هرگه نگه بردر کنم، یادی زمیخ در کنم

اسماء بریز آب روان، برجسم پاک فاطمه 

تاکه بشویم جسم او، دور از همه دور از همه 

یار غریبم، بردی شکیبم، یافاطمه یافاطمه 

من مانده ام تنهاترین، ای مونس ویارعلی

هم جسم وجان مرتضی، هم یار تنهای ولی

یارغریبم، بردی شکیبم، یافاطمه یافاطمه 

برخیز وبنگر زینبت، گردیده است زار وحزین 

آن دخت دیگر در عزا، گردیده گریان وغمین

یارغریبم، بردی شکیبم، یافاطمه یافاطمه 

زانوی غم اندر بغل، گاهی حسن گاهی حسین

اشک از بصر جاری کندبایاد مادر نور عین

یارغریبم، بردی شکیبم، یافاطمه یافاطمه 

هرگه نگه بردر کنم، یادی زمیخ در کنم

آتش زهرسو شعله ور، من یادی از همسرکنم

یارغریبم، بردی شکیبم، یافاطمه یافاطمه 

دیگر نداردرونقی، خانه بدون فاطمه 

ای وای من ای وای من، کوفاطمه کو فاطمه

یارغریبم، بردی شکیبم، یافاطمه یافاطمه 

سروده شده 27/9/1400

برهان باقری