به گزارش خبرگزاری بسیج،مهمانان غریب بودند اما بخشی کوچک از گذشته خودمان را به زیبایی برایمان به نمایش گذاشتند و ما را پرت کردند به دیروزها و ما هم این فن و فوت کوزهگری بازیگریشان به مذاقمان خوش آمد و این را از استقبال بینظیری که از نمایششان شد، میتوان فهمید.
اسم نمایش را گذاشته بودند رقص پرچم و از راه دور آمده بودند تا با اجرای نمایششان قند در دلمان آب کنند از بس شیرین و با حلاوت بود کارشان.
شاید چون دنیای ما غریب و مهجور مانده همین حرکت کوچک برایمان جذاب و سر و دست شکن بود و یا شاید هم بازی چشمنواز و طبیعی آنها زیبا و گیرا بود که ما را خوش آمد و هشت شب را میزبان نمایششان شدیم.
به هر حال هشت شب در ۲۰ پرده کوتاه برشهایی از دفاع مقدس و جبهه میانی را بر روی صحنه بردند و اجرایشان تا مدتهای مدید در اذهان مردم باصفای این دیار باقی خواهد ماند.
آوازه کارشان را از همگان شنیدم که با چه ذوقی به دیدن نمایش رفتند و با چه حرارت و شوری آن را برای ندیدهها تعریف کردند.
به قصد دیدن نمایش و و گپ و گفتی ساده با عوامل آن، راهی محل اجرای نمایش رقص پرچم واقع در بوستان جنگلی چغاسبز محل برگزاری اجلاسیههای کنگره سرداران و سه هزار شهید میشوم و وقتی به آنجا میرسم تیم نمایش هنوز نیامدهاند ولی طراحان صحنه در حال طراحی صحنه و چیدن دکوراسیون نمایش هستند.
لختی صبر و درنگ میکنم تا وقتی که تیم نمایش به محل میآیند و اولین نفری که میبینم کورش زارعی بازیگر و کارگردان این نمایش است که باتوجه به برخورد کوتاهی که چند روز قبل و پیش از اجرای رسمی نمایشها و در جریان یک نشست خبری کوتاه با وی داشتهام من را به خوبی و در کسری از ثانیه به یاد میآورد بدون آنکه اجازه و فرصت معرفی خود را بیابم و هوش و حافظهاش را با وجود مشغله کاری تحسین میکنم.
هدفم از آمدن به آنجا و اینکه قصد گفت و گویی کوتاه با زارعی دارم را برایش بازگو میکنم و وی خاضعانه با وجود اینکه باید برای رفتن روی صحنه آماده شود درخواستم را میپذیرد و با هم راهی طبقه فوقانی سالن نمایش میشویم.
با رسیدن به طبقه مد نظر از من میخواهد که اندکی صبر کنم تا لباس عوض کند و بعد از تعویض لباس با توجه به اینکه غروب و وقت نماز مغرب و عشا به آنجا رفتهام پیش از شروع صحبتها وضویی میگیرد و با هم به اتاق گریم میرویم و من به گمان اینکه گفت گو را می خواهیم شروع کنیم اما زارعی تقاضا میکند پیش از آغاز صحبتها نماز مغرب را ادا کند چرا که وی مقید به خواندن نماز اول وقت است و خواندن نماز اول وقت برای هنرمندی که در فضای دفاع مقدس و فیلمهای مذهبی چون یوسف پیامبر، روز رستاخیز و مختارنامه رشد کرده است، عجیب نیست.
تا زارعی به نماز خود میپردازد، من همچنان در اتاق گریم به انتظار نشستهام که فردی میانسال با چهرهای جدی به اتاق میآید و از داخل تنها کمد اتاق وسایلی را خارج و روی میز و روبروی آیینه بزرگ میگذارد و حدس میزنم که وی گریمور باشد و سوالم را از وی میپرسم که با پاسخ مثبتش مواجه می شوم.
فرصت را تا زارعی کارگردان نیامده مغتنم میشمارم و با وی گپ و گفتی کوتاه میکنم.
استاد گریمور خود را محمود اَسمانی معرفی میکند که سابقه طولانی ۲۷ ساله در گریم بازیگران فیلم، سریال و تئاتر دارد و میگوید که برای اولین بار است در نمایشی با موضوع دفاع مقدس و استان ایلام کار میکند و سعی کرده است چهره بازیگران نزدیک به چهره واقعی شخصیتهای نمایش باشد.
اَسمانی گریمور سریال شاخص و پربازیگر یوسف پیامبر بود که این موضوع نشان از اهمیت نمایش رقص پرچم میدهد که گریمور با تجربه و شاخصی چون وی چهرهپردازی بازیگران را انجام داده است.
استاد گریمور در حال چیدمان وسایل کارش روی میز است که زارعی بعد از تعویض لباس و خواندن نماز مغرب به اتاق گریم میرود و زیردست اَسمانی چهرهپرداز مینشیند و مرا خطاب میدهد که در حین گریم با هم صحبت کنیم و من مشتاقانه میپذیرم تا در هنگام مشاهده ریزهکاری های استاد گریمور بر روی صورت زارعی بازیگر با وی صحبت هم بکنم.
زارعی در ابتدای گفت و گو از رضایتمندی و وجد بینندگان سخن میگوید که هرشب سالن مملو از تماشاگرانی میشود که مشتاقانه حتی ساعتها قبل از شروع نمایش به سالن میآیند و حتی برخی از آنها بیش از یکبار نمایش را مشاهده کردهاند.
زارعی در حال صحبت کردن و استاد چهرهپرداز به طور جدی مشغول گریم صورت وی است و من هم حین یادداشتبرداری ظرافتهای کار اَسمانی را مشاهده میکنم.
طبق گفته زراعی و باتوجه به بازخوردی که عوامل از تماشاگران گرفتهاند، ۹۸ درصد ببیندگان تئاتر رقص پرچم از اجرای آن رضایت داشتهاند هرچند زارعی اعتقاد دارد تمامی عوامل سعی کردند کاری عالی و با کمترین نقص و ایراد تحویل ببیندگان بدهند و در این میان رضایتمندی کهنه سربازان جنگ تحمیلی که جنگ را به صورت واقعی لمس کردهاند از نمایش جالب توجه بود چرا که گروه نمایش توانستند به خوبی از عهده نمایش و توصیف گوشههای ولو اندک از رشادت رزمندگان استان در زمان جنگ تحمیلی برآیند و رضایت عموم را جلب کنند.
زارعی کارگردان نیز با وجود آنکه اولین بار است در نمایشی با موضوع دفاع مقدس استان ایلام بازی کرده است، با بکارگیری تیمی خبره از جلوههای ویژه، تکنیک نوین و جدید سینمایش را در تئاتر رقص پرچم بکار گرفته است تا اثری ملموس و جدید خلق کند و مردم استان ایلام جزو اولین استانهایی باشند که با این تکنیک آشنا میشوند.
زارعی و تیمش برخی از صحنههای نمایش را که امکان اجرا در روی صحنه نداشت در فضای آزاد و با استفاده از تکنیکهای سینمایی تصویربرداری و با نمایش روی صحنه تلفیق کردهاند تا اثری بدیع خلق کنند که به دل ببیندگان بنشیند.
به اعتقاد وی کار اگر از دل و با اعماق وجود و خارج از وظیفه و تکلیف باشد به دل هم مینشیند و بیننده را میخکوب میکند و برای مشاهده چندباره نمایش به سالن میکشاند و سینمایش رقص پرچم از این دست کارهاست که به دل عوامل نمایش و بینندگان نشست و اثری موفق شد.
وی که به تازگی و به برکت کنگره سه هزار شهید استان با تاریخ حوادث جنگ تحمیلی ایلام آشنا شده است، جبهه میانی را سرشار از سوژههای ناب و بکر میداند که هریک از این سوژهها میتواند خمیرمایه یک فیلم، سریال یا نمایش فاخر شود و حتی یک سریال طولانی ۱۰۰ قسمتی هم پاسخگوی تمامی سوژههای جنگ در استان ایلام نیست و حادثه زمین فوتبال چوار یکی از آن موضوعات است که زارعی مایل به پرداختن و ساختش است.
وی مایل است اگر مسوولان استان ایلام حمایت مالی، مادی و معنوی کنند سینمایش رقص پرچم را به صورت یک تله تئاتر برای پخش در شبکههای سراسری آماده کند تا تمامی مخاطبان سراسر کشور بیننده آن شوند چرا که حق مردم استان ایلام با این همه سوژه ناب و بکر است که در سطح ملی و قاب تلوزیون دیده شوند.
زارعی یک بازیگر هنرمند حرفهای با سابقه طولانی حضور در فیلمهای شاخصی چون کیمیا و سینمایی روز رستاخیز است و نیک میداند دنیای کنونی عصر جنگ رسانهای و فیلم است و اگر ما به طور جدی به مقوله فیلم و بهرهگیری از سوژههای خاص و تکنیکهای نوین نپردازیم قافیه را باختهایم و میدان را به دشمنان واگذار کردهایم.
صحبتم را با کورش زارعی بازیگر - کارگردان سینمایش رقص پرچم به پایان میرسانم و با راهنمایی وی مسوول جلوههای ویژه این تئاتر که سخت مشغول کار است را در سالن نمایش پیدا میکنم و به سراغش میروم و خود را معرفی میکنم که با وجود اینکه سخت مشغول کار و چیدن صحنه است اما با رویی باز و گشاده پذیرای همکلامی با من میشود.
حمید ترکمان نام دارد و با وجود جوانی اما باتجربه و کاربلد است و در فیلمهای شاخصی چون دوئل، یوسف پیامبر، سرجوخه، عقاب صحرا و سی و سه روز جلوههای ویژه را انجام داده است و کارش را چنان درست و کاربلدانه انجام میدهد که در فیلمهای برخی کشورهای منطقه نیز همکاری دارد و الارض القیامه در عراق و الارض الشمس در سوریه از جمله کارهای وی است.
ترکمان بر خلاف زارعی، اَسمانی و بیشتر عوامل سینمایش رقص پرچم که برای اولین بار با فضای جنگ تحمیلی در استان ایلام آشنا شدهاند، وی و تیم جلوههای ویژه مرکز هنری نمایشی انقلاب اسلامی "مهنا" که تخصصش جلوههای ویژه نمایشهای میدانی است در اواخر دهه ۸۰ یک نمایش فاخر و پرمخاطب به نام شبهای آفتابی را در ایلام به روی صحنه بردند که بخشهایی از آن به جنگ تحمیلی استان میپرداخت که باز هم این نمایش آن زمان با استقبال بینظیر مردم همراه بود.
ترکمان و تیم جلوههای ویژه از مواد منفجره واقعی استفاده میکنند تا صحنههای نمایش به صورت واقعی و باورپذیر باشد و وی هدف از استفاده از مواد منفجره واقعی را طبیعیتر کردن نمایش بیان میکند تا بیینده با صحنه ارتباط عمقی پیدا کند و البته تامین جان بازیگران و بینندگان از اولویتهای تیم جلوههای ویژه است.
تیم حمید ترکمان در صحنه عملیات آزادسازی میمک که در دی ماه سال ۵۹ رخ داد و آن شب در عالم واقعیت باران گرفت، باران را نیز طراحی کردهاند و در صحنه آتش زدن زن اسیر نیز از آتش واقعی اما کنترل شده استفاده میکنند.
این صحنههای واقعیتمحور باعث جذابیت بیش از پیش سینمایش رقص پرچم میشود و ترکمان در حین اجرای نمایش که بینندگان محو دیدنش هستند با قدم در سالن بازخوردهای مردم را زیر نظر میگیرد و رضایت را در کلام و چهره آنها مشاهده میکند و این رضایتمندی مخاطبان نشاندهنده این است که تیم جلوههای ویژه کار خود را به درستی انجام دادهاند.
وی علت بازخوردهای مثبت و رضایتمندی مخاطبان را این میداند که اعضای تیمش کار را دلی و با طیب خاطر و عاشقانه و با نگاه ادای دین به شهدا و ایثارگران انجام میدهند نه از سر وظیفه کاری.
ترکمان و تیمش را که سخت مشغول چیدمان دکوراسیون و جانمایی مواد منفجره هستند و به افرادی که پایین صحنه در تردد هستند تذکر میدهند که به علت خطر انفجار با گوشی همراه روشن به آن محوطه نیایند را ترک میکنم و به سراغ تهیه کننده سینمایش رقص پرچم میروم که در سالن و در حال صحبت با تلفن همراه است.
چند دقیقهای صبر میکنم تا صحبتهای علی کوهفر با تلفن تمام میشود و نزدش میروم و خود را معرفی میکنم و وی نیز به مانند سایر همکارانش با گشادهرویی دعوت من به مصاحبهای کوتاه را میپذیرد و در همان راهروی پرتردد با وی به گپ و گفتی کوتاه میپردازم.
کوهفر از برگزاری نمایش رقص پرچم راضی است و علت آن را خشنودی و علاقمندی مردم به دیدن این نمایش میداند که سالن مملو از بینندگانی میشود که از نقاط مختلف استان برای تماشای سینمایش رقص پرچم آمدهاند.
کوهفر هدف از اجرای این نمایش را خارج ساختن کنگره از فضای خشک و رسمی همایشها و سخنرانیهای مرسوم دانست تا مردم استان بخشی از رویدادهای جنگ تحمیلی ایلام را در قالب نمایشی واقعیتمحور ببینند و اهمیت برگزاری کنگره برای آنها ملموستر شود.
وی در نظر دارد که اگر مسوولان استان ایلام حمایتش کنند از سوژههای ناب و بکر دفاع مقدس این استان برای تولید آثار فاخر دیگر استفاده کند و تابستان سال آینده نیز نمایش میدانی فصل شیدایی با موضوع دینی - مذهبی را در استان اجرا کند.
به گزارش ایرنا، سینمایش رقص پرچم با بازیگری ۱۵ هنرمند شاخص کشوری و ۷۰ هنرمند توانای استان ایلام به مدت هشت شب در راستای کنگره ملی شهدا در ۲۰ پرده به مدت ۹۰ دقیقه به روی صحنه رفت و انوش معظمی بازیگر نقش حرمله و خانم وفابه بازیگر سریال کیمیا از جمله هنرمندان این نمایش بودند که در کنار هنرمندان استان ایلام به بازی پرداختند.
در این سینمایش از جدیدترین تکنیکهای هنر تئاتر و جلوههای ویژه موسوم به سینمایش (تلفیق سینما و نمایش) استفاده شده است.
این نمایش از چهارم تا دهم آذرماه به روی صحنه رفت و در آن برخی وقایع جنگ تحمیلی در استان ایلام از جمله سقوط و بازپس گیری ارتفاعات میمک، نقش آیتالله حیدری ایلامی در بسبج مردمی و مدیریت جنگ، حضور مقام معظم رهبری به عنوان نماینده وقت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی در ارتفاعات میمک که روحیهبخش رزمندگان و منجر به بازپس گیری این ارتفاعات شد، جنایتهای تیم تروریستی فرسان موسوم به گوشبرها و درگیری شهید یادگار امیدی با این گروه و شهادت وی و مبارزه و شهادت عدنان سابوته معروف به بُشرحافی از جمله بخشهای این نمایش بود که به زیبایی بر روی صحنه رفت.