغاز کنند، چون تا به آنجا نروی نمیتوانی حس و حال عجیب زیارت را تجربه کنی.
صحبت از لشکر ۱۶ عملیاتی سپاه قدس گیلان شد و ناخودآگاه با شنیدن این نام به یاد سردار خطشکن جبهه مقاومت محمدعلی حقبین افتادم، یادم نمیرود روزهای بیماری این سردار رشید اسلام را که همکارانش در سپاه قدس و نیروهایش در این لشکر ۱۶ دست به دعا برداشته و برای سلامتی سردار حقبین دعا میکردند.
یادم هست وقتی برای تهیه گزارش مراسم وداع با سردار محمدعلی حقبین به لشکر عملیاتی ۱۶ سپاه قدس رفته بودم یکی از همکاران سردار حقبین گفت: چندین ماهی که دربهای حرم مطهر امام رضا (ع) به دلیل شیوع کرونا بستهشده بود فرمانده حق بین چه بیصبرانه منتظر بازگشایی حرم بود تا دلتنگی و درد و دلهای خود و آنچه بر سر کودکان سوریه و نبل الزهرا آمد را با این امام رئوف خود بازگو کند.
حدود ساعت ۱۰ الی ۱۱ شب بود، دقیقاً یادم نیست که یک پیامک با این مضمون به گوشی من ارسال شد که شما دعوتید به میزبانی از خدام و پرچم حرم مطهر علی بن موسیالرضا در لشکر ۱۶ قدس گیلان، وقتی این پیامک را خواندن دلم عجیب امام رضایی شده و دیگر آرام و قرار نداشتم و برای حضور خدام حرم امام رضا (ع) که حامل پرچم گنبد ایشان بودند لحظهشماری میکردم.
یادم هست پسر سردار حق بین در مراسم تدفین پدرش گفته بود، پدرم عادت داشت در دورانی که در ایران بود در موقع سالتحویل به دیدار امام رئوف خود رفته و سال جدید خود را در کنار ایشان آغاز کند، ولی امان از کووید ۱۹ که اینچنین میان عاشقان و امام رضا (ع) فاصله انداخته و پدرم در روزهای کرونایی مجبور به دیدن یک عکس از ضریح امام رضا بود.
وقتی پای عشق وسط بوده و تو مجنون باشی فاصله، دوری، درد و بیماری هیچ معنایی پیدا نمیکند، زیرا هر وقت و از هر جای ایران که دلت برای امام رئوف و مهربانی تنگ شود، میتوانی دل را به دریا زده و با خواندن زیارتنامه و دادن سلام مخصوص قلب و روح را راهی حرم امام رضا (ع) کنی تا شاید یکم دردهایت کاهش پیدا کند درست مثل همان کاری که سردار حق بین در آخرین شب از زندگی پر از افتخارش انجام داد.
از صبح امروز که برای تهیه گزارش به شهر رشت رفتم هر چه به محل لشکر ۱۶ قدس گیلان نزدیک میشدم حال و هوای شهر بوی امام رضا به خودش میگرفت.
وقتی وارد لشکر عملیاتی شدم (بگذریم که چند دقیقه معطل شدیم) از سرباز گرفته تا سرگرد، سرهنگ و سردار همه مشتاق و بیتاب دیدار و میزبانی از خدام امام رئوف خود بودند و هرچه به ساعات حضور این خدام نزدیک میشدیم از غریبی امام رضا (ع) در ایام کرونا صحبت میکرده و از فراق، ولی نعمت خود در ایام کرونا حرف میزدند، ولی همه آنان یک جمله مشترک داشتند و آن این بود، فرمانده حق بین کجایی که خادمان امام رئوفت به دیدارت آمدند.
بعد از ورود به محوطه لشکر ۱۶ عملیاتی سپاه قدس گیلان دیدم تمامی نیروهای این لشکر در حال آمادهسازی صحن برای میزبانی از پیامآوران امام رضا هستند و هرکدام در این هوای نسبتاً شرجی یکگوشه کار را گرفتند، زیرا همشان خود را آماده میزبانی از مراسمی میکردند که پر از عطر امام رضا بود.
عقربههای ساعت به ۱۲ نزدیک میشد و در این لحظه با صحنهای عجیب مواجه شدم و آن آنهم استقبال بسیار خوب مردم و عاشقان اهلبیت از خدام حرم مطهر امام رضا (ع) و چشمان اشکبار سربازی بود که کنار قبور شهدا گمنام نشسته و اشک از چشمانش جاری میشد.
دیدن این صحنه آنقدر برایم عجیب بود که به سمتش رفته و از او درباره دلیل گریههایش پرسیدم که گفت: چندین سال است که آرزوی دیدار حرم مطهر آقا علی بن موسیالرضا (ع) را دارم و هرسال به دلایلی نمیشود که بروم و الان آمدم از شهیدان بخواهم که دعوتنامه مرا امضا کنند.
هر چه به لحظه ورود خدام و پرچم حرم مطهر آقا علی بن موسیالرضا به مقر لشکر عملیاتی ۱۶ نزدیک میشدیم بیتابی و بیقراری سربازان، فرماندهان و کارکنان من را تو فکر فروبرد، در این لحظه با یکی از فرماندهان باسابقه لشکر ۱۶ همکلام شده و از او درباره این میزان از شور و اشتیاق آنهم در این گرمای طاقتفرسا پرسیدم که پاسخش قلب مرا به درد آورد او گفت: «لبخند خادمان امام رضا (ع) دل هر انسان دلتنگی را آرام و روانه حرمش میکنه مواجه شدم، ولی وقتی با ورود این خدام عزیز عطر بو شاه خراسان و آقا امام رضا (ع) به مشامم رسید به این جمله فرمانده ایمان آوردم.»
بعد از ورود خدام حرم مطهر امام رضا (ع) فضای برگزاری مراسم امام رضایی شده و از بلندگو صدایی پخش شد که بسیار زیبا و صد البته دل شکننده بود، زیرا مداح در پشت میکروفن فریاد زد: فاتح نبل و الزهرا کجایی که ببینی خادمان حرم امام رضا برای دیدنت به اینجا آمدند، سردار حق بین عزیز آنها آمدند، ولی شما نبودید، در این موقع یکی از خدام حرم امام رضا (ع) رو به مداح کرد و گفت: ما اینجا به شوق دیدن سردار حق بین آمدیم، ولی میدانم اکنون او در محضر آقا امام رضا (ع) و خانم حضرت رقیه (س) و حضرت زینب شفاعت ما را میکند، در این هنگام به هر طرف که خیره شدم همه در حال اشک بوده انگار فقط جسمشان اینجا و روحشان مثل کبوتران در حرم امام رضا بود.
لحظه ورود خدام و پرچم گنبد حرم امام رضا (ع) بسیار زیبا و وصفناپذیر بود، زیرا در لحظه ورود همه مردم با چشمانی اشکبار شعر آمدهام آمدمای شاه پناهم بده/ خط امانی زِگناهم بده /ای حرمت ملجأ درماندگان/ دور مران از درو راهم بده را زمزمه کرده و با دیدن پرچم مرقد این امام جلیلالقدر اشک میریختند.
آری بهراستی همرزمان سردار محمدعلی حق بین چه زیبا از کاروان رضوی استقبال کرده و فرمانده خود را در این مراسم یاد کردند، زیرا آنان معتقد بودند حضور کاروانهای رضوی شهرستانها حال و هوای معنوی به خود گرفته و باعث میشود مردم در برابر هجمه فرهنگی دشمنان بیمه شوند.
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار