مهندس علی سلطانزاده عضو فعال سالمند برگزیده فرهنگسرای امید؛ اظهار داشت: به محض بازنشسته شدن بخش زیادی از نیروی پرتجربه و فعال جامعه به یکباره با عنوان بازنشسته و سالمند خانه نشین می شوند غافل از اینکه این نیروها می توانند حداقل تا 30 سال بعد برای جامعه مثمر ثمر باشند. هفته سالمند بهترین بهانه است برای رفتن سراغ سالمندانی که به این رویه غلط «نه محکم» گفته اند و با وجود سن و سال قابل توجه و گذر از مرز بازنشستگی فعالیت زیادی دارند. یکی از نمونه های همیشه فعال در عرصه اجتماعی مهندس علی سلطانزاده است.
علی سلطانزاده متولد 3 آذر 1324 مدیرعامل موسسه نیکوکاری رعدالغدیر فارغ التحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه صنعتی شریف است. سلطانزاده که بارها به عنوان چهره برگزیده اجتماعی و تأثیرگذار کشور مورد تقدیر قرار گرفته است از سال 1363 به همراه جمعی دیگر از فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف اقدام به تأسیس خیریه ای با هدف ارائه خدمات توانبخشی حرفه ای به جانبازان و معلولین جسمی حرکتی در زمینه آموزش های فنی و حرفه ای، توانبخشی، دندانپزشکی، کارآفرینی و اشتغال میکند.
افتتاح بیش از 30 مرکز خیریه در استانهای مختلف کشور و مدیرعامل انجمن خیریه سماوات الغدیر که شبکه ای کشوری و بین المللی متشکل از 25 سازمان مردم نهاد داخلی و 5 کشور خارجی از جمله افتخارات مهندس علی سلطانزاده است.
آنچه در ادامه می خوانید ماحصل گفت و گوی ما با این مدیر پرتلاش و برگزیده است.
رعدالغدیر را برای مردم جنوب تهران افتتاح کردیم
زمان افتتاح موسسه نیکوکاری رعد 56 سالم بود اما دقیق خاطرم هست از دغدغه های همیشگی من در دوران جوانی این بود که زمینه خدمت به مردم را در دوران میانسالی و سالمندی داشته باشم. همیشه طوری برنامه ریزی میکردم که یک برنامه طولانی مدت در این زمینه داشته باشم بر همین اسال موسسه رعد را سال با هدف خدمت به جانبازان جنگ تحمیلی راه اندازی کردیم اما باگذر زمان و ایجاد بنیاد شهید و جانبازان چون جمع دغدغه مندی برای خدمت به جانبازان را گرد هم جمع کرده بودیم حیفمان آمد این جمع را به یکباره حذف کنیم. بر همین اساس تصمیم گرفتیم رویکرد خدمت در رعد را تغییر دهیم و این بار به سراغ خدمت رسانی به معلولان جسمی حرکتی رفتیم.
اگرچه سال 63 موسسه نیکوکاری رعد را افتتاح کردیم اما سال 1380 موسسه نیکوکاری رعد را برای دسترسی بهتر مردم کم برخوردار جنوب غرب تهران راه اندازی کردیم. سال 1386 هم این شعبه از موسسه رعد شعبه مستقل و به اسم موسسه نیکوکاری رعدالغدیر به ثبت رساندیم.
من ایمان داریم نقطه ای که امروز ایستاده ام توفیقی است که فقط خود خدا نصیبم کرده است که بتوانم از میانسالی تا سالمندی در مسیری حرکت کنم که احیا و اشتغال بخش مهمی از توان یابان جسمی حرکتی را رقم بزنم. امروز با افتخار می توانم بگویم که توانسته ام در کنار دوستانم در مجموعه رعدالغدیر به آمار آموزش و توانبخشی بیش از 3هزار نفر توان یاب، اشتغال بیش از 700 نفر معلول جسمی و حرکتی و ازدواج 60 نفر از آنها برسیم که خوشبختانه در این مسیر خداوند 50 نوه نصیبمان کرده که به لطف همراهی پدر و مادرشان و اقدامات پیشگیرانه کافی از سلامت کامل برخوردار هستند.
از 8 صبح همپای جوان ها فعالیت میکنم
همه عزیزانی که در این 20 سال مجزا شدن رعدالغدیر از رعد در کنار من هستند و همه دوستان رعد می دانند من در این سن هم هر روز ساعت 8 صبح مثل همه دوستان سرکار هستم تا پایان ساعت اداری مثل بقیه کار میکنم و بعضا ماموریت، بازدید و حتی مسافرت های کوتاه و فشرده هم دارم.برای خودم نکته مهمی وجود ندارد چون این روند زندگی همیشگی من بوده و هست. می دانم تغییر این روند حتی برای یک روز در روحیه و کار من تاثیر منفی میگذارد برای همین است که هیچوقت با تنبلی و رخوت این برنامه کاری و حضورم را کم نکرده ام.
برایم عجیب است که چطور مرد یا زنی بعد از 45 سال کارمند یا شاغل بودن به محض اینکه بازنشسته می شوند در منزل می مانند! اصلا مگر می شود یکنفر 45 سال هر روز صبح سرکار رفته و عصر بازگشته به یکباره وصرفا بخاطر برچسب بازننشسته خانه نشین می شود. اصلا ازنظر من برای فردی که حتی جسم سالمی هم ندارد هیچ عذری برای بیکاری و در خانه ماندن وجود ندارد انسان تا زمانی که نفس میکشد باید برای بهبود زندگی خودش و دیگران تلاش کند.
اگرچه که من میدانم همه ما میتوانیم در دوره بازنشستگی در منزل بمانیم و حتی کار مفیدی هم انجام بدهیم اما سوال اینجاست که آیا با کاری که ما انجام می دهیم باری از دوش جامعه و مردم برداشته می شود؟ اگر اینچنین است میتوانیم امیدوار باشیم هنوز حضور مفیدی در دنیا داریم اگر غیر از این باشد باید در زندگی مان و اموراتمان تجدید نظر کنیم چرا که زندگی به صرف خورد و خوراک گذر عمر خودمان نیست.
از نظر من حداقل ترین کاری که در دوران سالمندی میتوانیم انجام دهیم این است که جویای احوال و امورات اطرافیان، خانواده، دوستان و فامیل شویم. ببینم زندگیشان چطور پیش می رود، آیا مشکلی دارند، ما میتوانیم در حل مشکلشان کمک کنیم.
در قدمی فراتر به جامعه مان نگاه کنیم ببینیم از این زمان 12 ساعت روزانه می توانیم چه مشکلی از جامعه را حل کنیم حتی اگر بتوانیم به کمک بقیه هم سن و سال هایمان برای یک جوان شغل ایجاد کنیم، بساط ازدواج یکنفر را مهیا کنیم یا مشکل درمان یکنفر را رفع کنیم می توانیم از خودمان احساس رضایت داشته باشیم.
فعالیت اجتماعی در دوران سالمندی از نظر من به مثابه کاشتن یک نهالی است که عوائد آن می تواند به نیازمندان و قشر آسیب پذیر برسد بجای اینکه یک جسم در حال هدررفت گوشه منزل باشد.
فعالیت سالمندی نیازمند جسم سالم است
نباید فراموش کنیم اگرچه فعالیت بیشتر در دوران سالمندی افزایش اعتمادبنفس و خودباوری قشر سالمند را به همراه دارد اما همین فعالیت نیازمند بدن سالم است. اگر سالمند در دوران جوانی سبک زندگی درستی نداشته باید بپذیرد در دوران سالمندی باید سبک زندگی اش را که شامل تفریح، خوراک، استراحت، ورزش و درمان و ... را تغییر بدهد تا بتواند با بدن سالم خدمت کند. حتی من که در دوران جوانی سبک سالم زندگی را داشته ام با ورود به سن سالمندی باید بپذیرم که بدنم تغییراتی را سپری میکند که نیازمند تغییرات در زندگی ام است.
نکته اینجاست که معمولا همسن و سال های من در مقابل تغییرات سبک زندگی مقاومت می کنند. البته که حق هم دارند. تصور کنید یکنفر 4 تا 50 سال یک مدل زندگی کرده است، یک سبک غذا خوردن داشته یک سبک استراحت داشته حالا با مشکل رو به رو شده و باید این سبک را تغییر بدهد قطعا برایش سخت خواهد بود. اما باید بپذیریم گریزی نیست. اگر میخواهیم زندگی مطلوب و مفیدی داشته باشیم، از حیات خودمان استفاده بهتری کنیم و بجای سپری کردن زمان مان در بیمارستان یا بستر بیماری مشغول خدمت رسانی باشیم با بپذیریم که ملاحظاتی را باید با عنوان سبک زندگی سالمندی ایجاد کنیم.
ناگفته نماند در این خصوص کمبودها بسیار است. مثلا در مقایسه باکشورهای دیگر جهان ما آنطور که باید و شاید به سالمندان آموزش نمی دهیم یا مراکز مختص سالمندان و سبک زندگی این دوران نداریم. یک فرهنگسرای امید در منطقه 13 داریم که تخصصی در حوزه سالمند فعالیت می کند و چندمورد مرکز طب سالمندی که از نظر بسیار کم است. من دورادور پیگیر فعالیت های فرهنگسرای سالمند هستم به دلیل دور بودن از این فرهنگسرا اما معتقدم باید تعداد بیشتری مانند فرهنگسرای امید داشته باشیم.
در زمان ما که سالمندان نسبتا زیاد بودند این تعداد خدمات و مراکز پاسخگو نبود حالا تصور کنید وقتی دهه شصتی های کشور وارد زمان سالمندی می شوند ما به چه تعداد سالمند روبه رو هستیم؟ واقعا این تعداد مرکز خدمات دهی برای سالمندان کافی است؟ قطعا نه بهتر است تا وارد زمان بحران نشده ایم مسئولین برای این موضوع فکر اساسی کنند.
متاسفانه من هم در جمع دوستانم دارم عزیزانی که باورود به دوران سالمندی خانه نشین شدند. غافل از اینکه ماندن در خانه باعث می شود هر فردی از نظر روحی، روانی و جسمی خیلی ضعیف شود. حالا در نظر بگیرید این فرد اگر در جامعه حضور پیدا کند و کار مفیدی انجام دهد پیش از آنکه خدمتی به دیگران و مددجویان انجام دهد اول خودش روحیه می گیرد که کار مفید و مثبتی را انجام داده و همین باعث حس رضایت و بالارفتن اعتماد بنفس در فرد سالمند می شود.
فراموش نکنید یکی از دلخوری های قشر سالمند نادیده گرفته شدن آنهاست. حضور اجتماعی و فعالیت مفید می تواند حس رضایت و افزایش اعتماد بنفس را در قشر سالمند رقم بزند و این اتفاق امید به زندگی سالمندان را افزایش می دهد. طبیعی است سالمندی که رخوت و بی میلی به زندگی دارد حتی یک روز زندگی برایش اضافه است اما سالمندی که برای هر روز زندگی اش بهانه رفع مشکل مردم و فعالیت دارد قطعا برای هر روز زندگی اش امید دارد.
"دوستان عزیز هم دوره من قدیمی ترها ماندن در خانه خسته تان می کند. قطعا بعد از یک مدتی حضور هر روزه شما در خانه اعضای خانواده مخصوصا همسرتان را هم ناراحت می کند. حضور بیش از حد در منزل به افزایش مشاجرات و درگیری های لفظی ختم می شود پس چرا به این ماندن اصرار دارید؟ شما در همین سن و سال توانمندی و تجربیاتی دارید که برای هر دقیقه عمر خودتان و دیگران می تواند شادی و حس خوب ایجاد کند. خوشبختانه در هر شهری گروه های خیریه و سازمان های مردم نهاد فعال هستند به این گروه ها ملحق شوید هم از زمان خود نهایت استفاده را می کنید هم به رفع مشکلات مددجویان کمک میکنید هم برای اخرت تان ذخیره خیر می کند. حتی اگر شما توان مالی و قدرت جسمی برای فعالیت ندارید همینکه گوش شنوای مشکلات شان و سنگ صبورشان باشید لطف بزرگی در حقشان کرده اید. وقتی محاسن و گیسوی سپید شما نقطه امنی است برای بازگو کردن مشکلات جوان ترها چون امید دارند با راهنمایی شما می توانند مشکلاتشان را حل کنند نشان می دهد شما در نقطه اتکای نسل جدید هستید و باید قدر خودتان را بدانید. شما از روزهای باقی مانده دنیایتان می توانید رزق ابدی برای خودتان رقم بزنید پس چرا با تنبلی و در خانه ماندن این فرصت را هدر می دهید. به نزدیک ترین مرکز جمع سالمندان در منطقه تان از پارک یا فرهنگسرا گرفته مراجعه کنید در جمع دوستان همسن و سالتان قرار بگیرید تا بتوانید رقم زننده اتفاقات خیر باشید. حتی اگر به نقطه ای از توان مالی رسیده اید که خیالتان از آینده فرزندانتان هم راحت است میتوانید مازاد دارایی خود را بجای حیف دنیا کردن با صلح امری سازماندهی خیر کنید.